دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

زهد حقیقی


زهد حقیقی
▪ پرسش:
مفهوم حقیقی زهد چیست؟ و چه آثار و فوایدی در زندگی فردی و اجتماعی بر آن مترتب است؟
▪ پاسخ:
● مفهوم زهد
واژه «زهد» از نظر معنی اصطلاحی در مقابل واژه «رغبت» قرار دارد. «زهد» به معنی رویگردانی و بی میلی، و «رغبت» عبارت است از میل و کشش. مقصود ما از زهد در اینجا، اصطلاح اخلاقی آن است. در اخلاق اسلامی، زهد از جمله فضایل و سجایای ارزشمند اخلاقی است که در آیات و روایات تأکید فراوانی در مورد آن شده است. از این منظر، زاهد یعنی انسانی که نگاه و توجه قلبی خود را از زینت ها و لذت های مادی و دنیوی به عنوان نهایت خواسته ها و مطلوب ها به سوی حقایق و لذت های عمیق معنوی و الهی معطوف کند و دل از قید تعلق به هوس های دنیا بگسلد. حضرت علی(ع) در حکمت ۴۳۹ نهج البلاغه، حقیقت زهد را این آیه شریفه معرفی می فرماید:
«لکیلا تأسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم.»۱
برای این که متأثر و متأسف نشوید برای آنچه که از مادیات دنیا از دست می دهید و سرمست نگردید بر آنچه خدا به شما اعطا می کند.
● آثار فردی و اجتماعی زهد
زهد تنها یک امر قلبی و کیفیت روحی نیست، بلکه بر عمل و رفتار انسان نیز اثر می گذارد. زاهد به حداقل برخورداری از نعمت های دنیا اکتفا می کند و از لذت گرایی به شدت پرهیز می کند، اما هرگز از جامعه و مسئولیت های اجتماعی نمی گریزد و زندگی خود را در عبادت محض، خلاصه نمی کند.
با این توصیف، تفاوت زهد با رهبانیت (که در اسلام ۷ مورد مذمت قرار گرفته است) مشخص می گردد. اگر چه زاهد، ساده و بی تکلف و در کمال قناعت زندگی می کند؛ ولی عمیقاً معتقد است که طریق سعادت اخروی از متن حیات دنیوی می گذارد.
برای زهد، آثار و شاخص هایی را ذکر کرده اند.۲ یکی از آنها «ایثار» است؛ یعنی دیگران را بر خود مقدم داشتن و خود را برای آسایش و راحتی دیگران به مشقت و رنج افکندن. زاهد نمی تواند نسبت به دردمندی نیازمندان بی تفاوت باشد. ریشه دیگر زهد، «همدردی» و شرکت عملی در غم مستمندان و محرومان جامعه است. فلسفه دیگر زهد، «آزادی و آزادگی» قلبی و عملی از تعلقات و وابستگی هایی است که انسان را ضعیف و زبون می سازد. خوگیری های جسمی و روانی به شرایط و وسایل اضافی و غیر ضروری (که در ابتدا برای زیباتر کردن و رونق بخشیدن به زندگی و یا برای کسب قدرت و قوت بیشتر به وجود می آید و سپس به شکل یک عادت می گردد)، هر چند مورد علاقه قلبی نباشد، باز هم رشته ها و حصارهایی برای اسارت انسان به شمار می روند، مؤمن تلاش می کند تا به حداقل برداشت و تمتع از نعمت ها بسنده نماید و حیاتی سبکبال را برگزیند. با اندک به سربردن و عدم تعلق فکری و عملی به مادیات، در زبان روایات به «خفیف المؤونه» تعبیر شده است. در توصیف سیره زندگی پیامبر اکرم(ص) آمده است که: «کان خفیف المؤونه».
از دیگر سرچشمه های عمیق و لطیف زهد، برخورداری از «مواهب روحی و معنوی» است. عشق و محبت به خداوند چون امری است که با دل و احساسات و علایق باطنی ارتباط دارد، رقیب نمی پذیرد. پس به هر میزان که انسان دل در گرو مادیات بسپارد، از توجه قلبی او به آن حقیقت مطلق کاسته می شود و از حصول کمالات معنوی و عالی باز می ماند.
بدین ترتیب، در پرتو زهد حقیقی است که انسان شخصیت عالی انسانی خود را باز می یابد و از قفس تنگ اسارت در چنگال مادیات و لذت های پست آزاد می گردد و مجال پرواز در آسمان بندگی را می یابد. اما این آزادی هرگز در تقابل و تعارض با زندگی اجتماعی، فعالیت و تلاش در راستای تأمین معاش، مسئولیت و تکالیف اجتماعی و... قرار ندارد. آنچه که با زهد ناسازگار است، «دنیاپرستی» و «رفاه زدگی» است.
پی نوشت ها:
۱- حدید. .۲۳
۲- مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، نشر صدرا، چاپ بیست و هفتم، صص۲۳۶-.۲۵۵
منبع : روزنامه کیهان