پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

توافق دموکراتها و جمهوریخواهان در روند صلح خاورمیانه


توافق دموکراتها و جمهوریخواهان در روند صلح خاورمیانه
از خانواده بوش ها، «جب بوش» - برادر رئیس جمهور كنونی - و از خانواده كلینتونها، «هیلاری كلینتون» همسر رئیس جمهوری سابق آمریكا. جورج اچ دبلیو بوش - بوش پدر - كه شاهد پیروزی محدود پسرش در انتخابات نوامبر ۲۰۰۴ بود، در آوریل ۲۰۰۵ در خصوص احتمال جانشینی پسر دیگرش به جای رئیس جمهور فعلی گفت: «اگر از من بپرسید كه جب، رئیس جمهور خوبی برای آمریكا خواهد بود. به شما خواهم گفت بله. من فكر می كنم كه او یك رئیس جمهور فوق العاده خواهد بود. او مسائل را به خوبی می داند و یك رهبر قوی است.» همزمان، بیل كلینتون رئیس جمهوری سابق آمریكا كه در ژاپن به سر می برد، با گفتن این عبارت كه همسرش می تواند یك رئیس جمهور عالی باشد، نامزد كلینتونها را آشكار كرد، اما گفت: نمی داند هیلاری واقعاً قصد نامزد شدن دارد یا خیر. از آن پس، نامی از جب بوش برده نشد، ولی احتمال نامزدی هیلاری كلینتون و اجماع حزب دموكرات بر وی قوت گرفت. این ماجرا تا بدانجا پیش رفت كه بوش پدر اذعان كرد: «من پدر جب هستم و متقاعد شده ام كه او در انتخابات سال۲۰۰۸ آمریكا پیروز نخواهد شد. باور من بر این است كه هیلاری كلینتون در انتخابات آتی ریاست جمهوری پیروز خواهد شد وجب بوش شانسی در این زمینه نخواهد داشت.»در مقابل، بر شماری توانایی های هیلاری توسط بیل كلینتون نشان از عزم كلینتونها برای بازگشت به كاخ سفید داشت. «عملكرد همسرم در پست ریاست جمهوری آمریكا از من بهتر خواهد بود.» این را بیل كلینتون می گوید و می افزاید: «تجربه هیلاری به عنوان زن رئیس جمهور سابق به وی كمك می كند یك پرزیدنت قوی باشد. او در بعضی موارد بهتر از من خواهد بود، چرا كه تجربه حضور در سنا را دارد كه من نداشتم و ثانیاً هشت سال دركاخ سفید بود، پس باتجربه تر از زمانی است كه من پست ریاست جمهوری را در اختیار گرفتم.» گرچه هیلاری سكوت اختیار كرد و رسماً آمادگی خود را برای نامزدی انتخابات سال۲۰۰۸ ابراز داشت، ولی وقوع دوتحول عمده در حزب دموكرات شانس وی برای كسب موافقت هم حزبی هایش با نامزدی خود را بیشتر كرد. یكی از آن تحولات نظرسنجی ای بودكه اواخر ماه فوریه از سوی كالج سنا انجام شد كه نشان می داد تمایل تازه ای میان آمریكایی ها برای حضور یك رئیس جمهور زن بر مسند قدرت ایجاد شده است. از هر ۱۰شركت كننده در این نظرسنجی، ۶نفر گفته بودند كه به نظر آنها، كشور برای ریاست جمهوری یك زن آماده است و ۵۳درصد معتقد بودند كه هیلاری كلینتون باید در انتخابات۲۰۰۸ شركت كند.دومین رخداد، تمایل برخی هم حزبی های هیلاری برای نامزدی او و جهت جانشینی بوش است. سناتور «جوزف بایدن» در این باره گفت كه نامزد حزبش برای انتخابات ۲۰۰۸ به احتمال زیاد همكار سناتورش در نیویورك - هیلاری - است. وی پیش بینی كرد به احتمال زیاد، هیلاری نامزد می شود و شكست دادن او دشوار خواهد بود: «او یك مانع كاملاً دشوار برای دیگر نامزدها است.» پس از آن بود كه سناتور ۵۷ساله آمریكا كه هشت سال لقب «بانوی اول آمریكا» از آن خود داشت، اعلام كرد: فقط برای انتخاب مجدد در سنا برای سال۲۰۰۶ متمركز شده است. روزنامه «نیویورك تایمز» در این باره نوشت: سناتور دموكرات مجلس سنای آمریكا در نظر دارد برای یك دوره چهارساله سناتوری نیویورك را در سال۲۰۰۶ كسب كند و پس از آن، تلاش خود را برای انتخابات ریاست جمهوری سال۲۰۰۸ متمركز نماید. به نوشته این روزنامه، پس از شكست «جان كری» سناتور دموكرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریكا، توجه بیشتر دموكراتها بر هیلاری كلینتون به عنوان بهترین شانس برای پیروزی در انتخابات ۲۰۰۸ متمركز شد. گرچه در اردوگاه جمهوریخواهان از بوش دیگری برای جانشینی رئیس جمهوری كنونی آمریكا نام برده نمی شود، اما سمت و سوی تحلیل ها، كاندولیزا رایس» وزیر امورخارجه را نشانه رفته است. گویی قرار است برای نخستین بار در تاریخ ایالات متحده، رئیس اتاق بیضی كاخ سفید از میان دو زن انتخاب شود تا آمریكا تجربه زمامداری زنان را در آغازین سالهای هزاره سوم كسب كند. نخستین آوردگاه این دونامزد احتمالی در خاورمیانه و بطن مناقشه دیرینه منطقه ای و در زمین متحد استراتژیك آمریكا بود.
دوحزب در یك زمین بازی
«ریچارد نیكسون»، رئیس جمهوری جمهوریخواه آمریكا برای نخستین بار در تحلیل موقعیت هم پیمانان منطقه ای ایالات متحده از ایران و اسرائیل به عنوان گزینه های قابل اعتماد و اتكا در پیشبرد سیاست خارجی واشنگتن نام برد. در اصل نیكسون آمده است: اسرائیل از موقعیت بهتری نسبت به همسایگان خود نظیر اردن برخوردار است، چرا كه از نظر ژئوپولتیك با دریایی مدیترانه ارتباط داشته و بر شمال دریای سرخ اشراف دارد. از دیدگاه دولتمردان كاخ سفید، رژیم اسرائیل ویژگی های لازم را از جنبه های امنیت و ثبات داخلی دارا بود. بسیار بعید به نظر می رسیدكه حكومت اسرائیل دستخوش تحولات جوهری شده و در نهایت، به دشمن واشنگتن بدل شود و یا به دلیل افزایش مشكلات داخلی، نتواند نقش خود را در خاورمیانه ایفا كند. «جیمی كارتر» دموكرات ضمن اتكا به اصل نیكسون، كوشید گامهایی در راستای روند صلح خاورمیانه بردارد و بر همین اساس، تلاشهای فشرده ای را از سال۱۹۷۷ برای حل و فصل بحران و آغاز مذاكرات صلح میان مصر و اسرائیل سامان داد، به گونه ای كه در نتیجه این تحركات، قرارداد «كمپ دیوید» در ۶سپتامبر۱۹۷۹ به امضای رهبران قاهره و تل آویو رسید. «رونالد ریگان» جمهویخواه با ایجاد مراكز دائمی در خاورمیانه سعی در تحت تأثیر قرار دادن اوضاع سیاسی و نظامی منطقه داشت و با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، تنها هر پیمان استراتژیكی كه می توانست به این هدف جامه عمل بپوشاند، دولت اسرائیل بود. در اصول سیاست خارجی دولت ریگان، اسرائیل جایگاهی به مراتب بالاتر از هم پیمان دایمی در منطقه یافت. جورج اچ دبلیوبوش جمهوریخواه - بوش پدر - مذاكرات صلح اعراب و اسرائیل را در «مادرید» در كارنامه خود ثبت كرد. بیل كلینتون دموكرات كه در مبارزات انتخاباتی خود استقرار صلح دائمی در خاورمیانه را مورد تأكید قرار داده بود، تلاش وسیعی برای دیدار و مذاكره طرفین فلسطینی و اسرائیلی به انجام رساند كه در نهایت، با شعله ور شدن آتش خشونت در سپتامبر۲۰۰۰ با بن بست مواجه شد. دولت كلینتون كوشید با پیگیری سیاست شكست تحریم اسرائیل، تل آویو را از انزوای سیاسی و اقتصادی رها كند و نقش فعال تر در منطقه به آن ببخشد. بر این اساس، «وارن كریستوفر» وزیر امورخارجه دولت نخست كلینتون تحریم اقتصادی كشورهای عربی علیه اسرائیل را ظالمانه و توجیه ناپذیر دانست و «ال گور» معاون رئیس جمهور در كنفرانس مراكش (۱۵آوریل۱۹۹۴) خواستار لغو تحریم كالاهای اسرائیلی از سوی كشورهای منطقه شد. جورج دبلیو بوش جمهوریخواه به موازات اعطای كمكهای مالی هنگفت به اسرائیل - از جمله ۱۰میلیارددلار برای كمك به اقتصاد و ۲۰۰میلیون دلار به صندوق اضطراری امنیت اسرائیل - روند صلح خاورمیانه را تحرك بخشد. گرچه گسترش موج انتفاضه دوم و نیز تغییر قدرت در اسرائیل از «ایهود باراك» مصالحه جو به «آریل شارون» تندرو، روند مذاكرات را دچار وقفه های مقطعی و فشارهای بیرونی كرد.بوش، اولین رئیس جمهور آمریكاست كه بر پایه اعتقادات راست مسیحی استقرار ثبات و امنیت در اسرائیل را یك وظیفه دینی و وعده الهی می داند و از منظری مذهبی به اسرائیل می نگرد. «دولت اسرائیل، ایالت پنجاه و یكم آمریكاست.» خبرنگار سی.ان.ان وقتی درباره این گفته بوش خواستار توضیح بیشتر وی با توجه به موقعیت جغرافیایی اسرائیل و بعد مسافت آن با آمریكا شد، با این پاسخ رئیس جمهور ایالات متحده مواجه شد: «مگر فراموش كرده اید كه هاوایی به سرزمین ما نچسبیده و آلاسكا نیز به كانادا چسبیده است، نه امریكا.» در دوره بوش، طرح تشكیل كشور مستقل فلسطینی (نقشه راه) به تصویب رسید كه شامل سه مرحله است:
مرحله نخست: پایان خشونت، عادی شدن زندگی فلسطینیان و اصلاح ساختار سیاسی آنها، عقب نشینی اسرائیل و پایان شهرك سازی و برگزاری انتخابات فلسطین.مرحله دوم: تشكیل دولت مستقل فلسطینی با برگزاری یك كنفرانس بین المللی برای ایجاد نظارت بر اجرای طرح صلح نقشه راه.مرحله سوم: برگزاری دومین كنفرانس بین المللی، امضای توافق نامه دائمی میان دوطرف و پایان درگیری، توافق بر سر مرزهای نهایی، بیت المقدس، پناهندگان و شهركها و در نهایت، موافقت دولتهای عرب برای صلح با اسرائیل.
اشتراك نظر رؤسای جمهور دموكرات و جمهوریخواه ایالات متحده در مقوله روند صلح خاورمیانه و حفظ امنیت اسرائیل زمین بازی واحد دوحزب قدرتمند سیاسی در بعد داخلی و دیپلماتیك است. از منظر داخلی، یهودیان آمریكا با بیش از ۵میلیون نفر جمعیت، كمتر از ۳درصد جامعه ایالات متحده را تشكیل می دهند. آرای آنها به صورت یكپارچه و سازمانی است و تمركز آنها در چند نقطه حساس اهمیت آرای آنان را بسیار بالا برده است. حدود ۸۵درصد یهودیان فقط در ۲۰شهر بزرگ آمریكا زندگی می كنند و این امر در رقابتهای انتخاباتی و كسب آرای الكترال ایالت های سرنوشت ساز در انتخابات حائز اهمیت است. علاوه بر آن، نقش لابی های بزرگ یهودیان همچون كمیته مشترك آمریكا - اسرائیل (آیپك) را نباید از نظر دور داشت كه در سطح قانونگذاری و اجرایی آمریكا در نقش كانون قدرت ظاهر شده است. در بعد دیپلماتیك، پیشبرد مراحل استقرار صلح و برقراری ثبات دائمی در منطقه در زمره موفقیت های بین المللی آمریكا در حوزه كنترل بحران و مهار كانونهای طغیان سیاسی - نظامی جلوه گر می شود. با لحاظ این متغیرهای اثربخش بر معادله سیاسی آمریكاست كه حضور تقریباً همزمان هیلاری كلینتون و كاندولیزا رایس در سرزمین های اشغالی و جهت گیریهای هر یك در چگونگی اعمال طرح نقشه راه علاوه بر تأیید همسویی دو حزب در مقوله صلح خاورمیانه، نشانگر تفاوت دیدگاهها در بعد عملیاتی این روند در حوزه هایی محدود است؛ مواضعی كه در حیطه استقرار صلح خاورمیانه و برقراری امنیت اسرائیل دارای همپوشانی استراتژیك است و در حوزه بهره گیری از مانورهای سیاسی واجد ویژگی سرمایه گذاری انتخاباتی خواهد بود. حضور دو نامزد احتمالی انتخابات ریاست جمهوری سال۲۰۰۸ در فلسطین اشغالی و اعلام مواضع خاورمیانه ای آنها با لحاظ اینكه هر یك نمایندگان دوحزب دموكرات و جمهوریخواه در پهنه سیاسی آمریكا هستند، علاوه بر بازخوانی مواضع دوجناح قدرت در ایالات متحده، بررسی سطوح همپوشانی دیدگاههای هر یك از جانشینان احتمالی بوش را مهیا كرده و تأكیدات متفاوت آنها بر برخی حوزه های خاص را به عنوان ترسیم خط مشی آینده حزب در مقوله صلح خاورمیانه امكانپذیر كند.
همپوشانی استراتژی ها
«مسؤولیت فلسطینیان» موضع مشترك كاندولیزا رایس و هیلاری كلینتون در سفر اخیرشان به سرزمین های اشغالی بود. كلینتون كه همراه همسر خود پیش از ورود رایس به فلسطین اشغالی، آنجا را ترك كرده بود از دولت خودگردان فلسطینی خواست تا به مسؤولیت خود در مقابل آنچه مهار گروههای مبارز ضداسرائیلی خواند، عمل كند. به باور سناتور دموكرات نیویورك، اكنون نوبت فلسطینی هاست تا به مبارزه با تروریسم بپردازند. بیل كلینتون نیز با تقدیر از شارون به دلیل اجرای طرح خروج از غزه از مسؤولان دولت خودگردان فلسطینی به دلیل عدم توانایی مبارزه با گروههای مسلح انتقادكرد و گفت: هم اكنون زمان آن رسیده است كه فلسطین نیز به ایجاد صلح كمك كند. ضرورت مقابله با گروههای مبارز از سوی دولت خودگردان فلسطینی ازمحورهای مذاكرات كاندولیزا رایس با مقامات اسرائیلی و فلسطینی بود. رایس، مسؤولیت های دوطرف را مورد تأكید قرار دارد و از فلسطینی ها خواستار مبارزه با خشونت ها، بی نظمی ها و تروریسم و توسعه اصلاحات دموكراتیك و از اسرائیلی ها خواهان عدم مانع تراشی در انتخابات پارلمانی ۲۵ ژانویه ۲۰۰۶ فلسطین و اجتناب از دخالت در مشاركت حماس در این انتخابات شد. این خواسته مشترك كلینتون و رایس مؤید اتفاق نظر بر اجرای مرحله به مرحله نقشه راه و فشارهای هماهنگ و گام های همگرا برای اعمال اصول سیاست صلح در خاورمیانه است.
سرگه بارسقیانفشارهای هماهنگ دموكرات ها، جمهوریخواهان و اسرائیل بر «ابومازن» رئیس دولت خودگردان فلسطینی در برخورد با مبارزات فلسطینی در راستای اجرای فاز اول نقشه راه صورت می گیرد. طبق مرحله نخست این طرح، رهبری فلسطین متعهد به توقف تمامی اقدامات نظامی علیه منافع اسرائیل و رهبری اسرائیل مكلف به پایان هرگونه خشونت وتحریك علیه فلسطینیان است. خروج نیروهای اسرائیلی از غزه به باور آمریكا تحقق مسؤولیت های تل آویو در فاز نخست نقشه راه است و حمایت از مشاركت گروه حماس در انتخابات پارلمانی و هشدار واشنگتن به تل آویو در خصوص عدم مانع تراشی در این روند، حاكی از ترغیب گروه های مسلح ضد اسرائیلی به تغییر فاز از نظامی به سیاسی می باشد. طبق نقشه راه سال ۲۰۰۵ ، موعد پایان درگیری فلسطین - اسرائیل و زمان حل مسأله بیت المقدس به صورت مرضی الطرفین خواهد بود. البته با تأخیر اولیه ومقطعی اجرای فاز نخست، این موعد به صورت طبیعی به تعویق خواهد افتاد.به واقع، دموكراتها و جمهوریخواهان با قراردادن روند صلح خاورمیانه در جایگاه حوزه مشترك همكاری های دیپلماتیك خود به همراهان قابل اعتمادی در اجرای نقشه راه بدل شده اند ودر برهه ای كه سیاست خارجی جورج بوش به واسطه حمله به عراق و مشكلات فزاینده اشغال آن مورد انتقاد شدید دموكرات ها و افكار عمومی ایالات متحده قرار گرفته، همپوشانی استراتژی های دو حزب در سرزمین های اشغالی جنبه حیاتی برای دیپلماسی خاورمیانه ای آمریكا یافته است. سه حوزه اتفاق و یك حوزه اختلاف در مواضع دموكراتها و جمهوریخواهان در قبال مسأله صلح خاورمیانه مشهود است كه با سفر اخیر كلینتون و رایس به منطقه جلوه بارزی یافت. حوزه مشترك نخست حمایتی است كه از عقب نشینی اسرائیل از نوار غزه و بازگشایی رفح به عمل آمد. سال گذشته، بیل كلینتون از جورج بوش برای ارائه كمك مالی در انتخابات ۹ ژانویه فلسطینیان برای تعیین جانشین «یاسر عرفات» رئیس فقید دولت خودگردان فلسطینی تقدیر كرد و بر اعتقاد خود در پرداختن به امنیت و توسعه اقتصادی در غزه و كرانه باختری به منظور تضمین موقعیت یك كشور فلسطینی تأكید ورزید. همین هم راستایی در مواضع دموكرات ها و جمهوریخواهان، موجب شد تا وزارت امور خارجه اسرائیل در جریان انتخابات ریاست جمهوری آمریكا درنوامبر ۲۰۰۴ پیش بینی كند هر رئیس جمهوری كه در ایالات متحده به قدرت برسد، اسرائیل را برای برچیدن شهرك های پراكنده در كرانه باختری رود اردن تحت فشار قرار می دهد. در همین ارتباط، در رقابت های انتخاباتی آمریكا، جان كری نامزد دموكرات ها از تمامی اقدامات اسرائیل از جمله طرح عقب نشینی ، جایگزینی مجدد آوارگان فلسطینی دركشور فلسطین و نه دراسرائیل و همچنین به رسمیت شناختن جمعیت یهودی در كرانه باختری حمایت كرد.حوزه مشترك دوم، اتفاق نظر دو حزب بر جایگزینی رهبری جدید در رأس دولت خودگردان فلسطینی و انزوای یاسر عرفات - پیش از مرگ وی - بود. جورج بوش در نخستین گام از اجرای طرح نقشه راه اعلام كرد كه با عرفات مذاكره نمی كند و شرط دفاع او از طرح صلح این است كه دولت جدیدی در فلسطین با رهبرانی مصالحه جو تشكیل شود. از آن پس، سیاست رسمی واشنگتن مبتنی بر انزوای عرفات در روند مذاكرات صلح و حمایت از محمودعباس در كسب سمت نخست وزیری همراه با اقدامات تل آویو در محاصره رئیس فقیدتشكیلات خودگردان فلسطین در «رام الله» بود. بوش با اعلام اینكه عرفات مانع رسیدن فلسطینی ها به آرمان كشور مستقل است، تأكید كرد مردم فلسطین برای داشتن دموكراسی و آزادی نیازمند رهبری جدیدی هستند. جان كری نیز در ایام رقابت های انتخاباتی قول داد با عرفات مذاكره نكند و از اسرائیل برای دفاع از خود حمایت كند. نامزد دموكرات ها در انتخابات ریاست جمهوری عرفات را رهبر شكست خورده ای خواند كه شریك نامناسبی برای صلح است.در همین حال، اندك زمانی پس از انتخابات ۲۰۰۴ یاسر عرفات درگذشت. بوش با غیبت درمراسم تدفین وی، عرفات را متهم كرد فرصت دستیابی به صلح در مذاكرات میان اسرائیل و فلسطین را از دست داد و از همین رو انتخاب رهبرانی جدید معتقد به برقراری صلح دائمی ضروری است.
حوزه مشترك سوم، موضع دولتهای كلینتون و بوش در قبال به رسمیت شناختن بیت المقدس (اورشلیم) به عنوان پایتخت اسرائیل و انتقال سفارت آمریكا به این شهر است. در پلاتفورم حزب جمهوریخواه از بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل یاد شده و در مانیفست حزب دموكرات نیز انتقال اداره این شهر به دولت اسرائیل به منزله مرحله نهایی حل و فصل مناقشه خاورمیانه قلمداد می شود. كنگره آمریكا در سال ۱۹۹۵ انتقال سفارت آمریكا به بیت المقدس را به تصویب رساند. این در حالیست كه قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل متحد مصوب سال ۱۹۴۷ ضمن تقسیم بیت المقدس به دو بخش یهودی و عربی، آن را به عنوان شهری آزاد و بین المللی برای تمامی پیروان ادیان آسمانی به رسمیت شناخت. اما كنگره آمریكا در سال ۱۹۹۰ اعلام كرد: بیت المقدس را به عنوان پایتخت ابدی اسرائیل به رسمیت می شناسد.متعاقب اعلام كنگره، دولت بوش پدر بیت المقدس را تقسیم نشدنی خواند و با اداره بین المللی آن مخالفت كرد. بیل كلینتون هم با شعار بیت المقدس پایتخت ابدی اسرائیل وارد رقابت های انتخاباتی سال ۱۹۹۲ شد. اما این موضع در پیشنهاد صلح كلینتون اینگونه اصلاح شد كه باید بخش فلسطینی نشین بیت المقدس به فلسطین و بخش یهودی نشین به اسرائیل واگذار شود. جورج دبلیو بوش از بدو ورود به كاخ سفید بر واگذاری بیت المقدس به اسرائیل پشتیبانی كرد و تعیین سرنوشت آن را در مرحله سوم و آخر نقشه راه قرار داد. این اتفاق عقیده در حوزه تئوریك، در ورطه پراتیك، مستأجران كاخ سفید را به اتخاذ روشی محافظه كارانه وادار كرد، زیرا هرگونه تصمیم یك جانبه درباره سرنوشت بیت المقدس روند مذاكرات اسرائیلی ها و فلسطینی ها را با بن بست مواجه كرده و یا با تصمیم كنگره آمریكا در تغایر خواهد بود و یا با قطعنامه سازمان ملل متحد در تناقض است. براین اساس، دولت كلینتون و بوش پسر تاكنون با انتقال سفارت آمریكا به بیت المقدس موافقت نكرده و این عمل را تا حصول توافق نهایی میان طرفین به تعویق انداخته اند.
توافقات بزرگ و دیوار بلند
یك حوزه اختلاف میان دو حزب دموكرات و جمهوریخواه كه در سفر اخیر هیلاری كلینتون به سرزمین های اشغالی نمود عینی یافت و در جریان رقابت های انتخاباتی نیز مشهود بود، چگونگی مواجهه با ساخت دیوار حائل توسط دولت آریل شارون بود. در ۲۳ ژانویه ۲۰۰۲ اسرائیل تصمیم به احداث دیوار حائل گرفت كه جدا كننده سرزمینهای اشغالی كرانه باختری از اسرائیل است. ساخت این دیوار با ۳۵۰ كیلومتر طول و ۸ متر ارتفاع ، ۴ سال به طول خواهد انجامید و هدف از ساخت آن تشكیل حصار امنیتی برای شهروندان یهودی جهت مصونیت از نفوذ مبارزان فلسطینی اعلام شد.مساحت مناطقی كه احداث دیوار حائل به تجزیه آن در شرق و غرب كرانه باختری منجر خواهد شد، حدود ۵۰ درصد است و این همان مساحتی است كه شارون گفته بود كه به فلسطینیان واگذار خواهد كرد.این دیوار شهرهای «طولكرم» ، «قلقیلیه» و «بیت المقدس» را به محاصره كامل در می آورد و موجب كنترل رفت و آمد فلسطینی ها از سوی اسرائیل می شود. هیلاری كلینتون در جریان سفر اخیر خود به اسرائیل، از ساخت دیوار حائل حمایت كرد. این موضع كلینتون تأكیدی است بر سیاست اتخاذ شده حزب دموكرات در دفاع از ضرورت وجود دیوار حائل جهت آنچه حفظ امنیت اسرائیل می خوانند. مجمع عمومی سازمان ملل متحد با ارجاع پرونده دیوار حائل به دادگاه لاهه خواستار اعمال نظر حقوقی در خصوص این اقدام دولت اسرائیل شد. دادگاه لاهه با تأكید بر غیر قانونی بودن ساخت این دیوار، اسرائیل را متهم به نقض قوانین بین المللی كرد. توقف روند ساخت دیوار حائل و تخریب بخش های ساخته شده دیوار مورد تأكید دادگاه لاهه قرار گرفت، اما این حكم چون ضمانت اجرایی نداشت، نتوانست مانع از ادامه ساخت آن شود.تفاوت واكنش دموكراتها و جمهوریخواهان به رأی دادگاه لاهه نشان دهنده رشد حوزه اختلاف دو حزب درخصوص ساخت دیوار حائل است. «كالین پاول» وزیر امور خارجه دولت اول بوش ضمن نامناسب خواندن روی آوردن سازمان ملل متحد به دادگاه لاهه، نارضایتی واشنگتن از مسیر ساخت دیوار حائل را اعلام و تأكید كرد: اسرائیل نباید از این دیوار برای تعیین مرزهای دائمی اش استفاده كند. سخنگوی كاخ سفید هم اجازه تردد آزادانه فلسطینیان را به مقامات تل آویو یادآور شد. اما در اردوگاه دموكراتها، واكنش ها به رأی دادگاه لاهه شدید و حمایت ها از ساخت دیوار حائل بیشتر بود. هیلاری كلینتون به همراه سفیر اسرائیل در اعتراض به این حكم در مقابل مقر سازمان ملل متحد حاضر شد وساخت دیوار حائل را پاسخی غیرخشن به تروریسم خواند. جان كری در مبارزات انتخابات ریاست جمهوری با بهره گیری از رأی دادگاه لاهه موضعی جانبدارانه از اسرائیل اتخاذ كرد تا جمعیت یهودیان آمریكایی را به سمت خود جذب كند. وی گفت: « از تصمیم دادگاه ناراضی هستم و ساخت دیوار حائل را اقدامی قانونی در جهت نیازهای امنیتی و دفاعی در برابر حملات تروریستی می دانم». در این حال، تأكید مجدد هیلاری برحق اسرائیل در ادامه ساخت دیوار حائل تنها امتیاز دموكراتها بر جمهوریخواهان در كسب حمایت اسرائیل و جلب آرای یهودیان ارزیابی می شود وتلاش جهت پر رنگ كردن مرز افتراق دو حزب در این خصوص سیاستی است كه دموكراتها برای اثبات جدیت دغدغه هایشان درباره امنیت رژیم تل آویو به منصه ظهور رسانده اند.گرچه صاحب نظران، بطور سنتی ، دموكراتها را به اسرائیل نزدیكتر می دانند وتصور عمومی بر حمایت یهودیان آمریكا از نامزد دموكراتها است، اما در انتخابات سال گذشته این تلقی دستخوش دگرگونی شد و بر همین اساس می توان ماراتن هیلاری - رایس در فلسطین اشغالی را در جهت تغییر یا حفظ موازنه آرای یهودیان دانست. براساس نظرسنجی كمیته یهودیان آمریكا كه پس از انتخابات ریاست جمهوری صورت گرفت حدود ۱۲ درصد از یهودیان كه در انتخابات سال ۲۰۰۰ به ال گور رأی داده بودند، در سال ۲۰۰۴ به بوش جمهوریخواه رأی دادند. در انتخابات سال۲۰۰۰ ، ۸۱ درصد یهودیان آمریكا به دموكراتها و ۱۹ درصد به جمهوریخواهان رأی داده بودند اما این بار آرایش آرا به حدود تقریبی ۶۸ درصد به دموكراتها و ۳۲ درصد به جمهوریخواهان تغییر یافت.این در حالیست كه شارون از مواضع كری در خصوص اسرائیل تقدیر كرده و از وی خواسته بود در صورت پیروزی وی سیاست های واشنگتن ادامه سیاست های بوش باشد. این در حالی است كه كری همواره در موضعگیری ها خود را برای حفظ امنیت اسرائیل تواناتر از بوش و جهت استقرار صلح قدرتمند از رئیس جمهور جمهوریخواه می دید و از كمك های خارجی به تل آویو و انتقال سفارت آمریكا به بیت المقدس و به رسمیت شناختن جمعیت یهودی در كرانه باختری حمایت كرد. از دیگر سو، بوش نیز اعلام كرد قانونی را به امضا درآورده است كه براساس آن، وزارت امور خارجه آمریكا ملزم خواهد شد كه تمام اقدامات یهود ستیزانه در جهان را ارزیابی و مواضع آمریكا در قبال كشورهای جهان را براساس مواجهه آنها با یهود ستیزی تبیین كند. گرچه می توان دموكرات ها و جمهوریخواهان را همراهان نقشه راه نامید ، اما تأكید هر یك بر وجوه متفاوتی از سیاست همگرایی با اسرائیل در آینده بر چگونگی حمایت اسرائیل و یهودیان از حزب متبوعشان اثرگذار خواهد بود. سفر خاورمیانه ای كاندولیسا رایس وهیلاری كلینتون زورآزمایی دیپلماتیك در منطقه مناقشه میان دو جناح قدرت آمریكا تعبیر می شود.
منبع : روزنامه ایران