شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

نور رضا علیه السلام


نور رضا علیه السلام
دیده فرو بسته‌ام از خاکیان
تا نگرم جلوه‌ افلاکیان
شاید از این پرده نوایی دهند
یک نفسم راه به جایی دهند
ای که بر این پرده خاطر فریب
دوخته‌ای دیده حسرت نصیب
آب بزن چشم هوسناک را
با نظر پاک ببین پاک را
آن‌که درین پرده، گذر یافته است
چون سحر از فیض نظر یافته است
خانه تن جایگه زیست نیست
در خور جان فلکی نیست، نیست
آن که تو داری سر سودای او
برتر ازین پایه بود جای او
چشمه مسکین نه گهر پرور است
گوهر نایاب به دریا در است
ما که به‌دان دریا پیوسته‌ایم
چشم زهر چشمه فرو بسته‌ایم
پهنه دریا، چو نظر گاه ماست
چشمه ناچیز، نه دلخواه ماست
پرتو این کوکب رخشان نگر
کوکبه شاه خراسان نگر
آینه غیب نما را ببین
ترک خودی گوی و خدا را ببین
هر که بر او نور «رضا» تافته است
در دل خود گنج رضا یافته است
سایه شه مایه خرسندی است
ملک «رضا» ملک رضامندی است
کعبه کجا طوف حریمش کجا؟
نافه کجا، بوی نسیمش کجا؟
خاک ز فیض قدمش زر شده
و ز نفسش نافه معطر شده
من کیم؟ از خیل غلامان او
دست طلب سوده به دامان او
ذره سرگشته خورشید عشق
مرده ولی زنده‌ جاوید عشق
شاه خراسان را دربان منم
خاک در شاه خراسان منم
چون فلک آیین کهن ساز کرد
شیوه نامردمی آغاز کرد
چاره‌گر از چاره‌گری باز ماند
طایر اندیشه ز پرواز ماند
با دل رنجور و دل ناصبور
چاره از او خواستم از راه دور
نیمشب از طالع خندان من
صبح برآمد ز گریبان من
رحمت شه درد مرا چاره کرد
زنده‌‌ام از لطف دگر باره کرد
باده باقی به سبو یافتم
وین همه از دولت او یافتم

رهی معیری
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید