جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اخلاق، گمشده فوتبال ایران


اخلاق، گمشده فوتبال ایران
مباحثات اخلاقی بخش عمده ای از فلسفه ورزش را تشکیل می دهند. بسیاری از این مباحث، ریشه در طبیعت ورزش به عنوان فعالیتی قانون مدار دارند. به خصوص اینکه سرپیچی از قوانین آن اغلب به مثابه فرصتی برای پیشی گرفتن در رقابت مطرح می شود.
آیا رقابت ورزشی به ناچار باعث ایجاد خصومت می شود؟شاید تا به حال پیش آمده باشد که به خودتان حق بدهید شگفت زده شوید و حیران بمانید. این روزها حکایت ما هم تجربه این شگفت زدگی هاست. حیران مانده ایم فوتبال با این همه مخاطب و طرفدار در کشور ما چرا به فضایی پرخاشگرایانه تبدیل شده است که تقابل های رودررو، فریاد، اعتراض و خلاصه استفاده از ادبیاتی نه چندان قابل قبول حرف اول را می زند.
محبوبیت فوتبال در جامعه ما آن را به جزئی جدایی ناپذیر از زندگی روزمره مردم بدل کرده است. طبیعی است هر روز طیف وسیعی از نوجوانان و جوانان این مرز و بوم اخبار مربوط به تیم های محبوبشان را پیگیری می کنند; اما با این فضای حاکم شده بر فوتبال که گویا ادبیات جنگ و نزاع را می آموزد، اطلاق واژه بدآموزی به این اخبار دور از انصاف نیست.
نگاهی به اتفاقات اخیر در فوتبال نشان می دهد هیچ گونه برخوردی با این ناهنجاری ها صورت نمی گیرد و درست در شرایطی که فدراسیون فوتبال بر اصلاح ظاهر بازیکنان بر پایه منشور اخلاقی تاکید دارد، از اصلاح رفتار و نوع گویش مربیان، مدیران و حتی بازیکنان غافل شده است.مربیان لیگ بخصوص ۲ تیم پرسپولیس و استقلال باید در گفتگوهایشان دقت داشته باشند; چون کاملا در کانون توجه و دید همگان قرار دارند. متاسفانه ادبیات خوبی بر فوتبال ایران حاکم نیست.درگیری چهره هایی که از طرف ژورنالیست ها صاحب القاب کاذب شدند که فرسنگ ها با آن فاصله دارند، وضعیت را بدتر کرده است. فوتبال ما با این شرایط از بالا تا پایین تمام عناصر حاضر را به نوعی درگیر این مجادله های کاذب کرده است. جامعه ما فرد مودب و متین و صبور را بیشتر می پسندد.
این ادعا وقتی ثابت شد که فصل قبل قطبی حتی در روزهایی که بازنده بود، رای مثبت مردم را به همراه داشت و در واقع مردم به شخصیت وی رای می دادند. ورزش و بویژه فوتبال از مدت ها قبل به زندگی انسان ها رخنه کرده و از طریق امواج، بی هیچ ممانعتی راه به خانه ها پیدا می کند و فرهنگ مربی و بازیکن را نیز به بییندگان، خودآگاه و ناخودآگاه، تزریق می کند. مربیان فوتبال، پیش و پس از هر بازی صحبت می کنند و با واژگان، نقش تعیین کننده ای در وضعیت فکری و روحی افراد یک جامعه ایفا می کنند. گلن هادل یک بار گفت افراد معلول به این خاطر دچار معلولیت شده اند که در زندگی گذشته خود مرتکب گناه شده اند و... دیری نپایید که سران فوتبال جزیره او را به دلیل اهانت بزرگ به این قشر از جامعه محروم کردند. بله، دیگران می دانند یک مربی می تواند از چه نفوذی در میان هواداران و بینندگان برخوردار باشد و بنابراین فرصت سخن گفتن را تنها به کسانی می دهند که شایستگی آن را داشته باشند.رقابت و جنگ لفظی سرآلکس فرگوسن و آرسن ونگر، مربیان تیم های منچستریونایتد و آرسنال، برهیچکس پوشیده نیست.
این دو بی تردید از بهترین های جهان (شاید بهترین ها) هستند و همواره یکدیگر را مورد هجوم واژگان خود قرار داده و می دهند اما خطوط قرمز را رد نمی کنند. خوب است بدانید فرگوسن سال گذشته انتخاب نخست ونگر به عنوان برترین مربی فصل بوده که این نشان می دهد بزرگی این مربیان، تنها از طریق امواج مشاهد نمی شود بلکه این دو، به واقع افکار بزرگی دارند و چنین صادقانه به آرای یکدیگر احترام می گذارند. در فوتبال ما وضع چگونه است؟
مربی و بازیکن، به چه میزان برای حریف خود حرمت قائل است؟ ادبیات ورزشی مربیان ما چقدر به همتایان خارجی خود نزدیک است؟ بعضی از مربیان ما بارها و بارها همتایان خود را به سخره می گیرند غافل از اینکه سخنان آنها به خودشان بازمی گردد. زمانی که یک مربی از بی تاکتیکی تیم حریف سخن می گوید و در نهایت بازی برده را با تساوی عوض می کند نمی داند در پس واژگان او چه گاف بزرگی نهفته است; آنجا که او در تقابل با یک مربی بدون تاکتیک، بازی برده را با مساوی یا باخت عوض کرده است. حال باید پرسید چه کسی بی تاکتیک بوده است؟
او یا حریفش؟مربیان ایرانی خار را در چشم رقیب خود می بینند اما از شاخه درختی که در چشمان خودشان فرو رفته غافل هستند. در حالی که می توان پس از هر بازی فقط در مورد تیم خود سخن گفت و نه حریف، هنوز معلوم نیست چرا بعضی از مربیان ما عاشق سخن پراکنی در مورد حریف هستند و در این راه بی هیچ مماشاتی، از به زبان آوردن تحقیرآمیزترین الفاظ ابایی ندارند....و مردم، کوچک و بزرگ، پیر و جوان، خرد و کلان، هر روز و هر هفته باید پای گیرنده های خود بنشینند و هر آنچه از دهان مربیان به فضا رها می شود و از دریچه تلویزیون به خانه های آنها سر ریز می شود را خواسته و ناخواسته، بپذیرند غافل از اینکه این ادبیات چه تاثیری بر زندگی امروز و فردای آنها خواهد گذاشت.
منبع : روزنامه ابتکار