شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

آیینه صد نقش


آیینه صد نقش
ای روشنی باغ و بهاران که تو بودی
وی خرمی خاطر یاران که تو بودی
ای سرو! که در پیرهن صبح نگنجید
جان تو و ای جان بهاران که تو بودی
با پیرهن سبز، برین آبی بی‌ابر
آیینه صد نقش و نگاران که تو بودی
در تابش خورشید تموز و تپش خاک
آرامگه و منزل یاران که تو بودی
بی‌پشت و پناه‌اند تذروان و هزاران
ای باغ تذروان و هزاران که تو بودی
خنیاگر مرغان و تماشاگه خلقان
و آرامگه خیل سواران که تو بودی
در همهمه با غرش توفان و شب و ابر
در زمزمه با ریزش باران که تو بودی
یاد پدر اندر پدر اندر پدر ما
و آیینه صد نسل و تباران که تو بودی
سال دگر این دشت بهار از که بجوید؟
ای رایت رویان بهاران که تو بودی
ای در غم و اندوه که ماییم پس از تو
وی شادی اندوه گزاران که تو بودی

دکتر شفیعی کدکنی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید