شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

«مالدینی» بزرگترین سمبل تاریخ میلان


«مالدینی» بزرگترین سمبل تاریخ میلان
شهر میلان، برای توریست هایی كه به كلیساهای معظم آن وارد می شوند، برای هنرمندان زمانی كه راهی تالارهای مجلل هستند، برای اركسترهای بزرگ دنیا و برای دیوانگان فوتبال، معبد سن سیرو جذابیت های فراوانی دارد.اینجا یك نام، احترام تمام اهالی ورزشگاه را برمی انگیزد. او بدون هیچ توصیفی «پائولو مالدینی» است؛ كسی كه بنابرعقیده تیفوسی های روبروی جایگاه سن سیرو، بزرگترین سمبل تمام تاریخ است.اما مالدینی چه كسی است؟
● هر آنچه پائولو دارد
▪ تولد ۲۶/۶/۱۹۶۸
▪ محل تولد: میلان
▪ قد: ۱۸۶ سانتیمتر
▪ وزن: ۸۵ كیلوگرم
▪ اولین بازی رسمی با پیراهن میلان: ۲۰ ژانویه ۱۹۸۵ در سن ۱۶ سالگی مقابل اودینزه
▪ اولین بازی ملی: سال ۱۹۸۸ مقابل یوگسلاوی سابق
▪ وضعیت تأهل: متأهل، دارای همسری ونزوئلایی به نام آدریان فوتسا و ۲ فرزند به نام های كریستین و دانیل
▪ اتومبیل مورد علاقه: فراری
▪ درآمد خالص سالانه: ۵/۲ میلیون یورو
▪ شیرین ترین خاطره ورزشی: فتح لیگ قهرمانان فصل ۱۹۹۴ همراه میلان.
▪ تلخ ترین خاطره ورزشی: شكست در فینال جام جهانی ۱۹۹۴ مقابل برزیل.
▪ شیرین ترین خاطره زندگی: به دنیا آمدن اولین فرزندش(كریستین) و همچنین انجام اولین بازی همراه با پیراهن میلان.
▪ تلخ ترین خاطره زندگی: مرگ پدربزرگش كه به نوعی بزرگترین مشوقش محسوب می شد.
▪ بزرگترین آرزوی فعلی: فتح هفتمین جام لیگ قهرمانان(البته محقق نشد!)
▪ افتخارات مالدینی: ۷ اسكودتو(،۱۹۸۸ ۱۹۹۲ ، ۱۹۹۳ ۱۹۹۴، ، ۱۹۹۶ ، ۱۹۹۹و ۲۰۰۴)، یك جام حذفی ایتالیا(۲۰۰۳)، ۴ سوپركاپ ایتالیا(۱۹۹۳ ، ۱۹۹۴ ، ۱۹۹۶و ۲۰۰۴)، جام لیگ قهرمانان(۱۹۸۹ ، ،۱۹۹۰ ۱۹۹۴و ۲۰۰۳)، ۲ جام بین قاره ای(۱۹۸۹و ۱۹۹۰)
▪ افتخار شخصی: مرد سال فوتبال اروپا در سال ۱۹۹۴ از نگاه مجله ورلدساكر. او در طول دوران حرفه ای خود ۴ بار از زمین اخراج شد.پائولو با وجود اشتیاق زیادی كه برای كسب موفقیت های ملی داشت، در این عرصه یك ناكام بزرگ به حساب می آید. شكست دردناك مقابل آرژانتین مارادونا، آن هم در ناپل ادامه پیدا كرد.( در آن سال این منطقه اسطوره ای به نام مارادونا داشت، جنوبی ها به خاطر نفرت دیرینه از اهالی شمال خود را یك ایتالیایی ندانسته و به تشویق آرژانتین پرداختند) ایتالیا تیم سوم جام جهانی ۹۰ در یورو ۹۲ راه به جایی نبرد اما با پائولو به فینال جام جهانی ۹۴ رسید اما شكستی دیگر باز هم در ضربات پنالتی رقم خورد.
جالب آنكه زولا با پنالتی هدر داده یورو ۹۶ باز هم كام مالدینی را تلخ كرد. شكست در ضیافت پنالتی های فرانسه ۹۸ و ۲۰ ثانیه پایانی یورو ۲۰۰۰ و پرش یك آسیایی روی سر افسانه پیر، تمام تلخكامی های مالدینی است اما چگونه پائولو از محلات قدیمی شهر سربرآورد و تبدیل به چهره ای ماندگار شد؟پدر او یعنی چزاره بزرگ به خوبی آن دوران را به یاد دارد:«من و همسرم فرزندان زیادی داشتیم كه از قضا همگی بسیار شلوغ و پر سر و صدا بودند.
در این میان پائولو با آن چشم های براق چیز دیگری بود. او به هر وسیله ای برای خود توپ می ساخت و وسایل خانه راه گریزی نداشتند. كنترل این جمع یاغی بسیار دشوار بود. فقط یك چیز پائولو را آرام می كرد: یكشنبه عصر و برنامه فوتبال ایتالیا!اولین دیداری كه به طور واضح علاقه اش را به فوتبال نشان داد، هنگامی بود كه من از گردش روزانه بازمی گشتم و او معصومانه به من نگاه كرد و گفت به یوونتوس و پائولو روسی علاقه مندم!
صحبت او مرا كمی خشمگین كرد. در ایتالیا یك تورینی با یك میلانی سازش نمی كند.»به هر حال پس از طی دوران كودكی علایق پائولو كوچك متوجه تیم پدرش شد. هنگام ۱۵ سالگی این نوجوان تصمیم قطعی خود را گرفته بود؛ ترك مدرسه و حضور در تیم میلان. مادر او به شدت مخالف این قضیه بود اما چزاره كه می دانست پسرش چه پشتكاری دارد، «نه» نگفت. پائولو به تیم نوجوانان میلان راه یافت.
معلم «اولیدهولم» سوئدی بود. سرانجام لحظه موعود فرا رسید. اندكی از آغاز سال نو گذشته بود. میلان كه تازه از سریB بازگشته بود، از وجود چند یار اصلی محروم بود. لیدهولم رو به پائولو كرد و گفت: «برای بازی امشب روی تو حساب می كنم!» ابتدا پائولوی جوان دست و پای خود را گم كرد اما پس از مدتی با همان اعتماد به نفس همیشگی به درخواست مربی اش جواب مثبت داد. ادامه داستان را از زبان خود او می شنویم:«كمی اضطراب داشتم.
آن زمان میلان مدافعانی چون باره سی را در اختیار داشت. هرگز تصور نمی كردم روزی به عنوان جایگزین او مطرح شوم؛ با این وجود وانمود كردم تحت تأثیر قرار نگرفته ام. قبل از شروع دیدار، لیدهولم دست خود را روی شانه های من گذاشت و بزرگترین نصیحتی كه در زندگی ام شنیده ام، به من گفت: برو بازی خودت را انجام بده و از هیچ چیز نترس! بازی فوق العاده ای بود. نمره قبولی گرفتم. وقتی شب به خانه بازگشتم از شدت خوشحالی تا صبح خوابم نبرد. از آن روز به بعد سعی كردم همیشه عاشق میلان باشم. خوشحالم كه هنوز پس از گذراندن ۲۰ سال زندگی با این پیراهن، هر روز به عشق آن از خواب برمی خیزم.»
پائولو چه دارد كه دیگران فاقد آن هستند؟ پول زیاد؟ چهره جذاب؟ ارتباطات فوتبالی؟ هر ۳؟ اما هیچ كدام از اینها دلایل مورد نظر نیستند. به اعتقاد پائولو، او تنها صادقانه برای تیمش تلاش كرده و مردم این كوشش ها را دیده اند، پس به این دلیل چنین محبوبیت افسانه ای بین مردم كسب كرده است. او فلسفه زندگی خود را اینگونه بیان می كند: «كار و تلاش در اولویت اول من قرار دارد و پس از آن روی حرفه خود متمركز می شوم.» میلان رؤیایی دهه ،۹۰ عمده خاطرات او را تشكیل می دهد. بهترین بازی های او در سال ۱۹۹۲ رقم خورد. مالدینی نقش یك مدافع چپ را به خوبی ایفا می كرد. از آن تیم، فان باستن مرد ایده آل پائولو است.دیگر بازیكن مورد علاقه وی رودگولیت بود؛ كسی كه ضربات سرش مالدینی را دیوانه كرده بود. پائولو كم كم تبدیل به افسانه می شد.
● دوران پس از بیماری
با آمدن زاكه رونی اختیار عمل مالدینی بیشتر شد. میلان جدید، اسكودتو را فتح كرد. این اولین باری بود كه مالدینی به عنوان كاپیتان، اسكودتو را فتح می كرد.زاكه به عنوان اینتری اصیل همواره مالدینی را تحسین می كرد:« او رهبر تیم من بود. هواداران واقعاً او را می پرستیدند. افتخار می كنم كه مربی او بودم. مالدینی پی درپی قرارداد خود را تمدید می كرد. واقعیت زندگی این است. او هرگز سرمبلغ قرارداد چانه نزده، هر چند بیشترین پول را دریافت كرده است.»جورجیو آرمانی سال ۱۹۹۴ مالدینی را به تبلیغ آخرین محصولاتش فرا خواند اما ۵ سال بعد تصمیم گرفت به نوع دیگری از این مرد ستایش كند.
آرمانی گفت: «پائولو زیباترین فرد برای پوشیدن بهترین لباس ها است كه البته قبل از آن یك انسان نمونه است. هرگز ندیدم او به خود مغرور شده یا حركت ناپسندی از خود بروز دهد.»در آن سال ها مالدینی یكی از معدود اخراج های دوران فوتبال خود را تجربه كرد. این مرد با چند تزلزل كوچك در نوع بازی، باعث بلندشدن سر و صدای حاشیه سازان شد. آنها ادعا می كردند چزاره و پائولو به واسطه ارتباط خوبی كه با مافیای فوتبال دارند، همواره در متن حضور دارند! چندی بعد روبرتو بكاتینی یكی از مشهورترین ورزشی نویسان ایتالیا جوابیه ای به این مضمون داد: «اگر مالدینی ها مافیایی باشند، پس فوتبال ما تمام دارایی های خود را مدیون این دسته است!»
● غروب افسانه آغاز می شود
به دوره حاضر می رسیم. پائولو بعد از آنكه ركورد بیشترین تعداد بازی ملی در ایتالیا را از آن خود نمود، این افتخار را تا مدت محدود در سطح جهان نیز در اختیار داشت. جام جهانی ۲۰۰۲ آغاز شده بود و كاپیتان قصد داشت در چهارمین جام خود عنوان جالب توجهی كسب كند اما به طور واضح از توان درخشش تهی شده بود. بازی مقابل میزبان و اشتباهات داوری تنها بهانه بود، بهانه ای كه ایتالیایی ها را از فكركردن به اشتباه مالدینی دوست داشتنی فارغ می كرد.آنها نمی خواستند سقوط قهرمان خود را مشاهده كنند.
خبر و تیتر روز بعد، مطبوعات ایتالیا را تركاند. مالدینی از تیم ملی خداحافظی كرد! التماس و خواهش به سوی او روانه شد اما همان طور كه مالدینی یك بار تصمیم گرفت فوتبالیست شود و بهترین شد، حالا نیز می خواست این قضیه را پایان دهد كه داد. او راجع به اتخاذ تصمیمش گفت: «احساس كردم توانایی ادامه دادن را ندارم. من عمری در تیم ملی بودم و به افتخار بزرگی نرسیدم، تا كی می توانستم تیم ملی را با خود به ذلت ببرم؟»
اما كاپیتان در اولدترافورد، لیگ قهرمانان را بالای سر برد تا ناكامی تیم ملی را جبران نماید.بار دیگر اسكودتو فصل ۲۰۰۴ از آن میلان شد. ژانویه ۲۰۰۵ از راه رسید و مالدینی در بیستمین روز آن ماه، بیستمین سالگرد حضور در میلان را جشن گرفت. نامش مالدینی است و لقبش مترادف با افتخاری تمام نشدنی اما سال ۲۰۰۶- ۲۰۰۵ سالی بدون افتخار بود؛ نایب قهرمانی در سری A به همراه لیگ قهرمانان، فصلی كه هیچ دستاوردی برای كاپیتان نداشت.
● بازیكنان رؤیایی مالدینی
▪ دروازه بان: والتر زنگا
▪ مدافعان: فرانكو باره سی، فردیناند، روبرتو كارلوس و الساندرو نستا
▪ هافبك ها: مارادونا، زیدان، فیگو و دیمیتریو آلبرتینی
▪ مهاجمان: فان باستن، گولیت و رونالدو
▪ مربی ایده آل: فابیو كاپلو
▪ رییس باشگاه موردنظر كاپیتان:سیلویو برلوسكونی
● آمار مالدینی
▪ نخستین رقابت اروپایی: ۸/۹/۱۹۸۵مقابل اوسر كه به پیروزی ۳ بر یك میلان انجامید.
▪ اولین بازی در كوپا ایتالیا: ۲۱/۸/۱۹۸۵در تساوی ۲ بر ۲ مقابل جنوا.
● برد تاریخی یك عاشق
مالدینی دیگر به سبك دوران جوانی، میلان را محبوب خود نمی دانست اما در یكی از تاریخی ترین بردهای دربی میلانو با ۶ گل شاهد خردشدن همسایه بود. عطش تهاجمی بهترین مدافع چپ فوتبال ایتالیا، سیری ناپذیر بود. مالدینی ادعا می كند حتی پس از این پیروزی نیز از خود بی خود نشده است.
به طور كلی پائولو علیرغم اینكه آدمی احساساتی است اما در نوع عكس العمل هایش وسواس زیادی دارد. كمتر كسی خوشحالی مفرط یا ناراحتی شدید پائولو را در چهره اش خوانده است. برد فصل ۲۰۰۱ می توانست مرهمی بر زخم های بی پایان مالدینی در رده ملی باشد. شكست در فینال یورو ۲۰۰۰ برای كاپیتان تیم ملی بسیار گران تمام شد. او با یادآوری این خاطرات گفت:«در آغاز جام كمتر كسی روی موفقیت ایتالیا حساب می كرد اما ما كم كم «چهره» یك مدعی را به خود گرفتیم.
در بازی نیمه نهایی مقابل میزبان خوش شانس بودیم. این بار پنالتی ها به دادمان رسید. من پنالتی خود را در حساس ترین مقطع از دست دادم اما خوشبختانه هلند آن قدر خرابكاری كرده بود كه خللی به پیروزی ما وارد نشد. به فینال رسیدیم و تا دقیقه ۹۳ پیروز بودیم.برای اولین بار در طول عمر خود قبل از سوت پایان تصور به دست گرفتن جام به سرم افتاد و همین موضوع تاوان سختی به دنبال داشت. در پایان بازی حتی نای بلندشدن از زمین را نداشتم. تصمیم بدتر چند روز بعد گرفته شد كه بدترین ضربه بود: اخراج دینوزوف! او مربی بزرگی بود. گمان می كنم برلوسكونی در این امر دخالت داشت.
هیچ كس به تركیب یك تیم موفق دست نمی زند.»اگر احساس مالدینی نسبت به زوف اینگونه است، در مورد پدرش از این نیز شدیدتر است. پدر و پسر اواخر فصل ۲۰۰۱ در میلان بار دیگر به هم رسیدند. مالدینی احساس می كرد بازیكنان میلان به خاطر او به چزاره احترام می گذاشتند. او به خاطره ای اشاره كرد:«هنگامی كه چزاره مربی تیم ملی بود، بازیكنان در غیاب من او را تمسخر می كردند.
من متوجه این امر می شدم اما به روی خود نمی آوردم. رفتار تیم آشكارا مرا آزار می داد. احترام هر شخص در وهله اول باید ناشی از رفتارهای خود او باشد نه عوامل بیرونی.» سرمربیگری چزاره در میلان دوام زیادی نداشت. مالدینی كم كم به فكر خروج از دیدارهای ملی بود اما تصمیم گرفت جام جهانی ۲۰۰۲ را به عنوان آخرین آزمون ملی خود با موفقیت پشت سر بگذارد، هر چند این رؤیا سرابی بیش نبود.
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید