دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

اگر غزه توان تبلیغاتی اسرائیل را داشت...


اگر غزه توان تبلیغاتی اسرائیل را داشت...
اگر غزه دارای ماشین تبلیغاتی‌ای بود که اسرائیل در اختیار دارد، اکنون ما آمریکاییان احتمالا قبول می‌کردیم که فلسطینی‌ها در غزه حق دارند از خود دفاع کنند و این را هم قبول می‌کردیم که حماس در واقع یک سازمان دفاع ملی محسوب می‌شود و دولت اسرائیل در ترور دولتی علیه شهروندان غیرنظامی غزه، گناهکار است. ولی این امر را در روزنامه‌های نیویورک‌تایمز و واشنگتن‌پست نخواهید خواند، زیرا آنها نقطه‌نظرهای خود را به‌طور مستقیم از هیات‌مدیره اطلاعات ملی اسرائیل ‌NID می‌گیرند، یعنی ماشین دروغ‌بافی اسرائیل که کارش چارچوب زدن به دروغ‌های دولت و آماده کردن آنها برای مصرف رسانه‌ها است، به شیوه‌ای که منطقی به نظر بیایند و تأثیر‌گذار باشند. ‌
روند کلی پوشش رسانه‌ای غزه را نمی‌توان تعصب‌آمیز و جبهه‌گیری دانست، بلکه کاملا مصداق صحنه‌سازی است. سرمقاله‌های این روزنامه‌ها و نمایش‌های خبری تلویزیون با سخنان سخنگویان طرفدار اسرائیل پر شده است که اصرار دارند به گفتارها و نکات تکراری، پاسخ‌های ضبط‌شده و آماده بدهند. گفته‌های آنها هرگز با سوال و مخالفتی رو به رو نمی‌شود. فرض‌های زیربنایی و واقعی هرگز پرسیده نمی‌شوند و گفت‌وگوها اشباع شده‌اند با مطالبی در چارچوب ساده‌گرایی <خیر در مقابل شر.> هیچ‌کس تحلیل نمی‌کند و یا اصلا فکر نمی‌کند. در این گفتارها تاریخ هم مورد تجاوز قرار می‌گیرد و مثله می‌شود یعنی سر و ته آن زده می‌شود و یا تاریخ از پرتاب راکت‌هایی شروع می‌شود که ما باید باور کنیم سرانجام صبر و تحمل اسرائیل را لبریز کرده است. ‌
این وضعیت فاجعه‌بار را در مورد جنگ ویتنام هم شاهد بوده‌ایم و حتی بدتر از آن را. ولی لازم است پایه‌های اساسی تبلیغات در مورد حمله به غزه تغییر کند و چارچوب دوباره‌ای برای کل این تصویر در نظر گرفته شود. این امر را باید از سه کلیشه تهوع‌آور فراگیر و تکراری تبلیغات اسرائیل آغاز کرد: ۱- اسرائیل حق دفاع از خودش را دارد و اسرائیل هیچ راهی به جز دست زدن به جنگ علیه راکت‌های حماس نداشته است. ۲- جنگ اسرائیل علیه گروه تروریست حماس است، نه مردم فلسطین. ۳- اسرائیل افراد غیرنظامی را هدف قرار نمی‌دهد‌، فقط به <تروریست‌ها> حمله می‌کند ولی چون تروریست‌ها از غیرنظامیان به عنوان سپر استفاده می‌کنند، همه تلفات غیرنظامی گناه حماس است. ‌
واقعیت چیست؟ تصویر بزرگ‌تر که شامل تمام حقیقت است دارد کاملا روشن می‌شود. ولی دسترسی به آن به مفهوم رها کردن تصویر موذیانه‌ای است که آمریکاییان معتاد و شیفته آن شده‌اند و یاد گرفته‌اند که رویداد‌ها را به آن شیوه و در چارچوب آن منطق ببینند. ‌
چه کسی حق دفاع از خود را دارد و درباره آن راکت‌ها چه می‌توان گفت؟ اسرائیلی‌ها در مورد ماهیت غیرقانونی تهاجم به غزه به ویژه و جامعه فلسطینی به‌طور کلی، مدام به بهانه <حق دفاع از خود> متوسل می‌شوند. ‌
ما شاهد تلاش بسیاری بوده‌ایم در مورد تهاجم به غزه و اینکه آن را یک دفاع از خود علیه <تروریست‌ها> جلوه دهند. اینکه آنها می‌گویند <اگر کانادایی‌ها موشک به ورمونت پرتاب می‌کردند آیا آمریکا حق نداشت کانادا را بمباران کند؟>، نظیر بسیاری از منطق تراشی‌هایی که در مواقع نومیدی زاده می‌شوند به شکل افتضاح و تاسف‌انگیزی از دلیل تهی است. کانادا و آمریکا کشور‌های مستقلی هستند. قوانین بین‌المللی این حق را به دولت‌های مستقل می‌دهد که از مرز‌های خود دفاع کنند ولی در این مورد اوضاع فرق می‌کند: غزه یک منطقه تحت اشغال است و به‌رغم اینکه اسرائیل غزه را در سال ۲۰۰۵ <ترک کرده است> عملا هنوز شرایط اشغال را حفظ کرده است. اسرائیل از زمین و دریا و هوا دستیابی مردم غزه را به خارج از محدوده خود، زیر کنترل دارد و این محدودیت و کنترل را بلافاصله پس از بیرون کشیدن نیرو‌های خود از این منطقه، به اجرا گذاشته است. این تحریم مدام، یک بحران انسانی غم‌انگیز را سبب شده است. ‌
همچنین باید در نظر بگیریم که بیشتر مردم غزه پناهندگانی هستند که از همان محل شهرک‌نشین‌هایی اخراج شده‌اند که اکنون به آن راکت‌پرانی می‌شود. این مردم در سال ۱۹۴۸ از خانه‌ها و زمین‌هایشان بیرون رانده شدند و اسرائیل زمین‌های آنها را به تصرف خود در آورد. این اطلاعات درباره پیشینه این موضوع به‌طور رایگان در تمام کتابخانه‌ها و در اینترنت قابل دسترسی است. اسرائیل روی بی‌تفاوتی و کنجکاو نبودن آمریکایی‌ها و همینطور هم رهبران آمریکایی، حساب می‌کند. کنترل و ممنوعیت ورود و خروج از غزه کلید بحران فعلی است: محاصره غزه یک دلیل مقاومت و پرتاب راکت است و برداشتن این محاصره باید بخشی از مذاکرات آتش‌بس باشد. ‌
محاصره غزه را می‌توان یک عمل جنگی به حساب آورد. علاوه بر آن، محروم کردن یک جامعه کامل از دسترسی به غذا و دارو یک نوع مجازات جمعی است و یک خشونت نامتناسب، که هر دو جنایت جنگی محسوب می‌شوند. باید در نظر داشته باشیم که حتی پیش از اینکه به خشونت و بربریت اخیر بمباران غزه از زمین، هوا و دریا در دسامبر ۲۰۰۸ برسیم، به مدت تقریبا سه‌سال محاصره شدیدتری علیه غزه در مقیاسی اعمال شد که گروه‌های بشردوست درخواست مداخله کردند. ‌
از آن جهت که بسیاری از تبلیغات اسرائیل براساس آن است که خود را در چارچوب یک قربانی قرار دهد، مهم است روشن شود که در این مورد چه کسی قانونا قربانی است و چه کسی قربانی‌کننده؟ اگر ما تنها براساس روایت‌هایی از این دست که حماس تروریست وارد صحنه شده و به طرف غیرنظامیان سدروت راکت‌پرانی می‌کند و بدون توجه به مسائل دیگر، قضاوت کنیم، یک تصویر را می‌بینیم. تصویر اداره اطلاعات ملی اسرائیل را ولی اگر عدسی‌های دیدمان را بزرگ‌تر کنیم و چند سال به عقب برگردیم، به این نتیجه می‌رسیم که این راکت‌ها در واقع دفاعی هستند و پاسخ‌های کاملا مناسبی برای محاصره غزه و خشونت اشغال. ‌
مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه ۲۶۴۹ مبارزه مردمی را که تحت استعمارند و زیر سیطره بیگانه قرار دارند به رسمیت می‌شناسد. چنین مردمی مجازند برای برگرداندن استقلال و آزادی خود بجنگند. این قطعنامه همچنین <در نظر می‌گیرد که تملک و حفظ هر منطقه، در تضاد است با حق مردم آن منطقه برای خودمختاری و این امر که دقیقا نقض اساسی منشور سازمان ملل متحد است، همان کاری است که اسرائیل به آن دست زده است.>
اونا ساجیا
ترجمه پوراندخت مجلسی
منبع: روِیاهای مشترک
منبع : روزنامه اعتماد ملی