جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

چپ...


چپ...
با گفتن سیاست، ناخودآگاه به فکرمان قدرت سیاسی خطور می کند... درصورتی که خیلی ها فکر می کنند که از نقطه نظر سیاستمداران؛ مسئله اصلی ، مسئله نبود یک حزب مخالف هست.... این کاملاً طبیعی است...
چون که طبیعت سیاست دموکراتیک، فقط رای اکثریت نیست، بلکه اکثریت فکری هم لازم است.
ترکیه اما از این وضعیت بسیار دور است...
حزب مخالفت سیاسی حاکم بر کشورمان خودش را به جای دولت می گذارد، از بحرانهای ایدئولوژیکی استفاده می برد و به سیاست کشور هیچگونه سودی نمی رساند.
امروز در اصل یکی از دلایل بنیادی که باعث شده است به این بن بست برسیم همین است....
فقط این بن بست نیست، دلیل اینکه برای پیدا کردن جوابی درمورد مسئله چگونگی خلاصی از فرایند کودتا دچار مشکل شده ایم هم همین است...
در این سالهای اخیر، این سوالها را پرسیدیم که: آیا ترکیه قادر به حل کردن مسئله مخالفت هست؟ به غیر از گروهی که خودش را ملی گرا می شناساند، آیا چپ یا دموکراسی اجتماعی می تواند کمر راست کند و برای سیاست ترک مدخلی دوباره بسازد؟
نشد...
دیگر معنی ای ندارد که این سوالها را دوباره تکرار کنیم...
حداقل راست کردن کمر چپ مثل حزب جمهوری خلق بایکال واضح است که نمی شود زیرا مشاجرات داخلی شان مهمتر از حضورشان در میادین سیاسی جلوه می کند، و«حزبی است که برای سرپوش گذاشتن بر روی ضعف عمیق سیاسی اش، مدام در پی حمایت از جمهوریت برمی خیزد»...
برعکس، این عمل بیشتر باعث سرعت بخشیدن و قدرت دادن به فرایند کودتا شد...
در جلوی طرفداران دموکراسی اجتماعی و گروه چپ «دو مسئله سیاسی بزرگ» است که لازم است حل شود.
اولین مسئله «تصور اینکه دموکراسی فقط ایجاد روشهای تصمیم گیری، گرفتن تصمیم های مشروع، چپانده شده در دنیای قانون و حقوق و تعیین کننده چهارچوب آزادیهای مشخص» است.
به زبانی دیگر، دموکراسی را باید به عنوان یک روش اساسی برای ایجاد ارتباط بین سیاست و جامعه، و همچنین یک روش سیاسی با چهارچوب مشخص کشف کرد.
دومین مسئله این است که، برای به حقیقت پیوستن و ایجاد ارتباط بین سیاست و جامعه «چپ باید به غیر از خودش دیگران را هم درنظر بگیرد، و وجود کسانی را که با او همفکر نیستند نیز بپذیرد».
به زبانی دیگر، بنیادی که روی جرو بحث کردن با اجتماع و نادیده گرفتن وجودشان بنا شده است، محکوم به بی سیاستی خواهد بود و لازم است که این روند را ترک کند.
سیاست باید آنچه را که از عهده انجام دادنش برمی آید، و آن را برای چه و چگونه انجام خواهد داد را به افکار عمومی بفهماند. سیاست، فعالیتی است که برای ایجاد تغییر در داخل سیستم لازم است که از تجهیزاتی استفاده کرد که مخصوص به ارزشهای آن سیستم است، با این تجهیزات می توان مشروعیت و صلاحیت را تامین کرد.
در اصل آنچه که تایب اردوغان و حزب عدالت و توسعه را به حاکمیت رساند این مکانیزم هست.
در ترکیه درک سیاسی ای از «واکنشهای صنفی و بازتابی» در بین توده انتخاب کننده اجتماع وجود دارد.
با روشهایی از طریق «حقیقت بودن، از بین اجتماع بودن، نماینده کسی که ازطبقه پایین است، واکنشهایی با مرکزیت بی عدالتی و ناحقی» مخصوصاً در قشرهای کم درآمد جامعه و طبقه متوسطه، باعث تأثیر روی ترجیح هایشان شدند.
اما نقطه اساسی ای که باید به آن توجه کرد این است «نحوه تفکر این عناصر صنفی، بیشتر با سمبل ها شکل پذیرفته است.» «بنیادی که روی سمبل ها بنا شده باشد، باعث وجود نزدیکی صنفی می شود.»
در این نقطه، خیلی بیشتر از آنکه به اندیشه های سیاسی – ایدئولوژیکی که روی پروژه های مشخصی تکیه دارد، اهمیت داده شود، به «علائمی که تعیین کننده موقعیت فرهنگ و اقتصاد و یا منفعت ها ست» اهمیت داده شده است.
بدون دیدن و درک اینها، بدون داشتن صلاحیت مدیریت، ایجاد سیاست در ترکیه هیچ معنی ای نخواهد داشت.
هم اینکه نمی شود...
علی بایرام اوغلو (Ali Bayramo&#۲۸۷;lu)
TRK۰۶-۰۸-۰۸
منبع : شبکه خبری tr