جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

پایداری در پیمان ؛ رکن حکومت دینی


پایداری در پیمان ؛ رکن حکومت دینی
در فرهنگ اسلام پذیرش مسئولیت‌های اجتماعی یک وظیفه است و هر کسی در حد توان خود باید مسئولیتی بپذیرد. حق مردم و جامعه این است که از هدایت و سرپرستی مدیران و راهنمایان شایسته برخوردار باشند.
مقام اجتماعی ، علمی و سیاسی و هرگونه دارایی ، دانش ، نعمت (مانند زن و فرزند صالح) و ... به هر اندازه که در اختیار انسان قرار گیرد در واقع امانتی است که خداوند سبحان در اختیار او گذاشته و برطبق آیه شریفه قرآن : «ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم» (۱) در روز قیامت از او بازخواست می‌شود که از این امکانات و نعمت‌ها چگونه بهر‌ه‌برداری نموده است.
امانت گاهی رازداری است یا اموالی است که از سوی کسی نزد دیگری سپرده می‌شود ، پس باید به او بازگردانده شود ، و مواقعی هم مسئولیت و مقامی است که به عهده انسان گذاشته می‌شود.
مدیر جامعه اسلامی موظف است همه امانت‌هایی را که در اختیارش قرار می‌گیرد شناسایی و به خوبی نگهداری نماید و هرگز از آنها در جهت مصالح و منافع فردی و گروهی استفاده نکند.
حضرت امام علی (ع) در نامه خود به اشعث بن قیس ، استاندار خود در آذربایجان می‌نویسد:
«حکومتی که در اختیار توست لقمه تو نیست ، بلکه امانتی بر عهده توست. تو نگهبان مردمی و حق نداری در مورد مردم مطابق نظر و میل خود رفتار کنی ، در امور مالی باید پس از اطمینان اقدام کنی ، ثروتی که در اختیار توست از اموال خدای عزوجل است و تو انباردار خدا هستی» (۲)
اگر هدف از مدیریت ، دستیابی به لذایذ مادی باشد ، مدیریت یک نقمت است ولی اگر هدف خدمت به جامعه اسلامی باشد مدیریت یک نعمت است.
کسی که هدایت افرادی را به عهده می‌گیرد قادر به انجام خدمات فراوانی است . شاید مساعدترین راه و بهترین وسیله برای کمک به دیگران همین باشد.
یکی از رموز مدیران موفق این است که هدف آنها فقط به در صدر نشستن ، فرمان دادن ، در رفاه قرار گرفتن ، بلند آوازه‌ شدن و ... نیست بلکه نیکی و خدمت است. اگر مقصود خدمت باشد و مخلصانه و با تمام توان عمل شود چندی بعد مال و مقام و اعتبار ... همه به دنبالش خواهد آمد. از این روست که مدیر ، فرصت‌های بی‌پایانی برای خدمت در اختیار دارد.
یکی از این فرصت‌ها که جزء وظایف همه مدیران جامعه اسلامی است ادای حق مردم و وفای به عهد است.
از جمله صفاتی که مدیر مسلمان را از غیرمسلمان ، انسان مومن را از غیرمومن ، مشخص می‌کند ، وفای به عهد است. وفای به عهد و پیمان در اسلام واجب است و یکی از بزرگترین وظایف هر مسلمان محسوب می‌شود.
در روایات آمده است : حضرت علی (ع) می‌فرماید : «المسئول حر حتی یعد » تا کسی وعده نداده است آزاد است (۳)
حضرت موسی بن جعفر (ع) فرمودند : «دین ندارد کسی که به عهد و پیمان خود عمل نکند»
و نیز رسول گرامی اسلامی ‌(ص) فرمودند: «کسانی که در سخن راستگوتر و در ادای امانت مواظب‌تر و در عهد و پیمان باوفاتر و در اخلاق نیکوتر و با مردم نزدیک‌تر و گرمتر هستند ، در قیامت به من از همه نزدیکترند.»
مهمترین عهد و پیمان انسان مومن ، پیمان با خداوند متعال است. براساس این پیمان ، مومن متعهد است که به طور کامل مطیع اوامر و دستورات الهی باشد و در رعایت ادب حضور در نزد پروردگارش کوتاهی روا ندارد و همواره راضی به رضای او باشد.
اگر انسان به این عهد و پیمان وفادار باشد ، به تبع آن به سایر پیمان‌ها نیز وفادار خواهد بود و ایمان به خدا و روز جزا مانع خلف وعده و پیمان او می‌شود.
در زندگی روزمره ما بسیار اتفاق افتاده است که انسان برای انجام کاری یا رفتن به جایی ، یا آوردن و بردن چیزی و امثال اینها به دوستان ، همکاران و یا نزدیکانش قول می‌دهد و عهد می‌کند که در روز و ساعت مقرر طبق قول (پیمانش) عمل کند. عمل به وعده‌هایی که انسان مومن به دوستان و برادران دینی و یا همکارانش می‌دهد مانند سایر پیمان‌ها واجب است و تخلف از آن حرام است. بدیهی است که یکی از عوامل موثر در استحکام روابط ، وفای به عهد است و آنچه که باعث سلب اعتماد و اطمینان از افراد می‌گردد ، خلف وعده است. در اصول کافی از امام صادق (ع) نقل شده است: وعده‌ای که مومن به برادر دینی خود می‌دهد مانند نذر شرعی ، وفای به آن لازم است ، با این تفاوت که در تخلف مثل نذر، کفاره ندارد.
پس هر کسی به آن وفا نکند به مخالفت وعده به خدا برخاسته و خود را در غضب او انداخته است.
امام علی (ع) در خصوص حقوق متقابل حکومت و مردم می‌فرماید:‌
بزرگترین حقوق متقابل ، حق حکومت بر مردم و حق مردم بر حکومت است. فریضه الهی است که برای همه و برهمه حقوقی مقرر فرمود ، این حقوق را مایه انتظام روابط مردم و عزت دین آنان قرار داده است.
مردم روی صلح و شایستگی را نخواهند دید مگر حکومت شان صالح باشد و حکومت‌ها هرگز صالح نخواهند شد مگر توده ملت ، استوار و با استقامت شود.
هرگاه توده ملت به حقوق حکومت وفادار باشند و حکومت ، حقوق مردم را ادا کند ، آن وقت است که حق در اجتماع محترم و حاکم خواهد شد. آن وقت است که ارکان دین برقرار می‌شود. آن وقت است که نشانه‌‌ها و علائم عدل ، بدون هیچ‌گونه انحرافی ظاهر خواهد شد و آن وقت است که سنت‌ها در مجرای خود قرار خواهد گرفت و محیط و زمانه، محبوب و دوست‌داشتنی می‌گردد و دشمن در طمع بستن به چنین اجتماع محکم و استواری مایوس خواهد شد.
البته زمینه برقراری چنین روابطی و ایجاد چنین محیط مطلوب و دوست‌داشتنی ، صداقت است اما در ایجاد این زمینه چند مشکل وجود دارد : الف ) دادن وعده دروغ ب) دادن وعده‌ای که زمان تحقق آن بسیار طولانی است و حتی تحققش محال به نظر می‌رسد.
اسلام برای عهد و عمل به آن ارزش و احترام فراوانی قائل است. خداوند سبحان در قرآن مجید در سوره اسرا می‌فرماید: «و اوقوا بالعهد ان لعهد کان مسئولا» و به پیمان خود عمل کنید که از عهد و پیمان بازخواست می‌گردید. (۴)
پیامبر اعظم ‌(ص) فرموده است: «لادین لمن لاعهد له» کسی که به عهد خود پایبند نیست ، از دین و ایمان بهره‌ای ندارد. (۵)
همچنین می‌فرمایند :‌«سه چیز است که احدی مجاز نیست از آن تخلف و سرپیچی نماید :‌
▪ اول : ‌وفای به عهد ، خواه طرف پیمان مسلمان باشد یا کافر.
▪ دوم :‌ نیکی به پدر و مادر ، خواه مسلمان باشند یا غیر مسلمان .
▪ سوم :‌ ادای امانت ، خواه صاحب امانت ، مسلم باشد یا کافر .
امام علی (ع) نیز در نامه خود به مالک اشتر فرمود: «اگر بین خود و دشمنت قراردادی منعقد نموده ، به او امان دادی ، به عهدی که کرده‌ای وفادار باش و به امانی که داده‌ای امین و درستکار. زیرا از بین واجبات و فرایض الهی هیچ چیز نزد مردم با همه اختلافاتی که در عقاید و افکار دارند به قدر وفای به عهد ، مورد تعظیم و احترام نیست.
مشرکان نیز جدا از مسلمانان وفای به عهد را میان خود لازم می‌شمردند . چه، زیان ناگوار پیمان‌شکنی را بردند. پس در آنچه به عهده گرفتی‌، خیانت مکن و پیمانی را که بسته‌ای مشکن و خدا پیمان و زینهار خود را امانی قرار داده است و از در رحمت به بندگان ، رعایت آن را برعهده همه نهاده و چون حریمی استوار ساخته تا در استواری آن بیارامند و رخت به پناه آن کشند. پس در پیمان نه خیانتی توان کرد و نه فریبی داد و نه مکری پیش آورد. پیمانی مبند که آن را تاویلی توان کرد یا رخنه‌ای در آن پدید آورد.
چون پیمانت استوار و عهدت برقرار شد راه خیانت مپوی و برای به هم زدنش خلاف معنی لفظ را مجوی و مبادا سختی پیمانی که بر عهده‌ات افتاده و عهد خدا آن را برگردنت نهاده است سربردارد و تو را به ناحق بر به هم زدن آن پیمان وا دارد که شکیبایی کردنت در کار دشواری که گشایش آن را امید و پایان نیکویی برایش انتظار داری ، بهتر از مکری است که از کیفر آن ترسانی و اینکه خدا تو را چنان بازخواست کند که درخواست بخشش او را در دنیا و آخرت نتوانی.
اصولا کسی که قادر به اجرای پیمان خود باشد بر هر مشکلی و هر وضعیت سختی فائق می‌آید.
حال ای مدیر جامعه اسلامی ! با تاسی به آموزه‌‌های ارزشمند دین مبین اسلام و سخنان گهربار ائمه معصومین (ع) چنان عمل کن که مصداق این آیه شریفه قرآن قرار نگیری که می‌فرماید:‌«یا ایهاالذین آمنوالم تقولون ما لاتفعلون ، کبر مقتا عندالله ان تقولوا مالا تفعلون» ای کسانی که ایمان آورده‌اید ! چرا چیزی به زبان می‌‌گویید که در مقابل ، عمل خلاف آن می‌کنید ، این عمل که سخن بگویید و خلاف آن کنید بسیار سخت خدا را به خشم و غضب می‌آورد. (۷)
عباس داریوش
کارشناس ارشد مدیریت و مدرس دانشگاه
پی‌نوشت‌ها :‌
-۱ سوره تکاثر - آیه ۸
-۲ نهج‌البلاغه - نامه شماره -۵ ترجمه مصطفی زمانی
-۳ نهج‌البلاغه - سخنان - سخن شماره -۳۴۱ ترجمه مصطفی زمانی
-۴ سوره اسرا ، آیه ۳۴
-۵ بحارالانوار ، ج ۷۲ ، ص ۸۹۸
-۶ نهج‌البلاغه - نامه -۵۳ ترجمه دکتر شهیدی
۷ - سوره صف ، آیه ۳ و ۲
منبع : روزنامه رسالت