پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


«سکته ملیح» در «یامبیک»!


«سکته ملیح» در «یامبیک»!
معیارهای شعری و موازین زیبایی‌شناسی در زبانهای مختلف می‌تواند با هم مشابهت داشته باشد كما اینكه «وزن» كه از لوازم شعر است، در زبانهای مختلف به‌عنوان یكی از ویژگیهای شعر شمرده می‌شود.حال ممكن است این وزن: عددی (Numerical) یا تكیه‌ای (Accentual) یا عروضی و كم‍ّی (Quantitative) یا وزن نواختی‌(Tonic) باشد۱ به هر حال یكی از ویژگیهای شعر وزن آن است، همان‌گونه كه قافیه نیز این‌گونه است. در موارد جزیی‌تر هم می‌توان مشابهاتی پیدا كرد كه گاه شگفت‌‌انگیز است.ما در شعر فارسی اختیاری شاعرانه داریم با نام «تسكین» كه در طی آن شاعر می‌تواند به جای دو هجای كوتاه یك هجای بلند بیاورد، این امر منجر به ایجاد «سكته» می‌شود كه در اصطلاح عروضی به آن «سكتهٔ ملیح» نیز می‌گویند...
در تعریف «سكته» (SYNCOPE) آورده‌اند كه: «آنكه در وزن اندكی توقف باشد كه قبیح نماید۲
آنچه در این بحث مورد نظر است آنكه از این اختیار شاعری كوچك كه چندان به نظر هم نمی‌آید و شعر را «قبیح»! می‌كند می‌توان به‌عنوان یك شگرد بدیعی مدرن استفاده كرد و با نوآوری در شعر با استفاده از این شگرد، به فرمی تازه دست یافت (قابل توجه دوستان‌ِ پسامدرن كه دائما‌‌ً به‌دنبال نوآوری هستند اما از راه درست و زیباشناسانهٔ آن طفره می‌روند و به دستاویزهای عجیب و غریب روی می‌آورند.)
نمونهٔ این شگرد در شعر انگلیسی نیز وجود دارد. در شعر انگلیسی نوعی شعر وجود دارد كه به آن «یامبیك» یا «ایامبیك۳» گفته می‌شود. شعر انگلیسی دارای وزن تكیه‌ای (Accentual) است كه وزن مبتنی بر تكیه‌ای است كه بر هجاها وارد می‌شود. وزن «یامبیك» در تقطیع از یك هجای تكیه‌دار و یك هجای بی‌تكیه تشكیل می‌شود. مثل مصراع:
The Sun is Spent and now his flasks.
U - U - U –U -
حال آنكه در مصراع دوم این توالی هجاها در دو كلمهٔ پایانی به هم می‌خورد:
For Iam every dead thing
U - U –U - -
این به هم خوردن توالی هجاها و همچنین مكث میان دو واژهٔ پایانی مصراع دوم، نوعی انحراف از معیار است كه به عقیدهٔ فرمالیستها، حس زیبایی‌شناسانه به وجود می‌آورد. گرچه قوانین عروضی شعر انگلیسی با قواعد شعر فارسی قابل تطبیق نیست اما می‌توان این به هم خوردن هجاها را در شعر «یامبیك» با قاعدهٔ «سكتهٔ ملیح» در شعر فارسی قیاس كرد، در این قاعده، وزن مألوف شعر شكسته می‌شود اما این شكست نوعی ملاحت و دلپذیری به‌وجود می‌آورد، از این روست كه ق‍ُدما به آن «ملیح» می‌گفتند.در این گریز از هنجار وزنی حس زیبایی پدید می‌آید و مصاریع دارای سكت و سكوتی سنگین می‌شود كه در مصراعهای دیگر وجود ندارد، در این حالت، شعر نوعی جبر كنترل‌شدهٔ خود را بر زبان عملی، اعمال می‌كند و شكل آن را تغییر می‌دهد تا تو‌ّجه ما را به ماهی‍ّت ساخته‌شدهٔ آن، معطوف دارد. درواقع این «شگرد»، یا «قاعده» یا «استثنا» یا هر چیز دیگر كه اسمش را بگذاریم باعث می‌شود، وزن مألوف شعر به ناگاه شكسته شود و ما را به‌نوعی فرم‌آفرینی رهنمون كند. نمونهٔ استفادهٔ بجا و مناسب آن را در یكی از غزلهای شاعر كوشا «هادی سعیدی‌ كیاسری» می‌توان دید. این غزل كه مورد اقبال شاعران و مشكل‌پسندان هم قرار گرفت نمونه‌ای از ایجاد فرم با استفاده از شگرد شعری‌ِ «سكتهٔ ملیح» است. این استثنای شاعرانه یا اختیار شاعری در این غزل تبدیل به یك قاعده شده و نمونهٔ خوبی از استفادهٔ از این شگرد شعری است، غزل را كه در وزن «رمل‌مثمن مخبون محذوف مقصور» سروده شده است بخوانید!
باشد اما چه كسی از من، سرگردان‌تر؟
یا كدامین آتش، از ن‍َف‍َسم سوزان‌تر؟
از تماشای كدامین خون، برمی‌گردی
ای در آیینه، از من هم سرگردان‌تر
آسمان در م‍ُشتت، پنجره‌ها در چشمت
و گلوگاهت، از صبح و صدا تابان‌تر
از پس‌ِ آن همه جان‌كندنها، مردنها
آمدی، اما بی‌نان‌تر، بی‌ایمان‌تر
باشد اما بنشین حرف بزن، شعر بخوان
ها، بگو، باز بگو! روشن‌تر، عریان‌تر
چشمهایش خالی باد، دلش ابری باد
آنكه می‌خواست تو را گمشده‌تر، پنهان‌تر
باز من ماندم و دیوار و پریشانی و شعر۴
در جهان آیا هست از شب‌ِ من زندان‌تر؟!
به‌‌گونه‌ای كه می‌بینم شاعر در تمام ابیات و حتی مصاریع از «سكتهٔ ملیح» استفاده كرده است و از آن به‌عنوان یك شگرد بهره جسته است. تنها مصرع اول بیت پنجم و آخر از این استفاده مصون مانده است!
باشد اما بنشین حرف بزن شعر بخوان
U/ - -U U / - -U U/ - - U - U –
فاعلاتن فعلاتن فعلاتن ف‍َع‍َلن
به علت تطویل مطلب، از تقطیع همهٔ غزل چشم می‌پوشیم اما برای نمونه بیت دوم را تقطیع می‌كنیم تا منظور، روشن‌تر شود.
از تماشای كدامین خون برمی‌گردی؟
/ - - - / - -U U/ - - U - - -
ای در آیینه، از من هم سرگردان‌تر
/ - - - / - - - / - - U - - –
با تطبیق اركان این بیت و تقطیع مصراع سالم پیشین می‌توان تفاوتها را دریافت.

علوم و كتب بلاغی فرهنگ ما، سرشار از نكات كوچك اما ویژه‌ای است كه با بازخوانی و بازآفرینی آنها، می‌توان عرصه‌های تازه‌تری را تجربه كرد به‌ شرط آنكه شاعران و.. جوان‌ترها حوصله و عشق این كار را داشته باشند و راه‌ِ نوآوری و نوجویی را به اشتباه نروند.

پی نوشت
۱ـ آشنایی با عروض و قافیه، سیروس شمیسا، انتشارات فردوسی
۲ـ فرهنگ بلاغی و ادبی، ابوالقاسم رادفر‌ ـ‌ انتشارت اطلاعات، ج ۱، ص ۶۴۴
۳ـ راهنمای نظریهٔ ادبی معاصر، رامان سلدن، ترجمه عباس مخبر، ص ۱۹.
۴ـ خودخوانی غریبه دشوار، مجموعه شعر هادی سعیدی كیاسری، انتشارات حوزه هنری.

یدالله گودرزی
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر