پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ایران و عراق پس از سرنگونی صدام


ایران و عراق پس از سرنگونی صدام
● هم پیوندی
تاریخ روابط ایران و عراق ، تاریخ ویژه و پرفراز و نشیبی بوده است در حالی كه دو ملت در طول تاریخ به واسطه وجود عتبات عالیات و نقش علمای شیعه ، مرزهای طولانی و ارتباطات فامیلی ، از عمیق ترین پیوندهای باستانی ، فرهنگی و دینی برخوردار و همواره با یكدیگر در تعامل بوده اند ، لیكن به واسطه سیاست های تحمیلی ناشی از طرح های استعمار گران غربی و رفتار حاكمان مستبد گذشته و همچنین ژئوپلتیك دو اقلیم ، روابط دو كشور همواره در وضعیتی پیچیده پر تلاطم و آسیب پذیر قرار داشته و تابعی از تحولات نظام بین الملل بوده است .
فروپاشی امپراتوری عثمانی در قرن ۲۰ و ترسیم سرزمینی به نام عراق توسط انگلستان ، بدون توه به خصیصه های قومی و طایفه ای و همچنین نگرانی های دو قدرت منطقه ای ، مبنای مصائب و فجایعی شد كه به دست رژیم بعث عراق سالیان مدیدی بر ملت ها و دولت های منطقه به ویژه ایران تحمیل گردید و به انحای مختلف مورد بهره برداری قدرت های فرامنطقه ای قرار گرفت .
فروپاشی رژیم بعثی صدام در سال های آغازین قرن ۲۱ و ایجاد ساختارهای جدید سیاسی و مشروع در عراق ، فرصت تاریخی و گرانبهایی را پیش روی دو ملت ایران و عراق قرار داد . بدون تردید تأسیس عراقی دموكراتیك تكثر گرا و فدرال كه قانون اساسی آن بر خاسته از اراده ملت بوده و اسلام را مبنای قانونگذاری قرار دهد ، از مهم ترین و شگرف ترین تحولات خاورمیانه و خلیج فارس طی سالیان اخیر است كه متعاقباً بزرگ ترین و نزدیك ترین همسایه این كشور را نیز در وضعیت جدید قرار خواهد داد .
قبل از حمله نظامی آمریكا به عراق یكی از احتمالات ، تشكیل یك رژیم متمایل به آمریكا در این كشور و زمینه چینی برای افزایش تهدیدات امنیتی علیه ایران بود . اعتقاد دیگر این بود كه ایران به شدت از رژیم بعثی صدام آسیب دیده و هرگز با این سیستم نمی تواند روابط پایدار و مورد اطمینانی قرار سازد . لذا سقوط این رژیم متخاصم و كینه جو ، فرصت های بیشتری را برای ارتقای منافع ایران و احیای روابط تاریخی دو ملت ایجاد خواهد كرد . در مجموع ایران در آن شرایط بین دو گزینه بد و بدتر قرار گرفت و مجبور شد تا در قبال حمله نظامی به عراق سیاست بی طرفی مثبت و فعال اتخاذ كند تا از آسیب ها و عوارض ناشی از این حمله به مرزها و همچنین سرایت آن منطقه جلوگیری نماید .
● از تقابل تا تعامل
عراق در طول تاریخ روابط با ایران به ویژه بعد از كودتای ۱۹۶۸ حزب بعث بیشترین هزینه های امنیتی را متوجه لیكن سقوط رژیم بعثی صدام ، یكی از بزرگ ترین نگرانی های امنیتی ایران را رفع نموده و ملت داغدار ایران را بیش از پیش خوشحال كرد و روابط ایران و عراق را در موقعیت جدید و مناسبی قرار داد ، به گونه ای كه این روابط از وضعیت متقابل و رویارویی تاریخی دولتین ، به تعامل و احیای روابط تاریخی دو ملت تبدیل شد .
به قدرت رسیدن شیعیان در عراق و ایفای نقش برجسته مرجعیت شیعی از یك سو و حمایت های گسترده و بی دریغ ایران از نهادهای جدید التأسیس عراق به ویژه دولت و مجلس ملی این كشور ، فضای مناسبی را برای ارتقای منافع دو كشور به ویژه از كاهش نگرانی های امنیتی ایران از سوی همسایه غربی ایجاد نمود . لیكن در این میان هنوز چالش هایی در عراق جدید وجود دارد كه دولت و ملت ایران را نگران می سازد .
● گزینه های فرصت
در یك روند ، دموكراتیك و براساس آرای حاصله از انتخاباتی فراگیر ، آزاد و عادلانه حكومتی مردمی و مشروع در عراق كه در برگیرنده همه طوایف و قومیت ها است ، برقرار شده كه البته چندان خوشایند آمریكا و انگلیس و برخی طرف های منطقه ای نبوده است . در همین راستا تاكنون در مسیر پیشرفت عراق كارشكنی هایی صورت داده اند و امید است كه با گذشت زمان ، آن ها با این وضعیت و همچنین واقعیات عراق كنار آیند و شرایطی را بپذیرند كه به صلاح عراق و منطقه است .
تأسیس عراقی آزاد و با ثبات و مستقل برای ایران بزرگ ترین فرصت را به وجود خواهد آورد . چنین عراقی ، دستاوردهای امنیتی بسیار مثبت و ارزشمندی را برای ایران و همسایگان به ارمغان می آورد و آن ها را مجبور می سازد تا استراتژی روابط خود را با عراق بازتعریف نموده و براساس واقعیات جدید ، مناسبات خود را تنظیم كنند .
عراق جدید اگر به ثبات رسیده و به پیشرفت نائل شود ، نه تنها یك تهدید نیست بلكه یك موهبت و امتیاز برای منطقه است چرا كه در سایه مناسبات دوستانه عراق با هر كشوری ، آن كشور از موقعیت ژئوپلتیك و ژئواستراتژیك عراق ، منافع سرشاری را نصیب خود خواهد كرد . در این میان ایران به چند دلیل از موقعیت ممتازی برخوردار شده است .
۱) حكومت جدید عراقی حتی اگر یك حكومت سكولار و حامی غرب نیز باشد ، به واسطه ساختارهای جدید مدنی و مردمی اش ، تهدیدی به مراتب كمتر از تهدیدات رژیم صدام برای ایران خواهد بود . محتوا و مفاد قانون اساسی عراق جدید این امر را تأیید می كرد .
۲) عراق به سمتی پیش رفته كه سرنوشت دو ملت ایران و عراق را بیش از پیش به یكدیگر پیوند زده است . جدای از سیاست هایی كه حكام ستمگر و سكولار عراق در طول تاریخ علیه شیعیان منطقه اتخاذ كرده اند و جدای از تفرقه افكنی های كنونی اشغالگران آمریكایی و انگلیسی در عراق و طرح جنگ شیعه با سنی ، شیعیان همواره با كردها و اهل تسنن روابط صمیمی داشته و به صورت مسالمت آمیز می زیسته اند همچنان كه عتبات عالیات عراق همواره شاهد زائرین شیعه و سنی بوده است . طبیعتاً ملت ایران نیز فقط با شیعیان عراق قرابت و دوستی نداشته است . بلكه قومیت های كرد و اعراب سنی این كشور نیز روابط و تماس های دوستانه ای با ایرانیان داشته اند . در زمان مبارزه با استبداد رژیم بعث ، ایران میزبان آوارگان عراقی از همه قومیت ها و مذاهب بود . پنج استان ایران با استان های عراقی هم مرز بوده و شهروندان عراقی بالاجبار با استان های همجوار خود در ایران ارتباطات دیرینه ای برقرار ساخته اند . لذا هر تحولی كه در آن سوی مرزها رخ دهد ، استان های ایران را نیز متأثر می سازد .
۳) عراق زمان صدام پایین ترین سطح روابط تجاری را با ایران داشت ، ضمن این كه در اواخر حیات این رژیم ، دلارهایی كه از زوار ایرانی اخذ می شد ، در اختیار خاندان صدام قرار می گرفت و چیزی عاید ملت عراق نمی گردید . هم اینك بازار عراق و عرصه بازسازی اقتصادی این كشور به شدت نیازمند پتانسیل ها و همچنین تجربیات دوران سازندگی ایران است كه متعاقباً منافع سرشار اقتصادی را نصیب دولت خواهد ساخت . می توان گفت اقتصاد ایران و عراق در زمینه های بسیاری مكمل یكدیگرند .
۴) ملت عراق بعد از صنعت نفت شدیداً محتاج دلارهای ناشی از صنعت توریسم است . جمعیت مشتاق ایرانی ، همه هفته در انتظار سفر به عتبات عالیات عراق هستند كه این وضعیت در احیای صنعت توریسم عراق و بازسازی عتبات عالیات نقش بسزایی خواهد داشت .
۵) صنایع و اقتصاد ایران از طریق خاك عراق در كوتاه ترین و كم هزینه ترین مسیر به غرب و اروپا راه خواهند یافت ، ضمن این كه اقتصاد عراق از طریق بنادر و مسیرهای آبی و خاكی ایران احیا خواهد شد .
۶) قرابت فرهنگی دولت ایران و عراق ، به طور فزاینده ای امكان رشد و توسعه هر دو ملت را در زمینه های فرهنگی و اجتماعی در سایه روابط گسترده ، تبادل اندیشه و آرای متخصصین و پژوهشگران فراهم خواهد آورد . با نگاهی به گذشته در می یابیم كه حكام جور عراق با درك این وضعیت ، به دنبال ریشه كنی قرابت دو ملت بودند كه البته ناكام ماندند .
از دیگر گزینه های فرصت وضعیت آمریكا در عراق است . گرفتاری آمریكا در عراق و خطاهای استراتژیك این كشور و همچنین لبریز شدن صبر جامعه بین المللی از یكجانبه گرایی ها و یاغی گری های ‌آمریكا در خاورمیانه ، قویاً هژمونی این كشور را به چالش كشانده است . فشارهای احزاب و گروه های سیاسی ، افكار عمومی و مالیات دهندگان آمریكا بر كاخ سفید نیز افزایش یافته است . جایگاه تفكرات نو محافظه كاران جنگ طلب و ضد ایرانی در امریكا نیز كاهش یافته و مبارزه به اصطلاح جهانی با تروریسم كه به رغم بوش ، عراق خط مقدم آن است را با ناكامی مواجه ساخته است . دولت بوش به واسطه ناكامی هایش در عراق مجبور شده است به طور چشمگیری انتظارات خود را از آن چه در عراق قابل تحقق است كاهش داده و آماده پذیرش پیشرفت های به مراتب كمتر در مقایسه با پیش بینی های اولیه باشد . امریكا دیگر انتظار ندارد تا قبل از خروج ، خشونت های عراق را به طور كامل فرو نشاند و شاهد الگوی جدیدی از دموكراسی ، صنعت نفت خود كفا یا جامعه ای آرام و توسعه یافته در عراق باشند . نتایج برخی اشتباهات امریكا در عراق در آینده می تواند برای این كشور و دوستانش مخاطره آمیز باشد . در سایه تحولات عراق ، حملات ضد آمریكایی به ویژه انتحاری از سوی افكار عمومی منطقه قابل توجه محسوب می شود و ملل منطقه به طور جدی ضد آمریكایی شده اند . طبق نظرسنجی در پاكستان ۶۵ درصد ، در اردن ۵۵ درصد ، در مراكش ۴۵ درصد و حتی در تركیه كه القاعده در آن جا جداً نامحبوب است . ۳۱ درصد این اقدامات را قابل توجیه می دانند همچنین بر اساس نظر سنجی جهانی سال ۲۰۰۳ ، در حدود ۸۳ درصد از آمارهای ارسالی از اردن ، وجود احساسات بسیار مخالف امریكا را نشان می دهند . این در حالی است كه در تابستان ۲۰۰۲ این میزان ۵۷ درصد بوده است . این آمار در لبنان نیز از ۳۸ درصد به ۴۸ درصد افزایش یافته است . آمارگیری ها از درصد بسیار بالایی از مردم در سال ۲۰۰۳ نشان می دهد كه آن ها نسبت به آمریكا یا حس قدری مخالف محافظه یا حس بسیار مخالف داشته اند كه مجموعاً در مراكش ۶۶ در صد لبنان ۷۱ درصد ، منطقه خود گردان فلسطین ۹۸ درصد ، اردن ۹۹ درصد و حتی در كویت ۳۲ درصد بوده است . همچنین در نظرسنجی دیگری كه در منطقه درگیر با جنگ ضد تروریستی امریكا انجام شده است در صد بالایی از افكار عمومی معتقدند سیاست خارجی آمریكا بدون توجه به منافع دیگر كشورها تدوین می شود . ضمن این كه جنگ آمریكا با تروریسم با مخالفت زیادی روبرو است . آن هایی كه معتقدند امریكایی ها منافع كشورها را نه خیلی یا اصلاً مد نظر قرار نمی دهند در مراكش ۶۳ درصد در اردن ۸۰ درصد در لبنان ۸۱ درصد و در منطقه خود گردان فلسطین ۹۲ درصد بوده است . ضمن این كه میزان افرادی كه معتقدند سیاست های آمریكا در خاورمیانه ثبات منطقه را بر هم زده است زیاد است . این نكته مهم است كه این آمار بدون دو كشور مهم ایران و عربستان ارائه شده است كه احساسات ضد آمریكایی بالایی دارند .
در نهایت باید گفت كه جنگ آمریكا با تروریست های بعثی و القاعده و نیروهای مقاومت مردمی عراق ، فقط بخشی از یك دوره تداوم تنش و بحران در برخورد با مخالفت های منطقه ای است . حداقل این كه امریكا یك دهه با منازعه ایدئولوژیكی و سیاسی در منطقه روبرو خواهد بود ، لذا می توان پیش بینی كرد كه آمریكا از این پس تنها صحنه گردان تحولات منطقه ای نیست و فاكتورهای دیگری را نیز باید در نظر داشت ، ضمن این كه برای دولتمردان و رژیم های منطقه اثبات گردیده است كه تكیه كامل بر سیاست های دیكته شده آمریكا در منطقه مخاطره آمیز خواهد بود .
در مجموع درك و شعور سیاسی مردم عراق و سابقه متمدانه و ضد اشغالگری آن ها از عوامل مهم ناكامی های امریكا و انگلیس برای شكل دهی عراق مد نظر غرب سرمایه داری بوده است . در این راستا ایران به منظور استفاده از این فرصت ها می بایست بنیان جدیدی را در مناسبات دو كشور پایه گذاری كند . همچنین امكان هر گونه بهانه تراشی و سوء استفاده آمریكا و اشغالگران را سلب نماید و از همه مهمتر عراق جدید ، عرصه باز تعریف روابط ایران با همسایگان و دولت های عربی منطقه است . تحولات عراق تأثیر بسزایی بر قدرت های ایران و جایگاه منطقه ای و فرا منطقه ای ایران دارد . ارتقا یا كاهش روابط ایران با دولت های عربی منطقه نیز به طور فزاینده از تحولات عراق متأثر می شود . كمك به ثبات و بازسازی عراق در یك چهارچوب چند جانبه گرایانه و دسته جمعی روابط ایران و دولت های منطقه را عمیق تر خواهد ساخت .
قدرتمندی ایران در سایه تحولات عراق و به واسطه بروز و تقویت ژئوپلتیك شیعه ، این روزها در محافل سیاسی و خبری جهان بسیار مطرح است كه موجبات نگرانی امریكا و متحدین منطقه ای اش را فراهم كرده است . جنگ شجاعانه و جسورانه حزب الله با اسرائیل در جولای ۲۰۰۶ بازار این گونه مباحث و تحلیل ها را به طور فزاینده ای گرم نمود . شرایط گرچه به نفع ایران است ، لیكن حساسیت های منطقه ای از عوامل مخرب بر تحولات عراق و منطقه است كه ضرورت دارد نسبت به آن توجه كافی كرد . اگر چه تاریخ روابط سه دهه گذشته ایران با دولت های منطقه نشان داده است كه ایران برای منطقه یك تهدید نیست لیكن آمریكا و رژیم صهیونیستی به شیوه های گوناگون به دنبال القای تهدید فزاینده ایران برای منطقه هستند . در این راستا برخی از دولت های منطقه نیز بعضاً با سیاست های آمریكا در این خصوص همسو شده و علیه ایران حركت می كنند .● چالش های عراق جدید
بزرگ ترین چالش های عراق جدید به واسطه تحولات سرنوشت ساز این كشور طی سال های آینده ، چالش امنیتی برای همسایگان و به ویژه ایران است . به علاوه بر این كه عراق جدید عرصه رقابت بازیگران داخلی و فرامنطقه ای است و این كشور را به عرصه تقابل ژئوپلتیك ایران با اعراب و همچنین با ایران با جهان غرب تبدیل نموده است . وزنه ایران در این تقابل به این دلیل است كه ملت عراق به ویژه اكثریت جمعیت این كشور در طول تاریخ دوستی و قرابت ویژه ای با بزرگ ترین دولت شیعی منطقه ای داشته اند .
با آغاز حمله نظامی آمریكا به عراق ، بزرگ ترین نگرانی امنیتی ایران ، گسترش جنگ به مرزهای شرقی عراق و هجوم سیل پناهندگان و آوارگان عراقی به سمت شهرهای مرزی ایران بود . در راستای كاهش چالش های ناشی از عوارض این حمله ایران در اولین گام به صورت اعلامی با یك جانبه گرایی امریكا و حمله نظامی به عراق مخالفت نمود و در عمل نیز با رایزنی های منطقه ای و فرامنطقه ای در این مسیر گام برداشت . با اشغال عراق ، برجسته ترین و مؤثرترین اقدام ایران ، برگزاری اجلاس های منطقه ای در سطح وزرای خارجه و كشور عراق و همسایگان بوده است كه در حداقل نتیجه با صدام بیانیه های سیاسی ، یكجانبه گرایی اشغالگران را با فشارهای منطقه ای مواجه ساخت و دچار محدودیت نمود .
با اشغال عراق ، اوضاع امنیتی این كشور به طور فزاینده به وخامت گرایید و طبیعتاً به چالش بزرگی برای عراقی ها ، اشغالگران و همسایگان به ویژه ایران تبدیل گشت كه تا به امروز بعد از ۵/۳ سال اشغال عراق گریبانگیر همه بازیگران شده است . اقدام پل برمر برای انحلال ارتش در اوایل اشغال ، عملاً مرزهای عراق را از كنترل خارج ساخت و آن ها را به مأمنی برای تردد اشرار و قاچاقچیان و به ویژه در مرزهای غربی عراق تردد تروریست ها تبدیل نمود .
در این میان شهرهای مرزی همسایگان با عراق ، بیشترین خسارات ناشی از ناامنی های مرزی را متحمل شدند كه هنوز این هزینه گزاف می بایست از سوی همسایگان عراق پرداخت شود .
با تداوم اشغال عراق به واسطه عملكرد دقیق و حساب شده تروریست های بعثی و نفوذ فزاینده های عناصر القاعده از كشورهای عربی همسایه و همچنین شمال آفریقا به داخل عراق اوضاع امنیتی این كشور به طرز وحشتناكی وخیم شد به حدی كه بعد از حوادث فجیع و تأسف بار سامرا ، احتمال حركت عراق به سمت یك جنگ داخلی و طایفه ای افزایش یافت .
در ایجاد وضعیت مصیبت بار و فاجعه آمیز عراق كنونی نباید از اقدامات پنهانی آمریكا ، اسرائیل و انگلیس و برخی دولت های عربی به منظور تضعیف دولت تازه تأسیس عراق غافل ماند كه به نو به خود بزرگ ترین خسارات امنیتی را نه تنها برای دولت و ملت عراق بلكه برای همسایگان به ویژه ایران به وجود آورده اند . به هر حال ، عوارض و خسارات ناشی از یك جنگ داخلی در عراق برای همسایگان به ویژه ایران بسیار بالا خواهد بود . ایجاد اختلاف شیعه با سنی كه در طول تاریخ توسط انگلیسی ها و طی چند سال اخیر توسط امریكایی ها نیز پیگیری شده است . این روزها در عراق به شكل جدی در حال اجرا است . كشتار و قتل بی گناهان به طور همزمان از شیعه و سنی ، حمله به مساجد سنی و سپس وقوع انفجارها در سامرا ، قتل امامان جماعت مساجد شیعه و سنی و بسیاری از اقدامات تحریك آمیز طی ماه های گذشته با برنامه ریزی دقیق و حساب شده در عراق انجام شده است كه اگر نبود درایت مراجع و علمای دینی و همچنین هوشیاری رهبران سیاسی و درك ملت عراق این كشور وارد خونبار ترین اختلافات و جنگ های داخلی می شد تا به خوبی مراتب خرسندی و مسرت صهیونیسم بین الملل را فراهم آورد .
حضور گسترده نیروهای خارجی به ویژه قریب ۱۴۰ هزار نظامی آمریكایی در عراق نه تنها خوشایند دولت و ملت عراق نبوده بلكه مطلوب هیچ یك از همسایگان از جمله ایران نیز نیست . طبیعتاً حضور نظامی در نزدیكی مرزهای ایران همواره از سیاست های منطقه ای امریكا طی سه دهه گذشته بوده است و این تصور كه امریكا از خاك عراق تهدیدی برای منافع و امنیت ملی ایران نخواهد بود . واقعاً مسلحانه كارانه و سهل انگارانه است . در این راستا می بایست به تحریك قومیت ها و عناصر تروریستی كه چندین بار اقدام به خرابكاری و بمب گذاری در خاك كشورهای همسایه عراق نموده اند اشاره كرد . علاوه بر چالش های امنیتی ، در بعد سیاسی بزرگ ترین چالشی كه گریبانگیر همسایگان به ویژه ایران ، تركیه و سوریه است ، حركت كردها به سمت استقلال است كه اگر این امر تحقق یابد ، نه تنها ملت عراق آسیب خواهند دید بلكه منطقه نیز دچار مشكلات غیر قابل پیش بینی خواهد شد . البته رهبران كرد همواره به صورت اعلامی ، عدم قصد خود را به سمت ایجاد كردستان مستقل یاد آور شده اند . لیكن این احتمال همواره وجود دارد كه اگر دولت مركزی عراق نتواند عراق را به پیشرفت و بی ثبات برساند قومیت ها برای تضمین منافع خود مسیر دیگری را برگزینند كه در این نقش اشغالگران و صهیونیسم بین الملل نیز باید بررسی شود . ژنرال جی . گارنر اولین حاكم نظامی آمریكایی در عراق در خصوص ایجاد یك كردستان مستقل می گوید : كردها بیش از ۱۴ سال است كه مستقل هستند . آن ها پیشرفت عالی به سوی اقتصاد بازار ، حقوق اقلیت ها و دموكراسی داشته اند . آن ها در این مسیر خون زیادی داده اند . اگر تلاش های امریكا در عراق شكست بخورید باید از استقلال كردها دفاع نمود . كردستان اهمیت استراتژیك ممتازی برای امریكا دارد . همان گونه كه فیلیپین سكوی آمریكا برای حفظ حضور در اقیانوس آرام بود ، كردستان در این قرن می تواند به عنوان سكوی آمریكا برای خاورمیانه عربی باشد . كردستان می تواند یك چراغ راهنمای اقتصادی و دموكراسی باشد و كردها برای كسب حمایت امریكا خود را با هر گونه ترتیبات اقتصادی ، سیاسی و نظامی سازگار می كنند .
در بعد اقتصادی نیز اگر عراقی ها نتوانند بر نفت خود مسلط شوند و صنعت نفت را از دست آمریكا خارج نسازند ، همسایگان نفت خیز عراق دچار مشكل خواهند شد . این فرضیه كه جنگ های امریكا در منطقه به ویژه جنگ عراق ، جنگ نفت است ، فرضیه ای قوی به شمار می رود و سیطره بر دومین ذخایر نفت جهان نه تنها حیات صنعت غرب سرمایه داری را تضمین می كند بلكه كشورهای صنعتی و همچنین دولت های نفت خیز را نیز به نوعی مطیع آمریكا خواهد ساخت ، چرا كه نفت عراق می تواند به تنهایی بازارها و قیمت های جهانی نفت را تحت تأثیر خود قرار دهد .
● وظایف همسایگی
تحولات عراق به طور مستقیم ایران را متأثر خواهد ساخت لذا دولتمردان دو كشور نسبت به منافع و مصالح ملی یكدیگر مسئول بوده و وظایفی بر عهده دارند . اگر در سطح كلان ، امنیت عراق و منطقه به هم پیوسته و متقابل است در سطح خرد نیز ثبات و امنیت عراق ، ثبات و امنیت ایران است . در این راستا آن چه برای ایران اهمیت دارد می توان بدین شرح تبیین نمود :
۱) حفظ تمامیت ارضی عراق ؛ چرا كه جدایی هر بخش این كشور می تواند تأثیر منفی بر تمامیت ارضی ایران داشته باشد .
۲) وحدت ملی و اتحادیه شیعه و سنی و كرد و همه قومیت ها و مذاهب در عراق ؛ چرا كه جنگ داخلی در عراق بهترین بهانه برای تداوم حضور نیروهای خارجی در این كشور و تهدید همسایگان است .
۳) ارتقای ثبات و امنیت در عراق ؛ چرا كه ثبات و امنیت مرزهای مشترك را سبب خواهد شد .
۴) مخالفت با هر گونه مداخله خارجی و تأكید بر این كه دولتمردان عراق می بایست به عنوان نمایندگان منتخب ملت تصمیم گیری نموده و كشور را اداره نمایند . بدون تردید دولت مردمی در عراق نمی تواند موافق اشغالگری كشور باشد . ضمن این كه دولت مردمی در عراق به هیچ وجه خواهان خصومت و كینه توزی و تسویه حساب با همسایگانش همانند آنچه صدام با كمك آمریكا انجام داد نیست . كمتر عنصری در عراق یافت می شود كه معتقد باشد آمریكایی ها مشكلات عراق را حل خواهند كرد یا آمریكایی ها دلسوز ملت عراق اند . لذا به نظر نمی رسد هیچ فرد عراقی تمایلی به حضور آمریكا در عراق داشته باشد .
با توجه به منطق فوق و از همه مهم تر با توجه به این كه یك دولت دوست ایران در عراق به قدرت رسیده است ، هر گونه اتهامی مبنی بر دخالت در بی ثباتی و نا امنی های عراق كه آمریكا و انگلیس به ایران وارد می كنند و برخی طرفهای منطقه ای نیز آگاهانه یا كوركورانه تأیید می كنند ، بی اساس و غیر عقلانی است چرا كه تضعیف دوست به معنای تضعیف خود است . شناخت این كه چه كشوری مداخله گر است را باید به مردم عراق واگذار نمود . عراقی ها ، مردمی با هوش و با كیاست اند و هر كشوری را كه در امورشان دخالت نماید ، طرد می كنند و دشمن می دارند . هم اینك بیشترین نفرت را عراقی ها از امریكا و انگلیس دارند ، لذا می توان مداخله گران واقعی را در عراق شناخت .
یكی از اقدامات مورد نیاز دو كشور ریشه كنی اوهام و تصوراتی است كه بذر آن را صدام و رژیم بعث عراق با هدف جداسازی دو ملت ، سه دهه در عراق كاشتند . در دوران صدام بیشترین جهت گیری های منفی و خباثت ها را رژیم بعثی و رسانه های تحت كنترل این رژیم علیه ایران و ایرانی ها داشتند . حتی كتب مدارس نیز حاوی مطالبی به منظور تخریب چهره ایرانیان بود . عملكرد صدام در این خصوص به قدری ریشه ای و با برنامه بوده است كه زحت دولتمردان كنونی عراق و ایران را برای زدودن اذهان دو چندان ساخته است ، ضمن این كه مردم ، جنگی هشت ساله را نیز در خاطر دارند . دولتمردان عراقی نیز ضرورت دارد كه نگرانی های ایران را در همه زمینه هایی كه عراق در آن دخیل است رفع نمایند . به هر حال دولت و ملت ایران در زمینه های امنیت ، زیارت عتبات عالیات و بسیاری از مسائل دیگر ، از عراق انتظاراتی دارند . همسایگی ، هم پیوندی و هم تكمیلی دو كشور ، وقتی تحقق می یابد كه ایرانیان از توطئه های دشمنان در غرب اقلیم خود رهایی یابند و تهدیدی از آن ناحیه احساس ننمایند . ضمن این كه دولت عراق تسهیلات لازم و كافی را برای زیارت ایرانیان از عتبات عالیات را فراهم آورد . تأكید مكرر دولت و ملت عراق مبنی بر خروج نیروهای خارجی و افزایش اعتراضات به این حضور ، حداقل اطمینان خاطر ایرانیان را فراهم خواهد آورد .
● فرجام
به جرأت می توان گفت كمتر ملت هایی در جهان یافت می شوند كه به اندازه دو ملت ایران و عراق ، پتانسیل و شرایط همسایگی ، هم پیوندی و هم تكمیلی را داشته باشند . ضمن این كه كمتر ملت هایی در جهان یافت می شوند كه به این میزان دشمن داشته باشند . عراق جدید فرصتی تاریخی را پیش روی دو ملت ایران و عراق و همچنین ملت های مسلمان منطقه برای احیای اسلام و بهره برداری از موهبت های آن فراهم آورده است . تاریخ اسلام نشان می دهد كه بروز اختلاف و یا وحدت شیعه و سنی همواره از مبدا عراق بوده و دشمنان اسلام نیز به خوبی این موضوع را درك كردند كه بلافاصله با پیروزی انقلاب اسلامی ایران با هدف مهار شیعه ، رژیم بعثی صدام را در مقابل انقلاب اسلامی ایران قرار دادند . تحولات كنونی عراق ، نقطه عطف تحولات جهان اسلام طی قرن های آینده خواهد بود . روند احیا و تقویت ارزش های اسلامی و غلبه آن بر ارزش های سكولاریستی هم اینك در عراق در جریان بوده و امریكا و انگلیس و صهیونیسم بین الملل عزم خود را برای تضعیف اسلام و تخریب ارزش های مسلمان جزم كرده اند . هر گونه سهل انگاری و انفعال از سوی علما و رهبران سیاسی مسلمان منطقه خسارات جبران ناپذیری را بر پیكره امت اسلامی وارد خواهد آورد . لذا می طلبد كه همسایگان عراق و كشورهای عربی و اسلامی با درایت و دقت نظر در راستای تقویت دولت كنونی عراق گام بردارند .
منبع : مرکز اطلاع رسانی خانواده شمیم