جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نبرد میان مردان و زنان - The War Between Men And Women


نبرد میان مردان و زنان - The War Between Men And Women
سال تولید : ۱۹۷۲
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : دانی آرنولد
کارگردان : ملویل شاولسن
فیلمنامه‌نویس : آرنولد و شاولسن، برمبنای نوشته‌ها و طرح‌های جیمز تربر
فیلمبردار : چارلز ف. ویلر
آهنگساز(موسیقی متن) : ماروین هملیش
هنرپیشگان : جک لمون، باربارا هریس، روباردز، جونیر، هرب ادلمن، لیزا ایلباکر، لیزا گریتسن، موزی دریر و سِوِرن داردن.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۰ دقیقه.


«پیتر ویلسن» (لمون) یک نویسنده و کاریکاتوریست موفق اما مردم کریز است. او در مطب یک چشم‌پزشک متوجه «تری کوزلنکو» (هریس) می‌شود، اما با نگاه بدبینانه و تلخش او را از خود می‌راند. «تری» از «دکتر هریس» (داردن) می‌شنود که «پیتر» به‌زودی نابینا خواهد شد. کمی بعد به‌دنبال برخورد اتفاقی در مهمانی یک ناشر، آنان شبی خاطره‌انگیز را می‌گذرانند. هر دو در پی ادامه رابطه هستند اما «تری» که به تازگی از هسرش جدا شده، به‌خاطر فرزندانش اصرار به ازدواج دارد. اما «پیتر» مخالفت می‌کند چرا که نمی‌خواهد با یک زن و سه بچه و یک سگ باردار زندگی‌اش را محدود کند، اما در نهایت قبول می‌کند. آن دو ازدواج می‌کنند و در اینجا شوهر سابق «تری»، «استیون» (روباردز جونیر) که یک عکاس خبرنگار است و به تازگی از مأموریت برگشته، نزدشان می‌آید. جدا از مشکل با بچه‌ها - «کارولینِ» (ایلباگر) نوجوان که بی‌اعتناست، «لیندا» (گریتسِن) که دل باخته پدر واقعی‌اش است و «دیوید» (دریر) که کمی گیج است - «پیتر» بیشتر متوجه «استیون» است که هنوز جاذبه‌هائی برای «تری» دارد اما پس از گفت‌وگوهائی دوستانه، «استیون» می‌گوید که شغلش عذر موجهی برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت زندگی زناشوئی بوده و این که «پیتر» همسر و پدر بهتری خواهد بود. اما به‌زودی «پیتر» که تقریباً نابینا شده، نمی‌تواند تحمل کند که یک بار اضافی بر دوش خانواده جدید باشد. با این همه وقتی می‌فهمد که همچنان می‌تواند طراحی کند، می‌تواند به «لیندا» کمک کند تتا بر احساسش نسبت به احساس خیانت از طرف پدرش غلبه کند، که «دیوید» به او نیاز دارد و از همه مهمتر اینکه «تری» واقعاً به خاطر خودش او را دوست دارد، نظرش عوض می‌شود.
* نبرد میان مردان و زنان در بیشتر اوقات موفق می‌شود احساساتی گری بالقوه در فیلم‌نامه‌اش را سرکوب کند، شاید به این خاطر که جیمز تربر هرگز در مورد ضعف بینائی شدید خود - که الهام بخش فیلم‌نامه بوده است - افسوس نمی‌خورد. هریس و لمون، که هر دو در بهترین شکل خود ظاهر می‌شوند، کمک زیادی به جاذبه و خنده‌دار بودن فیلم می‌کنند. یک صحنه به‌خصوص، تربر خالص را نشان می‌دهد، وقتی که سگ سر چهارراه زایمان می‌کند، هریس زانو می‌زند و آن را نوازش می‌کند و لمون می‌کوشد به پلیس راهنمائی عصبانی توضیح صحنه را می‌دهد. علاقه‌مندان تربر حتماً از دیدن کارتون‌هائی که عنوان‌بندی را تشکیل می‌دهند، نقش‌هائی که از دیوار جدا می‌شوند تا وارد کابوس مردان مست شوند و بازسازی ملیح داستان مصوّر تربر، آخرین گل، لذت خواهند برد. با این حال بسیاری اوقات شاولسن و آرنولدِ فیلم‌نامه‌نویس موفق به هماوردی با بی‌ربطیِ به دقت سنجیده شده طنز خاص تربر نمی‌شوند. ساختار اپیزودیک و باری به هر جهت مجموعه تلویزیونی آنان، دنیای من - و به آن خوش آمدید. بیشتر به حال و هوای تربر نزدیک بود.