جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
چه میکند این یار دوازدهم؟
برنامهسازی تلویزیون كار سختی است، كاری طاقتفرسا كه نیاز به سالها تجربه دارد، در كوران رقابتهای جامجهانی، برنامههای ویژهای از شبكه سوم پخش شد كه تا پاسی از شب طرفداران و علاقهمندان به فوتبال را بیدار پای جعبه جادویی مینشاند. به خصوص برنامههای جام هجدهم و یك جهان، یك جام كه هر شب از شبكه سوم پخش میشد. پس از شكست تیم ملی، تلویزیون با دعوت از كارشناسان تصمیم گرفت كه عملكرد فوتبال ایران در جامجهانی را زیر ذرهبین ببرد... البته بعضی از انتقادهای كارشناسان بجا بود، اما بیشتر این نقد و نظرها به مانند تصفیه حسابهای شخصی بود كه برنامه را از هدف اصلی خارج می كرد؟ این كارشناسان محترم حرفهایی بر زبان میآوردند كه در همان نگاه اول بیننده متوجه میشد كه این آقایان، دلشان به حال فوتبال نمیسوزد و به عبارت دیگر از تلویزیون سوءاستفاده ابزاری میكنند. پرسش این است، مگر تلویزیون سازمان ولایت مدار نیست و آیا برنامهسازان كه این همه زحمت برای تهیه یك برنامه میكشند، بهتر نیست كه با حساب و كتاب ویژهای از كارشناسان دعوت به عمل آورند.
اینكه یك كارشناس مجموعه و زیر مجموعه را زیر سوال میبرد، كار درستی است؟ انتقاد كردن هم فرهنگ خاص خود را میطلبد و باید پذیرفت در سرزمینی كه در آن از اسلام تبعیت میشود، (مومن، آیینه مومن است...) همچنین باید به این نكته اشاره داشت كه رسانه یعنی توجه به دیدگاهها و آیینه دیگران بودن. رسانه باید به نظر مردم احترام بگذارد، گرچه كه در زمان ریاست ضرغامی بر سازمان، روحیه انتقادپذیری بیشتر شده است، البته باید این نكته را جا انداخت كه زمانی دلسوز و دوستدار كسی هستیم كه انتقاد كنیم و ایرادات او را بگوییم وگرنه اگر در ظاهر تنها به تعریف بپردازیم، نباید نام آن را دوستی گذاشت، اما انتقاد خود شرایط ویژهای را میطلبد اگر تلویزیون در كوران رقابتهای جامجهانی از دادكان و كابینه او انتقاد میكند، به خاطر این است كه دادكان با فرهنگ انتقادپذیری بیگانه بود، چرا كه مطبوعات با او بد برخورد كرده بودند، چرا مطبوعات بد برخورد كرده بودند و یا به این خاطر كه دادكان در بعضی مواقع به شكلی نادرست به آنان میتاخت... اصل كلام این است كه رسانه ملی، همان یار دوازدهم فوتبال، باید خود اصول اولیه فرهنگ انتقاد را بداند. تلویزیون اگر میخواهد در همه جهات خود را بیطرف نشان دهد، این را باید به بیننده ثابت كند، به عبارتی ابتدا خودش را نقد كند، آیا تاكنون رسانه ملی این كار را كرده است؟ برنامهای ساخته كه خودش را به نقد بكشاند؟ شما به یاد دارید؟ تلویزیون برنامهای به نام گفتگوی ویژه خبری از شبكه ۲ پخش میكند و تمامی ارگانها را به نقد میكشاند، اما یك بار خودش را به نقد كشاند؟ برنامه صندلی داغ تهیه میكند، اما آیا یك بار یك مسئول از خود تلویزیون بر روی این صندلی نشست؟ پرسش این است، چه كسی باید تلویزیون را نقد كند؟ یكی از مجریان برنامههای ورزشی كه دوست نداشت نامش فاش شود، با ما موافق بود و از این شیوه انتقاد از فوتبال هم ناراضی، اما نمیتواند انتقاد خود را بیان كند، چرا كه رسانه ملی، خود انتقادپذیر نیست، اما حاضر است، همه را نقد كند.در همین ارتباط مازیار ناظمی مجری و گوینده برنامههای ورزشی میگوید: پیش از آغاز جامجهانی، صدا و سیما به عنوان (یار دوازدهم) تیم ملی برنامههایی در جهت حمایت صددرصد از این تیم، بدون توجه به نقاط ضعف آن، پخش كرد. ولی بعد از بازیهای ایران در جامجهانی، در چرخشی كامل، انتقادهای شدید را مطرح كرد.او در ادامه میگوید: به مسایل نه سفید سفید و نه سیاه سیاه، باید پرداخت. بلكه باید رویه میانه را در پیش گرفت. چرا كه تشویق و انتقاد در كنار هم، موجب كمك به مقولات از جمله ورزش میشود. وی در ادامه افزود: تیم ملی نه آن قدر خوب خوب بود و نه آن قدر بدبد...
وی به ذكر مثالی پرداخت و تصریح كرد: زمانی كه بازیكنی به مربی خود (نه) میگوید یا اعتراض خود را به شیوه غیرمتعارفی نشان میدهد، نشاندهنده مشكل فرهنگی و تربیتی اوست كه ریشه در بنیانهای خانوادگی و نظام آموزش و پرورش دارد.
او در ادامه با بیان این كه (یك طرفه نباید به قاضی رفت) تصریح كرد: مسئولان سازمان تربیتبدنی و فدراسیونها نیز باید در رسانه ملی درباره نحوه عملكرد تیم ملی صحبت كنند اما متاسفانه ادبیات انتقادی ما خوب نیست. این، گفتههای فردی ازخانواده تلویزیون بود... در پایان باید اشاره داشت كه تلویزیون نقش مهمی در اذهان عمومی دارد، پس چه بهتر كه این مسایل را رعایت كند... اما با این ضد و نقیضهایی كه از تلویزیون در طول این مدت دیدیم باید گفت: (چه میكند این یار دوازدهم...)
اینكه یك كارشناس مجموعه و زیر مجموعه را زیر سوال میبرد، كار درستی است؟ انتقاد كردن هم فرهنگ خاص خود را میطلبد و باید پذیرفت در سرزمینی كه در آن از اسلام تبعیت میشود، (مومن، آیینه مومن است...) همچنین باید به این نكته اشاره داشت كه رسانه یعنی توجه به دیدگاهها و آیینه دیگران بودن. رسانه باید به نظر مردم احترام بگذارد، گرچه كه در زمان ریاست ضرغامی بر سازمان، روحیه انتقادپذیری بیشتر شده است، البته باید این نكته را جا انداخت كه زمانی دلسوز و دوستدار كسی هستیم كه انتقاد كنیم و ایرادات او را بگوییم وگرنه اگر در ظاهر تنها به تعریف بپردازیم، نباید نام آن را دوستی گذاشت، اما انتقاد خود شرایط ویژهای را میطلبد اگر تلویزیون در كوران رقابتهای جامجهانی از دادكان و كابینه او انتقاد میكند، به خاطر این است كه دادكان با فرهنگ انتقادپذیری بیگانه بود، چرا كه مطبوعات با او بد برخورد كرده بودند، چرا مطبوعات بد برخورد كرده بودند و یا به این خاطر كه دادكان در بعضی مواقع به شكلی نادرست به آنان میتاخت... اصل كلام این است كه رسانه ملی، همان یار دوازدهم فوتبال، باید خود اصول اولیه فرهنگ انتقاد را بداند. تلویزیون اگر میخواهد در همه جهات خود را بیطرف نشان دهد، این را باید به بیننده ثابت كند، به عبارتی ابتدا خودش را نقد كند، آیا تاكنون رسانه ملی این كار را كرده است؟ برنامهای ساخته كه خودش را به نقد بكشاند؟ شما به یاد دارید؟ تلویزیون برنامهای به نام گفتگوی ویژه خبری از شبكه ۲ پخش میكند و تمامی ارگانها را به نقد میكشاند، اما یك بار خودش را به نقد كشاند؟ برنامه صندلی داغ تهیه میكند، اما آیا یك بار یك مسئول از خود تلویزیون بر روی این صندلی نشست؟ پرسش این است، چه كسی باید تلویزیون را نقد كند؟ یكی از مجریان برنامههای ورزشی كه دوست نداشت نامش فاش شود، با ما موافق بود و از این شیوه انتقاد از فوتبال هم ناراضی، اما نمیتواند انتقاد خود را بیان كند، چرا كه رسانه ملی، خود انتقادپذیر نیست، اما حاضر است، همه را نقد كند.در همین ارتباط مازیار ناظمی مجری و گوینده برنامههای ورزشی میگوید: پیش از آغاز جامجهانی، صدا و سیما به عنوان (یار دوازدهم) تیم ملی برنامههایی در جهت حمایت صددرصد از این تیم، بدون توجه به نقاط ضعف آن، پخش كرد. ولی بعد از بازیهای ایران در جامجهانی، در چرخشی كامل، انتقادهای شدید را مطرح كرد.او در ادامه میگوید: به مسایل نه سفید سفید و نه سیاه سیاه، باید پرداخت. بلكه باید رویه میانه را در پیش گرفت. چرا كه تشویق و انتقاد در كنار هم، موجب كمك به مقولات از جمله ورزش میشود. وی در ادامه افزود: تیم ملی نه آن قدر خوب خوب بود و نه آن قدر بدبد...
وی به ذكر مثالی پرداخت و تصریح كرد: زمانی كه بازیكنی به مربی خود (نه) میگوید یا اعتراض خود را به شیوه غیرمتعارفی نشان میدهد، نشاندهنده مشكل فرهنگی و تربیتی اوست كه ریشه در بنیانهای خانوادگی و نظام آموزش و پرورش دارد.
او در ادامه با بیان این كه (یك طرفه نباید به قاضی رفت) تصریح كرد: مسئولان سازمان تربیتبدنی و فدراسیونها نیز باید در رسانه ملی درباره نحوه عملكرد تیم ملی صحبت كنند اما متاسفانه ادبیات انتقادی ما خوب نیست. این، گفتههای فردی ازخانواده تلویزیون بود... در پایان باید اشاره داشت كه تلویزیون نقش مهمی در اذهان عمومی دارد، پس چه بهتر كه این مسایل را رعایت كند... اما با این ضد و نقیضهایی كه از تلویزیون در طول این مدت دیدیم باید گفت: (چه میكند این یار دوازدهم...)
منبع : مجله خانواده سبز
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت سیزدهم
هلال احمر قوه قضاییه یسنا آتش سوزی تهران پلیس بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش سازمان هواشناسی دستگیری
قیمت خودرو بازار خودرو حقوق بازنشستگان قیمت طلا قیمت دلار خودرو دلار سایپا ایران خودرو بانک مرکزی کارگران تورم
فضای مجازی سریال شهاب حسینی تلویزیون نمایشگاه کتاب عفاف و حجاب مسعود اسکویی سینما فیلم سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا حماس جنگ غزه اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس یمن ایالات متحده آمریکا
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید لیگ برتر بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر تلفن همراه گوگل اپل آیفون همراه اول خودروهای وارداتی تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب بیمه دیابت بیماری قلبی کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی