جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فراق تو را چگونه تحمل کنم


فراق تو را چگونه تحمل کنم
حضرت مولی الموالی می فرماید : والله لابن ابی طالب انس بالموت من الطفل بثدی امه . « به خدا قسم که پسر ابوطالب مانوستر است به مردن از بچه به پستان مادرش » زیرا که آن سرور حقیقت این عالم را مشاهده کرده به چشم ولایت و جوار رحمت حق تعالی را به هر دو عالم ندهد. و اگر به واسطه مصالحی نبود در این مجلس ظلمانی طبیعت نفوس طاهره آنها لحظه ای توقف نمی کرد. و خود وقوع در کثرت و نشئه ظهور و اشتغال به تدبیرات ملکی بلکه تاییدات ملکوتی برای محبین و مجذوبین رنج و المی است که ما تصور آن را نمی توانیم کنیم .
یقین علی بن ابیطالب علیه السلام او را به آنجا رسانده که می فرماید : « اگر همه عالم را به من دهند که یک مورچه را در حبه ای که برداشته ظلم کنم نخواهم کرد. »
کسی که تحمل این قرآن را می تواند کند وجود شریف ولی الله مطلق علی بن ابی طالب علیه السلام است (است ); و سایرین نتوانند اخذ این حقیقت کنند مگر با تنزل از مقام غیب به موطن شهادت .
آن کسی که زمام یک مملکتی از حجاز گرفته تا مصر و اینجاها را ایران و سایر جاها تحت سلطه او بود و قدرت جسمی و روحی خودش آن طور بود می بینیم از یکی از افراد پایین و متوسط متواضعتر است و این قدرتها ابدا در روح او تاثیر نکرده برای اینکه روح اینقدر بزرگ است که همه عالم را می گیرد. یک روح مجردی که از آن آلایشها تجرد پیدا کرده است . این قدر وسیع است که همه عالم مثل یک نقطه می ماند در او. آنها لایق زمامداری اند. اسلام آنها را زمامدار کرده است .
علی علیه السلام در وقتی که رسول اکرم به حسب روایت فرمود که تو شهید خواهی شد به فکر این بود که آیا با سلامت دین یا نه سئوال می کند که من دینم سالم است می فرماید که بله . آن چیزی که اولیای خدا توجه به او داشتند سلامت در دین و سلامت نفس بود.
شما شیعه همان هستید که می فرمود اگر همه عالم در مقابل من بایستند تنها در مقابل می ایستم . آن ایمان است که او را آن طور در مقابل همه چیز می ایستاند. آن اخلاص اوست آن روحانیت و معنویت اوست و شما هم شیعه او هستید. امیدوارم که از روحانیت او و از علومی که خدای تبارک و تعالی به او عنایت کرده است و نفخات الهی که در روح مبارک او دمیده شده است به شما و همه ما نصیبی داده شود.
بعضی کمالات حضرت که شاید قدری مخفی مانده باشد از ادعیه حضرت معلوم می شود. دعای کمیل یک دعای عجیبی است ; بسیار عجیب . بعض فقرات دعای کمیل از بشر عادی نمی تواند صادر بشود. « الهی و سیدی و مولای و ربی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک » کی می تواند این طور بگوید کی این طور عشق به جمال خدا دارد که از جهنم نمی ترسد لکن می ترسد که وقتی که در جهنم برود نازل شده از مقام خودش و به مرتبه ای برسد که محروم بشود از عشق او از فراق حق تعالی ناله می زند. این عشقی است که در باطن قلب او گداخته شده همیشه و تمام اعمالی که از او صادر می شود از این عشق صادر می شود از این عشق به خدا صادر می شود. ارزش اعمال روی این عشق و محبتی است که به حق تعالی هست روی این فنا و توحیدی است که در انسان هست و این سبب شده است که « ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین » . فرضا که این ضربت را کس دیگر از دفاع اسلام زده بود اما از روی عشق نبود کارش هم اسباب این شده بود که اسلام ترویج کند لکن چون مبدا مبدا عشقی نبود.
« افضل من عباده الثقلین » نخواهد شد. انگیزه اعمال انگیزه روحانیت اوست نه صورت او. شمشیر زدن یک دست پایین آوردن است و یک کافر را کشتن این دست پایین آوردن و کافر را کشتن از خیلی اشخاص ممکن است صادر بشود لکن گاهی اصلا اجر ندارد و اصلا فضیلت ندارد و گاهی فضیلت دارد تا برسد به آن جایی که « افضل من عباده الثقلین » . این روی آن عشق و توحیدی است که در قلب او هست . روی آن است که دست دست او نیست چشم چشم او نیست یدالله است عین الله است . اینها را ما با لقلقه لسان می گوییم و نمی توانیم تصورش را بکنیم . البته تصدیقش کردیم به این که این طور است اما تصورش را نمی توانیم بکنیم که چه جور است وضعیت .
من گاهی فکر می کنم که ما با چه شباهتی می توانیم دعوی کنیم که شیعه آن بزرگوار هستیم . اگر متفکرین نویسنده ها کسانی که اطلاعات زیاد دارند ابعاد معنوی و مادی و جهات دیگرش را ملاحظه کنند بررسی کنند ابعادی که آن بزرگوار داشته است از اوایل سنین تا وقتی که به شهادت رسید و بررسی کنند که ما چطور می توانیم ادعا کنیم که ما شیعه این بزرگوار هستیم . باید همه ما و همه کسانی که دعوی تشیع می کنندـ الا معدود قلیلی که در صدر اسلام مثل ائمه هدی بودند ـ ما اظهار عجز کنیم که نمی توانیم . من نمی توانم که در این مجلس حتی یک بعد از ابعاد این بزرگوار را ذکر کنم لکن برای این که یک راهی باز بشود برای آن اشخاصی که اطلاعاتشان زیاد است معارفشان زیاد است و جهات معنویاتشان زیاد است راهی باز باشد که آنها فکر کنند و درست بررسی بکنند بررسی او را و بررسی حال ماها را در بعد معارف کسی که ادعیه حضرت را ملاحظه کرده باشد و نهج البلاغه را بررسی کرده باشد می داند که پایه اش روی چه پایه ای هست .
یعنی این که معارف قرآن را فهمیده است . این بزرگوار است و کسانی که مورد تعلیم او بودند مثل ائمه هدی دعوی معارف خیلی آسان است . که شعری انسان بگوید نثری بگوید و ادعا کند که ما دارای چه معارفی هستیم . این آسان است . دعوا هم خیلی کرده اند اما واقعیت مطلب چطوری است آنی که به حسب واقع است و ما بخواهیم وجدانا آن را بیابیم وقتی درست در حال خودمان دقت بکنیم نمی توانیم پیدا کنیم یک شباهتی مابین خودمان و او. آن عشقی که مولا به خدای تبارک و تعالی داشته است که در دعای کمیل می فرماید عرض می کند که مولا به خدای تبارک و تعالی داشته است که در دعای کمیل می فرماید عرض می کند که من فرضا جهنم را بتوانم تحمل کنم ولی چطور فراق تو را تحمل کنم . این را می شود یک کسی شعر بگوید یک کسی نثر بگوید یکی خطابه بخواند و بگوید چه اما واقعیت این طور است ماها این طور هستیم امثال ماها این بودند که فراق اصلش پیششان فراق از حق تعالی مطرح بوده است فراق به قدری که به آتش به آتش جهنم . آتش جهنم غیر از این آتشهاست آتش جهنم قلب هم می سوزاند یعنی قلب معنوی را می سوزاند. علاوه بر این که جسم را می سوزاند در قلب انسان هم هست .
وارد می شود قلب معنوی انسان را هم می سوزاند. و ایشان می گویند من فرضا او را تحمل کنم اما فراق تو را چه کنم . این را هرکس پیش وجدان خودش حساب بکند که واقعا از فراق حق تعالی تا حالا یک لحظه شده است که تاثیر پیدا کند که من فراق دارم از حق تعالی اینها ادعاها خیلی آسان است . خیلی از دراویش ادعا کردند خیلی از کسانی که اهل معرفت اند ادعا کردند اما واقعیت را انسان وقتی حساب بکند مسئله این نیست .
یکی از چیزهای عادی آنها درنهج البلاغه هست در روایات دیگر هم از سایر ائمه هست . این یک مقام عادی است نه یک مقام بالایی است که می فرماید که عرض می کند که یا حضرت امیر می فرماید. دیگران هم همین طور که « عبادت سه جور است یکی عبادت کسانی است که مثل عبید می ترسند و عبادت می کنند. یکی عبادت کسانی است که برای طمع و برای بهشت و این طور چیزها عبادت می کنند. این دو تا عبادت یکیش مال اجرا هست یکی هم مال عبید. اما عبادت سوم که هست که ما عبادتش را می کنیم . برای محبتی است که به خدا داریم » .
شما حساب کنید که اگر برای ما وعده قطعی برسد جهنمی نیستید شما و همه بهشتی هستید همه در بهشت جاودانید و جهنم هم درهایش برای شما بسته است آن وقت عبادت خدا را هم می کردید باز یا بگویند برای محبت من عبادت کنید. شما در خودتان می دیدید این را که محبت خدا شما را وادار کند به عبادت نه خوف نه رجا نه جهات نفسانی . عرض کردم که این ادعاها را می شود کرد که من بگویم من هم محبت دارم . اما ما محبتی نداریم به خدا ما هر چی هست حب نفس است . هر چی هست مال خودمان است . تا حالا یک قدم از نفس از مدارج نفسانی ما بیرون نرفتیم یعنی آن قدم اولی هم که اهل سیر می گویند که یقظه است ما باز بیدار نشده ایم . خدر طبیعت در ما الان هم هست و تا آخر هم شاید باشد مگر خدا یک عنایتی بفرماید.
من واقعا نمی دانم راجع به حضرت امیر از کجا شروع کنم . مسئله بغرنجی است مسئله ای نیست که انسان بتواند بفهمد این همه ناله هایی که ایشان می زده است سر در چاه می کرده ناله می کرده هر جا می رسیده ناله می کرده . این دعاهایی که از ایشان وارد شده است که در آن آن همه ناله است . اینها چی است آیا حضرت امیر سلام الله علیه برای خاطر این که توجه به این دنیا دارد و از مرتبه وحدت به سوی کثرت آمده است این قدر فریاد می زند آیا با توجه به کثرت موجب این همه فریاد ایشان هست آیا در آن ناله های شب و در آن چاهها که ایشان ناله می زده است و در آن مواردی که ایشان با خدای تبارک و تعالی مناجات می کرده است راجع به این معنا بوده است راجع به این بوده است که خدایا مرا از جوار خودت برگرداندی به عالم کثرت و همان حرفی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند از ایشان نقل شده است که « لیغان علی قلبی و انی لاستغفرالله فی کل یوم سبعین مره » . این « یغان علی قلبی » یعنی من همین طوری یک کدورت حاصل می شده یا همین رجوع به کثرت کدورت بوده توجه به این عالم طبیعت با این که در نظر آنها جلوه خداست مع ذلک از آن جلوه باطنی و از آن مرتبه غیر حضرت الوهیت آنها را واداشته است از این جهت ناله می زدند. این مسئله ای است که ما نمی توانیم ادراکش را بکنیم .
شما شیعه همان کسی هستید که می فرمود : اگر همه عالم در مقابل من بایستند تنها در مقابل آنان می ایستم .
علی (ع ) همه چیز است یعنی در همه ابعاد انسانیت درجه یک است ... اعجوبه ای است که جمع مابین چیزهای متضاد با هم است .
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی