جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

پایان کار احمدی نژاد چه خواهد شد؟


پایان کار احمدی نژاد چه خواهد شد؟
احمدی نژاد، نخستین رئیس جمهور و شاید آخرین رئیس جمهوری باشد که این پرسش از نخستین روزهای صدارت وی مطرح شد و تاکنون نیز او را همراهی کرده است، هرچند ششمین رئیس جمهور ایران و هوادارانش پاسخ امیدوارکننده و درازمدت به این پرسش کلیدی دادند اما پاسخ های منتقدان وی به آن اندازه طولانی و برای وی نویدبخش نبود، در این فرصت به بررسی پاسخ های گوناگون درباره پایان کار محمود احمدی نژاد خواهیم پرداخت.
۱) نخستین پیش بینی از فرجام احمدی نژاد توسط وی و هواداران سرسختش تصویر شده است، از این منظر، پایان کار احمدی نژاد نه تنها در دوره کنونی ریاست جمهوری او محدود نخواهد شد، بلکه وی برای دومین بار در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شده و پس از هشت سال نیز از صحنه سیاسی ایران کنار نخواهد رفت، بلکه همچون اسلاف وی هاشمی و خاتمی جریان سیاسی و اجتماعی را ایجاد کرد که بیش از دیگران متکی به وی خواهد بود. توصیه احمدی نژاد به مشاور جوان خود برای تلاش برای تصدی پست شهرداری تهران به عنوان مقدمه ای برای ریاست جمهوری وی پس از پایان دوره هشت ساله احمدی نژاد ، هرچند در گام نخست با ناکامی روبه رو شد، اما نشان دهنده افق رویاهای رئیس جمهور کنونی کشور است.
احمدی نژاد به خوبی می داند که برای تحقق این رویا که از لوازم آن پیروزی در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری است، ناگزیر به فراهم آوردن تشکیلات و شبکه نیروی انسانی و امکانات عظیمی است که هرچند وی از نهادن نام حزب بر آن خودداری می کند اما کارکردی مشابه با احزاب دارد، فرصت دوره نخست ریاست جمهوری برای فراهم آوردن این شبکه زمانی مغتنم است و تاسیس ستاد رایحه خوش خدمت و حامیان دولت در فاصله کمتر از یک سال از پیروزی احمدی نژاد توسط نزدیکان وی نشان از اشتیاق این طیف به ماندگاری در قدرت دارد.
۲) دومین پیش بینی درباره پایان کار احمدی نژاد، مربوط به جناح راست است، سران این جناح سیاسی که احمدی نژاد از مدیریت میانی آن به یک باره به سطح ریاست جمهوری ترقی کرد، در انتخابات ریاست جمهوری گذشته، از احمدی نژاد حمایت نکردند، اما جناح راست سعی کرد پس از تشکیل دولت وی با مدیریت عملکرد این دولت هم از اشتباهات و ناکارآمدی دولت نهم که نهایتا عملکردش به پای جناح راست نوشته خواهد شد بکاهد و هم سهم خویش را در دولت احمدی نژاد افزایش دهد.
به نظر می رسد، رای عدم اعتماد به چهار وزیر پیشنهادی احمدی نژاد در معرفی کابینه و اجرای طرح های کلان توسط دولت در حالی که احمدی نژاد شخصا به اجرای آنان تمایلی نداشت نظیر سهمیه بندی بنزین نشان داد که مدیریت احمدی نژاد توسط چهره شناخته شده جناح راست نظیر باهنر امری مشکل است، اما ناممکن نیست و با ابراز تمایل باهنر برای حضور در کابینه و پیش بینی همزمان دولت هشت ساله برای احمدی نژاد، وی نشان از تمایل جناح راست برای تداوم دولت احمدی نژاد در دوره دوم دارد هرچند می تواند یکی از دلایل این تمایل، عدم وجود چهره دیگری است که مورد اجماع جناح راست باشد چراکه به نظر می رسد هم اکنون سایر گزینه های اصولگرایان چون لاریجانی، قالیباف و رضایی و حتی توکلی روابط دوجانبه تیره ای با دولت نهم دارند و امکان وحدت بر روی آنان با طیف دولت، محتمل به نظر نمی رسد.
۳) سومین فرجام احتمالی احمدی نژاد، اتمام دوران ریاست جمهوری وی پس از پایان نخستین دوره است. در این گزینه که مدافعانی در طیف میانه روی اصولگرایان دارد، بر ادامه آبرومندانه دولت احمدی نژاد تا پایان دوره چهار ساله ریاست جمهوری وی در کنار ایجاد یک اجماع در اصولگرایان برای جلوگیری از به قدرت رسیدن احمدی نژاد در دوره دوم تاکید می شود.
از این نگاه هرچند تندروی های احمدی نژاد هزینه های سنگین به کشور و اصولگرایان تحمیل کرده است اما نباید با واکنش های مشابه، جریان قدرت را که از اتهامات دوره دوم شورای شهر به دست اصولگرایان افتاده است به جریان رقیب واگذار کرد و به همین دلیل جداسازی نرم احمدی نژاد از قدرت که به ویژه پس از انتخابات مجلس هشتم آغاز می شود و عدم ایجاد فضا و احتمال پیروزی برای شرکت وی در دوره دوم باید به استراتژی اصولگرایان تبدیل گردد.
در این سناریو، از حداد عادل یا چهره های میانه رویی همچون او به عنوان جایگزین احمدی نژاد در ریاست جمهوری دهم یاد می شود.
۴) و سرانجام گزینه چهارم، پایان ریاست جمهوری احمدی نژاد پیش از اتمام دوره چهارساله اوست، در این گزینه که اصلاح طلبان مهمترین هوادار آن هستند، اخراج احمدی نژاد از قدرت و پایان دادن به عواقب خارجی و داخلی گفتار و رفتار وی می تواند محرک خوبی در بخشی از اقشار اجتماعی برای روی آوردن به اصلاح طلبان باشد و بنابراین، در صورتی که اصلاح طلبانطرح عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور را سرلوحه وعده ها و برنامه های خود پس از پیروزی در انتخابات مجلس هشتم قرار دهند می توانند آرای بیشتری را در انتخابات جذب کنند و حتی در صورت پیروزی نسبی تحقق این وعده در انتخابات ریاست جمهوری دهم سرلوحه برنامه های آنان و محور اتحاد استراتژیک اصلاح طلبان قرار می گیرد.
تحقق وعده مذکور که حتی در صورت پیروزی اصلاح طلباندر مجلس و تصویب طرح عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور با دشواری های فراوان روبه روست اما کارکرد این وعده مهم تر از جامه عمل پوشیدن آن ایجاد انگیزه و تحرک در پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان است.
در این میان به نظر می رسد به وقوع پیوستن هر یک از چهار گزینه فوق که فرجام احمدی نژاد را از خوشبینانه ترین حالت تا بدبینانه ترین شکل تصویر کرده اند وابسته به عوامل و پارامترهای متعدد است.
سرنوشت پرونده هسته ای و تثبیت دستیابی ایران به چرخه سوخت، ایجاد انشقاق میان غرب و شرق و شکل نگرفتن اجماع علیه ایران، عقب نشینی دولت های غربی و دیگر همسایگان کشور از دیپلماسی خصمانه در برابر ایران و حفظ قیمت نفت در سطح کنونی، از جمله مهمترین وقایعی است که وقوع آنان می تواند احتمال رخ دادن گزینه های اول و دوم را افزایش دهد.
در مقابل تشدید تحریم ها و پیامد آن اخلال در روند اقتصادی کشور، افزایش تنش در روابط خارجی، پیوستن روسیه و چین به آمریکا و اروپا در موضوع ایران، اختلال در درآمدهای نفتی کشور به دلیل محدودیت های امنیتی یا کاهش قیمت نفت می تواند زمینه تحقق گزینه های سوم و چهارم را فراهم کند.
اما در میان عوامل داخلی، توفیق دولت در حل معضل تورم و گرانی، کاهش سطح معضل مسکن، توسعه محسوس امکانات حمل و نقل عمومی و کارآمد کردن طرح سهمیه بنزین در کنار توسعه محدود آزادی های اجتماعی، از عواملی است که می تواند تصویر روشن تری از آینده دولت را رقم بزند و در مقابل آن، ناکامی دولت در حل معضلات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی می تواند زمینه ساز به وقوع پیوستن گزینه سوم و چهارم و تغییر دولت شود.
نویسنده : فواد صادقی
منبع : روزنامه مردم سالاری