یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

کرامات حضرت معصومه علیها السلام


کرامات حضرت معصومه علیها السلام
حضرت معصومه علیها السلام بیست و پنج ‏سال بعد از تولد امام رضا علیه السلام در اول ذی قعده سال ۱۷۳ ه . ق . دیده به جهان گشود و در دهم، یازدهم، یا دوازدهم ربیع الثانی ۲۰۱ ه . ق . وفات یافت.پدرش امام موسی بن جعفر علیهما السلام و مادرش بانویی پاكیزه به نام نجمه بود كه با نام‌های تكتم، خیزران، اروی، ام البنین، طاهره، سمانه، شقراء، سكن و صقر نیز از وی یاد شده است. (۱)
در مقام و منزلت و جایگاه این بانوی بزرگوار نزد اهل بیت علیهم السلام همین بس كه امام صادق علیه السلام فرمودند: «الا ان للجنهٔ ثمانیهٔ ابواب ثلاث منها الی قم فیها امراهٔ هی من ولدی اسمها فاطمهٔ بنت موسی، تدخل بشفاعتها شیعتی الجنهٔ باجمعهم; (۲) آگاه باشید بهشت هشت در دارد كه سه در آن به سوی قم است . بانویی از فرزندان من در آنجا وفات می‏كند كه نامش فاطمه دختر موسی است . همه شیعیان ما به شفاعت او وارد بهشت می‏شوند.»
همچنین امام رضا علیه السلام درباره آن حضرت فرمودند: «من زارها عارفا بحقها فله الجنهٔ؛ (۳) هر كس او را - در حالی كه حقش را می‏شناسد - زیارت كند، بهشت ‏از آن اوست.»
این مقاله، به مناسبت وفات حضرت معصومه علیهاالسلام به بیان كراماتی از آن بانوی بزرگوار می‌پردازیم.
●كرامات حضرت معصومه علیها السلام
كرامات حضرت معصومه علیهاالسلام زبانزد خاص و عام است. در طول تاریخ وجود مقدس این بانوی كرامت در قم، بیماری‌های زیادی با عنایت او برطرف شده، مشكلات علمی عالمان حل گردیده و گره از كار گرفتاران باز شده است. در این نوشته مختصر بر آنیم تا چند خاطره از كرامات آن بزرگوار را به مناسبت وفات حضرتش باز گوییم .
۱. حریم حضرت معصومه علیهاالسلام
حضرت آیت الله اراكی نقل می‏كردند: «آقای شیخ حسنعلی تهرانی رحمهٔ الله (جد مادری آقای مروارید) كه از علمای بزرگ و شاگردان فاضل میرزای شیرازی محسوب می‏شدند و حدود ۵۰ سال در نجف به تحصیل علوم اشتغال داشتند، برادری داشت ‏به نام حاج حسینعلی شال فروش كه از تجار بازار بود و در تمام مدتی كه حاج شیخ مشغول تحصیل بودند، ایشان ماهی ۵۰ تومان به او شهریه می‏داد تا این كه برادر تاجر فوت می‏كند و جنازه او را به قم حمل می‏كنند و در آنجا دفن می‏نمایند.
حاج شیخ حسنعلی(كه در اواخر عمر در مشهد ساكن بودند) به وسیله تلگراف، از فوت برادر مطلع می‏شود، به حرم مشرف شده و به حضرت رضا علیه السلام عرض می‏كنند: «من خدمت ‏برادرم را یك بار هم نتوانستم جبران نمایم جز همین كه بیایم اینجا و از شما خواهش كنم كه به خواهرتان حضرت معصومه علیهاالسلام سفارش ایشان را بفرمائید كه كمكی به برادرم بكند.»
همان شب یكی از تجار كه از قضیه اطلاع نداشت، خواب می‏بیند كه به حرم حضرت معصومه علیهاالسلام مشرف شده است. در خواب به او می‏گویند: «حضرت رضا علیه السلام به قم تشریف آوردند، یكی برای زیارت خواهرشان و یكی برای سفارش برادر حاج شیخ حسنعلی به حضرت معصومه علیهاالسلام.»
او معنای خواب را نمی‏فهمد و آن را با حاج شیخ حسنعلی در میان می‏گذارد و ایشان می‏فرماید: «همان شب كه شما خواب دیدی، من (درباره برادرم) به حضرت رضا متوسل شدم و این خواب شما درست است.» مرحوم آقا سید محمد تقی خوانساری پس از شنیدن این خواب فرمود: «از این خواب استفاده می‏شود كه قم در حریم حضرت معصومه علیهاالسلام است. باید حضرت امام رضا علیه السلام به قم تشریف فرما شوند و سفارش برادر حاج شیخ حسنعلی را به حضرت بفرمایند والاّ خود حضرت امام رضا علیه السلام مستقیما در كار مداخله نمی‏كنند؛ چون این در محدوده حضرت معصومه علیهاالسلام است و مداخله در این محیط نمی‏شود. (۴) »
۲. عنایت‏ حضرت به زوار مرقدش
آقای شیخ عبدالله موسیانی از حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی نقل كردند: «شب زمستانی بود كه من دچار بی‏خوابی شدم؛ خواستم به حرم بروم؛ دیدم بی‏موقع است؛ آمدم خوابیدم و دست ‏خود را زیر سرم گذاشتم كه اگر خوابم برد، خواب نمانم؛ در عالم خواب دیدم خانمی وارد اطاق شد. چهره او را به خوبی دیدم ولی آن را توصیف نمی‏كنم . او به من فرمود: «سید شهاب! بلند شو و به حرم برو، عده‏ای از زوار من پشت در حرم از سرما هلاك می‏شوند، آنها را نجات بده.»
ایشان می‏فرماید: «من به طرف حرم راه افتادم؛ دیدم پشت در شمالی حرم (طرف میدان آستانه) عده‏ای زوار اهل پاكستان یا هندوستان (با آن لباس‌های مخصوص خودشان) در اثر سردی هوا پشت در حرم دارند به خود می‏لرزند؛ در را زدم، حاج آقا حبیب - كه جزو خدام حرم بود - با اصرار من در را باز كرد؛ من از مقابل (جلو) و آنها هم پشت‏ سر من وارد حرم شدند و در كنار ضریح آن حضرت به زیارت و عرض ادب پرداختند؛ من هم آب خواستم و برای نماز شب و تهجد وضو ساختم . (۵) »
۳. امام زمان علیه السلام در كنار حرم
در كتاب انوار المشعشعین آمده است: «شخصی به نام سید عبدالرحیم كه مورد وثوق بود، گفت: در عالم خواب دیدم در قبرستان بزرگ قم جمعیت ‏بسیاری هستند. در این هنگام شخص بزرگواری را - كه سوار بر اسبی بود - دیدم . او را كه از بازارچه می‏آمد، مشاهده نمودم . پشت‏ سر آن سوار، شخصی گفت: «این سوار، حضرت حجت علیه السلام می‏باشد.» تا این خبر را شنیدم، سراسیمه به دنبال آن حضرت شتافتم؛ دیدم آن حضرت به صحن مطهر آمد و در آنجا پیاده شد. صحن خلوت بود؛ كسی را جز آن حضرت و شخصی كه همراه بود، در آنجا ندیدم، مشاهده كردم كه آنها عبور كردند تا به صحن عتیق رسیدند، افسار اسب را به دست من دادند تا آن را نگهدارم . با خود گفتم: «نگهداشتن اسب خوب است‏ یا همراه حضرت بودن؟ سرانجام همراهی حضرت را برگزیدم و افسار اسب را به دست همان شخص كه همراه امام بود، دادم و خودم به دنبال حضرت روانه شدم، دیدم حضرت وارد حرم شد و در بالاسر مرقد حضرت معصومه علیهاالسلام توقف كرد.
هیچ كس از خدام نبودند. پیش خودم فكر كردم آیا به حضور حضرت بروم یا نروم؟ در كنار رواق ایستادم؛ صدای آن حضرت را می‏شنیدم، اما چیزی نمی‏فهمیدم. پس از مدتی آن حضرت از حرم بیرون آمد و من نیز از حرم بیرون آمدم و پشت ‏سر او به راه افتادم . ناگهان ناپدید شد و هر چه جستجو كردم، دستم به دامنش نرسید و از فیض حضور آن بزرگوار محروم گشتم. (۶) »
۴. شفای بیماری
آیت الله اراكی ‏قدس سره می‏فرمود: دستم باد می‏كرد و قاچ می‏خورد و لذا همیشه باید خاك تیمم همراهم می‏بود تا تیمم كنم، چون نمی‏توانستم وضو بگیرم و معالجات هم تاثیر نمی‏كرد. تا این كه به حضرت معصومه علیهاالسلام متوسل شدم و ملهم شدم كه دستكش دست كنم و چنین كردم، خوب شد. (۷) »
۵. ادای دین و گشایش در زندگی
حاج آقا تقی كمالی، از خدام آستانه مقدسه می‏گوید: «در سال ۱۳۰۲ ه . ق . در آستانه مقدسه متحصن شده و پناهنده به آن بانوی معظم بودم و در یكی از حجرات صحن نو منزل داشتم، روزگارم به تلخی و سختی سپری می‏شد و كاملا تحت فشار بی‏پولی و نداری قرار گرفته بودم؛ زندگانی را با قرض از كسبه اطراف حرم می‏گذراندم، تا این كه یك روز بعد از ادای فریضه صبح به حرم ‏بی‏بی مشرف شدم و وضع خود را به عرض رساندم.
در این حال دیدم كیسه پولی روی دامنم افتاد، مدتی صبر كردم، به خیال این كه شاید این كیسه پول مال زوار محترم باشد تا به صاحبش رد نمایم؛ دیدم خبری نشد، فهمیدم كه مرحمتی خانم است؛ به حجره خود برگشتم؛ وقتی كیسه را باز كردم، مبلغ چهار تومان در آن بود؛ ابتدا بدهی‌هایم را پرداختم و به مدت چهارده ماه خرج كردم و تمام نمی‏شد تا این كه روزی حضرت حجهٔ الاسلام حرم پناهی تشریف آوردند و از وضع زندگی من جویا شدند، من موضوع را اظهار نمودم. در همان ایام به آن عطیه خاتمه داده شد. (۸) »
پی‏نوشت‌ها:
۱- بحار الانوار، ج‏ ۴۸، ص‏۲۹۰.
۲- همان، ج‏۶۰، ص‏۲۲۸/ جامع احادیث الشیعهٔ، ج‏۱۲، ص‏۶۱۷.
۳- همان، ج ۴۸، ص ۳۱۷.
۴- فروغی از كوثر، نشر زائر، ص‏۵۶ و ۵۷.
۵- همان، ص ۵۸ و ۵۹.
۶- انوار المشعشعین، ج‏۱، ص‏۲۱۲/ فاطمه دوم حضرت معصومه علیهاالسلام، ص‏۱۵۲.
۷- حضرت معصومه علیهاالسلام فاطمه دوم، ص‏۱۶۷/ فروغی از كوثر، صص‏۵۵ - ۵۴ .
۸- بشارهٔ المؤمنین، آشیخ قوام اسلامی، ص‏۵۲/ فروغی از كوثر، ص‏۷۰
منبع:
مجله مبلغان، شماره ۴۹.
لینك ها:
شفیعه روز جزا
پناه بی پناهان
زنان نام آور ، زنان سخنور
منبع : تبیان


همچنین مشاهده کنید