یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

برنامه‌های ماهواره‌ای در ارتباط با اصل حاکمیت دولت‌ها و اصل آزادی اطلاعات


برنامه‌های ماهواره‌ای در ارتباط با اصل حاکمیت دولت‌ها و اصل آزادی اطلاعات
یكی از چیزهایی كه موجبات رشد و تكامل انسان ها را فراهم می سازد، حق آزادی اخبار و اطلاعات است. یكایك شهروندان حق دارند به درست ترین و صادقانه ترین اخبار و اطلاعات داخلی و خارجی دسترسی داشته باشند تا بدانند در كشورشان یا دیگر نقاط جهان چه می گذرد. علاوه بر این، باید بتوانند از راه روزنامه ها، نشریات ادواری، رادیو و تلویزیون و دیگر رسانه های جمعی از انواع تفسیرها، تحلیل ها و ابعاد مختلف قضایای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اطلاع یابند، آن ها را با هم مقایسه كنند و طبق برداشت خود به كنه واقعیات پی ببرند. دولت ها حق ندارند به بهانه مصلحت اجتماعی از طریق پرده پوشی و سانسور، مردم را در بی خبری قرار دهند یا آنان را از حقایق منحرف سازند یا گمراه كنند.موضوع این بحث آن است كه عده ای با تكیه بر اصل «آزادی اطلاعات» معتقدند كه این حق افراد است كه بتوانند آزادانه و با بهترین وسایل ارتباطی در تماس باشند; این به رشد و شكوفایی جوامع كمك خواهد كرد. عده ای دیگر با استناد به اصل حاكمیت دولت ها، اعتقاد دارند كه دول ارسال كننده برنامه های ماهواره ای باید رضایت دول گیرنده این برنامه ها را از قبل اخذ كرده باشند.حال بر اساس تحلیل حقوقی، كدام یك از این دو نظر را می توان تأیید كرد؟ آیا ماهواره تجاوز به حق حاكمیت دولت هاست یا موجب رشد و شكوفایی ملت ها؟
●آزادی اطلاعات و برنامه های ماهواره ای
۱ـ آزادی كسب و ارسال اطلاعات
نوعی از آزادی، كه در مغرب زمین از حداكثر ترویج و تبلیغ و بیان برخوردار گشته، «آزادی بیان و تبلیغ» است. شاید بتوان گفت چشمگیرترین جمله ای كه درباره این آزادی گفته شده همان جمله معروف نقل شده از ولتر است كه گفته: «من با این سخنی كه تو می گویی مخالفم، ولی حاضرم به خاطر این كه تو این سخن را آزادانه بیان كنی زندگی خود را از دست بدهم.»۱
یكی از حقوقی كه بر مبنای آزادی، در اعلامیه جهانی حقوق بشر مقرر شده همین حق است. ماده ۱۹ اعلامیه می گوید: «هر كس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است كه از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در كسب اطلاعات و افكار و در اخذ و انتشار آن، به تمام وسایل ممكن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.»۲
آیا آزادی در كسب اطلاعات و افكار و انتشار آن با تمام وسایل ممكن و بدون ملاحظات مرزی، مطلقاً بدون هیچ محدودیتی به رشد و شكوفایی جوامع كمك خواهد كرد و نباید نسبت به آن هیچ ممنوعیتی اعمال داشت؟ یا این كه آزادی مطلق در هیچ زمینه ای معقول نیست، بلكه از نظر حقوقی با توجه به اصل حاكمیت دولت ها، كه یكی از اصول اساسی منشور ملل متحد و نیز در روابط بین المللی است، ارسال اطلاعات ـ به نحو اطلاق ـ چه بسا منافی با حاكمیت بوده و باید در انتشار آن، محدودیت های جغرافیایی و رضایت دولت های گیرنده برنامه ها، از قبل اخذ شده باشد؟
●اطلاعات
گرچه در بدو امر، به ذهن می رسد كه مراد از «اطلاعات» علم و دانش مفید است، هر تخصّصی كه باشد، اما عملكرد بسیاری از كشورها با استناد به این اصل بیانگر آن است كه هر نوع اطلاعاتی را كه به نحوی جهل زدایی كند، هر چند در قالب مبتذل ترین فیلم ها یا مضرترین دانش ها باشد، دربرمی گیرد; مثلاً، آموزش سرقت، خراب كاری، درگیری، ایجاد نفرت و مانند آن.
●آزادی اطلاعات
اسلام نه تنها از آزادی فكر جلوگیری نمی كند و در بی اطلاع نگه داشتن مردم كوشش ندارد، بلكه اطلاع از حقایق زندگی را جزو وظایف هر شخص می داند و معتقد است هر كس آراء گوناگون و نظرات مختلف را آزادانه مورد مطالعه و بررسی قرار دهد، حقیقیت را بهتر به دست خواهد آورد و راه و رسم زندگی را به نحو صحیح تشخیص خواهد داد. حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: «كسی كه با آراء گوناگون روبه رو شود، موارد خطای آن ها را از درست بازخواهد شناخت»۳
اسلام خیر دنیا و آخرت را در سایه علم و شرّ دنیا و آخرت را در سایه بی خبری و جهل از اسرار هستی می داند، آن جا كه رسول اكرم(صلی الله علیه وآله)می فرماید: «خیرُ الدّنیا و الآخرهِٔ مع العلمِ و شرُّ الدّنیا و الآخرهِٔ مع الجهلِ.»۴
اسلام طلب علم را بر هر زن و مردی واجب می داند و این منحصر به علوم دینی نیست، بلكه كسب تخصص در همه رشته های مورد نیاز را واجب كفایی می شمارد; همانند علم پزشكی. این در حالی است كه دولت های استعماری كه اینك دم از آزادی اطلاعات و افكار می زنند، تلاش داشته اند تا همواره مردم كشورهای تحت استعمار را از حقایق و اطلاعات محروم نمایند، و امروزه هم اطلاعات نادرست را با شگردهای گوناگون به آن ها تزریق می كنند. با وجود آن كه در كشورهای پیشرفته، یك تا چهار درصد جمعیت بالاتر از ده سال بی سوادند، آمار بی سوادان كشورهای تحت استعمار بین ۸۰ تا ۹۶ درصد است. پاتریس لومومبا طی نطقی كه در جشن استقلال كنگو در حضور پادشاه استعمارگر بلژیك ایراد كرد، گفت: در سراسر مملكت ما، تعداد تحصیل كرده ها از ۲۰۰ نفر تجاوز نمی كند و برای هر پنجاه هزار نفر یك دكتر نداریم. هنوز در سراسر كنگوی چهارده میلیون نفری، یك طبیب یا یك مهندس سیاه پوست ـ كه مردم اصلی كنگو هستند ـ وجود ندارد. در آنگولا ـ مستعمره پرتغال ـ كه چهارمیلیون و نیم نفر جمعیت دارد، فقط ۷۵۰ نفر، آن هم با برنامه قرون وسطایی مشغول تحصیل هستند و در مدت ۳۵۰ سال دوره استعمار، فقط ۴ نفر آنگولایی توانسته اند خود را به دانشگاه برسانند و تازه این ها هم خود محروم شده اند.
پیش از آن كه، الجزایر به چنگال فرانسه بیفتد، به اعتراف ژنرال فاتح آن كشور، تقریباً تمام مردم الجزایر سواد خواندن و نوشتن داشتند، ولی بر اثر فجایع استعمار و مبارزه با آزادی فكری مردم، در سال ۱۸۸۷ م.، طبق آمار رسمی دولتی، از پانصدهزار الجزایری كه در سن تحصیل بوده اند، فقط ۹۶۳ نفر مشغول تحصیل بوده، آن هم در مدارس مخصوص فرانسویان.۵
از دیدگاه اسلام، بیان واقعیات مفید به حال بشر، چه در قلمرو مادی و چه در قلمرو معنوی، نه تنها آزاد است، بلكه كسی كه از واقعیات و حقایق اطلاعی داشته باشد و قدرت بیان و تبلیغ آن ها را در خود احساس كند و با این حال ساكت بماند و مردم را از دریافت آن حقایق و واقعیات محروم سازد، مجرم است و هم در این دنیا و هم در آخرت مورد بازخواست قرار خواهد گرفت.۶
خداوند متعال بهترین ارمغان را برای بندگانی می داند كه اقوال و افكار مختلف را شنیده، بهترین آن ها را انتخاب می كنند.۷ اما سؤال مهم این است كه آیا با تكیه به اصل آزادی بیان و نشر اطلاعات و افكار، می توان هر چیزی را كه دلخواه باشد، خواه دروغ و مضر و خواه صحیح و سودمند و به هر شكلی، بیان نمود؟
اگر اعتلای فكر بشر به حدی رسیده بود كه هم بیان كننده غیر از حق و واقعیات ابراز نمی كرد و هم مخاطب از اطلاعات كافی برخوردار بود، هیچ مشكلی در آزادی بیان به طور مطلق وجود نداشت. ولی آیا اكنون چنین است؟
واقعیت آن است كه همه افكار، حق و صحیح نیست; همه اطلاعات، درست نیست. عقاید و افكار باطل كه در واقع، نوعی مرض فكری به شمار می رود، فراوان است. امراض فكری و عقیدتی بسیار مهم تر و خطرناك تر از بیماری های جسمانی است و زمانی كه عقل، انتشار امراض جسمانی را در اجتماع تجویز نمی كند، سزاوار است كه در انتشار امراض روانی نیز مسامحه نكند و آن ها را تجویز ننماید.
از سوی دیگر، همه اطلاعات صحیح نیز برای همه كس و در همه شرایط مفید نیست; همچون شمشیری است دو دَم كه احیاناً اگر در دست زنگیِ مست قرار گیرد دمار از روزگار افراد بشر درخواهد آورد.
بنابراین، طرح مسأله «آزادی فكر و بیان» حربه ای است برای عرضه هرگونه فكر و اندیشه، آن هم با شگردهای خاص. علاّمه محمدتقی جعفری در این زمینه می گوید: «در یكی از جملات آموزنده ای كه از مشهورترین دانشمندان قرن اخیر در خاطر دارم، چنین آمده است: «معمولاً آزادی بیان و تبلیغ، در طول تاریخ، موقعی مورد شدیدترین دفاع قرار گرفته است كه جمعی می خواستند عقاید خود را مطرح سازند و آن را بقبولانند.»۸
بدون شك، انقلاب در «عملیات با اطلاعات» یكی از ویژگی های مهم عصر حاضر به شمار می آید كه در به وجود آوردن وضعیت آینده، نقش مهمی ایفا می كند. اكنون از یك سو، جمع آوری، آماده سازی و در دسترس قرار دادن اطلاعات، بسیار متحول شده و از سوی دیگر، در جایی كه اطلاعات وجود دارد، در تصمیم گیری برای عمل مؤثر است، چه در رفتار فردی و چه جمعی. همین رفتار است كه جوامع را به رشد و یا به نابودی می كشاند و مبنای سعادت و شقاوت قرار می گیرد.آزادی اندیشه از مختصات اسلام بوده و دلیل آن صدها آیه از قرآن مبنی بر دستور به تفكر و تعقل است. به قول مولوی:
«جان نباشد جز خبر در آزمون هر كه را افزون خبر، جانش فزون
اقتضای جان چو ای دل، آگهی است هر كه آگه تر بود جانش قوی است
جان ما از جان حیوان بیش تر از چه رو، زان كو فزون دارد خبر»۹
اما، باید توجه داشت كه آلودگی های اطلاعاتی به مراتب از آلودگی های زیست محیطی خطرناك تر است و انتشار این آلودگی نیز از راه های بسیار زیركانه و از روی قصد و عمد به منظور خاصی از سوی افراد و شركت های متخصص با شگردهای گوناگون صورت می گیرد.
گاندی می گوید: «من دلم می خواهد كه از پنجره خانه من، تمام فرهنگ ها مانند نسیم به داخل خانه بوزد، ولی اگر آن نسیم به طوفانی تبدیل شود كه بخواهد مرا جاكن كند، تمام پنجره ها را خواهم بست.»۱۰
۲ـ تبلیغات
●تعریف «تبلیغات»
تبلیغ در فرهنگ ما، به معنای رساندن یك پیام و یك سلسله افكار صحیح و اطلاعات درست به مخاطب است، به گونه ای روشن و به دور از حیله و فریب. اما این كلمه در فرهنگ غربی مفهوم خاص خود را دارد.۱۱
كیمبال یونگ «پروپاگاندا» یا تبلیغات را چنین تعریف می كند: «نشر افكار و عقاید و وضع های رفتاری كه موضوع واقعی را برای شنونده یا خواننده به روشنی بیان نمی كند.»۱۲
دوب آن را «اقدامات متوالی و منظمی كه افراد ذی نفع از راه تلقین برای نظارت بر وضع های روانی گروه هایی از افراد و در نیتجه، نظارت بر اعمال آنان به عمل می آورند» می داند.۱۳
درست است كه واژه «پروپاگاندا» در اصل احترام آمیز بوده است، اما امروزه معنای ناپسندی از آن استفاده می شود: دخل و تصرف در عقاید به منظورهای معیّنی. در امریكا، معمولاً «تبلیغ» را از «تربیت» تفكیك می كنند، به این دلیل كه موضوع تربیت حقیقت است و حال آن كه در تبلیغات، حقیقت یا عدم حقیقت تفاوتی ندارد.۱۴
دوب معتقد است كه ماهیت «تربیت» نظر عینی آن نسبت به حقایق علمی است كه در هر عصری رواج دارد، در صورتی كه «تبلیغات» عبارت است از اقدامی عمدی یا غیرعمدی برای نظارت و تفتیش عقاید مردم. حال اگر چنین باشد، تبلیغات را در صورتی می توان محكوم كرد و مذموم شمرد كه از لحاظ اجتماعی زیانبخش باشد. به عبارت دیگر، تبلیغات به خودیِ خود، نه خوب است و نه بد; خوبی و بدی آن بسته به استفاده ای است كه از آن می شود.۱۵●آثار و نتیاج تبلیغات و اطلاعات آلوده
امروزه كه بحث «رسانه سالاری و نقش جهانی مطبوعات» مطرح می شود، هزینه های تبلیغاتی بیش از هزینه های تسلیحاتی است.۱۶ در این جا، باید به مسأله مهم حدود و نتایج تبلیغات اشاره كرد. بسیاری از كسانی كه شاهد وقایع گوناگون در آلمان نازی بوده اند، معتقدند كه «تبلیغات بر هر كاری قادر است.» مبارزه تبلیغاتی مؤثر نازی ها در آلمان یكی از دلایل پیروزی آن ها بود. البته تبلیغات تنها در شرایط معیّنی موفق است; هنگامی كه وضع روانی مردم با آن موافق باشد، هرچند تبلیغات هم به نوبه خود، در تغییر وضع روانی و راه هایی كه در پیش می گیرد، مؤثر است. خلاصه آن كه تبلیغات در تغییر وضع رفتاری (یعنی آمادگی برای بعضی واكنش ها) اثری عمیق دارد.۱۷
یكی از سلاح های برنده عصر حاضر، قدرت پیام است كه از طریق تلویزیون، رادیو، ماهواره، انواع مطبوعات، ویدیو و تلكس ها به صورت مستمر در جهان پراكنده می شود. این وسیله قادر است گروه، قوم، كشور و حتی جهان را چنان تحریك كند كه منجر به جنگ ها و قتل نفوس شود و یا در چند ساعت، یك نفر بی گناه را به نحوی جنایت كار نشان دهد كه بلافاصله توسط مردم كشته شود یا یك فرد عادی را به سرعت مشهور و صاحب نام كند.۱۸
در كشورهای تك حزبی، به خصوص در اردوگاه شرق، تبلیغات چنان یك طرفه است كه مردم امكان قیاس و قضاوت را از دست می دهند و این بدترین و سیاه ترین نحوه تبلیغ است. اگرچه در غرب هم رسانه های گروهی در دست ثروتمندان و خداوندان سرمایه است و افكار عمومی به سرعت در لابهلای برنامه های تفریحی جالب به سویی كه لازم باشد هدایت می شود، ولی گاه به گاه افكار متفاوتی نیز منتشر می شود.
نظریه های ارتباط شناسی جدید تأكید دارد كه در رسانه ای همانند تلویزیون، اگر بستری از ناهنجاری ها وجود داشته باشد می تواند با برنامه های تخریبی خود، اثرات فوق العاده وحشتناكی بر جا بگذارد.۱۹
مجله پیام یونسكو نكته ای را مطرح می كند كه قابل تعمق است: «همه ما در مواجهه با تلویزیون ـ این جعبه اسرارآمیز ـ كه تنها چند دهه پیش از این، ناگهان ظهور كرد، راه خود را در هر دو صفحه آن می یابیم: در یك سو، تكنیك های مداخله و نفوذ، توسعه و افزایش می یابند و در سوی دیگر، بینندگان به تدریج یاد می گیرند تا دروغ ها را برملا سازند، شواهد دروغ تصویر را كشف كنند و در مقابل موانع ایجاد شده توسط تلویزیون (كه تاكنون مطیع و منقاد آن بوده اند) مقاومت كنند.»۲۰
●شكل گیری برداشت ها و اثر تقدم
نخستین اطلاعاتی را كه ما دریافت می كنیم بیش ترین اثر را در برداشت های كلّی ما دارد. این پدیده به «اثر تقدّم» (Primacy Effect) معروف است. اثر تقدم مكرر در تحقیقات مربوط به زمینه شكل گیری برداشت ها، از جمله در تحقیقاتی كه در آن ها به جای افراد فرضی اشخاص واقعی مطرح بوده، دیده شده است. برای مثال، از آزمودنی هایی كه شاهد كوشش های یك دانشجوی مرد برای حل یك رشته مسائل چندگزینه ای دشوار بودند، خواسته شد استعداد عمومی دانشجوی مزبور را ارزیابی كنند. گرچه این دانشجو همیشه دقیقاً از ۳۰ مسأله، ۱۵ مسأله را درست حل می كرد، آزمودنی ها او را بیش تر در مواردی با استعداد تلقی می كردند; زیرا وی به سؤال های آغازین پاسخ درست می داد. علاوه بر آن، وقتی از آزمودنی ها خواسته شد كه تعداد پاسخ های درست دانشجو را به خاطر بیاورند، گروهی كه شاهد ۱۵ پاسخ درست دانشجو در بخش آغازین مسائل بودند، به طور متوسط، موفقیت او را ۶/۲۰ مسأله تخمین زدند، اما گروهی كه شاهد پاسخ های درست دانشجو در بخش پایانی بودند، به طور متوسط موفقیت دانشجو را ۵/۱۲ مسأله تخمین زدند.۲۱
هر چند عوامل متعددی در اثر تقدم دخیل است، اما به نظر می رسد كه این پدیده بیش تر ناشی از پردازش طرحواره ای است. ما در آغاز كوشش های خود برای تشكیل برداشتی از یك شخص، فعّالانه در جستوجوی طرحواره ای برمی آییم كه بیش ترین هم خوانی را با او دارد. از این رو، یكی از كاستی های پردازش طرحواره ای این است كه سبب می شود ادراكات ما زیر سلطه طرحواره قرار گیرد و به همین دلیل نیز در برابر تغییر، مقاوم و در مقابل داده های تازه، نسبتاً نفوذناپذیر گردد.
می توان با هشدار به آزمودنی ها، درباره خطرات قضاوت بر مبنای اطلاعات ناكافی یا با منظور كردن یك دوره زمانی با نوعی تكلیف مزاحم در فاصله زمانی بین دریافت دو مجموعه اطلاعات، مانع به وجود آمدن اثر تقدم شد.۲۲ شیوه اخیر گاهی «اثر تأخر»۲۳ را به وجود می آورد; به این معنا كه اطلاعات پیشین فراموش می شود و اطلاعات جاری جای آن را می گیرد و برداشت نهایی را شكل می دهد... اما در مجموع، نقش اصلی با اثر تقدم است.۲۴
●تبلیغات بین المللی
دكتر محمدعلی العوینی می گوید: تبلیغات عبارت است از تلاش برای تأثیرگذاشتن بر دیگران; برقراری ارتباط از طریق وسایل تبلیغاتی به منظور اقناع دیگران و تغییر آراء آنان در قبال مسائل معین. به طور كلی، تبلیغات، نشر افكار یا مواضعی است كه بر رفتار یا افكار و یا هر دو تأثیر دارد.
تبلیغات بین المللی یكی از ابزارهای سیاست خارجی دولت هاست كه با وسایل دیگر، تأثیر و تأثر را دارد. عوامل گوناگونی در سیاست خارجی كشورها مؤثر است; همچون میراث تاریخی، موقعیت جغرافیایی، امكانات اقتصادی، قدرت نظامی، جمعیت،فن آوری،نظام بین المللی، ایدئولوژی و نظام داخلی.۲۵
شماری از ابزارهای سیاسی، اقتصادی، نظامی، تبلیغاتی، اجتماعی و فرهنگی در جهت تحقق اهداف سیاست خارجی عمل می كنند; یعنی تبلیغات بین المللی نیز یكی از ابزارهای سیاست خارجیِ دولت ها به شمار می رود.
نكته حایز اهمیت این است كه تبلیغات بین المللی نیازمند امكانات اقتصادی بسیار است. این مسأله تفاوت بین كشورهای غنی و كشورهای فقیر را از نظر توان استفاده از وسایل تبلیغاتی پیشرفته روشن می سازد. این موضوع در تبیین و تشریح توان تبلیغات كشورهای بزرگ دخالت دارد و ذهن را از میزان واقع گرایی دلایل این تبلیغات باز می دارد.۲۶
●برخی محدودیت ها در تبلیغات بین المللی
تبلیغات یكی از وظایف سازمان های بین المللی به شمار می آید. به عنوان مثال، سازمان ملل متحد نسبت به مشكلات ارتباطات بین المللی و گسترش جریان آزاد اطلاعات و تحقق همكاری مسالمت آمیز بین ملت ها اهتمام میورزد. سازمان ملل متحد برخی از مسائل را كه هنوز مشكل اساسی در ارتباطات بین المللی است مورد بحث قرار داده; مثلاً، شناخت بین المللی حقوق مترتب بر آزادی۲۷ و اجرای آن در زمینه بین المللی. این مشكل در سال های اولِ برپایی سازمان ملل متحد، همواره در دستور كار سازمان بود. مجمع عمومی نیز با بعضی از قطعنامه های ویژه حقوق مدنی و حقوق سیاسی ـ مثل آزادی بیان ـ موافقت كرد.
سازمان ملل متحد مشكل محكومیت تبلیغاتی كه صلح و یا حقوق اساسی انسان را تهدید می كرد، مورد مطالعه قرار داد. منشور سازمان ملل متحد، تشویق و آمادگی روانی بر جنگ را از طریق تبلیغات و مطابق با حقوق بین الملل رد می كند. بنابراین، برنامه ریزی جنگی و آمادگی برای جنگ و اعلان جنگ یكی از جرایمی است كه بر ضد بشریت صورت می گیرد و صلح بین المللی را تهدید می كند. فعالیت های تبلیغاتی كه راه را برای دشمن هموار می كند با انتشار دشمنی و نارضایتی بر ضد ملت های دیگر و انتشار اطلاعات نادرست برای توجیه عوامل دشمنی صورت می پذیرد.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نوامبر ۱۹۷۴ م. اشكال گوناگون تبلیغات، كه صلح را تهدید می كند، ممنوع كرد و از اعضای سازمان خواست كه وسایل لازم برای مقاومت در مقابل این قبیل تبلیغات را در كشورهای خود به كار گیرند. سازمان ملل متحد تبلیغات جنگی و محكومیت آن را مورد مطالعه قرار داد و در این زمینه، منع جریان اطلاعات و گفتار تحریف شده، و دروغ نیز مورد بحث قرار گرفت.۲۸ در این سازمان، طرح نظام بین المللی اخلاقیات شاغلان تبلیغاتی۲۹ مورد بحث قرار گرفت.
در زمینه اخلاق تبلیغات اقتصادی و آگهی های تجاری نیز مشكلاتی وجود دارد. هر چند از تبلیغات اقتصادی بی نیاز نیستیم، اما عامل ناهنجاری برای مصرف كنندگان به حساب می آید; بعضی آن را برای پیشرفت فرهنگی بشر خطرناك می دانند. این گونه تبلیغات آثار بین المللی نیز دارد كه صرف نظر از مراحل پیشرفت و اوضاع و احوال آن به معنای تحمیل شیوه ها، ارزش ها و معتقدات یك كشور معیّن به كشورهای دیگر است. از جمله مشكلاتی كه كشورهای در حال رشد هم اكنون با آن روبه رو هستند، مشكل مصرف كالاهای تجمّلی و تقلید از كشورهای پیشرفته بدون ملاحظه اوضاع و احوال و اولویت های مراحل گوناگون رشد و توسعه می باشد.
مجمع عمومی سازمان فرهنگی ملل متحد (یونسكو) جریان آزاد اطلاعات را مورد بحث قرار داد و در چهارم نوامبر ۱۹۶۶ م. با اصول همكاری بین المللی۳۰ موافقت كرد. ماده هفتم یونسكو تأكید دارد كه «انتشار وسیع نظرات و دانش بر اساس مبادله و بحث آزاد، برای فعالیت خلّاق و پیروی از حقیقت و رشد شخصیت ضروری است. در همكاری فرهنگی، باید بر نظرها و ارزش هایی كه موجب ایجاد جوّدوستی وصلح می شودتأكید گردد; از هرگونه خصومت در بینش ها و ابراز عقیده اجتناب شود. باید درارائه اطلاعات و تضمین اعتبار آن هرگونه كوششی انجام گیرد.»۳۱
این مسأله اقدام كشورهای بزرگ نسبت به دخالت فرهنگی و سیاسی در كشورهای كوچك را تبیین می كند و به معنای امكان خطراتی در ارتباطات بین المللی است; یعنی اگر در عملی كردن جریان اطلاعات، بد عمل شود، به خطر بزرگی تبدیل خواهد شد.
●امپریالیسم تبلیغی
در بسیاری از مواقع، تبلیغات بین المللی مانعی در راه تفاهم بین المللی است; زیرا تبلیغات بین المللی ملتزم به واقع گرایی نمی باشد، بلكه حقایق را مسخ می كند، نظر دیگری را كه مورد تأیید آن است آشكار می كند و معمولاً با دروغ و وضع جنبه های دیگر موضوع، كه برایش مفید است، عمل می نماید.
تبلیغات بین المللی بر مسخ حقایق و خدمت به یكی از طرف های درگیر و هجوم یا رویارویی با طرف دیگر تكیه دارد. می توان این مسأله را چنین تبیین كرد كه تبلیغات بین المللی یكی از ابزارهای سیاست خارجی كشورهاست و در نتیجه، در برخورد با وسایل دیگر، تلاش می كند تا در خدمت این سیاست باشد.
از این جاست كه واقع نگری یا عدم تحریف حقایق و دروغ (كه معمولاً دشمن سعی دارد طرف مقابل متوجه آن نشود) و تبدیل جنبه های موضوع به شكل معیّن در چارچوب تحقق اهداف سیاست خارجی كشورها قرار می گیرد. این عمل به تشریح سوء توزیع منابع جهانی خبر كمك می كند; زیرا با وجود امكانات اقتصادی، پیشرفت فن آوری و سیاست های خارجی پیشرفته تر، امكان تأسیس خبرگزاری های بین المللی بانفوذ، مجلات و روزنامه ها در محدوده جهانی، امكان استفاده از ماهواره ها و ارسال اطلاعات در یك لحظه به مسافت های بسیار دور را در اختیار بشر قرار می دهد. بدین گونه، وسایل تبلیغاتی به سلاحی خطرناك در دست قدرت های بزرگ تبدیل گردیده است.
همچنین پیشرفت فن آوری تبلیغات و علوم ارتباطات موجب بالارفتن حجم امكانات تبلیغات بین المللی شده است. بدین روی، این وسایل در تشویق به جنگ و برانگیختن تعصّبات ملی، نژادی و مذهبی مورد استفاده قرار می گیرد. تبلیغات وسیله ای برای هدایت افكار عمومی كشورهای دیگر است; تفكر افراد درانحصار وسایل تبلیغات درآمده و موجب گردیده تا آن ها بدون درك، به مفاهیمی روی آورند كه دربردارنده یك جنبه از حقیقت است و با تكرار این جنبه به این عقیده پایدار می رسند كه تمام حقیقت همین است و بس. این كار پاسخ به جنبه های دیگر حقیقت را مشكل می نماید، اگرچه به طریقی بتوان متعرض آن گردید. معمولاً روش های تربیتی، كه به گونه ای با تبلیغات ارتباط دارد، به این مسأله كمك می كند و این خود عاملی اساسی در پیشرفت اجتماعی است.
به عنوان مثال، قدرت تبلیغات صهیونیستی و تاریخ طولانی آن، كه بر تبلیغات عربی پیشی دارد، موجب گردیده است كه افراد زیادی در كشورهای جهان به یك جنبه از حقایق مربوط به مسأله فلسطین و درگیری اعراب و اسرائیل دست یابند. با تكرار این بخش از حقیقت توسط تبلیغات صهیونیستی، افراد به این عقیده می رسند كه حق همین است و بس. این كار مشكلی را كه تبلیغات عربی با آن مواجه است، تفسیر می كند.اگر وسایل تبلیغاتی به عنوان وسیله ای برای تحمیل مفاهیم گروه حاكم بر محكومان و یا تحمیل صاحبان قدرت اقتصادی به كار گرفته شود، نیرویی به وجود خواهد آورد كه اقلیتی می تواند مفاهیم خود را بر اكثریت تحمیل نماید. همچنین منجر به سقوط ارزش فرد در بسیاری از اجتماعات خواهد شد; زیرا نقش انسان در گرفتن اخبار در یك جریان خودكار غیرارادی محصور خواهد شد و بلكه موجب خواهد گردید نظر خود را پنهان دارد و یا به گونه ای پنهان از ترس نخبگان حاكم به ابراز آن بپردازد. بدین گونه، رشد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نابرابر جهان به نوبه خود، موجب رشد نابرابر وسایل تبلیغات می گردد.
در بررسی یونسكو در سال ۱۹۵۵ میلادی آمده است: «تمركز وسایل تبلیغاتی، در كشورهای پیشرفته است و ۷۰ درصد ساكنان جهان از حداقل امكانات در حصولِ بر اطلاعات اساسی برخوردارند و اگر نسبت جهانی بی سوادی را در كشورهای مختلف جهان مدّ نظر قرار دهیم، خواهیم دید كه میان كشورهای پیشرفته و كشورهای عقب مانده در زمینه آزادی تبلیغات فاصله ای عمیق وجود دارد، نتیجه آن كه مادامی كه بخش وسیعی از افراد بشر از مشاركتِ برابر در ارتباطات بین المللی ناتوان باشند، آنچه كه به حقوق برابر آزادی ها خوانده می شود، چیزی جز سخریه نخواهد بود.»۳۲
●افكار عمومی
«افكار عمومی» ـ یعنی افكار عموم مردم و نه گروه های كوچك ـ همان عقایدی می باشد كه در جامعه رایج است; باورهای بیش تر مردم، اعتقاداتی كه متعلق به اكثریت جامعه بوده و در حقیقت، همان صدایِ مردم است.۳۳
افكار عمومی پدیداری است كه نتایج اجتماعی آن را از همه پدیدارهای روانی جمعی دیگر وسیع تر و آشكارتر است. در آثار نویسندگان لاتینی، بارها به این اذعان شده كه افكار عمومی درتحكیم یا تخریب قدرت، بسیار مؤثر است.
سیسرون خطاب به سنای رُم می نویسد: «در برابر كاتیلینا، پشتیبانی ملت از آنِ شماست.»۳۴
نویسندگان دوره جدید نیز در این باره نظر دیگری ندارند. هابز نیز بر این عقیده است كه افكار عمومی، دنیا را اداره می كند. سروبلیام تمپل هم نظریه «افكار عمومی» را به صورت منبع واقعی قدرت سیاسی درآورد.۳۵
●رسانه های جمعی به عنوان سلاح سیاسی
رادیو، تلویزیون و سینما از جمله رسانه های جمعی ارتباطی به شمار می رود كه تأثیر بسیاری بر مردم دارد. رادیو و تلویزیون میان مردم و حكومت تماس زنده برقرار می كند.
دوورژه می گوید: «... عادت بر آن جاری شده كه این طرق نشر اخبار و افكار را، كه نتیجه شیوه های فنی جدید است، به نام «وسایل خبری توده گیر» بنامند. این ها سلاح سیاسی بسیار نیرومندی را تشكیل می دهند.»۳۶
این مسأله با توجه به انقلاب اطلاعات، كه در سراسر جهان صورت گرفته است، روشن تر خواهد شد. منظور از «انقلاب اطلاعاتی» آن است كه مردم می توانند نهادهایی مانند دولت ها را پشت سر بگذارند و به هرگونه اطلاعاتی دست یازند، به گونه ای كه پیش از این توانایی چنین كاری را نداشتند و تصور آن را هم نمی كردند. تفاوت این گونه رسانه های اطلاعاتی با تلویزیون به سبب دوسویه بودن و حتی چندسویه بودن آن هاست و از این رو، تأثیر آن ها بر اندیشه و تفكر مردم بیش تر است و هرگاه اندیشه كسی دگرگون شود و این دگرگونی بر جامعه حاكم گردد، فرهنگ اجتماعی و مشترك جامعه را دگرگون می سازد و در برابر، فرهنگی را جایگزین می كند كه سازندگان این فن آوری خواستار آن هستند.
مك لوهان بر این باور است كه در عصر حاضر، به انسان «برون راهبر» یا «دگرراهبر» اطلاق می شود; چرا كه در عصر ارتباطات جمعی و نفوذ این گونه رسانه ها به حریم خانه های شخصی، هر كس از این وسایل الگو می گیرد; زیرا انسان اصولاً الگوپذیر است و برای اعمال و رفتار خویش، به دنبال الگوها می گردد. از این رو، به راهی می روند كه از طریق این وسایل تجویز می شود. بنابراین، صاحبان و طرّاحانِ این گونه وسایل راهبران اندیشه و عمل انسان ها به شمار می آیند.۳۷
رسانه ها از چند سو بر فكر و اندیشه انسان احاطه پیدا می كنند، آن ها به گونه ای در یكدیگر آمیخته اند كه توان اندیشیدن را از انسان سلب می كنند. حمله برق آسای رسانه های گروهی و همگانی جدید به گونه ای است كه مغز انسان ها را در انقیاد خود قرار می دهد.
●نگرش ها
«نگرش ها» عبارتند از: پسندها و بیزاری ها، دوست داشتن یا دوست نداشتن موقعیت ها، اشیا، اشخاص، گروه ها و هر جنبه مشخصی از محیط، از جمله اندیشه های انتزاعی و خط مشی های اجتماعی.
با این كه نگرش ها، بیانگر احساسات هستند، با شناخت های ما و به ویژه اعتقادات ما درباره اشیا پیوندی نزدیك دارند. علاوه بر این، نگرش ها با اعمالی هم كه ما در ارتباط با اشیا موضوع نگرش های خود انجام می دهیم، پیوند دارند.۳۸
نگرش های هر كس دارای انسجام است; زیرا از یك مجموعه ارزش های زیربنایی ریشه می گیرد.۳۹ از نظر روكیچ، «ارزش» عبارت است از نگرش بنیادی درباره برخی شیوه های گسترده رفتار (از قبیل شهامت، شرافت و درستی) یا بعضی حالات شبیه هدف هستی (مانند برابری، رستگاری، آزادی و خود شكوفایی.) بدین روی، ارزش ها نوعی نگرش است، اما بر هدف ها اطلاق می شود نه بر وسیله ها.۴۰
●نفوذ اجتماعی

نفوذ اجتماعی بیانگر كوشش هایی است عمدی كه فرد یا گروه معیّنی برای تغییر عقاید و رفتارهای دیگران انجام می دهد. نفوذ اجتماعی نقش محوری درتعامل های انسانی و زندگی جمعی دارد. هم یاری، هم زیستی، نوع دوستیو...، همه مستلزم نفوذاجتماعی است.
امروزه با پیشرفت فن آوری رسانه های جمعی و نیز استفاده از علومی همانند روان شناسی و جامعه شناسی در شگردهای تبلیغی، رادیو، تلویزیون، سینما و دیگر رسانه های جمعی، از جمله ماهواره از برنده ترین سلاح های سیاسی، فرهنگی و عامل مهمی در نفوذ اجتماعی به شمار می رود و بدین روی، افكار و عقاید اجتماعی را در اختیار خود قرار می دهند. در ذیل، بعضی از این شگردها اشاره می شود:
آنچه نگران كننده می باشد قرین بودن پیشرفت های صنعتی همراه با انحطاط اخلاقی روزافزون است و این به معنای مسلح نمودن دزد و چراغ دادن به دست اوست تا گزیده تر برد كالا. از یك سو، پیشرفت صنعت چنان می شود كه «كانال های تلویزیونی را در شیشه یك عینك می توان گرفت»۴۱ و از دیگر سو، انحطاط اخلاقی و سقوط وجدان بشریت به حدی است كه مخاطب انیشتین، فیزیكدان مشهور جهان، در برابر او آزادانه از انهدام بشریت سخن می گوید: انیشتین در سال ۱۹۴۹ م. درباره ملاقات خود با یكی از سران امریكایی چنین نوشت: «اخیراً با یكی از شخصیت های باهوش امریكایی، كه به صورت ظاهر، مردی صاحب حسن نیت بود، مذاكره می كردم و به او تذكر دادم كه خطر جنگ جدیدی بشریت را تهدید می كند و اگر چنین جنگی درگیرد، احتمالاً نوع بشر منهدم خواهد شد و فقط تشكیلاتی كه مافوق ملت ها باشد، می تواند از چنین خطری جلوگیری كند. اما با نهایت تعجب، مشاهده كردم كه مخاطب من چنین جواب داد: به چه دلیل شما این اندازه مخالف با انهدام نوع بشر می باشید؟»۴۲
و این گفتار حاكی از فرسودگی مغزهای بشر و پوچ تلقی كردن زندگی است; چنان كه خود انیشتین در این مأخذ می گوید: «چنین جواب تند و صریحی از رنج درونی و بدبختی آشكاری حكایت می كند كه مولود جهان امروز است.»۴۳
۳ـ حقوق فضایی و برنامه های ماهواره ای
مقررات حقوقی ماهواره ها
اولین ماهواره (قمر مصنوعی) در ۴ اكتبر ۱۹۷۵ م. به مدار كره زمین پرتاب شد و از آن زمان به بعد، ماهواره های متعددی از فضای كشورها عبور كرده است. در طول سالیان دراز، هنوز هیچ دولتی به این كار اعتراض نكرده است. رفتار دولت های پرتاب كننده ماهواره ها به دلیل عدم اعتراض دول دیگر موجب به وجود آمدن قاعده جدیدی در حقوق بین الملل شده است كه بر اساس آن، می توان گفت: دولت ها حق دارند ماهواره های خود را به فضای قلمرو دولت های دیگر بفرستند و بدین روی، قواعد حقوقی فضا با قواعد حریم هوایی دولت ها فرق دارد.۴۴
با وجود این، چنین نبوده است كه فضای ماورای جوّ فاقد هرگونه قاعده و مقرراتی باشد. مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۷۲ در قطعنامه شماره ۲۹۱۶ (XXVII) خود، بر لزوم تدوین اصول حاكم بر نحوه استفاده كشورها از ماهواره های زمینی برای پخش مستقیم برنامه های تلویزیونی تأكید نمود. همچنین در قطعنامه های بعدی، از جمله در قطعنامه شماره ۳۵/۳۶ خود به تاریخ ۱۸ نوامبر سال ۱۹۸۱ مقرّر كرد تا در سی و هفتمین اجلاس سازمان ملل توافقی در زمینه پیش نویس اصول حاكم بر چگونگی استفاده كشورها از ماهواره های زمینی برای پخش مستقیم برنامه های تلویزیونی در سطح بین المللی به عمل آید. این تلاش ها منجر به تدوین اصولی شد كه در ذیل به آن ها اشاره می شود:۴۵
ـ بر اساس مواد ۱ و ۲ و ۳، فضای باز برای بهره برداری و استفاده كلیه دول آزاد است... اكتشاف و استفاده از فضا باید با توجه به منافع همه دولت ها صورت گیرد... و كار آن ها مطابق با قواعد حقوق بین الملل باشد.۴۶
ـ فعالیت ها در زمینه پخش مستقیم برنامه های تلویزیونی در سطح بین المللی با استفاده از ماهواره، باید به روشنی انجام گیرد كه با حق حاكمیت كشورها، از جمله اصل عدم دخالت و نیز حق هر كس برای جستوجو، دریافت و رساندن اطلاعات و نظرات (چنان كه در اسناد سازمان ملل، محترم شمرده شده است) منافات نداشته باشد.
