شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا
وقتی اخوانالصفا به میدان میآید
مسلمانان، هیچ دورانی را همچون قرن چهارم هجری نمیشناسند كه شرایط عمومیزندگی آنها این چنین با یكدیگر در تناقض باشد. این شرایط از یك سو ناپسندترین و بیثمرترین چهره را به نمایش میگذارد و از دیگر سوی دورانی پرنعمت، ارزشمند و نتیجه بخش محسوب میشود.
زندگی مسلمانان در این دوران دچار فساد و تباهی گشته و جهان اسلام در این عصر به جولانگاه رقابتها و انبوه تمایلات هوسآلود تبدیل شده است و از دیگر سوی، حیات ذهنی و عقلی آنان چنان بهبود پذیرفته كه هرگز برای آنها سابقه نداشته است.
این دو وجهه متناقض نمیتوانسته است یگانهای از امت اسلام تشكیل دهد.
در این دوران حیات عقلانی جدیدی برای مسلمانان پدیدارشد كه رنگ خالص اسلامی بر خود داشت. در جهان اسلام متفكران مسلمانی جلوه كردند كه اندیشههایشان نه به دین رنگ باخته بود و نه به فلسفه بیگانگان. آنها متفكرانی مستقل بودند كه كوشیدند آنچه را از ملل دیگر به مسلمانان رسیده، رنگ اسلامی خالص و مستقل زنند.
پیشوایان این متفكران، فارابی، ابنسینا و سایر فلاسفهای بودند كه در این دوران ظاهر شدند.
آثار فراوان و گوناگونی كه محصول این دو پدیده متناقض، یعنی انحطاط سیاسی و شكوفایی و اعتلای عقلی در میان مسلمانان قرن چهارم هجری است، برای ما باقی مانده كه شاید استوارترین و آشكارترین آنها در رسائل اخوانالصفا باشد.
نویسندگان این رسائل جماعتی بودند كه در خفا كار میكردند و در پی تغییر نظام سیاسیای بودند كه در آن وقت به جهان اسلام سیطره داشت و در این مسیر به تغییر آن نظام عقلانی كه بر زندگی مسلمانان نفوذ داشت متوسل میشدند. آنها در این جهت روش جمعیتهایی را كه در جهان كهن قبل از آنها وجود داشت برمیگزیدند كه بارزترینشان فیثاغورثیان و افلاطونیان بودند.
آشنایی با اوضاع اقتصادی و اجتماعی جهان اسلام در قرن چهارم هجری، انقلاب اجتماعی كه پیامبر اسلام بدان دست زده از همه انقلابهایی كه در همه اعصار تاریخ رخ داده، مهمتر و عمیقتر بود، زیرا او از حال بینوایان و ستم و طغیان توانگران از دیگران آگاهتر بود.
پیغمبر اسلام(ص) با توانگران و اشراف به جنگ برخاست و از حقوق بینوایان دفاع كرد، كه این خود، اشراف مكه را ناخشنود ساخت و لذا جنگ بزرگی علیه پیغمبر برانگیختند تا جایی كه حضرت را به هجرت از دیار مجبور كردند.
اصلاحات اسلام نتوانست همه مفاسد اجتماع را ریشهكن كند. مللی كه اسلام در میان آنها منتشر شد نیز، چون جزیره العرب، دارای مشكلات اجتماعی و اقتصادی بودند و درنتیجه فتوحات اسلام، این مشكلات پیچیدهتر شد، زیرا خلفای نخستین چنان به امور لشكركشی سرگرم بودند كه فرصت كافی برای پرداختن به اصلاحات اقتصادی نمییافتند. سنگینی خراجهایی كه عمر بن خطاب خلیفه دوم و خلفای بعد از او تعیین كردند، بیشتر بر دوش ملل مغلوب، چون سریانیان و قبطیان و نبطیان و ایرانیان و تركان بود تا بر دوش فاتحان.
در ایام دولت اموی، پس از یك دوران كوتاه بهبود، اوضاع اقتصادی رو به وخامت نهاد. جنگها از یك سو و اسراف كاری امویین از سوی دیگر و تحمیل پرداخت خراج و جزیه به كسانی كه اسلام آورده بودند و قوانینی كه در زمان آنها وضع گردید خشم و نارضایتی مردم را افزون كرد.
در عهد عباسی نیز نه تنها اوضاع بهبود نیافت بلكه ناگوارتر شد. عباسیان كه از بركشیدگان ایرانیان بودند میخواستند میان عرب و عجم مساواتی برقرار كنند.
در سده چهارم هجری خلافت عباسی، به حد نهایت ناتوان گشت و روزگار مقتدر، بدترین ایام دولت عباسیان بوده است، زیرا در این دوره زنان و خادمان فرمان میراندند و رشوه و فساد رواج كامل یافت و همگانی گشت و در سال ۳۳۴ هجری احمد بن بویه دیلمی در حال جنگ وارد بغداد شد، خلیفه وقت المستكفیبا... ۳۳۳۳ـ۳۳۴ ق) بود. در حال، پیش وی آمد و احمد با وی بیعت كرد كه؛ خلافت برای مستكفی بماند و احمد سلطنت را به دست آورد و بدینسان خلافت عباسی پایه دوره جدیدی گذاشت، یعنی سلطنت و نیرومندی آن زایل گشت و خلیفه جز رئیسی دینی به شمار نمیرفت.۱۱)
پسران بویه، شیعه زیدی بودند و بر این اعتقاد كه، عباسیان خلافت را غصب كردهاند و آن را از صاحبان سزاوار آن باز گرفتهاند، ولی میترسیدند كه خود را از زیر فرمان خلیفگان عباسی رها كنند و جای وی را به خلیفه علوی بدهند، زیرا از این هم میترسیدند كه همین خلیفه علوی سلطنت را از آل بویه بازستاند و ادعا كند كه خود او خلیفه شرعی است. ولی سرانجام بوییان خلیفه مستكفی را كشتند و مطیع پسر مقتدر را جای وی نشاندند و روزگار وی نیز از بدترین دورهها بود. در این دوره بود كه نزاع دینی بالا گرفت بیشتر عراق سنیان بودند، ولی پسران بویه تایید و نیرومندی مذهب شیعه را میخواستند و در این راه غلو میكردند و از این جهت شور و فتنه میان مردم بالا گرفت و كار عراق اختلال یافت و فقر و بیماری شدت گرفت و گرسنگی و قحطی سخت شد، تا به جایی كه اهل بغداد گوشت مرده و سگ خوردند و گروه زیادی از گرسنگی مردند. اما اگر وضع تازیان در این روزگار پریشان شده بود، ایرانیان نیز روزگار خوشی نداشتند.۲۲)
فتنه در همه حوزه پهناور خلافت راه یافته بود و شهرهای دیگر، مانند بصره و كوفه، نیز وضع بهتر از بغداد نداشتند. دولت اسلامی به دولتهای كوچك گوناگون تفكیك شد. هر منطقه زیر نفوذ قدرتی بود و نابسامانی همهگیر بود.
فساد و تباهی بیشتر به سبب نفوذ و غلبه تركان بود كه معتصم سپاهی از آنان گرد آورده بود و كارها را به دست آنان سپرده بود كه رفتهرفته كارشان بالا گرفته و اكنون خلیفگان را نیز به خداوندی نمیشناختند. شبها سروران خود را در قفس میانداختند و روز آزادشان میساختند اما از خود اختیاری نداشتند و این پاداش شهوتپرستی و كوتهبینی خودشان بود.
ظاهرا همه خلیفگان عباسی دشمن علویان نبودند، زیرا مامون و معتصم و واثق در برابر آنها اظهار تسامح و گذشت میكردند و مامون ولیعهدی خود به یكی از علویان سپرد و او علی بن موسی كاظم(ع) بود، ولی عباسیان بر او شوریدند و او مجبور شد كه امام رضا را هم به شهادت برساند. ولیكن متوكل با علویان به سختی معامله كرد، چنانكه در سال ۲۳۷ ق قبر امام حسین بنعلی(ع) را در كربلا ویران و خانهها و منزلهای اطراف آن را با خاك یكسان كرد و با شیعیان بدرفتاری و سختگیری بسیار كرد. جز اینكه شیعیان تسلیم نشدند، بلكه شورشها و طغیانهای آنان بر والیان متوكل افزون گشت.۳۳)
از جمله طغیانهایی كه علیه عباسیان شكل گرفت نهضت باطنیان بود. این جنبش را هابو شاكر میمون بن دیصان آغاز كرد و او از نژاد پارسی بود و به قداح مشهور و از غلامان امام جعفرصادق(ع) بود و در باطن، مذهب شیعه داشت. وی در سال ۱۴۵ ق در كوفه زندانی شد و او و یارانش مذهب مشهور باطنیه را در زندان بنیان كردند و چون از زندان آزاد شد ادعاكرد كه از فرزندان محمد بن اسماعیل پسر امام صادق است و مذهب او در جنوب فارس و جنوب عراق و بحرین انتشار یافت.۴۴)
پس از وی پسرش عبدا... جای او نشست و ادعاكرد كه همه علوم از جدش محمد بن اسماعیل به وی رسیده و همو یاران خود را باطنیه نامید. از این رو كه میگفتند هر ظاهری را باطنی و هر تنزیلی را تاویلی است و این گروه به نام اسماعیلیه نیز مشهورند، زیرا مردم را به امامت اسماعیل پسر جعفرصادق میخواندند.۵ از میان اسماعیلیان نحلهای به نام اخوانالصفا با تمایلات فلسفی ظهوركرد كه با رسائل خود عصاره همه كشمكشهای فلسفه شایع در آن روزگار را جمعآوری كرده و به بیان حقایق فكری خود پرداختند.
● پیدایش اخوانالصفا
قرن چهارم هجری قرن شكفتگی علم و فرهنگ بود. در این قرن فلسفه یونان به نحو وسیعی رواج یافت و مسلمانان به تحصیل آن پرداختند و در این راه شیوه التقاط و امتزاج را برگزیدند. در این دوره تمایلات فیثاغورثی و افلاطونی - كه هردو رنگ تصوف داشتند - برتری خاصی یافتند. بیشتر فرقههای اسلامی، دینی و سیاسی به بحث و تحقیق در این فلسفه مشغول شده بودند و میخواستند بنیان عقاید خود را به نیروی آن استوار سازند. آنهایی كه بر قدرت عرب و تسنن خرده میگرفتند مدعی بودند كه شریعت بر اثر اندیشههای جاهلانه چركین شده و تطهیر آن جز به فلسفه امكان نیابد.
ظهور اخوانالصفا، نتیجه طبیعی اوضاع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آن عصر بوده است.
ایجاد جمعیت اخوانالصفا در بصره در قرن دهم مسیحی برابر با قرن چهارم هجری بوده است كه با رسائل خود عصاره همه كشمكشهای فلسفه شایع در آن روزگار را جمعآوری كرده و به بیان حقایق فكری خود پرداختند و برای پیروان خویش نقشه حیات سیاسی و فرهنگی طرح میكردند كه این نقشهها به علت سختگیری حكام وقت مكتوم میماند و از دسترس كسانی كه اهلیت آن را نداشتند و یا مستعد درك آن نبودند دور نگه داشته میشد.
● ریشه تاریخی اخوانالصفا
در این باره كه اعضای موسس اخوانالصفا چه كسانی بودند و چه مذهبی داشتند، عالمان و مورخان اختلاف دارند و این بدان سبب است كه ایشان میكوشیدند تا حقیقت امر و نام خود را از دیگران بپوشانند. قفطی در كتاب اخبارالعلماء به اخبارالحكما میگوید: چون مصنفان رسائل نام خود را مخفی میداشتند، مردم در نویسندگان حقیقی آنها اختلاف میكردهاند و هركس به طریق حدس و تخمین چیزی گفته است. گروهی گفتند كه آن رسالهها از آثار یكی از امامان نسل علی بن ابی طالب -كرما... وجهه - است. گروهی گویند تالیف یكی از متكلمان دوره اول معتزله است و برخی گویند تالیف حكیم مجریطی قرطبی است.این پندار بدان سبب است كه او <الرساله الجامعه> اخوانالصفا را به اندلس برد و برای شاگردان خود املا كرده از این رو پارهای تصور كردند كه مجریطی خود نویسنده الرساله الجامعه است، زیرا این رساله، تفسیر سایر مسائل و تعلیقهای است بر آنها و نیز عین عبارتهای رسائل دیگر به فراوانی در آن آمده است.
گروه دیگر گویند كه این رسالهها از آثار امام جعفرصادق(ع) است. برخی نیز آنها را به مسلمه بن قاسم اندلسی ۳۹۵۵ هجری) و برخی به احمد بن عبدا...، از اعقاب امام جعفرصادق منسوب داشتهاند. عمادالدین ادریسی گوید: چون سیداحمد بن عبدا... بیمناك شد كه مبادا مسلمانان از شریعت محمدی به علوم فلاسفه منحرف شوند، رسائل اخوانالصفا و خلان الوفا را تالیف كرد و در آن علوم حكمت و معارف الهی و فلسفی را گرد آورد.۷۷)
● وجه تسمیه اخوانالصفا
اخوانالصفا و خلان الوفا اسمی است كه اخوان برای دلالت بر حقیقت حال خود اتخاذ كردند. این نام در زبان عربی مشهور است و در كتابهای عربی به فراوانی آمده است.
ابن مقفع در ترجمه كتاب كلیله و دمنه در بابالمحاقه المطوقه چند بار این عنوان را آورده است. اخوانالصفا به كتاب كلیله و دمنه از جهت حكمت و شرح معانی دوستی و اسلوب رمزی و نیز داستانی كه هم دارای معانی باطنی است و هم ظاهری و همه اینها با روش و هدف اخوان موافق است، اهمیت بسیار میدهد.
بارون كارادو و دانشمند فرانسوی در كتاب متفكران اسلام معتقداست كه اخوان معادل فیلوس <> Philos والصفا معادل سوفیا <> Sophia است.۸۸) هانری كوربن دانشمند فرانسوی اخوانالصفا و خلان الوفا را به برادران خلوص و دوستان وفا ترجمه كرده و میگوید: راجع به كلمه خلوص بعضی ایراد گرفتهاند، معذلك این ترجمه كاملا معنای كلمه است. در این عبارت، خلوص به معنای پاكی و عفاف نیست، بلكه مقابل كدورت است كه به معنای تیرگی و عدم خلوص میباشد. با مطالعه كتاب آنان میتوان دریافت كه اینان برادرانی بودند با دل پاكیزه و وفادارانی در معرض هر آزمایش.۹۹)
● اهداف اخوانالصفا
هدفهای اخوانالصفا دینی و سیاسی بود. دشمنانشان از روی خشم و انكار در آنها نگریستهاند و ایشان را خارج از دین اسلام پنداشته و دربارهشان با نهایت سخت دلی قضاوت كردهاند. ابوسلیمان محمد بن بهرام منطقی سجستانی (قرن چهارم هجری) گوید: اینان (اخوان) پندارند كه میتوانند فلسفه را، یعنی علم نجوم را و فلكیات و مقادیر و مجسطی و آثار طبیعت و موسیقی كه معرفت نغمهها و ایقاعات و نقرات و اوزان است و منطق كه سنجش آرا است به وسیله نسبتها و كمیتها با شریعت بیامیزند و این را به فلسفه پیوند دهند. با اینكه این كاری است ناشدنی، به راستی اخوانالصفا را چگونه میسر شود كه از جانب خود مرامی پی افكنند كه حقایق فلسفه و قوانین شریعت را در یك جا گرد كرده باشد. از این طایفه كه بگذریم طوایف دیگر هم هستند كه چنین مقاصدی دارند. چون عزیمت جوانان و كیمیاگران و طلسم بندان و ساحران و غیبگویان. بدینطریق سجستانی كار اخوان را بیارج شمرده و دلیلش این است كه دین از جانب خدا است و فلسفه را در آن مجال چندوچون نیست. از این رو است كه او اخوان را از زمره شعبدهبازان و كافران دانسته است.۱۰۰)
ابوحیان توحیدی - ضمن اینكه مخالف اخوان است - در شرح هدفهایشان چنین گوید: این گروه به محبت و صفا و صداقت و قدس و طهارت و نیكخواهی به سر میبرند. مذهبی پدید آوردهاند و پندارند كه بدان وسیله به خشنودی خدا رسیدهاند، زیرا معتقدند كه دین را با نادانیها چركین كرده و به گمراهیها آمیختهاند و دیگر برای شستوشو و تطهیر آن، جز فلسفه راهی نیست، زیرا فلسفه حاوی حكمت اعتقادی و مصلحت اجتهادی است و معتقدند كه اگر فلسفه یونانی و شریعت اسلامی را به هم بیامیزند نهایت كمال حاصل خواهد شد.۱۱۱)
اخوان معتقدند كه فلسفه، فوق شریعت است و فضائل فلسفی، فوق فضائل شرعی است و جاویدانی همراه با سعادت، از آن فلاسفه است، كه سعادت سعادت عقلی است. اخوان بدینگونه قصد آن داشتند كه شریعت را با فلسفه تطهیر كنند یعنی دین را به میزان فلسفه بسنجند و از این راه، به یك انقلاب فكری - كه موافق آرای غلات شیعه باشد - برسند و از آنجا به یك انقلاب سیاسی و ما این صدا را در فلسفه ابن رشد میبینیم. ما این سخنان را در تاریخ فلسفه در جهان اسلام از حناالفاخوری و خلیل الجر میخوانیم و آنها در پی آن گفتهاند: چون به تتبع در رسالههای اخوانالصفا پردازیم، بدین نكته واقف میشویم كه، اخوان مردم را به تشكیل دولتی جدید مبتنی بر اساس جدید دعوت میكنند و میكوشند تا دین را به صورت خاصی به وسیله فلسفه توجیه كنند. هدف اخوان، در درجه اول، یك هدف سیاسی محض است و روش پنهان كاری سخت و هراس فراوان و تقیه شگفتی كه در پیش گرفتند، روش اسماعیلیه را به یاد میآورد. هدفهای سیاسی ایشان از برخی مطالب رسالهها روشن میشود. در كتاب تاریخ فلسفه در جهان اسلام، از رسائل اخوانالصفا چنین مثال آورده است:
ای برادر نیكوكار مهربان، خدا تو را و ما را به روحی از جانب خود یاری كند.
میبینیم كه دولت بدكاران سخت نیرو گرفته و قدرتشان هویدا گشته، كردارهاشان در این عصر در جهان پراكنده شده است و چون به نهایت افزونی خود رسند، انحطاط و نقصان از پی در خواهد آمد و بدان كه دولت و ملك در هر روزگار و زمان و دور و قرانی، از مردمی به مردم دیگر و از خاندانی به خاندان دیگر و از دیاری به دیار دیگر افتد و بدان ای برادر كه دولت اهل خیر، نخستین بار از جمعی از علما و حكما و برگزیدگان و فضلا پدید خواهد آمد. مردانی كه دارای اندیشه واحد و مذهب واحد و دین واحدند و میان خود عهدی بندند كه بیهوده ستیزه نكنند. از یاری یكدیگر باز نایستند و در اعمال و آرایشان چون یك تن واحد باشند. در این گفتار، دلیل بارزی است بر هدف سیاسی ایشان و بر این اعتقاد كه آن ساعت كه تخت عباسی را فرو كوبند و انقلابی همه جانبه برپا سازند فرا رسیده است.
بدینطریق آشكار میشود كه اخوان از طریق توجیه جدید دین، سیاست تازهای را پیش گرفته بودند. دینشان فلسفی و عقلی بود و میخواستند دین را به نیروی فلسفه و علوم طبیعی تفسیر كنند. هر چیز را به طبیعت باز گرداندند و هر امری از امور دین را در نظر ایشان معنای خاصی بود. بنابراین باید گفت: دین ایشان الهی - مادی و تشیع ایشان آشكار و تصوف ایشان عقلی است.۱۲۲)
هدف اخوانالصفا ایجاد اتحاد و ائتلاف بین تمام افراد جامعه خود و گردآوردن آنها تحت یك پرچم واحد بوده و پاك ساختن دین به مدد فلسفه است و برای نیل به كمال و به دست آوردن رضای حق. البته اصلاح اخلاقی، تنها هدف آنها نبود. اخوانالصفا چند بار در رسائل خویش به برپایی حكومت دنیوی كه عدالت بر آن حاكم باشد و خیرعمومیت یابد فرا خواندهاند.
● پنهانكاری (تقیه)
اخوانالصفا برای تحقق بخشیدن به هدفهای خود راه پنهانكاری برگزیدند، به همین علت، حقیقت امر و حقیقت آرا و هدف خود را از دیگران پوشیده میداشتند و بیشتر به رموز میپرداختند. رسالههای خود را بر مبنایی علمی تالیف كردند و از فلسفه به همان مفهوم عام قدیم خود سخن میگفتند، بدین طریق كه: مباحث را به صورت درسهای پی در پی و متصل در میآوردند و آرای خود را در طی آن بیان میكردند. تعالیم مخصوص خود را در همه جا در ضمن مباحث، پراكنده میساختند و همه اینها را با مهارت خاص خود به انجام میرسانیدند. در مطاوی سخنانشان به پیروان خود توصیه میكردند تا در نگهداری و تعلیم آن رسالهها سختگیر باشند. نیز از جنبه رمزی اقوال خود ایشان را آگاه میكردند و فراوان دیده میشود كه رساله خود را بدین عبارتها پایان دادهاند:
ای برادر! خدا تو را در فهم این اشارات لطیف و اسرار خفی موفق كناد و تو را و ما را و همه برادران را در هر زمان و در هر جا كه هستند به درك آن توفیق دهاد.
بدان ای برادر كه ما در این رساله، غرض مطلوب خویش را بیان كردیم. به ما بدگمان مشو و این رساله را بازیچه اطفال، یا خرافهسرایی اخوان به حساب میاور، كه عادت ما بر این است كه حقایق را در الفاظ و عبارات و اشارات بپوشیم، تا ما را از كاری كه داریم باز ندارد.۱۳۳)
مهدی فاضلی
منبع : روزنامه اعتماد ملی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سیستان و بلوچستان دولت چین انتخابات مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان حسن روحانی جنگ دولت سیزدهم نیکا شاکرمی رهبر انقلاب مجلس
سیل هواشناسی ایران تهران شهرداری تهران باران آتش سوزی هلال احمر سازمان هواشناسی روز معلم پلیس قوه قضاییه
خودرو قیمت خودرو قیمت طلا تورم مسکن بانک مرکزی بازار خودرو حقوق بازنشستگان قیمت دلار دلار ایران خودرو ارز
صدا و سیما مهران غفوریان تلویزیون ساواک موسیقی صداوسیما سریال سینمای ایران تئاتر عفاف و حجاب
اینترنت
رژیم صهیونیستی جنگ غزه فلسطین غزه آمریکا روسیه ترکیه حماس اوکراین نوار غزه انگلیس ایالات متحده آمریکا
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر سپاهان جواد نکونام علی خطیر باشگاه استقلال بازی تراکتور باشگاه پرسپولیس لیگ قهرمانان اروپا
آیفون اپل ناسا صاعقه گوگل تماس تصویری عکاسی تلفن همراه
چای کبد چرب فشار خون