پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

غزه از روایت رسمی تا حقیقت ماجرا


غزه از روایت رسمی تا حقیقت ماجرا
روایت رسمی آغاز فاجعه غزه این است که با پایان یافتن دوران آتش بس شش ماهه بین اسرائیل و سازمان حماس در روز ١٩ دسامبر، حماس حاضر به تمدید آتش بس نشد و بناگاه و بلافاصله پس از پایان دوران آتش بس صدها راکت از داخل نوارغزه شهرهای اسرائیلی مجاور را مورد حمله قرار داد ( که البته تلفاتی به همراه نداشت). و باز روایت رسمی وقایع اخیر این است که اسرائیل برای دفاع از خود حملات هوائی و متعاقب آن زمینی را به نوار غزه در حجم فوق العاده بالائی که تا کنون منجر به کشته شدن صدها نفر غیرنظامی که تعداد بسیاری کودک در میان آنان دیده می شوند سامان داده است. اما آیا این تصویری واقعی از آن چیزی است که اتفاق افتاده؟
لابد همه ما از ماجرائی بنام محاصره نوار غزه کم و بیش چیزهایی شنیده ایم. داستان از فردای روزی آغاز می شود که در یک انتخابات کاملا دموکراتیک و با حضور ناظران بین المللی در حالی که اکثریت فلسطینی ها از فساد موجود در سازمان الفتح و بند و بست های رهبران آن در پشت پرده با آمریکا و اسرائیل به ستوه آمده بودند در سال ۲۰۰۶ سازمان حماس را که برای نخستین بار وارد یک پروسه سیاسی و انتخاباتی شده بود به عنوان دولت منتخب خود برگزیدند. غرب و اسرائیل بجای تشویق این جنبش بسمت روش های دیپلماتیک درست راهی در جهت عکس در پیش گرفتند. از روز پس از انجام انتخابات کمک های کشورهای غربی قطع شد و دولت اسرائیل مالیات های مربوط به کارگران فلسطینی را که به دولت خودگردان تعلق داشت بلوکه کرد و مردم فلسطین را به جرم انتخاب آزادانه جریانی که مورد پذیرش اسرائیل نبود وارد دوره ای از تنبیهات اقتصادی نمود.
فشار روز بروز بر مردم غزه از سوی اسرائیل افزایش یافت تا آنکه بالاخره پس از درگیری ماه جون ٢٠٠٧ بین نیروهای الفتح و حماس بر سر بدست گرفتن کنترل نوار غزه در حالی که نیروهای الفتح توسط اسرائیلی ها برای رساندن اسلحه به سربازان خود حمایت می شدند متحمل شکست سختی شدند و از طریق زمین و دریا از غزه گریختند. از این زمان محاصره غزه توسط اسرائیل سخت تر و فشرده شد.
گرسنگی و کمبود دارو زندگی ۵/١ میلیون مردم نوار غزه را طاقت فرسا ساخت. دو سال فشار بی وقفه اقتصاد غزه را به حالت فلج کامل درآورد. سوخت به اندازه کافی نبود و سیستم های آبرسانی و فاضلاب بر اثر نبود برق از کار افتاد. مجازات دستجمعی مردمی که به جرم انتخاب خود و پایبندی به موازین دموکراسی به شدیدترین و غیرانسانی ترین شکل ممکن زیر فشار و مضیقه قرار گرفته بودند زندگی را در جامعه ای که به گزارش سازمان ملل نیمی از آن زیر ١۵ سال سن دارد به یک فاجعه مبدل کرده بود.اما علیرغم این فشار طاقت فرسا و رفتار غیرانسانی واقعا چه کسی آتش بس را برای نخستین بار نقض کرد؟
شاید بسیاری از خاطرشان رفته باشد اما همه اینگونه نیستند. روز ۴ نوامبر ٢٠٠٨ در حالی که هنوز بیش از ۴ ماه از برقراری آتش بس نمی گذشت مطبوعات معتبر جهان از حمله شبانه اسرائیل و کشتن شش تن از اعضاء سازمان حماس خبر دادند، خبری که در میان هیاهوی اخبار انتخابات آنروز آمریکا دفن شد.
در روز ١۴ دسامبر اسماعیل هانیه نخست وزیر مستقر در غزه در حالیکه در برابر ٢۵٠ هزار تن در میدان کتیبه در مرکز شهر غزه سخنرانی می کرد اعلام کرد که با فرا رسیدن روز پایان آتش بس تنها در صورتی خود را ملزم به ادامه آتش بس می داند که وضعیت رقت بار محاصره مردم غزه از سوی اسرائیل و مصر پایان پذیرد. اسرائیل با علم و اطلاع کامل از آنچه که پیش خواهد آمد پیشنهاد وی را رد کرد. غزه دو راه بیشتر در پیش نداشت یا پذیرش مرگ و تحقیر در میان محاصره و یا از سرگیری مبارزه برای رها شدن از کمند وضعیت فاجعه آمیزی که در آن گرفتار آمده بود.
پرتاب راکت و خمپاره بر روی مردم غیرنظامی را هیچکس نمی تواند تائید کند اما غزه درمانده و خسته از دو سال تحقیر و تحمیل زندگی غیرانسانی در یک اردوگاه بزرگ اسرا، راهی دیگر نمی یابد و به شهرهای اسرائیلی حمله می کند. واکنش های زنجیره ای پس از آن هم قابل پیش بینی بود که اکثر شما نیز کم و بیش از آن مطلعید. اما آنچه که ممکن است بسیاری از آن بی خبر باشند این است که به گزارش روزنامه اسرائیلی هاآرتص عملیات "ریختن سرب" (Cast Lead) که از هفته پیش توسط ارتش اسرائیل آغاز شد از شش ماه پیش با جمع آوری اطلاعات لازم بطور دقیق برنامه ریزی شده بود. شش ماه پیش یعنی درست زمانی که آتش بس تازه آغاز گردیده بود!
اسرائیل که به ادعای خود برای درهم کوبیدن سازمان حماس دست به این حمله پرحجم و غیرعادی زده است اهداف دیگری را نیز دنبال می کند.
دو حزب کادیما و کارگر که در نظر سنجی ها از موقعیتی ضعیف نسبت به حزب افراطی لیکود و رهبر آن بنیامین نتانیاهو در انتخاباتی که پیش روست برخوردارند، درصددند با نشان دادن میزان بالائی از خشونت و سبعیت رای دهنده اسرائیلی را قانع کنند که در این زمینه چیزی از رقیب خود کم ندارند. از سوی دیگر با توجه به اینکه مدت خدمات درخشان آقای محمود عباس در ٩ ژانویه ٢٠٠٩ به پایان می آید اسرائیل مصمم است که جلوی سازماندهی نیروهای هوادار حماس را برای پائین کشاندن محمود عباس تا آینده نامعلومی بگیرد.
هر تحلیل گر متوسط مسائل سیاسی می تواند پیش بینی کند که دست زدن به این حرکات زورمدارانه که به کشته شدن صدها زن و کودک بیگناه نیز خواهد انجامید هیچ نتیجه ای جز برافروختن شعله خشم و انتقام و ورود به یک فاز بالاتر قتل و خونریزی را در پی ندارد. دولت اسرائیل از هم اکنون باید بداند که هیچ استراتژی خروجی جز شکست برای او متصور نیست همانگونه که در سال ٢٠٠۶ با حمله به لبنان نیز چنین امری بوضوح قابل پیش بینی بود، هر چند که محققا حماس نیز احتمالا ضربات سختی را متحمل خواهد شد.
سازمان ملل از یک فاجعه انسانی در این روزها در غزه خبر می دهد در حالیکه جهان نظاره گر کشتار یک ملت فقیر و مظلوم و بی پناه است. ملتی که نه تنها خانه و کاشانه خود را از دست داده بلکه باید به جرم جنایاتی که هیتلر در آلمان و طی قرون متمادی دنیای مسیحیت در اروپا علیه یهودیان روا داشته، تحقیر و مرگ از گرسنگی را نیز با آغوش باز بپذیرد.
روزنامه ای می نویسد: "یکبار دیگر واکنش خشونت بار اسرائیل، حتی اگر توجیهی برای آن باشد، از هر مرز و حدی فراتر می رود و کلیه خطوط قرمز انسانیت، اخلاق، قوانین بین المللی و عقلانیت را پشت سر می گذارد. آنچه که دیروز در غزه آغاز گردید چیزی جز بروز یک جنایت جنگی و حماقت یک کشور نیست."
این حملات را روزنامه های دولتی درون ایران بر روی کاغذ نیاورده اند. بلکه با نهایت حیرت باید بگویم این هاآرتص روزنامه پرآوازه اسرائیل است که جنگ علیه غزه را چنین توصیف می کند.
جای بسی تاسف است که در حالیکه روزنامه شماره یک چاپ تل آویو چنین می نویسد بسیاری از روشنفکران و تحصیل کردگان ما از سر دهان کجی کردن به جمهوری اسلامی و محمود احمدی نژاد حَب انسانیت را با جرعه ای آب فرو داده اند و با تشبث به جعل و تحریف تاریخ و وقایع اخیر اعمال دولت اسرائیل را توجیه می کنند.
بگذارید برای آنانکه به اهمیت مسئله فلسطین واقف نیستند بگویم که تا زمانی که مسئله فلسطین باقی است جهان به آرامش نخواهد رسید. مسئله فلسطین ظرف شصت سال گذشته مولد و موتور محرکه افراط گرائی در جهان اسلام بوده و هیچ خشونتی هر چقدر عظیم از سوی اسرائیل قادر به حل این مشکل با تکیه بر زور نیست. دلیل آن هم روشن و ساده است. هر موجی از خشونت آتشفشانی به مراتب عظیم تر از جنس حس انتقام را در پی می آورد. در فردای امروز، از کودکانی که این روز ها شاهد کشتار و زورگوئی و تحقیر ملت خویشند چه انتظاری می توان داشت؟
شهیر شهیدثالث
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه