یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به قهرمان سازی اصلاح طلبان از «لیبرال - سکولاریست»ها پس از پلورالیسم


نگاهی به قهرمان سازی اصلاح طلبان از «لیبرال - سکولاریست»ها پس از پلورالیسم
قهرمان سازی از چهره هایی که به گواه اسناد غیرقابل انکار، از طرف دشمنان شناخته شده اسلام ماموریت تحریف اسلام ناب و تغییر هویت آن - ترویج اسلام آمریکایی- را بر عهده دارند،اخیرا به طور ویژه در دستور کار برخی رسانه های داخلی قرار گرفته است. فی المثل هفته نامه اصلاح طلب «شهروند امروز» در دوره کوتاه انتشار خود، دو بار به طور مفصل اقدام به معرفی یک شخصیت ترک تبار به نام «فتح الله گولن» کرده و ضمن اسطوره سازی از وی در ذهن مخاطب، به تبلیغ دیدگاه ها ونظرات او پرداخته است (بار اول در تاریخ ۸۶.۵.۷ و بار دوم در تاریخ ۸۷.۶.۳).
شخصیت هایی چون فتح الله گولن چه کسانی هستند؟ عقبه فکری آنها کدام است؟ متعلق به کدام جریانند و اسطوره سازی از آنها با چه هدفی صورت می گیرد؟ اشتراکات و روابط آنها با نشریات مدعی اصلاحات چیست که ترویج عقاید آنها در دستور کار این نشریات قرار گرفته است؟
نوشتار حاضر می کوشد با ارائه اسناد غیرقابل انکار، ضمن ساختارشناسی جریانی به نام «اسلام میانه»! پاسخ سوالات فوق را بیابد.
فروپاشی امپراطوری شوروی در مقابل ابرقدرت غرب، و به تبع آن اضمحلال ایدئولوژی کمونیسم، غرب را در این توهم فرو برد که لیبرال دموکراسی، ایده آل ملت هاشده و قابلیت این را دارد که پشتوانه ایدئولوژیک شکل گیری جهان تک قطبی به سرکردگی آمریکا باشد. اما در این بحبوحه بود که دنیا با مکتب سیاسی اسلام و برخاسته از انقلاب اسلامی در ایران روبرو شد. مکتبی الهی که از یکسو با فطرت انسان ها و از سوی دیگر با آموزه های عقلی ومنطقی انطباق داشت ودر همان حال هر دو مکتب سیاسی لیبرال دموکراسی غرب و اردوگاه مارکسیسم را به چالش جدی کشانده بود و نظام برخاسته از آن خیلی زودتر از آنچه انتظار می رفت به نقطه ایده آل ملت های محروم و آزاداندیشان جهان تبدیل شده بود.
تشنگان حکومت بر جهان که یارای انکار گرایش روزافزون آزادگان جهان به این دین مبین را نداشتند، آن را بزرگترین مانع در برابر تحقق امیال خود یافتند؛ چنانکه نشریه «فارین افیرز» (Foreign Affairs) ارگان رسمی شورای روابط خارجی آمریکا در شماره تابستان گذشته خود صریحا از اسلام به عنوان «مانع بزرگ شکل گیری امپریالیسم آمریکا» یاد کرد.
شواهد و اسناد موجود نشان می دهد تلاش برای تکه تکه کردن امت واحد مسلمانان، بزرگترین حربه امپریالیسم برای از میان برداشتن «خطر اسلام» بوده و ایجاد فرقه های ضاله من جمله بهائیت و وهابیت در همین راستا صورت گرفته است. اما تشکیل حکومت جمهوری اسلامی در ایران و هراس غرب از گسترش مکتب خمینیسم (طرفداران امام خمینی رحمت الله) والگوگیری دیگر کشورهای مسلمان از آن وحرکت به سوی تشکیل «دولت اسلامی»، فرقه سازی را به پله دوم کشانده و تبلیغ « تکثرگرایی اسلامی» را به سلاح خط مقدم غرب علیه اسلام بدل کرده است.
ماجرای بیرون کشیدن جنازه پوسیده «پلورالیسم دینی» از گور و سعی در جا انداختن مفهوم جدید «پلورالیسم اسلامی»، زمانی معنادارتر می شود که هدف نهایی مروجان تکثرگرایی دینی وحامیان آنها ازاین اقدام، موشکافانه مورد مداقه قرار گیرد.
تکثرگرایی اسلامی به دنبال این است که بگوید هر کسی هر قرائتی از اسلام داشته باشد آزاد است و تفسیر او نیز محترم بوده و هیچ احدی حق اعتراض به او را ندارد. چنانچه اعتراضی صورت گیرد، حقوق بشر و آزادی دردشان خواهد آمد واین، برای معترض تبعات ناگواری به همراه خواهد داشت.
حصول پلورالیسم اما به خودی خود نمی تواند یک هدف غایی باشد و باید دید چه استفاده ای از شکل گیری یک جامعه پلورالیستی می شود. به این توصیف از امت مسلمانان که مرحله بعد از رویش قرائت های متعدد از اسلام است، توجه کنید:«مسلمانان جهان نه تنها در دیدگاه های مذهبی، بلکه همچنین در جهت گیری های سیاسی و اجتماعی، از جمله برداشتشان از دولت؛ برتری شریعت (قانون اسلامی) در مقابل دیگر منابع قانون؛ حقوق بشر، بخصوص حقوق زنان و اقلیت های مذهبی؛ و حمایت، توجیه یا تحمل خشونت در پیشبرد برنامه های سیاسی و مذهبی دارای اختلاف هستند.»
از آن رو می گویم «مرحله بعد از پلورالیسم اسلامی»، که مروجان این ایده به محض اطمینان از وجود قرائت های متعدد از اسلام و وجود اختلافات عمیق میان مسلمانان، نه تنها دیگر بدان مؤمن نیستند، که دگرباره آن را در گور فرو برده و سخن از اسلام واحدی به زبان می آورند که خوشایند گفتمان غالب زمان و نظم نوین جهان است، چرا که به عقیده آنها برخی قرائت ها از اسلام «افراطی» بوده و «مطبوع» نیستند. مسلمانان نیز لاجرم محکوم به حرکت در مسیر این اسلام واحدند و اگر شخص یا گروهی دم از دیگر قرائت های ممکن از اسلام بزند، از اسلام خارج است! از این جهت است که طرفداران آزادی مذاهب در واشنگتن، شعبه ای را به نام آزادی مذهبی (Religious Freedom) در داخل بنیاد «خانه آزادی» تأسیس کرده و به حمایت از این مسلمانان! برمی خیزند و حتی برای آنها شرایط و لوازم تبلیغ دینشان را نیز فراهم می آورند.
مؤسسه آمریکایی رند (RAND) در سال ۲۰۰۷ با این پیش فرض که هم اکنون پلورالیسم اسلامی تحقق یافته و چندین نوع اسلام در جهان وجود دارد، نقشه راهی برای دولتمردان آمریکا ارائه کرد که در آن از قرائتی از اسلام با عنوان «اسلام میانه» (Moderate Islam) سخن رفت؛ اسلامی که روش و منش آن کاملاً بر اهداف امپریالیستی آمریکا منطبق بوده و این مؤسسه ضرورت حمایت مادی و معنوی از مسلمانان میانه رو و تلاش برای گسترش این نوع از اسلام را اولویت نخست سیاست خارجی آمریکا خواند.
این مؤسسه آمریکایی بزرگترین ویژگی مسلمانان میانه رو را که شایسته حمایت آمریکا هستند، حمایت از دموکراسی می داند و اضافه می کند که «حمایت از دموکراسی به معنای مخالفت با مفهوم دولت اسلامی است». دیگر ویژگی مهم مسلمان میانه رو آنست که به قوانین اسلام پایبند نباشد: «باید دید چه کسانی خواهان اجرای قانون شریعت هستند. تفاسیر محافظه کارانه از شریعت با دموکراسی و حقوق بشر پذیرفته شده از سوی جامعه بین المللی سازگاری ندارد.»
در گزارش مؤسسه رند آمده است: «در نبرد ضد اسلام رادیکال، مسلمانان میانه رو، لیبرال و سکولار با ارزش های منطبق با ارزش های جهانی که اساس تمامی جوامع لیبرال و مدرن می باشند، شرکای بالقوه غرب خواهند بود.» باید به این نکته ظریف توجه ویژه داشت که تنها کسانی مورد حمایت قرار می گیرند که خیال ورود به عرصه سیاست و حکومت را در سر نداشته باشند. بنیادهای USAID (آژانس آمریکا برای توسعه بین المللی) و NED (بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی) نیز برای حمایت مالی و تبلیغاتی از این گروه ها در نظر گرفته شده اند. همچنین تأکید شده است که برای تبلیغ و ترویج این قرائت از اسلام، «باید از رادیو و تلویزیون های محلی میانه رو و نیز وب سایت ها و دیگر رسانه های غیر سنتی» بهره برد. از این رو برخی روزنامه نگاران، نویسندگان و خبرنگاران نقش کلیدی در ترویج اسلام مورد نظر ایالات متحده ایفا می کنند.
دولت آمریکا هم اکنون این سیاست را در بسیاری از کشورهای مسلمان در پیش گرفته و از جریان های لیبرال و سکولار که مهم ترین شاخصه آنها مخالفت با مفهوم «دولت اسلامی» است حمایت می کند. از جمله این جریان ها می توان به جریان سعدالدین ابراهیم در مصر، ابشار عبدالله در اندونزی، فتح الله گولن در ترکیه و دیگران اشاره کرد. مؤسسه رند مشکل اساسی میانه روها را نبود «منابع مالی و سازمانی» دانسته و خطاب به دولت آمریکا تأکید کرده است که «حرکت اولیه برای ایجاد شبکه هایی از مسلمانان میانه رو نیازمند کمک خارجی است.»
در ایران اسلامی نیز، جریان «میانه رو» به طور خاص از سوی محافل غربی حمایت می شود. چنانچه رهبر معظم انقلاب اسلامی پیش از برگزاری انتخابات مجلس هشتم تأکید کردند: «دشمن با استفاده از شگرد رایج خود برای تقسیم بندی عرصه سیاسی کشور به تندرو و میانه رو، تلاش می کند با گفتمان حاکم بر پایبندی به اصول انقلاب اسلامی مقابله کند و به صراحت نیز اعلام کرده است که باید فشار به ایران را افزایش داد تا در دو انتخابات مهم آینده، میانه روها یا همان افرادی که به اصول و نظام جمهوری اسلامی معتقد نیستند بر سر کار بیایند.»
طبعاً ایجاد سیاست یک شبکه منسجم از مسلمانان میانه رو، به یک کشور محدود نمی شود و نیازمند اتصال زنجیروار جریان های میانه رو کشورهای مختلف و حمایت آنها از یکدیگر است. این اتصال می تواند به انحاء مختلف از جمله حمایت رسانه ای و تبلیغاتی صورت گیرد. به ماهیت یک جریان میانه رو خارجی و نمونه ای از همکاری های تبلیغاتی رسانه های داخلی با آن توجه کنید؛
فتح الله گولن دگراندیش سکولار ترک از سوی موسسه آمریکایی رند، «مخالف اجرای قانون اسلامی»، «منتقد» حکومت ایران و «شریک» دولت آمریکا معرفی شده است. هفته نامه اکونومیست نیز در شماره ۸ مارس ۲۰۰۸ خود با اعلام اینکه جنبش گولن از نگاه غرب یک جنبش مطبوع بوده و مورد حمایت است، به گولن هشدار داد که این تمجید و تائیدها «به معنی آن نیست که تمامی دولت های غربی اتوماتیک وار ادعاهای او مبنی بر «میانه روی اسلامی» را می پذیرند. یکی از نزدیکان گولن به اکونومیست گفت، ما می دانیم که فعالیت های ما تحت نظارت سرویس های امنیتی غرب است.»
همانگونه که در طلیعه این نوشتار اشاره رفت، هفته نامه «شهروند امروز» دو بار در طول تاریخ انتشار خود به تمجید از جنبش فتح الله گولن در ترکیه پرداخته که آخرین مورد آن در شماره روز یکشنبه سوم شهریور ماه سال جاری بود. روزنامه کارگزاران نیز در اقدامی هماهنگ و در تاریخ ۸۷.۴.۱۹ به ترویج عقاید گولن همت گماشت.
«شهروند امروز» در شماره اخیر خود به بهانه مصاحبه نشریه «فارین پالسی» با گولن، ضمن تاکید بر اینکه «وی مبلغ چهره ای بازاندیش از تفکر اسلامی است و همچون همتای ایرانی تبار خود عبدالکریم سروش دغدغه علوم جدید را دارد»، از قول گولن نوشت: «اسلام دینی است که اصولا بر جنبه های تغییرناپذیر زندگی و حیات تمرکز کرده است و یک سیستم سیاسی اصولا فقط مراقب جنبه های اجتماعی زندگی مادی است... اسلام یک نوع مشخص و غیرقابل تغییر حکومت را پیشنهاد نمی کند... پس اسلام یا رفتارهای مسلمانان را سیاست تشکیل نمی دهد.»
اگر این حرکت رسانه ای در تقدیس لیبرال سکولاریسم را در کنار دیگر مواضع جریان اصلاح طلب مانند اقرار به «لیبرال - دموکرات اما مسلمان (!) بودن» قرار دهیم (سخنگوی حزب کارگزاران - ۸۵.۳.۲۱) اینجاست که ناگهان، این سوال جدی پیش می آید که آیا اصلاح طلبان از جریان «اسلام میانه رو» یا به بیان شفاف تر «پروژه اسلام آمریکایی» قابل تفکیک اند؟ و اینکه آیا ترویج عقاید «ماموران ویژه» دشمن در نشریات اصلاح طلب «به رایگان» صورت می گیرد؟ یقینا پاسخ نمی تواند منفی باشد.
در توصیف روند پرشتاب گسترش اسلام در دنیا به طور اعم و در کشورهای غربی به طور اخص، همین بس که اخیرا مجله ایتالیایی «ژورنال» صریحا اعتراف کرد که اسلام «در دو قرن آینده دین منتخب همه مردم اروپا خواهد بود.» هم اکنون بحث در مورد جاری شدن قوانین اسلامی در کشورهای غربی نیز شدت گرفته است. «روان ویلیامز» اسقف اعظم کانتربری چندی پیش اداره کشور انگلیس بر اساس قوانین اسلامی را «گریز ناپذیر» خواند.
در این میان اما باید توجه داشت که ناتوانی غرب در مقابله با گسترش اسلام، باعث شده است که این جماعت دست به تبلیغ نوعی از اسلام بزنند که نه تنها تهدیدی برای حکومت لیبرال سرمایه داری محسوب نمی شود، که می تواند به عنوان یک پلیس مخفی، با تکیه بر اصول اخلاقی خود، شخص را از ارتکاب انواع جرایم بازداشته و به حاکمان کمک برساند!
آنچه در این برهه اهمیت دارد و تنها راه حل مقابله با این دست توطئه ها به شمار می رود، معرفی اسلام ناب محمدی(ص) به جوامع بشری است و جمهوری اسلامی ایران به عنوان پرچمدار این مکتب، در خط مقدم این جریان بوده و باید باشد.
سید یاسر جبرائیلی
منبع : رجا نیوز


همچنین مشاهده کنید