یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


به امید دیدار آقای ممیز


به امید دیدار آقای ممیز
مرتضی ممیز پیپ به دست كنار پله ها ایستاده و با لبخندی سرخوشانه به میهمانانی كه به جشن تولد هفتاد سالگی اش آمده اند، خوشامد می گوید. دو سرو سبز او را همراهی می كنند، مثل همان سروی كه بالای قبرش سر بلند كرده است. دیگر از ضعف و بیماری خبری نیست، از سوگواری هم. همه برای جشن آمده اند، خانواده، دوستان، شاگردان، علاقه مندان. جشن هفتادمین سال گرافیست صاحب نام ایران، شلوغ است.
بن باس هلندی و آلن لوكرنك فرانسوی از آن سوی دنیا آمده اند تا از دوست قدیمی بگویند، قرار است دو نمایشگاه از آثار نام آوران گرافیك دنیا هم افتتاح شود.۴۱ گرافیست از سراسر دنیا آثارشان را برای نمایشگاه ارسال كرده اند. باس و لوكرنك نیز تعدادی از آثارشان را همراه آورده اند. ساعد مشكی، كه بعد از مرگ ممیز مسئولیت نشریه نشان را بر عهده گرفته و این جشن هم دست پخت او است، می گوید: «یكی، دو ماه بعد از فوت استاد تصمیم گرفتیم جشنی درخور به مناسبت هفتادمین سال تولد او برگزار كنیم.
اولین چیزی كه به ذهنمان رسید، دعوت از گرافیست های صاحب نام دنیا برای ارسال یك پوستر به یاد مرتضی ممیز بود. در نهایت ۴۱ پوستر به دستمان رسید كه همه را در گالری ممیز خانه هنرمندان به نمایش درآوردیم.»سبیل های پرپشت آقای ممیز كه به صورت جزیی جدایی ناپذیر از شخصیت او درآمده است، چاقوهای آویزان و كاشته در گلدان و امضای ماندگارش، بیشتر از هر چیز دیگر دستمایه ای برای دوستان و همكارانش است تا به یاد او طرحی بزنند.
آیدین آغداشلو اثری را به دوستش تقدیم كرده كه با قطعه كاغذی تا خورده از یك مرقع قدیمی، نگاهی دارد به دغدغه همیشگی او پیری و مرگ.محمد احصایی نیز چون همیشه از قلم و دوات كمك گرفته و خطوطی آهنگین و تیز كه ذهن را یاد چاقوهای معترض ممیز می اندازد، از بالاترین بخش پوستر آویزان كرده است. میشل بووه از فرانسه نام مرتضی ممیز را بر تصویری محو از تهران قدیم با كوه هایی بلند و پر برف انداخته، تاریخ تولد و مرگ ممیز در گوشه ای از تصویر دیده می شود.یوجی ساتو، گرافیست ژاپنی سبیل های ممیز را در چند تصویر به صورت كبوتری سفید و در حال پرواز درآورده است.
سیمور كواست آمریكایی هم از همین ایده بهره برده منتها با ساختی فانتزی. پرنده كواست، مثل پرنده های نقاشی كودكان سفید و ساده اند و به سوی بالاترین نقطه آبی صفحه پرواز می كنند. لئوناردو سون نولی، هنرمند ایتالیایی هم برای نمایش سبیل های ممیز در صفحه ای سفید از دو بته جقه ایرانی در كنار هم استفاده كرده است. نحوه اجرا نشان دهنده آشنایی دقیق هنرمند با نقش مایه های به كار رفته در پارچه های چاپی اصفهان است.چند هنرمند دیگر هم از نقش های اسلیمی برای نمایش ذهن ایرانی ممیز بهره گرفته اند.
آنها با هوشمندی تمام، جوهره بومی آثار دوست درگذشته شان را در لابه لای نقش های منحنی ایرانی نشان داده اند. یكی از آنها لیندافوی استرالیایی است كه با جمله «در ذهن مرتضی ممیز» تیزی چاقوی كاشته در گلدان را به نقشی اسلیمی با گل های ریز زرد، سرمه ای و نارنجی پیونده داده است.
پوستر عباس كیارستمی، ساده ترین پوستر این نمایشگاه به شمار می رود. صفحه ای سفید، با كادری سیاه و امضای مرتضی ممیز كه در گوشه ای از تصویر قرار دارد. چیز دیگری در میانه كاغذ سفید نیست.آووه لوش آلمانی، پوستری ساده با نقش یك كاشی در میانه صفحه سفید فرستاده است.
همان كاشی ای كه مرتضی ممیز در سفر به اصفهان به یادگار برای دوست آلمانی خریده بود.آلن لوكرنك فرانسوی كه در خلال صحبت هایش بارها جدیت، پشتكار و همت ممیز در تعریف جایگاه گرافیك ایران را تحسین كرد، مشتی گره خورده را بر صفحه نقش داد و كنار آن به فارسی نوشت: «چنین گفت مرتضی»در میان همه تصاویری كه به دیوار آویخته شده، كاغذی با خطوط آبی ریز و درهم نظر را جلب می كند.
این كاغذ سفید بزرگ، پوستر نیست، نامه است. نامه ای به خط برونو مونگوتزی از سوئیس. او برای ممیز پوستری ارسال نكرده، برایش نامه نوشته، نامه ای كه با عنوان مرتضای عزیز آغاز می شود: «بچه كه بودم مادربزرگم می گفت مرده ها دیگر نمی بینند ولی همه زبان ها را می فهمند. سال گذشته كه رفتی بسكه سرت شلوغ بود و كارهای خیلی خصوصی داشتی، یادت رفت نشانی جدیدت را بدهی. برای همین اینها را برای مجید می نویسم چون گفته حرف هایم را در مجله ات چاپ می كند. می خواستم بگویم دلم برایت تنگ شده.
دلم برای آن لبخند صادقانه تنگ شده كه زیر قوس عظیم سبیلت پنهان بود و در چشم های شفافت آشكار می شد. دلم برای صدایت تنگ شده وقتی همراه با زمزمه آرام افسانه، آوازهای سرزمینت را می خواندی. ولی آثارت هست تا همیشه ماهیت حقیقی چیزها را به یادم آورد. به امید دیدار مرتضی، چون وقتی بچه بودم مادربزرگم به من می گفت وقتی كسی را از دست می دهی همیشگی نیست، دوباره همدیگر را می بینید. به امید دیدار.»
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید