شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

آنژل ـ آ - ANGEL - A


آنژل ـ آ - ANGEL - A
سال تولید : ۲۰۰۵
کشور تولیدکننده : فرانسه
محصول : لوک بسون
کارگردان : لوک بسون
فیلمنامه‌نویس : لوک بسون
فیلمبردار : تیری آربوگاست
آهنگساز(موسیقی متن) : آنجا گاربارک
هنرپیشگان : ژامل دوبوز، ری راسموسن، ژیلبر ملکی، فرانک اولیویه بونه، آکیم شیر و ونوس بون
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۹۰ دقیقه


̎آندره̎ (دوبوز) کلاهبردار فرانسوی بیست و هشت سالهٔ الجزایری‌الاصل، هزاران یورو به طلبکارانی در سراسر پاریس بدهکار است. سه از قلچماق‌های یکی از این طلبکارها تا نیمه‌شب به ̎آندره̎ فرصت می‌دهند تا چهل هزار یورو به رئیس‌شان بپردازد و بعد مردک خبیثی به نام ̎فرانک̎ (ملکی) به مردانش دستور می‌دهد ̎آندره̎ را از بالای برج ایفل آویزان کنند. ̎آندره̎ که به دلایلی، خودش را آمریکائی تلقی می‌کند از سفارت آمریکا کمک می‌گیرد؛ و سپس دست به دامل پلیس می‌شود که به خاطر حفظ جانش او را حبس کنند. در نهایت وقتی کوشش‌های ̎آندره̎ به جائی نمی‌رسد تصمیم به خودکشی می‌گیرد. روی حفاظ‌های یکی از پل‌های روخانهٔ سن می‌ایستد و می‌خواهد خود را درون رودخانه بیندازد که ناگهان چشمش به زن جوانی می‌خورد که او نیز قصد خودکشی دارد. ̎آندره̎ زندگی زن (راسموسن) را نجات می‌دهد و زن برای قدردانی، به فرشتهٔ نگهبان ̎آندره̎ تبدیل می‌شود.
● به سختی می‌توان تصور کرد که خداحافظی بسون با سینما ـ و این عده که آنژل ـ آ آخرین فیلم او در مقام کارگردانی است ـ حسرتی را برانگیزد. بیشتر می‌توان حدس زد که بسون پایان دورهٔ خود را بهتر از دیگران دریافته و خواسته است با آنژیل ـ آ یک فانتزی جمع‌وجور و بامزه را به عنوان حسن ختام ارائه دهد. تلاش برای حفظ مُد زمانه، مخاطرهٔ از مُد افتادن را هم با خود دارد و این اتفاقی است که می‌توان ادعا کرد برای فیلم‌های قبلی بسون ـ فیلم‌ساز فناوری‌دوست فرانسوی که همواره بین وطن و هالیوود مردد بوده است ـ افتاده است. آنژل ـ آ که مثل آسمان برلین (ویم وندرز، ۱۹۸۷) دربارهٔ این است که چگونه یک فرشته به جائی می‌رسد که با رضایت خاطر فرصت ̎زمینی̎ بودن را با تمام دردسرهایش به آغوش می‌کشد، درواقع دوباره کاری متمرکز و پُر از گفت‌وگوهای شبه‌روشنفکرانه از رابطهٔ ظاهراً نشدنیِ انسان و ناانسان است که در عنصر پنجم (۱۹۹۷) قرار بود به صحنه‌پردازی‌های آن‌چنانی فیلم، حس و حال ببخشد. حالا دوبوز ـ همان شاگرد سبزی‌فروشِ عاشق ̎شاهزاده دایانا̎ در سرنوشت شگفت‌انگیز آملی پولن (ژان پی‌یر ژونه، ۲۰۰۱) به جای بروس ویلیس آمده و راسموسن بازیگر بسیار بلندقد اسکاندیناویائی، نقش میلا یووویچ را تصاحب کرده است. انتخاب سیاه و سفید شاید حاکی از غم غربت کارگردان برای نخستین فیلمش ـ آخرین نبرد (۱۹۸۴) باشد و ضمناً راهی برای تمایز دادن به فضای فیلمی که می‌خواهد اما نمی‌تواند پاریس متمایز خودش را بسازد. فرشته قرار است به مرد کوچکِ مضطرب به آخر خطر رسیده، عشق به خود و عشق به دیگری را یاد بدهد و خودش هم می‌داند که مأموریت دشواری است. از این لحاظ شاید فیلم پاسخی به آملی باشد، یا به تعبیر دیگر آخرین تلاش بسون برای بهره‌برداری از یک ̎مُد̎ سینمائی.