ـ چنین فعالیت ها باید مشوّق نشر آزاد و مبادله دو طرفه اطلاعات و دانش در زمینه های فرهنگی و علمی باشد، به توسعه برنامه های آموزشی، اجتماعی و اقتصادی، و به ویژه در كشورهای در حال توسعه، كمك كند، كیفیت زندگی همه انسان ها را ترقی دهد و با احترام به تمامیت حقوق سیاسی و فرهنگی كشورها، برنامه های سرگرم كننده ای پخش كند.
- این فعالیت ها باید مطابق روش سازگار با توسعه تفاهم دوجانبه و تقویت روابط دوستانه و همكاری صمیمانه بین همه كشورها و مردم در راه حفظ صلح و امنیت بین المللی انجام شود.
ـ فعالیت های پخش مستقیم برنامه های تلویزیونی در سطح بین المللی با استفاده از ماهواره، باید مطابق با حقوق بین الملل، از جمله منشور سازمان ملل متحد، پیمان اصول حاكم بر فعالیت های كشورها در اكتشاف و استفاده از فضای فراجو، از جمله ماه و سایر سیاره های خاكی (مصوب ۲۷ ژانویه ۱۹۶۷) و مقررات مربوط به كنوانسیون ارتباطات بین المللی و مقررات رادیویی آن و اسناد بین المللی مربوط به ایجاد روابط دوستانه و همكاری در میان كشورها و حقوق بشر باشد.۴۷
تذكر: پخش «تلویزیون ماهواره» دارای همان ویژگی های تلویزیون است، با توانمندی بیش تر در میزان قلمرو حركت گسترده تر پیام. از این رو، آنتن های بشقابی برای دریافت برنامه های تلویزیونی ماهواره ای یك وسیله ارتباط جمعی جدید به حساب نمی آید، بلكه گسترش قابلیت هاست. بنابراین، اگر بخواهیم به آثار مسأله آنتن های ماهواره ای از حیث محتوای برنامه ها در یك كشور بیندیشیم، قطعاً باید ابتدا به تلویزیون در آن كشور و وضعیت و جایگاه این جعبه سحرآمیز در آن جامعه توجه كنیم.۴۸●برنامه های ماهواره ای
برنامه هایی كه از طریق ماهواره پخش می شود، دو دسته است:
۱. دسته اول مربوط به برنامه هایی است كه اطلاعاتی را از فرهنگ ها و تمدن های گوناگون به ما می دهد; از قبیل اخبار، گزارش، فیلم های مستند یا آموزنده، ورزش، اطلاعات علمی و مانند آن.
۲. دسته دوم برنامه های مبتذل اخلاقی، مذهبی و سیاسی در قالب مصاحبه، فیلم و گزارش است.در بدو نظر،۴۹ می توان به دسته اول، از زاویه روابط میان فرهنگ ها نگاه كرد و به دسته دوم، از زاویه تقابل فرهنگ ها.
برنامه های دسته دوم، مورد اعتراض حتی كارشناسان خارجی هم می باشد; زیرا بسیاری از شبكه های ماهواره ای در دست دولت ها نیست، بلكه در اختیار بخش خصوصی است و غالب آن ها برای جلب مشتری بیش تر و سودآوری افزون تر، به تهیه این گونه برنامه های تخریبی مبادرت میورزند.
قابل انكار نیست كه در شبكه های تلویزیونی ماهواره، مطالب جالب و موضوعات مفیدی نیز مطرح می شود; همانند نحوه پیش گیری یا مهار حوادث و بلایای طبیعی،۵۰ كمك مؤثر دو ماهواره علمی به كار تحقیق دانشمندان در قطب،۵۱ و پیش بینی وقوع زلزله.۵۲
اما واقعیت این است كه در برنامه های دسته اول نیز اخبار و گزارش و حتی فیلم های آموزنده با القای اندیشه های خاص سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و شگردهای گوناگون خبرپراكنی و دغل بازی مانند سانسور و بزرگ نمایی ـ در موارد دلخواه ـ یا بی اهمیت انگاشتن ـ در موارد غیرمطلوب ـ تجزیه و تحلیل های نادرست و تحمیل فرهنگ پوچ غربی همراه است.
درباره برنامه های دسته دوم، كافی است به چند گزارش در این زمینه توجه شود: «یكی از مسلمانان هندی در نامه ای به روزنامه اردوزبان Revolution نوشته است: امروز ماهواره ها مشكل كسانی را كه به خاطر حفظ آبرو، زنان و دختران خود را به سینما نمی برند، دو چندان كرده است; چون فسادی كه در سینماها محبوس بود، اینك به داخل خانه ها آمده است و ماهواره ها زنان برهنه و یا نیمه عریان را، كه در آغوش مردان جای گرفته اند، به نمایش می گذارند و ما نیز با محارم خود در خانه هایمان به تماشای آن ها می نشینیم. اهل دنیا تحت پوشش هنر، این گونه هنرپیشه ها را ارج می نهند، اما آن ها در واقع، عزّت و آبرو ندارند. این برنامه های تلویزیونی، مسلمانان را از مذهب و دین دور می كند و لذا، قبل از هر كاری باید این شیطان را از خانه دور انداخت و كمی هم به فكر آخرت افتاد.»۵۳
شیخ عبدالعزیز بن باز، مفتی بزرگ اسلامی عربستان سعودی، اظهار می دارد: «آنتن های بشقابی با اصول اسلام مغایرت دارد و همه جور پلیدی و مفاسد را به بار می آورد.»
ـ یكی از روزنامه های كشور عربستان به نام المسلمون در سلسله گزارش های خود با عنوان «مهاجمان از پشت بام ها می آیند» پیامدهای منفی این گونه برنامه ها را از زبان متخصصان مطرح كرد.۵۴
برای پی بردن به محتوای برنامه های ماهواره ای و ـ دست كم برنامه های جذّاب آن، كه عمده هدف پیام های ماهواره ای می باشد ـ كافی است ببینیم رقابت این برنامه ها در چیست؟ آیا جز در مجموعه های تلویزیونی و فیلم های سینمایی و سرگرم كننده است؟ و این بدان معناست كه برنامه های ماهواره ای عمدتاً علمی و آموزشی نیست. و از این رو، تبلیغات غربی مبنی بر این كه منع استفاده از ماهواره به منزله مخالفت با آزادی و برنامه های علمی است، بدون پایه و اساس می باشد; زیرا مسأله ممنوعیت آنتن های ماهواره ای، ممنوع كردن بخشی از معارف و یا فنون بشری نیست، مسأله اتخاذ تصمیم درباره یك «رفتار اجتماعی» است.
‌●شگردهای تبلیغی ـ هنری برای نفوذ
در این جا، به شگردهای گوناگون تبلیغی و نكات قابل توجه در زمینه برنامه های ماهواره ای، كه در سرزمین اسلامی ما دریافت می شود، به اختصار اشاره می گردد تا مشخص شود كه آیا این برنامه ها به رشد جوامع بشری كمك می كند یا انحطاط اخلاقی آن ها را تسریع می بخشد:
الف. اگر اخبار و گزارش ها و همچنین مصاحبه هایی را كه در واقع منابع اطلاعاتی بینندگان تلویزیون های ماهواره ای هستند، به دقت بررسی كنیم، متوجه می شویم كه آن ها همواره در انتخاب اخبار، سیاست «سانسور حقایق» را در قالب های گوناگون به شدت دنبال می كنند; از آن جمله:
ـ بزرگ نمایی واقعیات كوچك برای مخفی نمودن واقعیات بزرگ تر;
ـ انكار یا حذف نیمی از حقایق یك موضوع برای تحریف كل آن حقیقت;
ـ ابراز یك حقیقت همراه با تجزیه و تحلیل ویژه از آن برای تخریب اصل موضوع در جهت جلوگیری از جاذبه های آن حقیقت;
ـ اظهار یك حقیقت و تركیب آن با اكاذیب گوناگون برای محو آثار و نتایج آن حقیقت;
ـ انتخاب واژه های منفی برای بیان یك حقیقت ارزشمند برای ایجاد دافعه در شنوندگان نسبت به آن حقیقت;
ـ القای اندیشه های خاص سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی، تاریخی و علمی در قالب «خبر و گزارش»;
ـ تخریب شخصیت های مفید و ترویج عناصر فاسد به وسیله انتشار مطالبی درباره آن ها تحت عنوان مزبور.
نتیجه آن كه حتی اخبار و گزارش های خبری این فرستنده ها هم برای عموم مردم مفید نیست، بلكه به عكس، خطرات بزرگی به همراه دارد; زیرا هر كس با این منابع ـ به اصطلاح ـ خبری مرتبط شود، گرچه فقط اندكی از اكاذیب و تحریفات آن ها را به مروز زمان باور كند و اندیشه های خود را بر اساس آن بنا نهد، خواسته یا ناخواسته از اهداف آن ها پیروی خواهد كرد، به خصوص با توجه به برخی اصول روان شناسی مانند «نقش اثر تقدم» در شكل گیری برداشت ها كه حتی اگر اطلاعات صحیح بعدی هم در اختیار مخاطبان قرار گیرد، اطلاعات ناصحیح اولیه اثر خاصِ خود را خواهد بخشید.
ب. برنامه های ورزشی بخش عمده ای از محتوای تلویزیون های ماهواره ای را تشكیل می دهد كه توجه به نكات ذیل در بررسی آن ها ضروری است:
ـ غالب این برنامه ها، بیش از آن كه «ورزش» را ارائه دهد، بر جنبه های «نمایشی» تكیه می كند;
ـ در حین برنامه های ورزشی و در لابهلای آن، ترویج الگوهای لباسی و دیگر وسایل ورزشی، رقص و آواز، پخش شعارهای منفی بسیار دیده می شود;
ـ از ورزشكارانی كه بسیاری از آن ها از نظر افكار و اعمال فاسد و ناشایست اند بت ساخته می شود كه این خطر عمده ای برای نسل جوان در پی دارد;
ـ برهنگی زنان در قالب ورزش، به نحوی كه زن ورزشكار در ذهنیت بیننده تنها در پرتو برهنگی او پذیرفته می شود و به مروز زمان، برهنگی زنان برای بینندگان مقبول و بدیهی می نماید;
ـ ورزش هدف اصلی مطرح می شود و در نتیجه، پیروزی در آن، پیروزی در همه چیز و باخت در میدان ورزش از دست دادن همه چیز تلقی می شود.
ج. مباحث اجتماعی و فرهنگی و حتی مسائل دینی و اخلاقی در قالب های «مصاحبه»، «طرح نظریه»، «میزگرد»، «نظرسنجی»، «توضیح كارشناسان»، «بررسی روان شناسان» و مانند آن آثار مخرّبی به همراه دارد و نمی توان آن را تبادل فرهنگی نامید; زیرا گویندگان این برنامه ها متكلم وحده هستند و مخاطبان فقط شنونده و بیننده. آن ها هرگز افكار و نظریات مخاطبان را منعكس نمی كنند، بلكه چنان بیننده را با نظریات مشابه و رنگارنگ، بمباران فكری می كنند كه فرصت تأمل و مقایسه حق و باطل را از او می گیرند.
توجه به نمونه هایی از فرهنگ مهاجمان مؤیّد مدعاست:
ـ در فرهنگ ما پوشیدگی ارزش است، در القاءات آن ها برهنگی كه آن را عامل ارتقای شخصیت زن معرفی می كنند.
ـ رازداری و پرده پوشی در مسائل شخصی برای ما یك فضیلت است، در برنامه های تلویزیونی غرب، افشاگری و پرده دری نشانه شجاعت و استحكام شخصیت افراد.
ـ ما عفاف و پرهیز از جلوه گری زنان را ارج می نهیم، آن ها جلوه گری و خودآرایی زنان را بالاترین امتیاز تلقی می كنند.
ـ ما تفاهم و حفظ آرامش و صلح را در میان افراد، اعم از پیران، جوانان، كودكان، در كنار پیروی از ارزش های دینی ضروری می شناسیم، امّا آن ها مدام در پی طرح اختلاف و تضاد میان نسل های جامعه هستند و تشنج گرایی را با پیروی از اصل «تكیه بر تضاد و تضارب میان نسل ها» دنبال می كنند.
ـ اگر از نظر ما رفاقت میان زن و شوهر بر مبنای تبعیت از فرامین شرع، كه ناشی از مودّت و رحمت الهی میان زوجین است، اساس خانواده را تشكیل می دهد و برای ساختن انسان و اصلاح فرد و جامعه ضروری است، آن ها تمام كوشش خود را برای تحریك زن و شوهر علیه یكدیگر و ایجاد رقابت كاذب میان آن ها و ترویج كینه توزی در نهاد خانواده به كار می گیرند.
ـ ایثارگری و حفظ منافع دیگران در مكتب و فرهنگ ما ارزش والایی دارد، اما در فرهنگ غرب، فردگرایی و امتیازطلبی محوریت تام دارد.
ما كمال جویی، ارزش گرایی و معنویت طلبی را موجب سعادت می دانیم، آن ها بیننده را به سوی سرگرمی های بی ارزش، لذت های زودگذر، رؤیاهای دروغین و مادی گری محض سوق می دهند.
ـ برای ما «عشق» جلوه ای آسمانی دارد، اما آن ها عشق را در حیوانی ترین مرحله ممكن تعبیر و تفسیر می كنند.
خلاصه آن كه همت ما در شكوفایی استعدادهای خداداد انسان ها، تقویت قوّه عقلانی و تهذیب نفسانی است، در حالی كه تلاش غربی ها برخاسته از فرهنگشان در تحریك قوای نفسانی و تخریب نیروهای فطری و الهی بشر می باشد.د. فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی كه بیش ترین بیننده را از طیف های گوناگون در سراسر جهان دارد، عمدتاً تركیبی از چند موضوع و عامل را در قالب های گوناگون عرضه می كنند:
ـ خدشه دار كردن هر آنچه برای انسان ها تاكنون مقدس و خدشه ناپذیر بوده است;
ـ محور قراردادن برهنگی زنان و شهوت گرایی مردان و محدود كردن رابطه زن و مرد به مسأله التذاد جنسی;
ـ القای ناامیدی از آینده بشریت و ایجاد یأس از روند تاریخ و حركت جوامع بشری;
ـ ایجاد ترس و وحشت در بیننده بر اثر تماشای صحنه های هولناك با بهره گیری از تغییر نور و رنگ تصاویر و پخش آهنگ های هیجان زا به منظور تحریك سلسله اعصاب بینندگان تا در نهایت، اراده و استحكام روانی را از او سلب كنند;
ـ توجیه خشونت های وحشیانه به مثابه راه حل نهایی برای رفع اختلافات میان آدمیان، حتی در قالب فیلم های كارتونی و بازی های رایانه ای;
ـ عادی نشان دادن توطئه های رنگارنگ، فتنه گری ها، كلاه برداری ها و همه رذایل اخلاقی در قالب ارتباط میان شخصیت های داستان های فیلم ها كه موجد بدبینی و سوء ظن در بیننده نسبت به دیگران می شود;
ـ ترویج فحشا و منكرات در زشت ترین نوع آن در قالب داستان های جذاب و به كمك توجیهات روان شناسانه نظیر انواع تجاوزات جنسی، هم جنس بازی در زنان و مردان، تجاوز افراد به اقارب خویش و تجاوز جنسی حتی به اجساد و مردگان;
ـ ایجاد یأس نسبت به اجرای ارزش های انسانی و فضایل اخلاقی در جوامع بشری; مثلاً، در فیلم ها، افراد خیرخواه و با فضیلت همواره گرفتار مشكلات و دچار شكست شده، لاجرم از دنبال كردن اهداف مقدس پشیمان می شوند.
- القای برتری های نژادی یهود بر دیگران، سفیدپوستان بر سیاه پوستان و سرخ پوستان; این مسأله، به خصوص در فرهنگ امریكایی ریشه دارد امریكایی استدلال می كند كه "?m American"; یعنی چون من امریكایی هستم، باید از یك سلسله مزایایی كه دیگران ندارند برخوردار باشم.
ـ القای برتری غربی ها در مقابل شرقی ها و یا القای برتری نظام های سیاسی غرب در برابر غیر آن و ترویج افكار ـ به اصطلاح ـ بشرگرایانه و اصالت انسانی یا انسان مداری به جای خدامحوری در برابر اندیشه های الهی كه در بسیاری از فیلم ها جلوه گری می كند.
به طور كلی، در فرستنده های تلویزیونی ماهواره ای مسائلی مطرح می شود كه انسان از بیان آن ها شرم می كند. این برنامه ها تهدیدی علیه عفت عمومی، اخلاق اجتماعی، ارزش های فرهنگی، اقتصاد ملی و كانون گرم خانوادگی همراه ایجاد تنش های روانی و مشكلات خانوادگی و آثار منفی اجتماعی و در نهایت، تهدید علیه امنیت ملی هستند.
به همین دلیل در كشورهایی مثل ژاپن، ممنوعیت ماهواره به سختی اجرا می شود. با این كه ژاپنی ها از كشورهایی بودند كه قریب ۹ سال ماهواره شان بر فراز كره جنوبی فقط فرهنگ ژاپنی را تبلیغ می كرد، ولی با این حال، خودشان به هیچ وجه، حاضر نیستند امواج ماهواره های امریكایی ـ اروپایی را در كشورشان تحمل كنند.۵۵
●حاكمیت دولت ها
۱ـ تعریف و كلیات
«حاكمیت» عبارت است از: قدرت برتر فرمان دهی یا امكان اعمال اراده ای فوق اراده های دیگر و مقصد آن نظم و عدالت در روابط اجتماعی می باشد.۵۶
وقتی سخن از حاكمیت دولت به میان می آید، بدین معناست كه دولت در حوزه اقتدارش، دارای نیرویی است خودجوش كه از نیروی دیگری برنمی خیزد، قدرت دیگری كه بتواند با او برابری كند وجود ندارد، در مقابل اعمال اراده و اجرای اقتدارش مانعی را نمی پذیرد، از هیچ قدرت دیگری تبعیت نمی كند و هرگونه صلاحیتی ناشی از اوست، ولی صلاحیت او از خودش برمی خیزد.
آر. بی آناند می گوید: حاكمیت عبارت است از قدرت عالی یك دولت در قلمرو خود، اما در چهارچوب قواعد مشخص حقوق بین الملل كه جنبه الزامی دارد.۵۷
بنابراین حاكمیت است كه همچون مركز تولید قدرت، به هر یك از دستگاه های فرمانروا صلاحیت عمل یا اعمال اراده می بخشد. قدرت نیروی انتظامی از وزارت كشور، و قدرت وزارت كشور ناشی از قوّه مجریه و قوّه مجریه ناشی از قانون و قانون ناشی از قوّه مقننه و مؤسّسه و قوّه مؤسّسه ناشی از اراده حاكم است.
ماهیت حاكمیت را از نظر حقوقی می توان چنین تبیین كرد:
۱. قدرتی است حقوقی، نه تجلّی زور;
۲. اصل و مادر همه صلاحیت هاست;
۳. تحدید حاكمیت توسط حقوق طبیعی و فطری (حقوق اساسی) است;
۴. در مقابل اعمال اراده و اجرای اقتدارش مانعی نمی پذیرد.۵۸
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حاكمیت را در معنای اسلامی آن می شناسد. در اسلام، خداست كه بر مردم حق دارد، او حاكم علی الاطلاق است و انسان ها بنده او. در اسلام، قدرت هدف نیست; انسان ها نسبت به هم حقوقی دارند; ممكن نیست كسی حقی بر كسی داشته باشد، اما این حق متقابل نباشد; مردم همه در عرض هم هستند، حتی شخصیت برجسته ای همچون رسول مكرّم اسلام(صلی الله علیه وآله) یا علی(علیه السلام). از همین رو، حضرت علی(علیه السلام)در جنگ صفین در ضمن خطبه ای می فرماید: «ای مردم، من بر شما حقی دارم و شما هم بر من حقی دارید.»۵۹ بنابراین، در تمام سطوح اجتماع اسلامی، وجود حقوق متقابل احساس می شود، جز آنچه خداوند ولایت و حاكمیت داده است.
بر اساس اصل پنجاه و ششم قانون اساسی: «حاكمیت مطلق بر جهان و انسان از آنِ خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاكم ساخته است. هیچ كس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب كند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خداداد را از طرقی كه در اصول بعد می آید، اعمال می كند.»
بنابراین، حاكمیت مراتبی دارد طولی و عالی ترین و بالاترین آن، حاكمیت خداوند است و این حاكمیت، كه منشأ و مبنای سایر حاكمیت های مشروع می باشد، مطلق است.
۲ـ تحول مفهوم حاكمیت
از ایام باستان، مفهوم حاكمیت مورد بررسی واقع شده و بازتاب های گوناگون تبیین گردیده است. پروكلوس حقوق دان رم، از حاكمیت چنین تعبیر كرده است: «مردمی آزادند كه زیر انقیاد قدرت مردم دیگری نباشند.»۶۰
در دوره های جدیدتر، ژان بُدن فرانسوی یكی از نخستین صاحب نظرانی است كه اصطلاح «حاكمیت» را به علوم سیاسی وارد ساخته. او در رساله مشهور خود به نام شش كتاب جمهوریت، می گوید: «حاكمیت عبارت است از اقتدار مطلق و مداوم دولت ـ كشور.»۶۱
ژان بُدن معتقد است حاكمیت قدرت دایم و مطلق دولت است و بنابراین، هیچ قوّه و مقامی جز اراده خداوند نمی تواند آن را محدود سازد. وی می گوید: حاكمیت، صفت خاص دولت است و سایر گروه های اجتماعی فاقد آن می باشند. حاكمیت ركن اصلی دولت است و دولت بدون حاكمیت مانند كشتی بدون سكّان و دستگاه هدایت می باشد.۶۲
او وقتی این مفهوم را برای حاكمیت آورد كه جنگ های داخلی موجب ضعف قدرت حكومت در فرانسه شده بود. وی در مقام دفاع از اصل تقویت مبانی قدرت برآمد و نظریه «حاكمیت مطلق دولت» را ارائه داد تا بدینوسیله، اقدامات دولت را در جلوگیری از هرج و مرج و ایجاد مركزیت و حفظ نظم در مملكت مشروع و موجّه جلوه دهد. به نظر وی، حاكمیت دولت تا آن درجه اعتلا دارد كه حتی قانون هم، كه به وسیله نمایندگان ملت وضع می شود، نمی تواند آن را محدود سازد.۶۳
علما و سیاست مداران قرن شانزدهم در عین این كه نظریه ژان بدن را در مورد حاكمیت پسندیدند، اما عقیده داشتند كه قانون اساسی و حقوق وضعی می تواند حاكمیت دولت را محدود سازد.
در قرن هفدهم، هابز، از طرف داران افراطی نظریه حاكمیت درباره عدم محدودیت حاكمیت، از بُدن هم جلوتر رفت و گفت: «هیچ چیز و هیچ كس نمی تواند حاكمیت زمامدار را محدود سازد; زیرا زمامدار دارای قدرت كامل و مطلق است و همه اقدامات حكومت در دست اوست و هیچ كس را بر او حق اعتراض نیست.» اما در مقابل، افرادی مانند پرفندرف حاكمیت دولت را تابع محدودیت های قانونی شناختند.۶۴
در قرن هجدهم، اروپا وضع خاصی پیدا كرد. امپراتوری ژرمن طوری شكل گرفت كه نظریات پیشین در خصوص حاكمیت، با آن تطبیق نكرد; زیرا در داخل این امپراتوری دولت های مستقلی هم بودند كه در حد خود حاكمیت داشتند. با توجه به این واقعیت، دو نوع حاكمیت مورد توجه قرار گرفت:
۱. حاكمیت كامل و مطلق كه از لحاظ داخلی و خارجی، هیچ گونه تبعیتی نداشت و قدرت مافوقی نمی شناخت.
۲. حاكمیت ناقص و نسبی كه بعضی امور داخلی و خارجی را با نظر قدرت دیگری انجام می داد.۶۵
در قرن نوزدهم، علی رغم اختلاف نظر در خصوص قابل تقسیم بودن حاكمیت، نظریه غیرقابل تقسیم بودن حاكمیت با وجود دولت های متمركز، طرف داران بسیاری پیدا كرد.
در قرن بیستم، به خصوص با وقوع جنگ بین الملل اول، وضع به گونه دیگری گردید و این نظر مطرح شد كه حاكمیت در حقوق داخلی و حقوق بین المللی متفاوت است. «حاكمیت در حقوق داخلی» عبارت است از: قدرت عالی و صلاحیت انحصاری برای اداره امور كشور. اما «حاكمیت در حقوق بین الملل» مجموعه قواعدی است حاكم بر روابط بین المللی كه حقوق و وظایف آنان را مشخص می سازد. بدین روی، در جامعه بین المللی، اصل حاكمیت مطلق امكان پذیر نیست.۳ـ حاكمیت مطلق دولت ها و حقوق بین الملل
تشكیل سازمان های بین المللی و عضویت دول در این سازمان ها و قبول تصمیمات این سازمان ها از جانب دولت ها، نشانه آن است كه حاكمیت دولت در صحنه بین الملل كامل و مطلق نیست. اگر دولت ها بخواهند مقررات بین الملل تنظیم شود و الزام آور باشد و امنیت و صلح استقرار پیدا كند، باید حاكمیت محدودی برای خود بشناسند. حاكمیت مطلق با استقرار حقوق بین الملل معارض است.
برخی از علمای حقوق اعتقاد دارند كه اساساً حقوق بین الملل به معنای واقعی وجود ندارد; دلیل آن وجود حاكمیت مطلق دولت هاست. آن ها می گویند دولت ها دارای اختیار كامل برای اخذ تصمیم می باشند. بنابراین، در جامعه بین الملل، قواعد لازم الاجرا نمی تواند وجود داشته باشد و آنچه را قواعد حقوق بین الملل می شناسیم، اخلاق وضعی بین المللی است.۶۶
اما در فاصله دو جنگ بین المللی، این آموزه به وجود آمد كه كشورها متعلق به جامعه انسانی است و جامعه بین المللی الزاماً ایجاب می كند كه كشورها محدودیتی را بپذیرند تا روابط بین المللی بتواند در قالب حقوق بین الملل عمومی نظم یابد. در این جا، حقوق بین الملل عنوان «نظم برتر» دارد. نتیجه این موضوع آن است كه نظم حقوقی بین المللی بر نظم حقوق داخلی برتری دارد. حدود حاكمیت را حقوق بین الملل عمومی تعیین می كند، نه حقوق داخلی. بر اساس این نظریه، كشورها تابع قواعد بین المللی (تعهدات) كه خود پذیرفته اند و عرف بین المللی، اصول كلی حقوقی و سازمان های بین المللی صالح می باشند.۶۷
همان گونه كه ژرژسل می گوید، اگر در نظام حقوقی بین الملل، یك دولت جهانی تشكیل شود، آن دولت جهانی حاكمیت مطلق و نامحدود دارد.۶۸
پروفسور بادوان می گوید: اگر مقصود از حاكمیت دولت، صلاحیت مطلق و بی قید و شرط باشد، این حاكمیت مساوی است با حق اخذ تصمیم بدون رعایت هیچ نوع قاعده و قانون. و مسلّماً این مفهوم از حاكمیت با مفهوم حقوق بین الملل مغایرت تام دارد. حقیقت این است كه عقیده آن عده از فلاسفه و حقوق دانان، كه حاكمیت را مطلق می شناسند، با واقعیات منطبق نیست; زیرا وقتی از حاكمیت سخن به میان می آید، مقصود این نیست كه دولت تابع هیچ قاعده حقوقی نیست، بلكه مفهوم واقعی اصطلاح «حاكمیت، آن است كه» هیچ قدرتی بالاتر از آن نمی باشد.» حقوق بین المللی و شیوه معمول مشخص می سازد كه دولت در عین این كه دارای حق حاكمیت است، تابع قواعد حقوق بین الملل می باشد; یعنی نظام حقوقی بین الملل حاكمیت و قواعد حقوقی را لازم و ملزوم یكدیگر می شناسد.۶۹
پطروس غالی، دبیر كل سابق سازمان ملل متحد، می گوید: «دوران حاكمیت مطلق و انحصاری دولت ها به سرآمده است. این تئوری هیچ گاه با واقعیات منطبق نبوده است. حالا وظیفه رهبران دولت هاست كه این را دریابند و توازنی بین اداره خوب جامعه و نیازمندی های دنیای وابسته امروز ایجاد كنند.»۷۰
در دائرهٔ المعارف حقوق بین الملل نیز به این تحول مفهوم حاكمیت اشاره شده است; آن جا كه می گوید: «حاكمیت در حقوق بین الملل معاصر، بیانگر وضعیت حقوقی یك دولت در صحنه بین المللی است كه صلاحیت آن دولت در قلمروش نمی تواند از سوی دیگر دولت ها مورد سؤال و مداخله واقع شود. این حاكمیت با موازین حقوق بین الملل تحدید می شود.»۷۱
علی رغم این تحول مفهومی، حیطه این تحدید هنوز مورد اختلاف نظر است. در ذیل، به دو نمونه از این نظریه ها اشاره می شود:
پروفسور سیبر معتقد است: حاكمیت دولت دو جنبه دارد: ۱. جنبه داخلی; ۲. جنبه خارجی.
حاكمیت داخلی عبارت است از این كه دولت در تشكیل حكومت و تأسیس سازمان های اداری و مؤسسات عمومی اختیار و صلاحیت كامل دارد. دولت در اجرای این صلاحیت طبق مقتضیات مملكت و با توجه به منافع ملت بدون این كه تحت نفوذ و تأثیر قدرت خارجی باشد، هر اقدامی را كه مصلحت بداند، عمل می كند. این حاكمیت جنبه انحصاری دارد و فقط در قلمرو همان دولت اعمال می شود و خارج از آن قابل اجرا نیست. دولت می تواند برابر قانون یا قرارداد بین المللی، حاكمیت داخلی خود را محدود سازد.
حاكمیت خارجی مرادف با استقلال است; صلاحیتی كه یك جامعه سیاسی دارد تا در روابط خود با سایر جوامع سیاسی در كمال آزادی و بدون فشار و اجبار خارجی در حدود مقررات حقوق بین الملل، تصمیمات لازم را اتخاذ كند. بدون تردید، حاكمیت خارجی وقتی وجود دارد كه حاكمیت داخلی وجود داشته باشد و اگر دولتی در داخل كشور فاقد اقتدار حكومت باشد، نمی تواند در روابط خارجی آزادانه تصمیم بگیرد.۷۲
اما الوارز، از صاحب نظران حقوق عمومی،می گوید: «در حقوق بین الملل كلاسیك، حق حاكمیت از حقوق اساسی دولت به شمار می رود و از جمله خصوصیات آن، تقدم حقوق ملی بر حقوق بین الملل و در نتیجه، عدم امكان دخالت در امور حاكمیت داخلی و دیگر ویژگی آن تكیه بر حقوق دول و بی توجهی به تعهدات و وظایف آن هاست.»۷۳
اما در حقوق بین الملل جدید، با این كه حق حاكمیت دولت رسماً شناخته شده و به عنوان نمونه بند ۱ ماده ۲ منشور ملل متحد بر آن صراحت دارد، با وجود این، اصل همبستگی اجتماعی ملل و مقتضیات جامعه بین الملل ایجاب می كند كه این حاكمیت محدود باشد. بنابراین، دولت ها در حال حاضر، نه تنها از لحاظ حاكمیت خارجی صلاحیت و آزادی مطلق و كامل ندارند، بكله از لحاظ داخلی نیز صاحب اختیار مطلق نیستند و نمی توانند به هر نحو كه اراده كنند، برای شهروندان خود، اعم از اتباع داخلی و خارجی، مقرراتی وضع كنند و تصمیماتی لازم الاجرا اتخاذ نمایند; زیرا طبق اصول پذیرفته شده جدید در صحنه بین الملل، برای افراد حقوقی شناخته شده كه دولت ها مكلف به رعایت آن هستند. از لحاظ بین المللی هم دولت ها تعهداتی دارند كه ناشی از اراده خود آن ها نیست، بلكه ناشی از ضرورت روابط بین الملل و همكاری با سایر دولت ها و نیاز آن هاست. از این رو، دیوان بین المللی دادگستری در رأی مورخ ۱۹ آوریل ۱۹۴۴ خود، در مورد اختلاف انگلیس و آلبانی، صریحاً اظهار نظر كرد كه حاكمیت دولت ها با توجه به شرایط جدید روابط بین المللی محدود و مقیّد به مقررات بین المللی است.۷۴
۴ـ ویژگی های حاكمیت
۱. فقط بازیگران اصلی صحنه سیاست بین الملل ـ یعنی دولت ها ـ می توانند از حاكمیت برخوردار گردند; زیرا فقط دولت ها امكان آن را دارند كه در قلمرو معیّنی، قانون وضع كرده، آن ها را به اجرا بگذارند.
۲. حاكمیت دارای دو بعد داخلی و خارجی است: از نظر داخلی، وقتی می توان گفت دولتی دارای حاكمیت است كه بتواند امور كشورش را بدون دخالت خارجی اداره كند. و در بعد خارجی، هنگامی یك دولت دارای حاكمیت است كه در روابط خارجی اش از استقلال و آزادی عمل برخوردار باشد; یعنی در اداره روابط خارجی، فقط منافع كشور خود را مد نظر قرار دهد و از دولت های دیگر دستور نگیرد.
۳. حاكمیت مطلق ـ یعنی استقلال كامل در ادامه امور داخلی و آزادی عمل كامل در روابط خارجی ـ با واقعیات دنیای امروز سازگار نیست. یكی از مظاهر حاكمیت ـ یعنی نپذیرفتن مداخله دیگران در امور داخلی ـ در مورد كلیه دولت ها صادق است. بدین روی، اولین محدودیت بر حاكمیت ـ یعنی عدم مداخله در امور داخلی دیگر دولت ها ـ به وجود می آید.
قطعنامه شماره ۲۶۲۵ مجمع عمومی سازمان ملل در خصوص «اصول حقوق بین الملل درباره روابط دوستانه» در مورد عدم مداخله در امور داخلی دیگر دولت ها چنین اشعار می دارد:«هیج دولتی یا گروه دولت ها حق ندارد مستقیماً یا غیرمستقیم، به هر دلیل كه باشد، در امور داخلی دیگر دولت ها مداخله نماید نتیجتاً مداخله نظامی و دیگر اشكال مداخله یا تلاش برای تهدید علیه شخصیت دولت یا علیه عناصر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن به منزله نقض حقوق بین الملل می باشد.»
۴. حاكمیت دولت ها برابر است; بدین معنا كه دولت ها به موجب حقوق بین الملل از شخصیت حقوقی مساوی برخوردارند.
۵. حاكمیت منشأ حقوق بین الملل است; در غیاب یك نیروی ماورای ملی، كه در سطح جهانی قانون وضع كرده، آن را به مورد اجرا بگذارد، دولت هادر بعضی موارد معیّن و به نفع نظم بین المللی، برخی محدودیت ها را نسبت به حاكمیتشان می پذیرند و به عبارت دیگر، قواعد حقوق بین الملل از محدود شدن حاكمیت دولت ها به وجود می آید. محدود كردن حاكمیت دولت ها به صورت ارادی صورت گرفته و در واقع، از مظاهر حاكمیت ملی است و نفی حاكمیت به منزله فروپاشی نظام بین المللی می باشد كه بر حقوق بین المللی مبتنی است.
۶. حقوق بین الملل بر مقررات حقوق داخلی در صورت تعارض، برتری دارد. از این رو، نمی توان با اتكا به اصل حاكمیت یا موازین قانون اساسی و یا دیگر مقررات حقوق داخلی، حقوق بین الملل، اعم از حقوق بین المللی عرفی و یا تعهدات ناشی از حقوق قراردادها، را نادیده گرفت; چنان كه دیوان دایمی دادگستری بین المللی در قضیه Gerco Bulgarian Communityاین نظر را تأیید كرد.۷۵
البته ویژگی اخیر محل تأمل است و در بین مكاتب حقوقی نیز محل اختلاف نظر; زیرا محدودیت هایی كه در طول زمان و بر حسب شرایط و ارزش های حاكم بر جامعه و اصول روابط بین الملل متحول می شود مورد پذیرش است، اما این محدودیت ها با ابهاماتی كه در بند ۷ ماده ۲ وجود دارد كم رنگ می شود. در آن جا (بند ۷ ماده ۲ منشور ملل متحد) آمده است: «هیچ یك از مقررات منشور، سازمان ملل متحد را مجاز به مداخله در اموری كه اساساً در حوزه صلاحیت داخلی یك دولت قرار دارد، نمی كند.»۷۶
۵ـ نقض حاكمیت
یكی از قواعد كلی و مسلّم حقوق بین الملل، كه در منشور سازمان ملل متحد بدان اشاره شد، احترام به حاكمیت كشورها و عدم نقض آن توسط سایر دولت هاست. منع توسّل به زور، كه در بند ۴ ماده ۲ منشور آمده، یكی از مصادیق لزوم رعایت احترام به حاكمیت دولت ها می باشد. اما آنچه موجب نقض حاكمیت می گردد، عمدتاً در دو دسته خلاصه می شود:
۱. تجاوز (اقدام علیه تمامیت ارضی);
۲. مداخله در امور داخلی كشورها (اقدام علیه امنیت ملی، منافع ملی).
حقوق بین الملل مانند هر نظام حقوقی دیگر، باید از به كار بردن زور توسط دولت ها برای حل و فصل اختلافات فی مابین جلوگیری كند. قاعده منع توسل به زور امروزه از مهم ترین تكالیف دولت ها به موجب حقوق بین الملل است و به عنوان یك قاعده آمره شناخته می شود. منظور از كابرد زور، استفاده از نیروهای مسلّح است، خواه به طور مستقیم باشد یا به طور غیرمستقیم (مانند استفاده از نیروهای چریك). در تعریف مجمع عمومی، «تجاوز»۷۷ به كاربرد نیروهای مسلّح محدود شده است. منظور از «زور» نیروهای فیزیكی است، نه اجبارهای غیرفیزیكی; مانند فشار اقتصادی و تبلیغات.۷۸
اصل عدم مداخله از مسائل مهم حقوقی است كه حقوق دانان در روابط بین المللی اهمیت آن را مطرح كرده اند، در حال حاضر نیز سازمان ملل متحد بر آن تأكید جدّی دارد; زیرا دخالت در امور داخلی یك كشور گذشته از این كه اهانت به مردم و دولت آن كشور به حساب می آید، اصولاً روابط بین المللی را نیز به هم می ریزد و صلح جهانی را به خطر می اندازد و حتی منافی با حقوق اساسی كشورهاست كه از جانب همه نهادهای بین المللی به رسمیت شناخته شده; یعنی ناقض حق حاكمیت دولت ها می باشد; زیرا این اصل منافی حق استقلال كشورهاست از این كه بتوانند به صورت آزاد و بدون تحمیل برنامه ای درست یا نادرست از جانب بیگانگان، سرنوشت خود را به دست بگیرند و با هم فكری و هم كاری اعضای جامعه وضعیت مطلوب را برای خود فراهم كنند و در صحنه بین المللی، رقابت آزاد و سازنده ای با دیگران داشته باشند.
بنابراین، اصل عدم مداخله در امر داخلی كشورها عبارت است از: شناسایی حقوق یك ملت در انتخاب نظام سیاسی، حقوقی، اقتصادی و فرهنگی ویژه ای كه برای تحقق ارزش ها و منافع خود انتخاب كرده اند، به شرط مغایرت نداشتن اعمال و اختیارات حقوقی خود با حقوق دیگر ملت ها و جوامع و زیان آور نبودن برای آن ملت ها.این اصل بر پرهیز از جنگ مبتنی است. از این رو، در گردهمایی های صلحی كه در اروپا تشكیل گردیده، بیش از هرچیز، بر ضرورت عدم مداخله تأكید شده است. این اصل در میان جامعه ملل و در نهایت، در منشور ملل متحد مندرج گردیده و تاكنون مجامع بین المللی بر آن تأكید نموده اند.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در بیستمین سال تأسیس خود (۱۹۶۵ م)، اعلامیه هشت ماده ای در زمینه عدم مداخله كشورها در امور یكدیگر صادر كرد و در آن یادآور شد كه هیچ دولتی حق ندارد به عذر و بهانه ای، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، در امور داخلی و خارجی سایر دولت ها دخالت كند. هیچ دولتی نباید به اقدام های اقتصادی، سیاسی و مانند آن به منظور سلب حق حاكمیت كشور دیگر و استثمار آن ـ به هر صورتی كه باشد ـ متوسل شود یا به این كار تشویق كند. هیچ كشوری نباید فعالیت های خراب كارانه و یا مسلّحانه برای سرنگون كردن رژیم كشور دیگر و یا دخالت در جنگ های داخلی سایر كشورها ترتیب دهد و یا این گونه فعالیت ها را تحریك كند و به آن ها دامن بزند یا مخارج آن ها را تأمین كند و مورد حمایت قرار دهد.
اما با توجه به اقدامات مستبدانه برخی دولت ها در كشور خود، حقوق دانان به این نتیجه رسیده اند كه عدم دخالت در امور داخلی كشورها ـ به صورت مطلق ـ به صلاح ملت ها و نیز قدرت ها نخواهد بود. به همین دلیل مسأله موازنه قدرت ها مطرح گردید; به این معنا كه هرگاه یكی از قدرت های موجود از امكانات بیش تری برخوردار شود، به گونه ای كه خطری برای دولت ها به حساب آید، همگان باید در مهار و تضعیف آن كشور، هر چند از طریق دخالت در امور داخلی آن باشد، همكاری كنند. گرچه این فكر از لحاظ حقوقی پایدار نماند، اما موجب در نظر گرفتن استثناهایی برای اصل عدم مداخله شد.۷۹
اما آنچه بدون تردید، رعایتش ضروری است و خدشه در آن نقض حاكمیت محسوب می شود، اقدام علیه امنیت و منافع ملی یك جامعه است.
۶ـ امنیت ملّی و منافع حیاتی
الف ـ تعریف: به رغم كاربرد و سیع و مكرر «امنیت ملی» در متون نظامی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و با وجود ارائه تعاریف متعدد از آن، هنوز تعریف روشن و جامع آن دشوار می نماید. برای «امنیت ملی» تعریف های گوناگون آورده اند; مانند:
۱. نبود تهدید نظامی;
۲. محافظت از كشور در برابر حمله نظامی یا اقدامات واژگون سازی از خارج;
۳. توانایی كشور در دفع تهدیدهای خارجی علیه منافع سیاسی یا منافع ملّی خود;
۴. والترلپمن، نویسنده و محقق امریكایی: یك ملت وقتی دارای امنیت است كه در صورت اجتناب از جنگ بتواند ارزش های اساسی خود را حفظ كند و در صورت اقدام به جنگ، بتواند آن را به پیش ببرد.۸۰
۵. مفهوم «امنیت ملی» برآمده از مفهوم «منافع ملی» است; یعنی آنچه شامل حفظ هویت فیزیكی، سیاسی و فرهنگی كشور و محافظت كشور از دست اندازی های خارجی می شود; منافع حیاتی كه در مورد آن نمی توان دست به سازش زد. همه كشورها دارای منافع حیاتی هستند و می كوشند به هر نحو ممكن از آن دفاع كنند.۸۱
تا دو دهه پیش، «امنیت ملی» یك معنای نظامی داشت كه در چارچوب سخت افزارهای نظامی تعریف می شد و تهدید نظامی مهم ترین تهدید و آشكارترین اقدام علیه امنیت ملی یك كشور محسوب می گردید، اما پس از جنگ جهانی اول و عمدتاً دهه های پس از جنگ جهانی دوم، تحولات شگرفی در زمینه فن آوری رخ داد، به نحوی كه به سهولت می توان گفت: تمامی جوانب زندگی انسان دست خوش تغییر شد كه مهم تر از همه، تحول فن آوری هاست. نمونه بارز آن، ماهواره و برنامه های ماهواره ای و شبكه اینترنت است. مسلماً دگرگونی مفاهیم به ویژه مفهوم امنیت ملی نیز از نتایج همین مسأله است. تحول فن آوری از راه های گوناگون بر مفهوم امنیت ملی تأثیر گذاشته است.۸۲
ب ـ ادهاف امنیت ملی: هدف اصلی و عناصر مشترك زیربناهای امنیت ملی عبارت است از:
۱. حفظ استقلال و تمامیت ارضی;
۲. تحقق رفاه مردم و ثبات سیاسی كشورها;
۳. حفظ و اشاعه ارزش های ملی ـ اعتقادی;
۴. فراهم كردن امكان فراغت خاطر نسبت به تهدیدهای احتمالی.۸۳
ج ـ تهدید علیه امنیت ملی: علی رغم كاربرد سیاسی یا تبلیغاتی این واژه، می توان به دو نمونه تعریف ذیل برای تهدید علیه امنیت ملی اشاره كرد:
۱. ریچارد اولمان می گوید: تهدید نسبت به امنیت ملی عبارت از یك عمل یا یك سلسله حوادث است كه یا طی زمانی كم و بیش كوتاه كیفیت زندگی ساكنان یك كشور را شدیداً تهدید كند و یا دامنه اختیار یك حكومت یا یك كشور یا واحدهای خصوصی متعلق به یك كشور (افراد، گروه ها، شركت ها) را در انتخاب سیاست مقتضی به شدت به مخاطره اندازد. این تعریف منطبق با برداشت های غربی است.
۲. هرگونه عمل یا حوادثی كه امنیت اقتصادی، اجتماعی، داخلی یا نظام سیاسی ـ عقیدتی و ساكنان یك كشور را تهدید كند، تهدید علیه امنیت ملی است. در این تعریف، مسائل فرهنگی و عقیدتی و یا اقتصادی و یا نوع نظام سیاسی جزو مسائل امنیتی است.۸۴
۷ـ تهاجم فرهنگی
آنچه در حوزه بحث ما قرار دارد تبلیغات و تحت تأثیر قرار دادن افكار عمومی و یا ارزش های اصیل یك جامعه است. تبلیغات ـ چنان كه اشاره شد ـ یكی از ابزارهای پیشبرد هدف های سیاست خارجی است; یعنی تلاش برنامه ریزی شده یك دولت برای تأثیر نهادن بر ارزش ها و نگرش های گروهی از مردم یك كشور برای هدایت افكار و اعمال آنان به سوی هدف های تعیین شده.
كشوری كه می خواهد رفتار مردم كشور دیگر را به وسیله تبلیغات در جهت منافع خود و به رغم نگرش ها و سیاست های دولت خودی هدایت كند، به وسایل گوناگونی همچون رادیو، تلویزیون، نوارهای ویدیویی و یا برنامه های ماهواره ای با بهره گیری از شیوه های روان شناختی متوسّل می شود.
شیوه ها و شگردهای تبلیغاتی روز به روز علمی تر و زیركانه تر می شود. لازم نیست تبلیغات همواره متوجه شوراندن همه یا بخشی از مردم یك كشور باشد، گاهی هدف تبلیغات این است كه مردم یك كشور و یا گروه هایی از آنان را تحت تأثیر قرار دهد تا آن ها نیز با فشار بر دولت، بر تصمیمات مقامات دولتی اثر گذارند. از این رو، وقتی مقامات نظام مقدس اسلامی، به خصوص مقام معظّم ولایت، حضرت آیهٔ الله خامنه ای ـ مدظله العالی ـ از تهاجم فرهنگی سخن می گویند به بُعدِ عظیم تبلیغات خارجی برای تأثیرگذاری بر ارزش ها، نگرش ها و رفتار مردم كشورمان اشاره دارند.۸۵
به برخی از شگردهای نفوذ و آثار تبلیغات در افكار عمومی و نگرش های مردم اشاره شد،۸۶ اما علاوه بر آن، تصوری كه مردم یك كشور نسبت به كشورهای خارجی دارند، بیش تر مبتنی بر اخبار، گزارش ها، فیلم ها و عمدتاً با توجه به رویدادهای فرهنگی است، نه بر اساس تجارب مستقیم و جامع. بدین روی، تصور و نگرش آنان نسبت به كشورهای خارجی نارساست. بنابراین، هر كشوی با تبلیغات می تواند از طریق نمایش برخی موفقیت ها و دستاوردها، نظر مردم یا گروه هایی از كشور دیگر را به سوی خود جلب كند. هنوز بسیاری از مردم كشورهای آسیایی و افریقایی به بهشت امریكایی باور دارند. آنان از وضع قشرهای فقیر این كشور بی اطلاع اند، مگر هنگامی كه سیاه پوستان لوس آنجلس قیام كنند تا گوشه هایی از زندگی امریكایی بر همگان معلوم گردد.
با تبلیغات وسیع مبنی بر این كه حكومت كشور مورد نظر دولتی فاسد یا دست نشانده است، اعتبار و قدرت دولت را در انظار مردم كشور خود و جهانیان خدشه دار می كنند. بی اعتنایی مردم به حكومت و جدا كردن گروه هایی از آن، آغاز براندازی دولت است. همچنان كه ممكن است این اقدام با شگرد بهره برداری از اختلافات و شكاف های درون جامعه در جهت به راه انداختن حركات خشونت آمیز مانند كشتارهای فرقه ای، برخوردهای قومی و محلی و اعتصاب و آشوب برای بی اعتبار كردن و هتك حیثیت حكومت باشد.۸۷
بنابراین، هرگونه برنامه ای كه از طریق رسانه های جمعی ارتباطات از جمله ماهواره ارزش های اساسی مذهبی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی جامعه را تهدید كند، اقدامی علیه امنیت ملی محسوب می شود و باید از آن منع گردد.
●●نتیجه
۱. خیر دنیا و آخرت به فرموده رسول اكرم(صلی الله علیه وآله)، در سایه علم، و بدبختی و شرّ دنیا و آخرت در سایه بی خبری و جهل است.
۲. پیشرفت صنایع به دنبال علوم و اختراع وسایل برای آگاهی هر چه بیش تر مردم ـ فی نفسه ـ نه تنها مذموم نیست، بلكه كاری مطلوب است.
۳. اطلاعات انواع و اقسامی دارد: اطلاعات صحیح سودمند كه تعلّم و تعلیم آن مطلوب است و اطلاعات غلط و آلوده كه ممنوع می باشد; چرا كه حیات معقول را به مخاطره می اندازد.
۴. فن آوری استفاده از ماهواره، چه برای دریافت تصاویر و اطلاعات و چه برای پخش آن هیچ گونه قبح ذاتی ندارد.
۵. استفاده آزاد و بدون پالایش از ماهواره ممنوع و مذموم است; به دلیل وجود آلودگی های فراوان در جریان اطلاعاتی ـ رسانه ای. این آلودگی به مراتب از آلودگی زیست محیطی خطرناك تر است. امروزه كه حساسیت نسبت به آلودگی محیط زیست به جایی رسیده كه استفاده از دخانیات، نه تنها در اماكن عمومی، بلكه در ساختمان های بزرگ نیز ممنوع شده است، چگونه می توان نسبت به آلودگی اطلاعاتی بی تفاوت بود؟! غربی ها هم نسبت به مسائلی كه حساسیت دارند واكنش نشان می دهند و دقیقاً به همین دلیل، در ژاپن استفاده فردی و مستقیم از برنامه های ماهواره ممنوع است و یا در فرانسه، درصدد محدود كردن دریافت برنامه های امریكایی هستند; زیرا فرهنگ آن ها را تهدید می كنند.
۶. با توجه به این كه اولاً، فن آوری پیشرفته در دست غرب است و این انتقال افكار و اندیشه ها و اطلاعات یك سویه می باشد; ثانیاً، فرهنگ غربی، فرهنگ منحطی است كه انسان را به رده حیوانات تنزل می دهد و برای او جز حیات طبیعی محض، كه مخصوص گیاهان و حیوانات است، حیات دیگری قایل نمی باشد; ثالثاً، ماهیت استكباری امریكا و كشورهای غربی، كه همیشه درصدد تحمیل سلطه نظامی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی خود به سایر كشورهای ضعیف هستند، می توان گفت: گرچه فن آوری ماهواره ای ـ فی حد نفسه ـ مطلوب است، اما بسان شمشیری دو لبه است، به خصوص آن كه در وضعیت كنونی و با اوصاف مذكور، لبه تیز آن فقط به كشورهای جهان سوم فشار وارد می كند.
۷. نمونه برنامه هایی كه تاكنون پخش شده بیانگر این واقعیت بوده است كه ارسال كنندگان آن، حتی در بخش اخبار و برنامه های آموزشی نیز رعایت صداقت و حسن نیت در راه حقوق بشر برای اكتساب اطلاعات را مد نظر قرار نداده اند.
۸ـ با توجه به مطالب بیان شده و استفاده تبلیغی سوء از ماهواره، برنامه های آن اكنون اقدامی علیه امنیت ملی كشور، ناقض حاكمیت كشورها و ارزش های اصیل آنان به شمار می رود و موجب تشدید جنگ سرد و احیاناً روزنه های آغاز درگیری های داخلی و خارجی خواهد شد.
۹ـ خلاصه آن كه با توجه به موارد مذكور، وسایل ارتباطات جمعی از جمله ماهواره، گرچه می تواند وسیله ای برای رشد و شكوفایی جوامع باشد، اما اینك وسیله ای است برای تهاجم فرهنگی و تهدیدی علیه امنیت ملی و اقدامی در جهت نقض حاكمیت كشورها.
بنابراین، صرف نظر از اختلافاتی كه در حیطه وظایف و رسالت حكومت هاست، در خود حكومت های لیبرال ـ دموكراتیك نیز مسأله امنیت اجتماعی جزو وظایف حكومت می باشد; چرا كه هر كاری به نحوی ناهنجاری اجتماعی را سبب شود، مخلّ امنیت اجتماعی و ممنوع است.
به عبارت دیگر، اگر حوزه وظایف حكومت را دست كم «تأمین» ـ در معنای وسیع آن ـ درنظر بگیریم، در این صورت هم برنامه های ابتذال آور ماهواره ها ممنوع است. پس باید از نظر حقوق اساسی و احترام به حاكمیت دولت ها، برنامه های ماهواره ای به یك حدود و شرایطی محدود و مقیّد شود، چه رسد به نظام اسلامی كه وظایف و رسالت حكومت را وسیع تر از حد امنیت می داند.
برنامه های ماهواره ای به لحاظ عناوین ثانویه ای، كه از ذاتیات جامعه غربی یا مقارن ذات آن است ـ یعنی انحطاط فرهنگی و ماهیت استكبار ـ این فن آوری یكسره در اختیار غرب است، این برنامه ها نه تنها به رشد جوامع بشری كمك نمی كند، بلكه وسایل مفسده آوری برای تهاجم فرهنگی به شمار می رود. این مسأله آنچنان جدّی است كه حتی شیمون پرز، وزیر خارجه سابق اسرائیل، گفته بود: «برنامه های ابلهانه ای كه به زبان های خارجی به ما می رسد به اندازه حمله به مرزهایمان برای ما خطرناك است.»۸۸
نویسنده:ابراهیم حسینی
پی نوشت ها
۱ـ۲ـ محمدتقی جعفری، حقوق بشر در اسلام و غرب، نشر دفتر خدمات حقوقی بین المللی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۰، ص ۴۲۰/ ص ۲۳۰
۳ـ۴ و ۵ـ زین العابدین قربانی، اسلام و حقوق بشر، چاپ پنجم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۵، ص ۲۲۹/ ص ۲۲۷
۶ـ آل عمران: ۷۱ / بقره: ۱۵۹
۷ـ زمر: ۱۷ و ۱۸
۸ـ محمدتقی جعفری، پیشین، ص ۴۲۱
۹ـ به نقل از: مجله رسانه، ش. ۳، سال ۴، ص ۶۴
۱۰ـ ...، «سه گفتار درباره تلویزیون جهانی و تداخل فرهنگی»، سروش، ۱۳۷۱، ش. ۶۰۹، ۳/۵/۷۱، ص ۵۲
۱۱ـ ر. ك. به: سیدعلی اكبر قرشی، قاموس قرآن، چاپ هشتم، تهران، دارالكتاب الاسلامیه، ۱۳۶۱، ج ۱، ص ۲۲۸ ـ ۲۲۹ / فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، تحقیق و تنظیم محمود عادل، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۶، ج ۱ ـ ۲، ص ۲۴۲ ـ ۲۴۳
۱۲ و۱۳ و ۱۴ـ اتوكلاین برگ، روان شناسی اجتماعی، ترجمه علی محمد كاردان، نشر اندیشه، ج ۲، ص ۵۶۴
۱۵ـ همان، ص ۵۶۵
۱۶ـ رضا فیوضی، مسؤولیت بین المللی دولت ها، ص ۵۱ ـ ۵۴
۱۷ـ اتوكلاین برگ، پیشین، ج ۲، ص ۵۶۵
۱۸- علی اكبرنوشین،نوسازی حكومت درجهان سوم،انتشارات چاپخش، ص ...
۱۹ـ رضا فیوضی، پیشین، ص ۶۷
۲۰ـ مجله مجلس و پژوهش، ش. ۱۱، ص ۹
۲۱ـ جونز و همكاران، ...
۲۲ـ لوچینز، ...
۲۳- Recency Effect.
۲۴ـ رتیال. اتكینسون و دیگران، زمینه روان شناسی، چاپ ششم، انتشارات رشد، ۱۳۷۱، ج ۲، ص ۳۲۲ ـ ۳۲۵
۲۵ و۲۶ـ محمدعلی العوینی، امپریالیسم خبری یا تبلیغات بین المللی، ترجمه محمد سپهری، نشر معاونت فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی، ص ۱۷ ـ ۱۸ و ص ۳۷
۲۷- Freedom of Information.
۲۸ـ همان، ص ۳۸
۲۹- International Code of Ethics Information Personnel.
۳۰- Declration on the Principles of International Cooperation.
۳۱ـ۳۲ـ همان، ص ۲۱ ـ ۴۰/ ص ۴۸ ـ ۴۹
۳۳ـ علی اسدی، افكار عمومی و ارتباطات، نشر سروش، ص ۱۱ ـ ۱۳
۳۴ـ۳۵ـ ژان استوتزل، روان شناسی اجتماعی، ترجمه علی محمد كاردان، چاپ پنجم، تهران، دانشگاه تهران، ص ۳۶۳/ ص ۳۶۴
۳۶ـ عبدالرحمن عالم،بنیادهای علم سیاست،تهران،نشر نی،۱۳۷۳، ص ۳۷۲
۳۷ـ هادی رستگار مقدم، درآمدی بر ارتباط و وسایل ارتباطی، اندیشه حوزه، ش. ۱، سال ۳ (تابستان ۷۶) ص ۷۶ ـ ۷۷
۳۸ـ رتیال. اتكینسون و دیگران، پیشین، بخش ۸، ص ۳۴۴
۳۹ـ۴۰ـ میلتون روكیچ، .../ ص ۳۷۴
۴۱ـ رضا فیوضی، پیشین، ص ۶۴
۴۲ و۴۳ـ محمدتقی جعفری، پیشین، ص ۴۲۳ ـ ۴۲۴
۴۴ـ مایكل اكهرست، حقوق بین المللی نوین، ترجمه مهرداد سیّدی، نشر دفتر خدمات حقوقی بین المللی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۳، ص ۲۶۰
۴۵ـ مجله مجلس و پژوهش، ش ۱۱، ص ۴۵ ـ ۴۶
۴۶ـ مایل اكهرست، پیشین، ص ۲۶۰
۴۷ـ۴۸ـ برگرفته از: جزوه «پیمان ها و اصول سازمان ملل متحد»، فصل فراجوّ، چاپ استفاده صلح جویانه از فضای فراجوّ، وین، ۱۹۹۴، به نقل از مجله مجلس و پژوهش، ش ۱۱، ص ۴۶/ ص ۱۵ـ۱۷
۴۹ـ مصاحبه زارع قنواتی، عضو كمیسیون فرهنگ و ارشاد اسلامی، به نقل از: روزنامه همشهری، مورخ ۳۰ شهریور ۱۳۷۰
۵۰ـ ...، «تلكس بین المللی»، تدبیر، ش. ۲۹، سال ۳، ص ۵۲
۵۱ـ ...، «كوتاه و خواندنی»، همان، ش. ۳۱، ص ۵۹
۵۲ـ ...، «تلكس بین المللی»، همان، ش. ۳۴، ص ۵۶
۵۳ـ ...، «گسترش شبكه های ماهواره ای و عكس العمل های مردم هند»، روزنامه جهان اسلام، ۱۳۷۲، ضمیمه روزنامه ش. ۷۸۹، ۲۱/۱۲/۷۲، به نقل از: مجله مجلس و پژوهش، ش ۱۱، ص ۲۷
۵۴ـ «مهاجمان از پشت بام ها می آیند»، مجله سروش، ش. ۶۳۲، ۱۲/۱۰/۷۱، به نقل از: همان، ص ۳۰
۵۵ـ رضا فیوضی، پیشین، ص ۶۳
۵۶ـ ابوالفضل قاضی شریعت پناهی، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۰، ص ۱۸۷ / سعید میرزایی نیكجه، تحول مفهوم حاكمیت در سازمان ملل متحد، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، ص ۳ / شمس الدین عالمی، حقوق اساسی، ص ۴۷
۵۷ـ سعید میرزایی نیكجه، پیشین، ص ۴
۵۸ـ شمس الدین عالمی، پیشین، ص ۴۸ / ابوالفضل قاضی شریعت پناهی، بایسته های حقوق اساسی، ص ۵۶
۵۹ـ نهج البلاغه، تحقیق دكتر صبحی صالح، خطبه ۳۴
۶۰ـ۶۱ـ ابوالفضل قاضی شریعت پناهی، پیشین، ص ۵۷
۶۲ـ سیدجلال الدین مدنی، حقوق اساسی در جمهوری اسلامی ایران، چاپ چهارم، سروش، ۱۳۶۹، ج ۲، ص ۱۱
۶۳ـ ابوالفضل قاضی شریعت پناهی، پیشین / سیدجلال الدین مدنی، پیشین
۶۴ و۶۵ـ۶۶ـ سیدجلال الدین مدنی، پیشین، ص ۱۲/ ص ۱۳
۶۷ـ شمس الدین عالمی، پیشین، ص ۴۸
۶۸ـ۶۹ـ سیدجلال الدین مدنی، پیشین، ج ۲، ص ۱۳/ص۱۳ـ۱۴
۷۰ـ سعیدمیرزایی نیكجه، پیشین، صفحه هفت، مقدمه
۷۱ـ همان، ص ۴ به نقل از:
Encydopedia of public international Law, Vol. ۱۰, P. ۴۰۸
۷۲ـ۷۳ـ۷۴ـ سیدجلال الدین مدنی، پیشین، ج ۲، ص ۱۴/ ص ۱۵
۷۵ـ سعید میرزایی نیكجه، پیشین، ص ...
۷۶ـ Gene M - Lyons, Michael Mastanduno، «مداخله بین المللی، حاكمیت دولت و آینده جامعه بین المللی»، اطلاعات سیاسی، اقتصادی، ترجمه خجسته عارف نیا، ش ۶، ص ۶
۷۷ـ قطعنامه مورخ ۱۹۷۴
۷۸ـ هوشنگ مقتدر، حقوق بین الملل عمومی، چاپ دوم، تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، ۱۳۷۳، ص ۱۲۷ ـ ۱۲۸
۷۹ـ ر. ك. به: محمد ابراهیمی و سیدعلی رضا حسینی، اسلام و حقوق بین الملل عمومی، نظارت آیهٔ الله مكارم شیرازی، قم، دفتر همكاری حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۲، ج ۱، ص ۴۴۹ ـ ۴۶۲ / آنتونیو كاسسه، حقوق بین الملل در جهانی نامتحد، ترجمه مرتضی كلانتریان، نشر دفتر خدمات حقوقی بین الملل جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۰، ص ۱۸۰ ـ ۱۸۶
۸۰ و۸۱ـ جلیل روشندل، امنیت ملی و نظام بین المللی، تهران، سمت، ۱۳۷۴، ص ۱۱
۸۲ و۸۳ـ همان، ص ۱۰ ـ ۱۸ـ و نیز ر. ك. به: علی اكبر عرب مازاد، «اقتصاد و امنیت ملی»، نامه فرهنگستان علوم، ش ۵، سال ۳ (پاییز ۷۵)، ص ۶۰
۸۴ـ۸۵ـ ... ،ص ۱۴۷ ـ ۱۴۸
۸۶ و۸۷ـ همان، ص ۱۴۹ ـ ۱۵۱
۸۸ـ مجله مجلس و پژوهش، ش. ۱۲، سال ۲ (آبان و آذر ۷۳)، ص ۲۳ به نقل از ...، «ماهواره ها آمدند»، فیلم و سینما، ۱۶/۷/۷۱، ص ۳
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید