جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آسیب شناسی روابط بین روسیه و گرجستان


آسیب شناسی روابط بین روسیه و گرجستان
اخیرا روابط بین روسیه و گرجستان بشدت تیره شده و به نقطه بحرانی رسیده است به طوری كه حتی دیدار چند ماه پیش روسای جمهور دو كشور در مسكو نیز نتوانست به این تیرگیها پاسخ دهد ودعوت پوتین از روسای جمهور كشورهای مستقل مشترك المنافع برای شركت در اجلاس غیر رسمی در مسكو نیز از سوی رئیس جمهور گرجستان بدون پاسخ ماند.
روی كار آمدن میخائیل ساآكاشویلی رئیس جمهوری گرجستان پس از پیروزی در جنبش باصطلاح انقلاب مخملی یا به عبارت دیگر سرنگونی دولت شواردنادزه در اثر نافرمانی‌های مدنی هواداران جنبش، روابط دو كشور را هنگامی برهم زد كه آمریكا توانست روابط خود را با گرجستان در تمامی زمینه ها گسترش دهد و حامی قابل اتكایی برای گرجستان باشد.
ادغام گرجستان در ساختارهای یورو آتلانتیكی و تقاضا برای عضویت در ناتو و خروج از مدار روسیه، و دعوت از نیروهای نظامی غربی برای حضور در گرجستان و تخلیه پایگاههای نظامی روسیه از گرجستان، امنیت مرزهای جنوب غربی روسیه را در قفقاز بشدت آسیب پذیر كرده است. به همین سبب روسیه تاب از دست دادن متحد سنتی خود در قفقاز را ندارد و نمی خواهد شاهد حضور نیروهای غربی در كنار مرزهای آسیب پذیر خود در قفقاز باشد.
به نظر می رسد مذاكرات جدایی طلبان اوستی و آبخازی با دولت مركزی با میانجیگری سازمانهای بین المللی می تواند در كاهش بحران و رسیدن به یك راه حل قابل قبول مفید باشد، موردی كه دولتهای مركزی نمی خواهند در این چارچوب حركت كنند، زیرا مذاكره مستقیم با مناطق جدایی طلب را به منزله شناسایی رسمی این مناطق ارزیابی می كنند موردی كه در قره باغ نیز مصداق دارد و جمهوری آذربایجان هیچگاه قره باغی ها را به عنوان طرفهای درگیر به رسمیت نشاخته است. اما جدایی طلبان ادعا می كنند بر همان اساس كه جمهوریهای متحده از اتحاد شوروی جدا شده و استقلال خود را بدست آوردند، این مناطق نیز می توانند بر همان اصول و رویه به استقلال دست یابند.
آیا براستی تصور فروپاشی اتحاد شوروی و استقلال جمهوریهای قفقاز می توانست تبعات این چنینی را به ذهن متبادر كند؟ اگر این چنین می بود بایستی برای این موارد راه حل های از پیش تعیین شده موجود می بود.
اهمیت این مرزها تا بدان حد برای روسیه حیاتی است كه تا همین اواخر پایگاههای نظامی خود را در آخالكلاكی، تفلیس، باتومی و سوخومی حفظ كرده بود كه با مساعی دولت مركزی تفلیس و فشار بر آصلان آباشیدزه رهبر آجاریا با كمك متحدان اروپایی، ساآكاشویلی موفق به بازگرداندن آجاریا به زیرپرچم گرجستان شد و بساط حكومت منطقه ای آجاریا برچیده شد. بنابراین پایگاه باتومی با فشاری كه از سوی غرب به روسیه وارد می شد بیش از آن قابل نگهداری برای روسیه نبود و ناگزیر از ترك آن شد.
اكنون با تخلیه پایگاههای وازیانی(در تفلیس) و آخالكلاكی، روسیه جای پایی در گرجستان ندارد و تنها نقاط فشار بر گرجستان پایگاه سوخومی است كه در دست حكومت جمهوری خودخوانده آبخازیاست.
اوستیای جنوبی نیز كه از آغاز استقلال همراه با آبخازیا اعلام استقلال و جدایی از گرجستان كرده است، نقاط بحرانی و پاشنه آشیل گرجستان به شمار می روند. در هر دو منطقه، نیروهای حافظ صلحی مستقر شده اند كه مورد اعتراض دولت مركزی گرجستان است. بنابراین تغییر ساختار و تركیب شكل این نیروها و كم رنگ كردن نقش نیروهای روسی مورد درخواست دولت مركزی گرجستان است كه متحدان غربی گرجستان از این تقاضا حمایت می كنند ولی روسیه بشدت به آن اعتراض دارد و حاضر نیست تغییری در تركیب و تعداد و نیروهای خود بدهد.
از این منظر گرجستان روسیه را به هواداری از جدایی طلبان اوستیای جنوبی و آبخازیا متهم می كند. علاوه بر آن صدور گذرنامه های روسی به ساكنان اوستیای جنوبی و آبخازیا از دیگر مواردی است كه گرجستان روسیه را متهم به دخالت در امور داخلی گرجستان و تداوم بحران در دو منطقه جدایی طلب می كند.
با ادامه بحران در روابط دو كشور و قطع لوله انتقال گاز روسیه(از مقصد تركمنستان) به گرجستان در زمستان گذشته كه از قفقاز شمالی به جنوب كوههای قفقاز بزرگ در امتداد شاهراه نظامی گرجستان كشیده شده، از موارد تنبیهی روسیه علیه گرجستان در اجازه گرجستان به نیروهای غربی برای حضور در گرجستان قابل ارزیابی است. آنچه در اجلاس سازمان امنیت و همكاری اروپا در اجلاس استانبول بدان تاكید شده بود، تخلیه پایگاههای نظامی روسیه از گرجستان و خروج نیروهای روسیه از قلمرو گرجستان و عدم جایگزینی نیروهای غربی بجای نیروهای روسی است كه گرجستان بدان پایبندی نشان نداده است. از اینرو روسیه با گران كردن نرخ انرژی تحویلی و رساندن آن به قیمتهای جهانی و حذف یارانه های دوره شوروی به جمهوریهای پیرامونی از جمله اوكراین و گرجستان كه با انقلابهای باصطلاح رنگین در مدار خروج از محور روسیه و ادغام در ساختارهای یوروآتلانتیكی گام برداشته اند، رفتار خود را تغییر داده و اراده سیاسی خود را بر آنها تحمیل و در حال نشان دادن اقتدار خود حركت می كند. حضور تعداد زیادی از كارگران گرجی كه در روسیه كار می كنند، و در آمدهای حاصل از فعالیت خود را به گرجستان می فرستند و نیز وابستگی شدید اقتصاد گرجستان به بازارهای روسیه از جمله صادرات شراب گرجی به روسیه، هر نوع اعمال تحریم روسیه بشدت بر اوضاع اجتماعی و سیاسی گرجستان تاثیر می گذارد. مادمی كه این معادله حل نشود و هر دو كشور منافع ملی یكدیگر را در نظر نگیرند بحران در روابط دو كشور نه تنها حل نخواهد شد بلكه بر شدت آن افزوده خواهد شد.
بحران چچن نیز نقش مهمی در تخریب روابط گرجستان و روسیه داشته است. از آنجا كه جمهوری خودمختار چچن با گرجستان هم مرز است روسیه گرجستان را به همكاری با چچنها و پناه دادن به آنها متهم كرده و در برخی موارد جنگنده های روسی در تعقیب جدایی طلبان چچن حریم هوایی گرجستان را نقض كرده اند كه مورد اعتراض رسمی دولت گرجستان قرار گرفته است. در مقابل روسیه گرجستان را به آموزش داوطلبان چچنی در دره پانكیسی و دادن پایگاه به آنها متهم كرده است.
بدین ترتیب ریشه های بحران در روابط دو كشور شكل گرفته است. از طرفی با ورود گرجستان به ساختارهای غربی منطقه ای حایل بین روسیه و جنوب آن پدید آمده است كه از سوی نیروهای نظامی غربی یا ملی وابسته و متمایل به غرب اشغال شده و عمق ژئواستراتژیك روسیه را تضعیف و محدود كرده است. به این ترتیب غرب با ورود به گرجستان و از آن طریق آذربایجان و سپس دریای خزر فاصله زیادی بین روسیه و جنوب ایجاد كرده و روسیه را از دسترسی به جنوب محروم كرده است.
ادامه این محور غربی - شرقی به آسیای مركزی كشیده می شود. آنچه در این بازی مهم است حذف ایران و روسیه از دسترسی به یكدیگر و دسترسی آنان به منطقه است كه در سناریوهای غربی نقش محوری دارد. به همین علت روسیه شاهد و ناظر تغییرات ناباورانه ای است كه هیچ تمایلی بدان نداشته و ندارد ولی ناگزیر بدان تن می دهد. در این میان این نقش محوری برای همه این تحولات به عهده گرجستان گذاشته شده است كه حفظ وضعیت موجود یا حل بحران در راستای استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا منجر به گسترش نقش روسیه در منطقه و حل آن به نفع گرجستان سبب افزایش نقش استراتژیك غرب و تضعیف روسیه خواهد شد. اگرچه ارمنستان هنوز به عنوان متحدی استراتژیك و كلیدی برای روسیه باقی می ماند. ولی تمایل این كشور به پیوستن به ناتو نیز از جمله چالشهای روسیه است. هرچند ارمنستان اعلام كرده است كه پیوستن او به ناتو نه از نوع تركیه ای بلكه از نوع یونانی آن خواهد بود و به هر حال رابطه خود با روسیه را حفظ خواهد كرد. اما نباید از نظر دور داشت كه گرجستان به جهت جغرافیایی در كنار آذربایجان برزخ طبیعی قفقاز را در اختیار دارند همان موقعیتی كه بدست هر قدرت بیافتد بركل منطقه مسلط خواهد بود و ارمنستان اهمیت ژئوپلیتیكی اندكی برای غرب دارد و خارج از این مجموعه است.
تحولات اخیر اوستیای جنوبی بر شدت وخامت اوضاع افزوده است. جدایی طلبان مناطق بحرانی قفقاز با استدلال به آنچه كه از نظر حقوقی جمهوریهای متحده را از شوروی جدا و حق تعیین سرنوشت بدانها اعطاء كرد، خواستار اعطای استقلال از سوی كشور مادر شده اند و آن را حق قانونی خود می دانند. به همین سبب قره باغ، آبخازیا، اوستیا، ترانس دنیستر خواهان استقلال شده اند و در این زمینه پافشاری می كنند.
گرجیها ادعا می كنند كه اوستها همان آلانهای ایرانی هستند كه از آسیای مركزی به دشت قبچاق كوچ كرده و سپس در دامنه های شمالی قفقاز بزرگ ساكن شده اند. تعدادی از آنها در زمان حمله تیمور در قرن ۱۴ میلادی به دشت قبچاق از قفقاز شمالی به دامنه های جنوبی قفقاز بزرگ به قلمرو گرجستان كوچ كرده و در منطقه اوستیای جنوبی كنونی ساكن شده اند. بنابراین آنها نمی توانند ادعای ارضی داشته باشند و اصلا نه گرجی هستند و نه قلمرو ملی دارند. در مقابل روسها ادعا دارند كه اوستها از نظر تاریخی جزو امپراتوری روسیه هستند. مواردی از این نوع منجر به ایجاد تنش در روابط دو كشور شده است.
سرنگونی بالگرد حامل وزیر دفاع گرجستان در منطقه اوستیای جنوبی در روزهای آغازین سپتامبر ۲۰۰۶ از سوی نیروهای نظامی اوستیای جنوبی و برگزاری مانور نظامی تحریك آمیز گرجستان در پیرامون این منطقه از عوامل موثر در تنش اخیر در روابط دو كشور شمرده می شود.
منبع : خبرگزاری فارس