پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


سرگذشت غمگینانه بنزین و خودرو


سرگذشت غمگینانه بنزین و خودرو
چقدر خوب است مسئولین محترم و دلسوز دوران سازندگی و طرفدار اقتصاد آزاد در طول دو دهه گذشته در این فصل که فصل تعطیلات مدارس، دانشگاهها و فصل سیر و سفر و سیاحت دانش‌آموزان و کنکوری‌ها و دیگر اقشار مردم به دنبال یک سال تلاش ذهنی و بدنی که نیازمند گشت و گذار و مسافرت جهت رفع خستگی و کسب آرامش روحی می‌باشند یک بازدیدی از هتل‌ها، مهمانسراها، مراکز تفریحی و زیارتی همچون مشهد، شیراز، اصفهان و قم و از همه مهم‌تر جاده‌های منتهی به شهرهای شمالی کشور که هر ساله موجی از خودروهای سواری شخصی را جهت تفریح و مسافرت در خود جای داده است داشته باشند، آن وقت متوجه خواهند شد، متوجه خیلی چیزها...
به ظاهر آنچه در اولین نگاه به ذهنشان می‌رسد و متوجه آن خواهند شد، جاده‌های خلوت و به دنبال آن هتل‌ها و مراکز فوق‌الذکر است که اکثرا آنها را تقریبا خالی و خلوت‌تر از تابستان سال گذشته خواهند دید و مهم‌تر از هرچیز متوجه علت اساسی این کسادی و خلوتی که همانا ناشی از سیاست‌های اشتباه بیش از دو دهه گذشته خود و هم کیشانشان در ارتباط با رشد روزافزون و توسعه کمی و ناموجه خودروهای سواری شخصی بوده است، می‌شوند که چگونه سرمایه‌های عظیم این ملت به جای استفاده بهتر در زمینه تولید انواع خودروهای جمعی و عمومی وگسترش ناوگان حمل و نقل عمومی را فدای مونتاژ خودروهایی بنمایند که استفاده از آنها در کشورهای سازنده اصلی آن خودرو به خاطر مصرف سوخت زیاد و به صرفه‌نبودن آن ممنوع گردیده ولی همان خودروها در کشور ما به بهانه اینکه چیزی حدود بیش از نیم میلیون نفر در صنعت به اصطلاح خودروسازی را به خود مشغول نموده صرف نظر از کیفیت پایین موتور، شاسی و بدنه آنها تولیدش ادامه پیدا نماید. در کجای دنیا دولتی به صنعت خودرو سازی اش اجازه می‌دهد که موتور خودروی مربوط به صنعت یک کشور را بر روی بدنه خودرویی که متعلق به کشور دیگر است نصب نماید و آن را جزء تولیدات و مباهات صنعت خودروسازی خود به حساب آورد. ابتدا موتور پژو بر روی اتاق پیکان و بعد از کلی وقت و هزینه و حیف و میل بیت‌المال و شکست در انجام مونتاژ و تولید نوبت به نصب موتور پیکان بر روی پژو با نام خودروی نامشروع آردی با صرف بیش از ۱۲ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر وادامه ماجرا با نصب موتور پراید بر روی رنو۵،با نام اتومبیل جدید دیگر به نام پی کی که این روند غلط تولید خودرو در کشور همچنان ادامه دارد. یقینا در هیچ کجای دنیا هیچ کشوری حاضر به تولید چنین خودروهایی نیست و نخواهد شد چون نه حسرت تولید چنین خودروهایی را دارند و نه بنزینی که فراهم نمودن آن مثل کشور ما کمتر از هزینه تولید آب آشامیدنی است. در سالهایی نه چندان دور که هنوز فرصتی بود و می‌شد در خیابانهای تهران به خاطر وجود آب و هوای نسبتا خوب و نزدیکی آن به دامنه‌های البرز همچنان با خیال تقریبا آسوده نفس کشید، چرا مسئولان و خودروسازان چشم‌انداز و افق ۱۰ تا ۱۵ سال آینده شهرهای بزرگ و خیابان‌های شلوغ‌تر از روز قبل آن را به خاطر تولید سرسام‌آور و روزافزون خودروهای من درآوردی مشاهده ننمودند و نتوانستند تخمین زننده ظرفیت و گنجایش خیابان‌ها باشند که پس از گذشت سالها از تولید این آهن پاره‌های پرمصرف، تاوان دهنده اصلی آن اقشار مختلف مردم باشند. آیا در آن زمان در شروع برنامه‌ریزی‌های همه جانبه اقتصادی دولتمردان در بطن برنامه توسعه چهار ساله اول و به دنبال آن شروع برنامه‌های چهارساله دوم و سوم توسعه واقعا چیزی از آینده‌نگری و تفکرات درست در ایجاد سیاست‌های صحیح و مدون جهت تولید با کیفیت و اساسی خودرو درکشور وجود نداشت.
ای کاش بنزین خیلی زودتر از اینها سهمیه بندی می‌شد و مردم نیز زودتر از اینها تکلیفشان را مشخص می‌کردند تا دیگر به علت محدودیت در مصرف بنزین، خودروهای بی‌کیفیت و با مصرف سوخت زیاد را به خاطر دادن وام خودرو و هزاران ترفند دیگر از خودروسازان داخلی تهیه نمی‌کردند و امید به اینکه سهمیه‌بندی سوخت سبب خیر شود تا خودروسازان داخلی جهت خارج نشدن از گردونه رقابت با خودروهای وارداتی، خودروهای کم مصرف وبا قیمت مناسب و با کیفیت خوب تولید نمایند که نه فقط خودشان سود ببرند بلکه در کنار آنها مردم نیز از خرید خودروهای داخلی احساس رضایت وامنیت خاطر داشته باشند و ما هم امیدواریم این چنین شود. آری بنزین واقعا سبب خیر شد تا دوران عصر طلایی و پرطمطراق خودروسازان داخلی رو به افول گذاشته شود و آنها را نیز برای اولین بار پس از گذشت دو دهه یکه تازی از رویای شیرین و به یادماندنی فروش بی‌حد و حصر و پرسود و فایده خودروهای خود بیدار نماید و در شوک و بهت ناشی از سهمیه بندی بنزین فرو برد اگرچه علی الظاهر قیمت خودروهای داخلی بعد از سهمیه بندی بنزین مقداری افزایش پیدا کرده ولی کاذب و غیرواقعی است و بزودی با کاهش قیمت روبرو خواهند شد و در آخر اینکه اگر متولیان و دولتمردان در دو دهه گذشته جرات چنین تصمیم شجاعانه‌ای را در مورد سهمیه‌بندی بنزین پیدا می‌نمودند؛
۱) یقینا قیمت ناوگان حمل و نقل عمومی ما به جهت احساس نیاز بیشتر مردم در استفاده مطلوب‌تر از آنها در جایگاه بهتری نسبت به شرایط فعلی قرارداشت.
۲) وضعیت مترو نیز کمتر دستخوش تحولات و از درگیر بودن بودجه به جهت مسائل جناحی به دور می‌ماند و بودجه بیشتری را به جهت احساس نیاز مردم به آن به عنوان یک وسیله امن و سریع جهت حمل و نقل در سطح شهر تهران توسط مسئولین به خود اختصاص می‌داد.
۳) مطمئنا خودروهای سواری به تعداد فعلی افزایش پیدا نکرده بود و شهر تهران نیز از شلوغی و ترافیک کمتری برخوردار بود و مردم نیز بالطبع جهت ایاب وذهاب به سرکار و منزل با مشکلات کمتری مواجه بودند.
۴) و از همه مهم‌تر دولت خدمتگزار (که به فرموده رهبر عزیزمان مبنی بر اینکه تصمیم دولت در زمینه سهمیه‌بندی بنزین شجاعانه بود) مجبور نمی‌شد برای تامین سوخت خودروهای سواری سالانه بیش از ۷ میلیارد دلار ارز درآمد نفتی که متعلق به بیش از ۷۰ میلیون نفر ایرانی است صرف تامین سوبسید و تهیه سوخت خودروها بنماید.
حمیدرضا رسولی
منبع : روزنامه رسالت