پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

پروا پیشگی‌ و احساس‌ مسئولیت‌ در نهج‌ البلاغه‌


پروا پیشگی‌ و احساس‌ مسئولیت‌ در نهج‌ البلاغه‌
● مفهوم‌ تقوا
واژه‌ تقوا در فرهنگ‌ واژه‌ شناسان‌ از ریشه‌ «وقایه‌» به‌ مفهوم‌ نگه‌ داری‌ پدیده‌ها در برابر آفت‌ها و چیزهایی‌ كه‌ به‌ آنها زیان‌ و آزار می‌رساند، آمده‌ است‌ .
این‌ واژه‌ ،در قلمرو آیات‌ قرآن‌ كریم‌ و روایات‌ پیشوایان‌ اسلام‌ ،نیز به‌ مفهوم‌ خویشتن‌ داری‌ در برابر گناه‌ و زشتی‌ و گذشتن‌ از مرزهای‌ مقررات‌ و تجاوز به‌ حقوق‌ و كرامت‌ دیگران‌ است‌. به‌ همین‌ جهت‌ تقوای‌ راستین‌ یا «كمال‌ تقوا» آن‌ است‌ كه‌ انسان‌ نه‌ تنها از مرز مقررات‌ نگذرد و حقوق‌ و حرمت‌ دیگران‌ را آن‌ گونه‌ كه‌ باید رعایت‌ نماید، كه‌ از نزدیك‌ شدن‌ به‌ مرزهای‌ حقوق‌ و حرمت‌ دیگران‌ نیز دوری‌ جوید و در قلمرو انجام‌ وظایف‌ به‌ گونه‌ای‌ بكوشد كه‌ به‌ انجام‌ بایسته‌ و شایسته‌ كارها و تدبیر تحسین‌ برانگیز امور، یقین‌ پیدا كند .
به‌ بیان‌ دیگر می‌توان‌ «تقوا» را هم‌ به‌ مفهوم‌ احساس‌ مسؤولیت‌ عمیق‌ و خود جوشی‌ ژرف‌ در برابر خدا، خلق‌ ،خویشتن‌ ،طبیعت‌ و تاریخ‌ نگریست‌ و هم‌ به‌ مفهوم‌ یك‌ نیروی‌ جوشاننده‌ و برانگیزاننده‌ به‌ سوی‌ عدالت‌، آزادگی‌، آراستگی‌ به‌ وفا و امانت‌ و راستی‌ و درستی‌ و پاكی‌ و بشر دوستی‌ و مهر و مردم‌ خواهی‌ و نیروی‌ كنترل‌ كننده‌ و توانمند درونی‌ ارزیابی‌ كرد كه‌ انسان‌ را در برابر فوران‌ خواسته‌ها، طغیان‌ غرایز و آرزوها و كشش‌ها یاری‌ می‌كند .
● رابطه‌ تقوا با پیشرفت‌ انسانها :
از مفاهیم‌ بلند و معارفِ تمدن‌ سازِ نهج‌ البلاغه‌ به‌ روشنی‌ دریافت‌ می‌گردد كه‌ اصل‌ پروا و پروا پیشگی‌ باعث‌ پیشرفت‌ و شكوفایی‌ فرد، عامل‌ رشد و بالندگی‌ خانواده‌، راز ترقی‌ و صعود جامعه‌ و رمز پویندگی‌ و پایندگی‌ تمدن‌هاست‌ ؛ چرا كه‌ تقوا به‌ گونه‌ای‌ كه‌ وصف‌ شد ،از سویی‌ در فرد و جامعه‌ موجب‌ احساس‌ مسؤولیت‌ در انجام‌ شایستهٔ‌ امور و تدبیر شؤون‌ و رعایت‌ حقوق‌ دیگران‌ می‌گردد و از دگر سو آنها را از شكستن‌ مرزهای‌ مقررات‌ و قوانین‌ عادلانه‌ و انسانی‌ باز می‌دارد .
تقوا از سویی‌ باعث‌ شكوفایی‌ استعدادها و توانایی‌ها و فزونی‌ آگاهی‌ها ،دانش‌ها، بینش‌ها و ژرف‌نگری‌هامی‌گردد و به‌ انسان‌ قدرت‌ شناخت‌ می‌دهد و از دگر سو او را در سركوبی‌ شیطان‌ و نیروی‌ اهریمنی‌ یاری‌ می‌رساند .
همچین‌ تقوا از سویی‌ به‌ انسان‌ و جامعه‌ انسانی‌ ثبات‌ ،پایداری‌، پایمردی‌ و شكیبایی‌ در برابر وسوسه‌ها و مشكلات‌ می‌دهد و از دگر سو آنان‌ را در بهره‌وری‌ بهینه‌ از امكانات‌ و منابع‌ و ذخایر یاری‌ می‌رساند .
تقوا و پروا پیشگی‌ همچنین‌ از سویی‌ شادابی‌، طراوت‌، شور و شوق‌، امید و ایمان‌، روحیه‌ استقلال‌ طلبانه‌ و آزادمنشانه‌ و اعتماد به‌ نفس‌ می‌دهد تا همه‌ موانع‌ رشد و ترقی‌ را از سر راه‌ كنار زند و از دگر سو مهر و رحمت‌ بی‌ پایان‌ خدا و هماهنگی‌ و همراهی‌ ناچیزترین‌ ذرّات‌ تا عظیم‌ترین‌ كهكشان‌ها را یار و همراه‌ انسان‌ می‌سازد .
علی‌ (ع‌) در این‌ مورد می‌فرمایند : «فانَّ تَقوی‌ اللّه‌ مِفتاحُ سَدادٍ، و ذَخیرهُٔ مِعادٍ، و عِتقٌ من‌ كُلّ مَلكَهٍٔ، و نَجاهٌٔ من‌ كُلِّ هَلكَهٍٔ بها یَنَجحُ الطّالِبُ، و یَنُجو الهارِبُ و تَنالُ الرَّغائِب‌...»
«هان‌ ای‌ مردم‌، راستی‌ كه‌ پروای‌ از خدا كلید گشایش‌ هر دری‌ است‌ و ذخیرهٔ‌ گرانبهای‌ سرای‌ آخرت‌ و وسیله‌ آزادی‌ از هر نوع‌ بردگی‌ و اسارت‌ و سبب‌ نجات‌ از هر نابودی‌ و هلاكت‌ . در پرتو تقوا، جویندگانِ رشد و تكامل‌، به‌ پیروزی‌ بال‌ می‌گشایند و فراریان‌ ،از بدبختی‌ و نگونساری‌ و انحطاط‌ نجات‌ می‌یابند و هدفمندان‌ و هدفداران‌ و جامعه‌های‌ جویای‌ رشد و كمال‌ به‌ هر هدف‌ و آرزوی‌ بلندی‌ اوج‌ می‌گیرند.»
و باز روشنگری‌ می‌كند كه‌ :
«ذِمَّتی‌ بما اَقولُ رَهینهٌٔ وَ اَنَا به‌ زعیمٌ اِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمّا بین‌ یَدیْهِ مِنَ المَثُلاتِ حَجَزَتْهُ التقوی‌&عن‌ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ...»
جانم‌ در گرو سخنی‌ است‌ كه‌ می‌گویم‌ و خود ضامن‌ آن‌ هستم‌ ،بی‌ گمان‌ آن‌ جامعه‌ و مردمی‌ كه‌ از عملكرد پیشینیان‌ و پیامدهای‌ دردناك‌ و نابودكنندهٔ‌ آن‌ عبرت‌ آموزند، پروای‌ از خدا آنان‌ را از فرو رفتن‌ در ستم‌ و گناه‌ و كردارهای‌ ناشایسته‌ و بدبختی‌زا باز می‌دارد...
مردم‌! به‌ هوش‌ باشید كه‌ گناهان‌ و زشتی‌ها و عملكرد بیدادگرانه‌ به‌ سان‌ مركب‌های‌ سركش‌ و لجام‌ گسیخته‌ای‌ هستند كه‌ ظالمان‌ و گناهكاران‌ بر آنها نشسته‌اند و به‌ قعر دوزخ‌ و نگونسازی‌ ،سرنگونشان‌ خواهند كرد ؛ چرا كه‌ این‌ خاصیت‌ گریزناپذیر ستم‌ و گناه‌ است‌ كه‌ از هر گناه‌ و زشتی‌، زشتی‌ و بیدادی‌ دیگر پدید می‌آید...
اما پروای‌ از خدا به‌ سان‌ مركب‌های‌ آرام‌ و راهواری‌ هستند كه‌ صاحبانشان‌ بر آنها نشسته‌ و زمام‌ آنها را در دست‌ دارند و آنان‌ را تا دل‌ بهشت‌ پیش‌ می‌برند» .
و اعلان‌ می‌نماید كه‌:« فَمَن‌ اَخَذَ بالتقوی‌عَزَبَتْ عنه‌ الشّدائدُ... وَ وَبَلَتْ عَلیهِ البَرَكَهَٔ بَعْدَ اِرذاذِها».
«پس‌ آن‌ كس‌ كه‌ به‌ دامن‌ تقوا چنگ‌ زند، فشارها و سختی‌هایی‌ كه‌ به‌ او نزدیك‌ شده‌اند ،دور گردند و تلخی‌ها شیرین‌ ، موج‌های‌ متراكم‌ ناراحتی‌ها از هم‌ گشوده‌ ،و مشكلات‌ پیاپی‌ و خسته‌ كننده‌، آسان شوند. شكوه‌ و عظمت‌ و بزرگیِ از دست‌ رفته‌ به‌ سان‌ دانه‌های‌ درشت‌ باران‌ بر او فرو بارند و مهر و رحمتِ گسستهٔ‌ خدا از او، دگرباره‌ شامل‌ حالش‌ گردد ؛ نعمت‌ها پس‌ از فرو نشستن‌ به‌ جوشش‌ آیند و بركاتِ كم‌ شده‌ به‌ فراوانی‌ و گستردگی‌ بر او ببارند».
و روشنگری‌ می‌فرمایند كه‌: « اَلا فَصُونُوها و تَصَوَّنوا بها»
«پروا را پاس‌ دارید و به‌ وسیله‌ آن‌ و در پناه‌ آن‌ ،برای‌ خود و جامعه‌ و دنیای‌ خود، معنویت‌ و آسیب‌ ناپذیری‌ پدید آورید»
آن‌ حضرت‌ ، هنگام‌ بدرقه‌ یكی‌ از یاران‌ خود ـ ابوذر غفاری‌ ـ كه‌ به‌ جرم‌ نظارت‌ بر عملكرد دولت‌ ،فرمانِ تبعیدش‌ صادر شده‌ و همگان‌ به‌ قطع‌ رابطه‌ با او دستور یافته‌ بودند، ضمن‌ بدرقهٔ‌ آن‌ آزادهٔ‌ آواره‌ فرمود :
«یا اَباذَر! انّك‌ غَضِبّتَ لِلّه‌ فَاُرُج‌ مَن‌ غَضِبتَ لَهُ... وَ لَوْ اَنَّ السماواتِ و الاَرضینَ كانتا عَلی‌ عَبدٍ رَتْقاً، ثمّ اتَّقَی‌ اللّهَ، لَجَعَلَ اللّهُ مِنُهما مَخْرَجاً...»
«هان‌ ای‌ اباذر! تو به‌ خاطر خدا، استبداد و انحصار خشم‌ گرفتی‌ و انتقاد كردی‌، پس‌ به‌ همان‌ قدرتی‌ كه‌ به‌ خاطر خشنودی‌ او خشم‌ گرفتی‌ ،امید بند...
این‌ دنیاداران‌ از خیرخواهی‌ و حق‌ گویی‌ و نقد و نظارت‌ تو بر قدرت‌ و دولت‌، از دنیایشان‌ ترسیدند، اما تو از دین‌ و تقوای‌ خود از آن‌ها دوری‌ جستی‌ و ترسیدی‌... اگر دروازه‌های‌ آسمان‌ها و زمین‌ها بر روی‌ فرد وجامعه‌ای‌ بسته‌ شود ،اما آن‌ فرد و جامعه‌ از خدا پروا كنند و بر اساس‌ احساس‌ مسؤولیت‌ عمل‌ نمایند، خداوند راهی‌ برای‌ آنان‌ خواهد گشود...»
و درخطبه‌ای‌ دیگر می‌فرمایند:« اُوصیكُم‌ عبادَاللّه‌ بِتقوَی‌ اللّه‌ فَاِنّها الزِمّامُ و القِوامُ... »
«هان‌ ای‌ بندگان‌ خدا! شما را به‌ تقوا و احساس‌ مسؤولیت‌ سفارش‌ می‌كنم‌ ؛ چرا كه‌ پروای‌ از خدا زمام‌ كارهای‌ شایسته‌ و خداپسندانه‌ و اساس‌ و قوام‌ زندگی‌ سعادتمندانه‌ است‌ .
از این‌ رو به‌ اطمینان‌ آورترین‌ رشته‌ها و پیوندهای‌ تقوا چنگ‌ زنید و به‌ پروای‌ حقیقی‌ آراسته‌ گردید تا شما را به‌ سرمنزل‌ آرامش‌ و امنیت‌ خاطر و به‌ منزلگاه‌های‌ گسترده‌ و توسعه‌ یافته‌ و دژهای‌ استوار و تسخیرناپذیر و دنیای‌ عزّت‌ و سرفرازی‌ و شكوه‌ برساند.»
و نیز می‌فرمایند:« اعلَموا عِبادَاللّه‌ اَنَّ التَّقوی‌ دارُ حصنٍ عَزیزٍ»«بندگان‌ خدا! بدانید كه‌ پروای‌ واقعی‌ ،خانه‌ و سرایی‌ است‌ به‌ سان‌ دژهای‌ استوار...»
و در جای‌ دیگر می‌فرمایند:« و اعلَموا اَنَّه‌ مَنْ یَتَّقِ اللّه‌ یَجَعل‌ له‌ مَخرجاً مِنَ الفِتَنِ و نوراً من‌ الظُّلَمِ...»
«مردم‌! بدانید آن‌ فرد و جامعه‌ای‌ كه‌ تقوا پیشه‌ سازدو مسؤولانه‌ رفتار كند، خدا برای‌ رهایی‌ از فتنه‌ها وگرفتاری‌ها راهی‌ برایش‌ می‌گشاید و در دل‌ ظلمت‌ها ،نوری‌ برایش‌ قرار می‌دهد و او را در آنچه‌ دوست‌می‌دارد ،ماندگاری‌ می‌بخشد...»
با این‌ بیان‌ معلوم‌ شد كه‌ از دیدگاه‌ نهج‌ البلاغه‌ ،اصل‌ تقوا و آراستگیِ بایسته‌ و شایسته‌ به‌ صفت‌ پرواپیشگی‌ در همهٔ‌ ابعاد و صحنه‌های‌ زندگی‌، یكی‌ از علل‌ اساسی‌ پیروزی‌ها، كامیابی‌ها و سرفرازی‌هاست‌ و این‌، اصلی‌ است‌ قطعی‌ و تخلف‌ناپذیر .
ممكن‌ است‌ گاه‌ به‌ دلیل‌ برخی‌ كاستی‌ها و ناخالصی‌ها یا برخی‌ موانع‌ سهمگین‌ بر سر راه‌، این‌ پیروزی‌، سریع‌ و پر شتاب‌ پدید نیاید ، اما به‌ هر حال‌ پیروزی‌ و شكوفایی‌ و پیشرفت‌ جامعه‌های‌ آراسته‌ به‌ پروا و تقوای‌ شایسته‌ و واقعی‌، حكم‌ قطعی‌ و محتوم‌ خداوند و راز صعود و ترقی‌ جامعه‌هاست‌ . و این‌ واقعیتی‌ است‌ كه‌ علاوه‌ بر نهج‌البلاغه‌، انبوه‌ آیات‌ قرآنی‌ و تجربه‌های‌ تاریخی‌ نیز بر آن‌ گواهی‌ می‌دهند .
● ویژگی‌های‌ تقوای‌ راستین‌
تقوا و پروای‌ موردِ نظرِ نهج‌ البلاغه‌ كه‌ دارای‌ این‌ آثار سازنده‌ و اوج‌ بخش‌ و انسان‌ پرور است‌ و راز رشد و پیشرفت‌ جامعه‌ها و مایه‌ ماندگاری‌ قدرت‌ها و دولت‌هاست‌، پروای‌ راستین‌ است‌ نه‌ دروغین‌ ؛ و این‌ پروا دارای‌ ویژگی‌هایی‌ است‌ كه‌ ذیلاً به‌ برخی‌ از آنها اشاره‌ می‌نمائیم‌ :
۱ـ پروای‌ راهنما، نه‌ گمراهگر
پروای‌ رشد دهنده‌ای‌ كه‌ از آن‌ سخن‌ رفت‌، پروایی‌ است‌ كه‌ دلیل‌ و راهنمای‌ فرد و جامعه‌ به‌ سوی‌ راستی‌، درستی‌، ایمان‌، عدالت‌، آزادی‌، رستگاری‌، شناخت‌ صواب‌ از ناصواب‌ و حقیقت‌ از سراب‌ است‌، نه‌ ابزار فریب‌ و گمراهگری‌: «... اِن‌ تتقوا اللّه‌ یَجعلْ لكُم‌ فُرقاناً...»
اما پروای‌ فریب‌، آن‌ پروایی‌ است‌ كه‌ با هر دروغ‌ و جنایتی‌ نه‌ تنها می‌سازد، كه‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ هواهای‌ جاه‌طلبانه‌ ،آن‌ را زیركی‌ و هوشمندی‌ می‌شمارد . و نه‌ تنها ایمان‌ و پروا، كه‌ همه‌ واژه‌های‌ مقدس‌ و ارزش‌های‌ والای‌ دینی‌ را ابزار فریب‌ و تخدیر قرار می‌دهد .
به‌ همین‌ جهت‌ اگر به‌ تاریخ‌ بنگریم‌، چهره‌هایی‌ را كه‌ هیچ‌ رابطه‌ای‌ با تقوا، ایمان‌، آزادی‌ و عدالت‌ نداشته‌اند، می‌یابیم‌ كه‌ بر فراز منبرها و خطبه‌ جمعه‌ها و پشت‌ تریبون‌های‌ رسمی‌ و دولتی‌، مردم‌ را به‌ تقوا می‌خواندند و سفارش‌ به‌ آن‌ می‌نمودند .
و در كنار این‌ خودكامگان‌ سیاهكار، عالمان‌ و روشنفكران‌ دنیا طلب‌ و ظاهربین‌ و سطحی‌ و خمود را نیز می‌یابیم‌ كه‌ ابزار سلطهٔ‌ آنان‌ هستند و جنایت‌های‌ وحشتناك‌ آنان‌ را توجیه‌ می‌كنند و آنان‌ را اهل‌ دین‌، و سایه‌ خدا جا می‌زنند تا پایه‌های‌ استبداد را استوار سازند. این‌، تقوای‌ فریب‌ است‌ و عامل‌ تخدیر و انحطاط‌ .
حضرت‌ امیر مؤمنان‌ ـ علی‌ علیه‌ السلام‌ ـ در هشدار از این‌ پروای‌ دروغین‌ می‌فرمایند :
«قَصَمَ ظَهری‌ عالمٌ متتهّكٌ و جاهِلُ مُتنسّك‌ ؛ فالجاهِلُ یَغُشُّ الناسَ بِتَنَسّكِهِ وَ العالمُ یُنفِرهُم‌ بِتَهتُّكِهِ...»
«عالم‌ بی‌ پروا و دریده‌، و جاهل‌ زاهدنما و افراطی‌ پشت‌ مرا شكستند، نادان‌ ظاهربین‌ و سطحی‌ نگر بمقدس‌ مآبی‌ خود، مردم‌ را می‌فریبد و دانشمند بی‌ پروا و دریده‌ با كردار زشت‌ خویش‌ مردم‌ را از دین‌می‌گریزاند» .
پیامبر گرامی‌ اسلام‌ نیز در این‌ باره‌ هشدار داده‌اند :
«سیكون‌ بَعدی‌ اَمَراء یُعطونَ الحكمهَٔ علی‌ منابرهم‌ و قلوبهِم‌ أنتَنُ من‌ الجیفِ»
«پس‌ از من‌ فرمانروایانی‌ خواهند آمد كه‌ بر فراز منبرهای‌ خود سخنان‌ حكیمانه‌ و زیبا می‌گویند، اما دل‌ و وجودشان‌ گندزاتر از مردار عفونت‌ زده‌ است‌» .
۲ـ پروای‌ آگاهی‌ و بینش‌
پروای‌ مورد نظر نهج‌ البلاغه‌، پروای‌ بینش‌ است‌ و آگاهی‌ ؛ نه‌ جهالت‌ ،كج‌ اندیشی‌، جمود، سطحی‌ نگری‌ و دنباله‌روی‌. تجسم‌ این‌ پروا را قرآن‌ نشان‌ می‌دهد ،كه‌ فرد و جامعه‌ آراسته‌ به‌ آن‌ چگونه‌ در كوران‌ فتنه‌ها و وسوسه‌ها، به‌ بركت‌ آن‌ به‌ بینش‌ می‌رسند و راه‌ می‌یابند :
«انّ الَّذین‌ اتَّقَوا اذا مَسَّهُمْ طائفٌ من‌ الشیطان‌ تذكّروا فاذا هم‌ مُبصرونَ »
«در حقیقت‌ كسانی‌ كه‌ از خدا پروا دارند، چون‌ وسوسه‌ای‌ از جانب‌ شیطان‌ بدیشان‌ رسد، خدا را به‌ یاد آرند و به‌ ناگاه‌ بینا شوند» .
اما پروای‌ فریب‌ ؛ ظاهری‌ است‌ بدون‌ عمق‌ و محتوا و افراط‌ كاری‌ است‌ در گفتار و آداب‌ و رسوم‌، بدونِ بینش‌ و نگرش‌ به‌ هدف‌ها و آرمان‌ها و پیام‌ها و جهت‌های‌ آن‌. امیرمؤمنان‌ ـ علی‌ علیه‌ السلام‌ ـ در وصف‌ این‌گونه‌ افراد می‌فرمایند :
«به‌ سان‌ خر آسیابان‌ هستند كه‌ به‌ دور خود می‌چرخند و راه‌ به‌ جایی‌ نمی‌برند».
تجسم‌ بارز و علنی‌ پروای‌ فریب‌ ، خوارج‌ هستند كه‌ در خشك‌ مغزی‌ و تاریك‌ اندیشی‌ و جمود و خودـ محوری‌ در تاریخ‌ مشهورند .
آنان‌، پیشانی‌هایشان‌ از طول‌ سجده‌ها پینه‌ بسته‌ بود و در زانوهایشان‌ آثار نماز نمایان‌ ؛ لباسشان‌ ساده‌ و كهنه‌ بود و قیافه‌هایشان‌ ، چابك‌ و آماده‌ و (برای‌ پیكار در راه‌ خدا) در عین‌ حال‌ دل‌ها و زبان‌ها خشن‌ و تند و افراطی‌، و عملكردها سخت‌ ظالمانه‌ و تجاوزكارانه‌ .
۳ـ پروای‌ امنیت‌ بخش‌، نه‌ اسارت‌ آور
از پروا دو برداشت‌ و دو تصویر ارائه‌ شده‌ است‌ :
یك‌ برداشت‌، پروا را انزواطلبی‌، كناره‌گیری‌ از عرصهٔ‌ زندگیِ اجتماعی‌ و گریز از محیط‌ می‌داند. اما برداشت‌ دیگر، آن‌ است‌ كه‌ فرد و جامعه‌ باید به‌ میدان‌ برود و همه‌ جا حضور داشته‌ باشد و تدبیری‌ بیندیشد و به‌ روح‌ و جان‌ و قلب‌ و اخلاق‌ و ایمانی‌ آراسته‌ گردد كه‌ مصونیت‌ پیدا كند و به‌ دیگران‌ نیز مصونیت‌ ببخشد. آن‌ یكی‌ پروای‌ اسارت‌ آور و محدودساز است‌ و این‌ یكی‌ پروای‌ ایمنی‌ بخش‌ و رشد دهنده‌ .
حضرت‌ امیرمؤمنان‌ ـ علی‌ علیه‌ السلام‌ ـ می‌فرمایند:« ألافَصونوها و تَصَوَّ نوابها...»
«به‌ هوش‌ باشید كه‌ هم‌ حق‌ پروا را پاس‌ دارید و هم‌ به‌ وسیله‌ آن‌ برای‌ خود امنیت‌ و مصونیت‌ در برابروسوسه‌ها و عوامل‌ سقوط‌ پدید آورید» .
۴ـ پروای‌ پایداری‌، نه‌ گریز
پروای‌ اوج‌ بخش‌ و رشد دهنده‌ كه‌ راز پیروزی‌ و سرفرازی‌ جامعه‌هاست‌، پروای‌ پایداری‌ و ستم‌ ستیزی‌ ست‌ نه‌ پروای‌ فرار و گریز از برابر ستم‌ كاری‌ها و حق‌ كشی‌ها و... .
چنان‌ كه‌ حضرت‌ امیرمؤمنان‌ ـ علی‌ علیه‌ السلام‌ ـ در بیان‌ روشنگر و زیبایی‌ می‌فرمایند :
«اِنّ الجِهادَ بابٌ مِن‌ أبواب‌ الجنّهٔ‌... و هُو لباسُ التقّوی‌... »
«جهاد و تلاش‌ در راه‌ حق‌، دری‌ است‌ از درهای‌ بهشت‌ كه‌ خدا آن‌ را به‌ روی‌ دوستان‌ ویژه‌اش‌ گشوده‌ است‌ و جامه‌ پروا و پرواپیشگی‌ است‌ كه‌ برتن‌ آنان‌ پوشیده‌ است‌...» .
منبع: balaghah.net
نویسنده: علی‌ كرمی‌
منبع : خبرگزاری فارس