پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آمریکایی‌ها چه در سر دارند؟


آمریکایی‌ها چه در سر دارند؟
با آن‌که آمریکا مدعی است سیاست دیپلماسی و راه حل‌های سیاسی را برای حل مشکلات با ایران در پیش گرفته است، روند فعل و انفعالات نظامی و امنیتی آمریکا و متحدانش و نیز حجم بالای نیروهای نظامی اش در منطقه، نشان می دهد که محور برخورد نظامی با ایران را همچنان در سیاست‌هایش حفظ کرده است. با آنکه بسیاری و چه بسا در یک جنگ روانی علیه ایران، گمانه زنی حمله نظامی به ایران را در فصل بهار پیش‌بینی می‌کردند، هم اکنون این گمانه زنی‌ها به فصل تابستان یا پاییز انتقال یافته است که حتی اگر در قالب یک فشار روانی جدید علیه ایران باشد، نمی توان آن را نادیده گرفت، به ویژه آنکه تیم محافظه‌کاران کاخ سفید، همچنان استفاده از سیاست زور و تجاوزگری را پیشه خود دارند.
حضور ناوهای هواپیمابر آیزنهاور و جان استینز و اضافه شدن ناوهای هواپیمابر ریگان و نیمیتز که در مجموع می‌تواند چهارصد هواپیمای جنگی را با خود حمل کنند، بر این گمانه‌زنی‌ها افزوده است. ناو نیمیتز ۵۶۱۷ سرنشین دارد و در جنگ‌های بوسنی و هرزگوین، حمله به افغانستان، عراق و یوگسلاوی سابقه شرکت داشته است. به تازگی این ناو در سال ۲۰۰۵ پس از هجده سال حرکت و انجام مأموریت‌های محوله در دریاهای آزاد جهان، به روز شده است و اکنون در منطقه خلیج فارس حضور دارد و یک ناو صددرصد جنگی به شمار می رود. این ناوهای هواپیمابر دست کم گنجایش نود هواپیما از نوع F-۱۸ و هواپیماهای آواکس و هواپیماهای راداری از نوع E-۲C را در خود دارند.
در بین این ناوها، ناو هواپیمابر ریگان جدیدترین آن است که برای یک دوره پنجاه ساله طراحی شده است. آمریکا با فرض اینکه ایران در یک برخورد نظامی احتمالی، اقدام به مین گذاری آب‌های خلیج فارس و به ویژه تنگه هرمز خواهد کرد، یکی از وظایف ناو رونالد ریگان را از بین بردن مین‌ها در آبهای خلیج فارس قرار داده است و کارشناسان نظامی آمریکایی بر این باورند که این ناو در این مأموریت، جزو بهترین امکانات نظامی ناوگان دریایی آمریکاست. این ناوها به دلیل استفاده از سوخت اتمی، می توانند برای یک دوره ۲۰ تا ۲۵ ساله در آب‌های جهان، بدون هرگونه مشکلی در تأمین سوخت حرکت کنند و تنها مشکلی که برای این ناوها وجود دارد، تأمین سوخت هواپیماهای جنگی و راداری و جاسوسی است، چراکه آنها به رغم تأمین ذخایر سوخت در ناوها، به صورت مداوم به مرکزی ثابت برای تأمین سوخت نیازمندند. این در حالی است که آمریکا در صدد است تا از امکانات نظامی دیگر خود در منطقه و به ویژه آذربایجان در یک جنگ احتمالی استفاده کند؛ هرچند دولت آذربایجان تا کنون هیچ چراغ سبزی را نشان نداده است.
همه این تحولات در حالی صورت می‌گیرد که آمریکا در یک تجاوز نظامی، سیاست ضربات برق آسا و به اصطلاح پیشگیرانه را در پیش خواهد گرفت و به باور برخی از کارشناسان، حجم بالای استقرار نیروهای نظامی آمریکایی در منطقه از خلیج فارس تا آسیای میانه و افغانستان، گویای همین سیاست نظامی آمریکاست.
اکنون بیش از پیش روشن شده است که دیدارهای وزیر خارجه آمریکا با اعضای کمیته چهارجانبه عرب در قاهره، پیش از کنفرانس اخیر سران عرب در ریاض، متمرکز بر دریافت موافقت آنها برای هر گونه حمله به ایران و هماهنگی‌های لازم برای جلوگیری از هرگونه واکنش‌هایی در لبنان، فلسطین و عراق بوده است. اتهام‌های اخیر آمریکا علیه کشورمان، مبنی بر پیدا شدن اسلحه‌های ساخت ایران در افغانستان، موج جدیدی از سیاست‌های روانی و هجومی آمریکا علیه ایران است تا هرگونه برخورد نظامی علیه ایران را به عنوان عامل ناامنی و عدم استقرار در منطقه توجیه کند. ‏
به رغم آنکه آمریکا زوایای پنهان برنامه‌ها و استقرار پایگاه‌های نظامی خود را در افغانستان و آسیای میانه و از جمله آذربایجان - مناطقی که ممکن است در هر عملیات نظامی جدید آمریکا علیه هر کشوری در خاورمیانه مورد استفاده قرار گیرد- آشکار نکرده است، اما دارای پایگاه‌های ثابتی در کشورهای عربی همسایه جنوبی ایران است که به عنوان پایگاه‌های بالفعل و عملیاتی آمریکا، نه تنها در خاورمیانه که در جهان به شمار می روند.
پایگاه عملیاتی هوایی العدید ( Al Udeid Air Base ) در ۳۵ کیلومتری جنوب دوحه، پایتخت قطر و در ۷۰ کیلومتری مرز مشترک این کشور با عربستان سعودی قرار دارد که از اکتبر ۲۰۰۱ به مهم ترین پایگاه هوایی آمریکا در آسیا و خاورمیانه تبدیل شده است (از همین سال شهرکی با نام کمپ اندی بنا شد که اکنون هزاران نظامی آمریکایی در آن زندگی می کنند).
پیش از آن مرکز فرماندهی نیروی هوایی آمریکا در پایگاه Macdill فلوریدا قرار داشت، اما با انتقال این فرماندهی به قطر، اکنون فرماندهی عملیاتی این کشور CENTCOM در پایگاه العدید قطر قرار دارد. این پایگاه که دولت قطر بیش از ۴۰۰ میلیون دلار برای بهینه سازی آن در مقابل حمایت نظامی آمریکا از این کشور پرداخت کرده است، این روز‌ها به مرکز فعل و انفعال گسترده ارتش آمریکا تبدیل شده است. نوع این فعالیت‌ها بی شباهت به آماده سازی این پایگاه پیش از حمله گسترده به عراق در سال ۱۳۸۲ نیست.
باندهای این پایگاه برابر با ۱۴۷۶۰ پاست که باند پروازی ۱۲۰ هواپیمای جنگی آمریکا محسوب می شود که البته از ظرفیت افزایش سریع محوطه باند پروازی نیز برخوردار است. دولت قطر مدعی است ایجاد این پایگاه در کشور عطف به قرارداد امنیتی و نظامی دو کشور در سال ۱۹۹۲ است که التزامات دو طرفه‌ای بین دوحه و واشنگتن ایجاد کرده است و به شدت این نظریه را تکذیب می کنند که تسریع در اجرایی کردن و بهینه سازی پایگاه العدید، ربطی به حمله آمریکا به عراق در سال ۱۳۸۲ داشته است. در شرایط عادی در این پایگاه ۲۴ هواپیمای امدادرسانی سوخت و تدارکات (از نوع KC-۱۳۵E Stratotanker Refuelers و C-۱۷ Globemaster Transport ) وجود دارند که در شرایط غیر عادی افزایش می یابند. در زمان حمله آمریکا به عراق این تعداد به سی هواپیما افزایش یافت. اکنون هزاران افسر و سرباز آمریکایی در پایگاه‌های العدید و سیلیه (Camp As Sayliyah ) در قطر حضور دارند.
این دو پایگاه بزرگ ترین پایگاه‌های عملیاتی آمریکا در خارج این کشور است و در حمله به عراق مهم ترین نقش رهبری عملیات نظامی آمریکا را عهده دار بود و اکنون نیز همین نقش را برای عملیات نظامی در عراق و افغانستان دارد. پایگاه سیلیه آمریکا در قطر پس از تشکیل پایگاه العدید به یک مرکز ستاد عملیاتی (ستاد مشترک ارتش آمریکا) تبدیل شده است و از همین نقطه بود که تمامی کنفرانس‌های مطبوعاتی سخنگویان و مقامات ارتش آمریکا پس از حمله به عراق انجام می شد.
اکنون گمانه زنی‌های بسیاری وجود دارد که آمریکا از این منطقه در قطر به عنوان یکی از مراکز پرتاب موشک‌های دوربرد با اهدافی در خاورمیانه و آسیای میانه تا شرق آسیا، استفاده کند. علاوه بر این، پایگاه العدید به یکی از مراکز مهم جنگ الکترونیک آمریکا تبدیل شده است که با هدف اخلال در سیستم‌های ارتباطی و قطع ارتباط مراکز فرماندهی دشمن با نیروهای تحت امر و اخلال در سیستم‌های ناوبری در دریا و هوا طراحی شده است و این یکی از برنامه‌های جدی آمریکا در ازای هر گونه برخورد نظامی جدید آمریکا در منطقه به شمار می رود. گفته می شود همین برنامه را آمریکا در مرزهای شمالی کشورمان در مرز مشترک ایران و آذربایجان نیز طراحی و اجرا کرده است.
و اما آمریکا فقط در قطر نیست که دارای پایگاه‌های نظامی است؛ بندر سلمان، فرودگاه المحرق و پایگاه هوایی شیخ عیسی و پایگاه نظامی الجفیر در منامه که مرکز فرماندهی ناوگان پنجم آمریکا با ۱۲۰۰نظامی در آن قرار دارد، از مهم ترین پایگاه‌های آمریکا در بحرین به شمار می رود.
و اما پایگاه نظامی علی السالم و پایگاه هوایی احمدالجابر نیز از پایگاه‌های استقرار نیروهای نظامی آمریکا در کویت به شمار می‌رود که بیش از ده هزار نظامی آمریکایی، ۵۲۲ واحد توپخانه، ۵۲ جنگنده آمریکایی، ۷۵ هلی کوپتر آپاچی و موشک‌های پاتریوت در آن استقرار دارند.
با آنکه از سال ۲۰۰۱ پایگاه‌های آمریکا از عربستان به قطر انتقال یافته است، اما هنوز نیز نیروهای آمریکایی در الدمام و منطقه الظهران و پایگاه دریایی ملک فهد و پایگاه هوایی ملک خالد و پایگاه نظامی هوایی الامیر سلطان در جنوب ریاض استقرار دارند.پادشاهی عمان نیز دارای پایگاه‌های مشترک آمریکا و انگلیس است که گنجایش آنها در حدود ۳۰۰۰ نفر است و عمدتا در پایگاه‌های هوایی تیمور و مصیره در دریای عمان قرار دارند و به عنوان مرکزی برای عملیات در افغانستان مورد استفاده قرار می گیرد.
امارات اکنون کمترین سهم را در حضور نیروهای آمریکایی در خاکش دارد، اما بیشترین هواپیماهای جاسوسی و راداری آمریکا در مقایسه با دیگر کشورهای عضو شورای همکاری به جز قطر را دارد.
یکی از مهم ترین مشکلات نیروهای آمریکایی در منطقه تأمین سوخت نیروهای زمینی، هوایی و دریایی و امکانات لجستیک است که البته مهم ترین آن در شرایط کنونی؛ همان تأمین سوخت هواپیماهای مستقر در منطقه و در یک شرایط احتمالی جنگی است که البته نکات قابل توجهی در این بین وجود دارد.
منابع نفتی اروپایی چندی پیش رسما اعلام نمودند عربستان تولیدات سوخت هواپیماها را که مورد استفاده هواپیماهای آمریکا در خلیج فارس است، از فوریه ۲۰۰۷ به شدت افزایش داده است. بر همین اساس شرکت نفتی آرامکو در عربستان که توسط کارشناسان آمریکایی اداره می شود، از همین تاریخ تا کنون یک میلیون تا یک میلیون و دویست تن سوخت هواپیما را که احتمالا توسط هواپیماهای موجود در ناوهای هواپیمابر آمریکایی در خلیج فارس (همچون ناو هواپیمابر استینس و ریگان که بیش از ۱۸۰ هواپیمای جنگی بر روی آن مستقرند) مورد استفاده قرار می‌گیرد، ذخیره کرده اند. این در حالی است که همین آمار در مقایسه با سال ۲۰۰۶ نشان می دهد که میزان ذخیره سوخت مصرفی این هواپیماها از سوی آرامکو فقط ۲۰۰ تن بوده است. این آمار با افزایش ناوهای هواپیمابر آمریکا در خلیج فارس کاملا هماهنگی دارد. این میزان ذخیره سوخت ارتباطی با تأمین سوخت روزانه و ذخیره دایمی آن در ناوهای هواپیمابر آمریکا در خلیج فارس ندارد.
با آنکه ادعا شده است که این سوخت‌ها برای هواپیماهای مسافربری و مدنی تولید شده، اما این امر با توجه به نوع سوخت تولید شده از سوی آرامکو مناسبتی با این ادعا ندارد، زیرا سوخت هواپیماهای مسافری از نوع ۱-A است، اما سوخت تولید شده آرامکو به نوع ۵-GP تبدیل می شود که از نقطه احتراق بسیار سریع و بالا برخوردار است که مورد استفاده هواپیماهای جنگی آمریکاست. علاوه بر آرامکو، پالایشگاه‌های تولید سوخت ادنوک (شرکت ملی نفت ابوظبی) و بابکو (شرکت نفت بحرین) نیز در این عملیات حضور دارند. بر اساس همین منابع در صورت نیاز پالایشگاه کویتی میناء عبدالله (وابسته به شرکت ملی نفت کویت ) که ظرفیت تولید روزانه ۲۰ هزار بشکه سوخت هواپیماها را دارد (که در سال ۲۰۰۶ راه اندازی شده است) به این برنامه اضافه خواهد شد تا هیچگونه خللی در سوخت رسانی به هواپیماهای آمریکایی در خلیج فارس و منطقه پدید نیاید.
یکی از نکات جالب توجه در تولیدات سوخت شرکت آرامکو، کاهش تولیدات سوخت هواپیماهای مسافربری است که برخی از شرکت‌های هواپیمایی نیز از این امر شکایاتی داشته اند؛ اما آرامکو مدعی است علت کاهش تولید نیست بلکه افزایش متقاضیان جهانی و تعمیرات پالایشگاه است و این شرکت هیچ اشاره ای به این ندارد که بخش مهمی از تولیداتش از اوایل سال جدید میلادی به هواپیماهای نظامی آمریکایی در خلیج فارس اختصاص یافته است. بر اساس اعلام منابع نفتی آرامکو، این شرکت تولیدات سوخت هواپیماهای مسافری را در سال ۲۰۰۷ به نصف تقلیل داده است!
پنتاگون در سال ۲۰۰۴ بر اساس طرح حاکمیت بر آسمان‌ها و دریاهای آزاد جهان بزرگ ترین قرارداد اجاره هواپیماهای سوخت رسانی را به امضا رساند. بر همین اساس، پنتاگون ۱۰۰ هواپیمای سوخت رسان از نوع KC-۷۶۷A را به ناوگان هوایی سوخت رسان خود افزوده است. به عقیده پنتاگون ناوگان سوخت رسانی هوایی ستون فقرات هر حمله هوایی در هر نقطه ای از دنیا را تشکیل می دهد. بر اساس برنامه پنتاگون هواپیماهای بویینگ ۷۶۷ جایگزین ۱۲۰ هواپیمای سوخت رسان KC-۱۳۵E خواهد شد که برخی از آنها سابقه خدمت ۴۳ ساله در ارتش آمریکا را دارند. بر همین اساس، صد هواپیمای KC-۷۶۷A از سال ۲۰۰۶ به ناوگان هوایی آمریکا اضافه شده است که بخشی از آنها اکنون در پایگاه العدید قطر قرار دارد. از همین نوع هواپیماها نیز توسط ایتالیا و ژاپن مورد استفاده قرار می گیرند.
شرکت آمریکایی لوکهید مارتن ( Lockheed Martin ) در سال ۲۰۰۳ ساخت مخازن اضافی سوخت همراه جنگنده‌های F-۱۶ آمریکایی را تولید و آزمایش کرد که قدرت پروازی هواپیماهای جنگنده را افزایش داده و عملا پنجاه در صد به سوخت همراه هواپیماها می افزاید و به ادعای همین شرکت کمترین تأثیر را بر قدرت پروازی و مانور هوایی هواپیماها دارد.
این شرکت یکی از مهم ترین شرکت‌های خصوصی آمریکایی در زمینه تولید موشک‌های فضاپیما ( جهت پرتاب سفینه‌های فضایی و ماهواره‌ها) است که موشک‌های نظامی دوربرد با کلاهک هسته ای را طراحی می کند. مجموع قراردادهای این شرکت در رابطه با تحولات نظامی اقغانستان و عراق از حوادث یازده سپتامبر تا کنون بالغ بر ۷۲ میلیارد دلار بوده است. این شرکت مسئول طراحی و ساخت هواپیمای جدید جنگی F-۳۵ در آمریکا محسوب می شود.
از نکات بسیار قابل توجه در کنار همه این مسائل، اعلام تشکیل کمیته اضطراری در دولت کویت است. بر این اساس دولت کویت، اقدام به تشکیل کمیته ویژه ای کرده است تا خود را برای هرگونه جنگ بین آمریکا و ایران آماده کند. این کمیته که از وزارتخانه‌های بهداشت، کشور، برق، نفت، امنیت دفاع شهری و آتش نشانی تشکیل شده است، از دوشنبه آینده رسما جلسات خود را برای بررسی انعکاس جنگ احتمالی آمریکا علیه ایران را آغاز خواهد کرد. در همین رابطه دولت کویت مناقشات و جلسات بحث و بررسی در همین خصوص را در پارلمان نیز آغاز می کند.
با آنکه باید با دقت و هشیاری بین جنگ روانی و فشار بر کشورمان با اقدامات جنگ طلبانه آمریکا فرق قایل شد، اما نباید از این نکته غافل شد که به رغم همه تحولات سیاسی آشکار در آمریکا و بحث دمکرات‌ها و جمهوریخواهان، آمریکا جبهه‌ای کاملا تجاوزکارانه در اطراف مرزهای کشورمان ایجاد کرده است و منتظر بهانه ای است تا سیاست‌های تجاوزکارانه اش را در منطقه تکمیل کند. آمریکا برنامه نظامی خود را بر حملات برق آسا تنظیم کرده است تا با همه امکانات خود و در صورت بروز هرگونه جنگی، مانع اقدامات دفاعی ایران شود. از همین رو باید به تحرکات سیاسی و نظامی آمریکا در سطح بین‌الملل و منطقه با یک نگاه هماهنگ و کاملا منسجم نگریست تا در یک فضای بسته قرار نگیریم.
جریان انتقال سوخت جنگ افزارهای نظامی آمریکایی با آنکه در یک نگاه اولیه ممکن است یک جریان طبیعی جلوه کند، اما در همان نگاه اولیه نیز می توان از آن به عنوان یک اشاره بسیار بدبینانه از سوی آمریکا نگریست. البته ناگفته پیداست که همین امر به خودی خود امكان پاسخگویی ایران را در یک جنگ احتمالی بسیار و بیش از بیش افزایش می دهد، چرا که وجود خیل عظیم انبار باروت و سوخت‌های سریع الاحتراق خود گویای آن است که اگر آمریکا اولین گلوله را به سوی ایران نشانه رود؛ در یک پاسخگویی ساده نظامی، این انبار بزرگ این توان را به ایران می دهد که نیروهای آمریکایی را در آتشی بزرگ محاصره کند.
بهروز جاودانی