شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

اگر احمدی نژاد پیروز شود، اعراب چه خواهند کرد؟


اگر احمدی نژاد پیروز شود، اعراب چه خواهند کرد؟
به گزارش سرویس بین الملل فرارو، ماهنامه انگلیسی زبان " یوروپ - اژیا کریتیک" در مقاله ای به قلم "محجوب زویری"، ضمن بررسی تاریخ روابط ایران و اعراب در طول سال های پس از انقلاب، پیش بینی کرده است که با توجه به طرز فکر و رفتارهای آقای احمدی نژاد، اگر وی در انتخابات پیروز شود، روابط ایران با کشورهای منطقه و سایر اعراب پرتنش تر و وخیم تر خواهد شد.
مقاله را در زیر بخوانید:
چهار سال بعد از روی کار آمدن محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور نو محافظه کار ایران، این کشور در ۱۲ ماه ژوئن سال ۲۰۰۹ میلادی دهمین دور انتخابات ریاست جمهوری خود را برگزار خواهد کرد.
در زمان ریاست جمهوری او، جمهوری اسلامی ایران دچار تغییرات مهمی در رابطه با صحنه سیاست بین اللمللی و عملکرد سیاست خارجی خود شده است. با وجود این حقیقت که احمدی نژاد تصمیم گیرنده نهایی در مورد سیاست های حکومت نیست، اما وی هم بر پویایی سیاست های داخلی و هم بر روابط خارجی ایران از جمله رابطه با جهان عرب تاثیر گذار بوده است.
انتخابات آینده ایران در قالب تاریخ اخیر روابط ایران و اعراب بعد از انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ میلادی که نشانگر آغاز یک دوران نگران کننده در این روابط است مورد بحث قرار می گیرد.
اکنون فرصت و زمان مناسبی برای تحلیل در مورد حوادث عمده ای است که تعیین کننده روابط ایران و جهان عرب و همین طور تاثیرات احتمالی انتخابات ریلاست جمهوری ایران بر آینده این روابط است.
● کشورهای عرب و انقلاب ایران
با وجود سازگاری های کمی که به وجود آ مده اما در عناصر اصلی نگرانی های جهان عرب در مورد ایران تغییری حاصل نشده است.
بعضی از زمینه های نگرانی شامل ویژگی انقلابی رژیم ایران، موضع تهران در قبال عناصری چون(حزب الله) و (حماس) که یک کشور نیستند ، حمایت از اقلیت های شیعه در بعضی از کشورها ، مخالفت ایران با روند صلح با اسرائیل و اتحاد بعضی از کشورهای عربی با امریکا و ترس شدید آن ها از توسعه طلبی شیعه ایرانی می باشد.
ایدئولوژی انقلاب ایران ،حول محور عامه گرایی، ملی گرایی و مهم تر از همه شیعه گری می چرخد. ملی گرایی ایرانی به طور آشکار با ناسیونالیسم عربی تفاوت دارد؛ این ملی گرایی که به وسیله ( رضا شاه) ایجاد شده است اصولا بر تفاوت های نژادی بین ایرانی ها از یک طرف و اعراب از طرف دیگر تاکید دارد. تنش در روابط اعراب و ایران از زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ میلادی آغاز گردید که جامعه ایران را زیر و رو کرده و نظام حکومتی را از یک مشروطه سلطنتی تبدیل به جمهوری اسلامی نمود. از آن زمان به بعد، بعضی از کشورهای عرب از طرف ایران احساس تهدید می کنند.
جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰ میلادی شاهد تیره تر شدن روابط ایران و اعراب بیش از همیشه بود. طبیعتا کشورهای عربی از عراق حمایت کرده و دشمنان سابق ، تبدیل به بهترین متحدان وی (صدام)شدند.
شگفت این که این امر باعث افزایش قدرت ایران به عنوان تنها کشور رسما شیعه در منطقه و رسانیدن این قدرت به حداکثر ظرفیت برای اتکا به نیروهای خود جهت پیروزی در جنگ گردید!
عراق دروازه شرقی جهان عرب است و نقشی حائز اهمیت در شکل گیری روند روابط اعراب و ایران داشته است . ایران احساس کرد که این جنگ برای تضعیف اهداف و اصول انقلاب سال ۱۹۷۹ میلادی ( علیه این کشور) آغاز شده است، بنابراین تلاش های خود را برای همراه کردن شیعیات عراق، که در آنجا اکثریت را تشکیل می دادند، افزایش داد.
بعد از انقلاب ایران، روابط ایران و اعراب شاهد چرخشی چشمگیر بود. مصر در حالی که میزبان شاه ایران بود موضعی خصمانه را در روابط خود با جمهوری اسلامی جوان اتخاذ کرد. روابط بین دو کشور هنگامی که مصر در سال۱۹۷۹ میلادی، تنها ۲ ماه بعد از انقلاب ایران، اسرائیل به رسمیت شناخت تیره تر نیز شد.
انورسادات تبدیل به اولین دشمن ایران در جهان عرب شد و قتل وی با سرو صدای زیاد در ایران مورد استقبال قرار گرفت.
خالد اسلامبولی که سادات را به قتل رسانید تبدیل به یک نماد قهرمانی در ایران شد. یک خیابان در مرکز تهران به نام وی نام گذاری شد و این کار باعث دامن زدن به آتش روابط دو جانبه گردید.
بسیاری از کشورهای عربی از آن بیم داشتند که آرمان های انقلاب ایران برای آزادی ملت های اسلامی از قید رژیم هایی که در مقابل تغییرات مقاومت می کنند بتواند باعث انقلاب در بین مردم آن ها شود. این ترس به دلیل فعالیت جمعیت های شیعه در بعضی از کشورهای عربی، ازقبیل عربستان سعودی و عراق و هم چنین لبنان و بحرین تقویت می شد. این حالت نارضایتی خود را در طول هشت سال جنگ بین عراق و ایران نشان داد.
در طی این سالیان روابط ایران و اعراب پر تنش باقی مانده و این مسیر را در زمان جنگ خلیج فارس ادامه داد. با وجود این که ایران در زمان جنگ دوم خلیج فارس بی طرف باقی ماند، اما از تصمیم اعراب مبنی بر اجازه دادن به نیروهای امریکایی جهت داشتن پایگاه در کشورهای خود در حالی که ایران امریکا را شیطان بزرگ تلقی می کرد، ناراضی بود. در حقیقت تنها سال ها بعد از جنگ بود که هر دو طرف شروع به برقراری مجدد روابط دو جانبه، با یک احتیاط مشخص از طرف اعراب، کردند. به نظر می رسید آن ها با اکراه، وجود یک جمهوری اسلامی در منطقه را پذیرفته اند . تنها در سال های آخر دوره دوم ریاست جمهوری رفسنجانی بود که بعضی از گام های آرامش در روابط بین ایران و کشورهای عمده عرب برداشته شد. او اولین رئیس جمهور ایران بود که بعد از انقلاب از عربستان سعودی بازدید می کرد.
روابط بین ایران و کشورهای عرب بعد از آن که محمد خاتمی در یک پیروزی چشمگیر در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۹۹۷ میلادی به قدرت رسید رو به بهبود گذارد. هنگامی که خاتمی اصلاح طلب در ماه مه سال ۱۹۹۷ میلادی رئیس جمهور شد، با تبدیل شدن وی به اولین رئیس کشور انقلابی ایران که به سوریه؛ عربستان سعودی و قطر مسافرت می کرد، نقطه عطفی در روابط به وجود آمد.
به علاوه دو عامل مهم در شخصیت خاتمی وجود داشت که راه را برای روابط با اعراب هموار می ساخت. اول این که اعراب تحت تاثیر مهارت کلامی خاتمی قرار گرفته بودند که وی از آن برای ایجاد ارتباط با میزبانان خود استفاده می کرد. از نظر اعراب ، این مساله تحولی نسبت به گذشته محسوب می شد، زیرا رهبران پیشین ایران با زبان فارسی یا انگلیسی ارتباط برقرار می کردند.
دوم اینکه این که خاتمی با سخنرانی هایی که باعث ترویج همکاری منطقه ای می شد و از روابط بین اعراب و ایران تصویری ویژه ارائه می داد، میزبانان خود را شیفته می کرد.
سیاست اصلی خاتمی، با تمرکز بر مذاکرات دو جانبه بین کشورهای همسایه و کشورهای عرب، کاهش تنش در سیاست خارجی ایران بود.
به هر حال این تغییر در سیاست خارجی ایران نسبت به جامعه بین المللی و به ویژه جهان عرب ادامه پیدا نکرد. این امتیازی که ایران و جهان عرب بدان دست یافتند، در تابستان سال ۲۰۰۵ میلادی هنگامی که محمود احمدی نژاد به عنوان ششمین رئیس جمهور، جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد، پایان یافت.
احمدی نژاد رئیس جمهوری خود را با تصمیم به ادامه غنی سازی اورانیوم آغاز کرد که رئیس جمهور سابق، آن را به عنوان نشانه ای از حسن نیت به تعلیق درآورده بود.
این تصمیم آقای احمدی نژاد برای ادامه برنامه هسته ای به این دلیل بود که وی معتقد بود ایران به اروپا و امریکا بدون به دست آوردن سودی امتیاز داده است.
او هم چنین به حمایت خود جهت حمایت از حمله به اسرائیل ادامه داده و توجهات منفی رسانه ها در سراسر جهان را با تکرار این پیشنهاد که اسرائیل باید از روی نقشه محو شود جلب کرده است.
ادامه غنی سازی اورانیوم و تهدید اسرائیل دو سیاست مهم آقای احمدی نژاد محسوب می شوند، اما این سیاست ها هم چنین نشانه یک عدم درک بنیادین در عملکرد سیاسی داخلی ایران به حساب می آیند.
انتخاب آقای احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور باعث سوء ظن بیشتر گردیده و تصاویر منفی سیستم سیاسی ایران را بیشتر نمایان کرد. به عنوان رئیس جمهوری با سوابق نظامی، محافظه کاری و اصول گرایی؛ وی یک تهدید عمده برای جهان، مخصوصا برای همسایگان عرب این کشور به حساب می آمد. نظرات او درباره غرب، مخصوصا این که امریکا بزرگترین دشمن و تهدیدی برای ظهور ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای است، دلیلی برای افزایش سوء ظن ها نسبت به این کشور بود.
روابط بین بعضی از کشورهای عربی، مخصوصا عربستان سعودی، مصر و اردن با دولت ایران در زمان آقای احمدی نژاد تیره شده است.
او هرگز تردیدی در اعلام حمایت از دولت های عرب و بازیگرانی که کشور محسوب نمی شوند و مخالف موجودیت اسرائیل هستند، به خود راه نداده است. دولت های عربی مانند سوریه و بازیگرانی مانند حزب ا... و حماس دارای اشتراکات سیاسی قوی ای ،فراتر از بنیان های مذهبی صرف، با یکدیگر هستند.
در روز ۱۷ ماه فوریه سال ۲۰۰۷ میلادی احمدی نژاد و بشار اسد در تهران با یکدیگر ملاقات کردند. بعد از این ملاقات، احمدی نژاد اعلام کرد که آن ها اتحادی را برای توطئه های امریکا و اسرائیل علیه جهان اسلام تشکیل خواهند داد.
قبل از این دیدار در ماه ژوئن سال ۲۰۰۶ میلادی، وزرای دفاع ایران و سوریه توافقی را برای همکاری های نظامی علیه آنچه آن ها آن را (تهدیدات مشترک) به وسیله اسرائیل و امریکا خواندند ، به امضا رساندند.
ایران از حماس در غزه حمایت کرد، زیرا ایرانی ها همیشه مخالف روند صلح بین اعراب و اسرائیل بودند. از لحظات اولی که اسرائیل غزه را در آخرین جنگ بمباران کرد، صدها هزار ایرانی برای جنگ داوطلبانه علیه اسرائیل ثبت نام کردند. بعد از خاتمه جنگ در خیابان های ایران جشن گرفته شد. در گذشته حمایت ایران از فلسطینی ها با حمایت از سازمان آزادی بخش فلسطین در اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی اعلام می شد؛ بعد از اولین انتفاضه که بین سال های ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۳ میلادی انجام گرفت، این حمایت به طرف حماس تغییر جهت پیدا کرد.حمایت سیاسی ای که حماس از طرف ایران دریافت می کرد بعد از انتخابات مجلس در سال ۲۰۰۶ میلادی به اوج خود رسید.
حماس اکثریت کرسی های شورای قانون گذاری فلسطین را به دست آورد و دولت را تشکیل داد. جامعه بین المللی به سرکردگی امریکا از معامله با دولت فلسطین به رهبری حماس تا زمانی که موجودیت اسرائیل را به رسمیت نشناسد، خودداری کرد.
امریکا و اتحادیه اروپا تحریم هایی را علیه فلسطینی ها اعمال کردند.در این مرحله ، ایران، قطر و سوریه مخالفت خود را با این تحریم ها اعلام داشتند. ایران دولت حماس را بنیان نهاده بود و این دولت را حمایت سیاسی می کرد. ایران هم چنین از این موضع بین المللی برای زیر سوال بردن کل مساله دموکراتیزه کردنی که امریکا و اروپا آن را ترویج می کردند، استفاده کرد.
موضع ایران در قبال جنگ اخیر در غزه یادآور موضع این کشور در قبال حزب ا... درجنگ ۳۴ روزه در تابستان ۲۰۰۶ میلادی است. حمایت ایران از حزب ا... و حماس مورد انتقاد بعضی از دولت های عرب قرار گرفته و این امر باعث تیره تر شدن روابط اعراب با ایران شد.
منوچهر متکی، وزیر امور خارجه ایران گفته است: کشورهای عرب به جای اینکه از ما بترسند باید به مهاجمینی توجه کنند که از هزاران کیلومتر دورتر به سرزمین ها می آیند و نه ازایران.
شاهزاده سعود الفیصل، وزیر امور خارجه عربستان سعودی در پاسخ به متکی در ماه مارس سال ۲۰۰۹ میلادی اظهار داشته است که حمایت ایران از اعراب باید ازطریق دروازه مشروعیت انجام شود. این مساله سطح تنش بین بعضی از دولت های عرب و ایران را نشان می دهد.
تنش ها به دلیل شرایط در عراق ،که در آنجا دخالت های ایران نقشی مهم در موضع جامعه بین المللی و بعضی از کشورهای عرب علیه تهران ایفا می کند، افزایش یافته است. این مساله تنها باعث افزایش خشنودی عمیق آن ها در مورد برنامه هسته ای ایران شده است. این نگرانی ها هر روز بیشتر شده و به بی ثباتی در منطقه و عدم توانایی برای ایجاد تغییرات سازنده ای که بتواند به آرامش این وضعیت نگران کننده کمک کند، دامن می زند.
اصولا این مساله به این معنی است که بازیگران مختلف در مورد اعتقادات خود بحث می کنند، بی آن که تلاش برای موافقت درمورد یک نتیجه کلی به عمل آورند.در یک چنین بحث هایی نتیجه معمولی، قطع ارتباطی است که در آن ها هر کدام از بازیگران تمایلی به افشای اعتقادات خود یا خاتمه دادن به قضاوت ها در مورد نظرات دیگران ندارند .
این دقیقا همان چیزی است که بین ایران و کشورهای دیگر رخ داده؛ و باعث شده است این طور به نظر آید که سیستم سیاسی، اقتصادی یا حتی هسته ای ایران دور از دسترس است.
جدیدترین بحران بین ایران و مغرب(مراکش) دوباره باعث شده ثابت شود که تاچه حد سوء ظن بین دولت های عرب و ایران وجود دارد. روابط دیپلماتیک دوستانه بین ایران و مغرب قطع شده است. ایران به عنوان تهدیدی برای پادشاهی مغرب و هم چنین بحرین به دلیل اتحاد احتمالی بین شیعیان مغرب و بحرین با جمهوری اسلامی محسوب می شود.
به عنوان یکی از بزرگترین تولید کنندگان نفت و گاز و یک تهدید مستمر و قدرتمند برای جهان، از جمله اعراب، نتایج انتخابات آینده ایران غیر قابل پیش بینی است. دهمین انتخابات ریاست جمهوری در زمانی انجام می گیرد که جهان از شرایط پر تنش در سیاست بین الملل و نتایج بحران اقتصاد جهانی در رنج است. به هر حال، هم متحدان و هم دشمنان ایران در حال آماده شدن برای پذیرش نتایج این انتخابات می باشند، خواه اصلاح طلب ها پیروز بشوند ، خواه محافظه کاران.
شکی نیست که انتخابات ایران توجه جهان را به خود جلب کرده است .
بیشتر نگرانی ها در مورد تقویت اصول انقلاب اسلامی و ایجاد واکنشی که منجر به تقویت تلاش های احمدی نژاد در انتخابات شود، باعث می شود سیاست گذاران جهانی در این مرحله حرکتی را برای برداشتن گام های عمده ای در روابط برندارند.
با وجود این که رئیس جمهور تنها کسی نیست که در مورد سیاست خارجی کشور تصمیم می گیرد، اما حلقه ای از زنجیره تصمیم گیری در شورای عالی امنیت ملی ایران تلقی می شود که در آنجا برنامه ریزی و اجرای سیاست خارجی مورد بحث قرار گرفته و درباره آن تصمیم گیری می شود.
انصراف محمد خاتمی رئیس جمهور سابق از انتخابات باعث ناامیدی شده است. کشورهای منطقه و کشورهایی که خواستار دیدن تغییر در رفتار دولت ها هستند، در صورتی که احمدی نژاد در قدرت بماند نسبت به آینده روابط با ایران کمتر خوش بین خواهند بود.
یک سوء تفاهم نامناسب در مورد چگونگی تشریح روابط ایران و اعراب وجود دارد. مشکلات در روابط، ناشی از گوناگونی موضع اعراب نسبت به ایران و نظرات ایران درمورد بعضی از کشورهای عربی به عنوان نمایندگان سیاست خارجی امریکا در خاورمیانه است.هر کشور عربی دارای موضع متفاوتی نسبت به ایران است. نتایج انتخابات آینده ممکن است منجر به تغییرات بنیادین در اوضاعی که روابط ایران و اعراب را تحت تاثیر قرار می دهد نشود.
به هر حال این نتایج می تواند منجر به کاهش تنش حداقل در مرحله اول ریاست جمهوری جدید گردد. تغییر عمده در روابط ایران و اعراب بدون تغییر اساسی در روابط تهران با امریکا و اروپا امکان پذیر نخواهد بود.
منبع : پایگاه خبری ـ تحلیلی فرارو