یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


وبلاگ ، نوشته ای از دنیای معاصر


وبلاگ ، نوشته ای از دنیای معاصر
در هر دوره ای، به تأسی از تحولات فرهنگی، شکل ها یا قالب های بی سابقه ای از نگارشِ متن ظهور می کنند.برای مثال، قالب موسوم به «مقاله» (essay) از اواخر قرن هفدهم در غرب رواج یافت، یعنی حدوداً از همان زمانی که با پیشرفت های علمی و سپس تأکید فیلسوفان خِرَدگرای عصر روشنگری بر عقلانیت، نیاز به استدلال و احتجاجِ منثور بیش از پیش احساس شد.در این شکل از نگارش (مقاله)، نویسنده می کوشد تا برنهادی (تزی) را از راه اقامه برهان و با توسل به راهبردهای بلاغی و منطقی از قبیل قیاس و استنتاج و تباین و استقراء، با نثری تا حد ممکن عینی، به اثبات برساند.پیداست که ظهور این قالبِ نگارش، منعکس کننده گرایش های اندیشمندانِ همان عصر به توسل به هنجارهای خِرَدمبنایانه و رسیدن به باورهای جهان شمول بود.
در دوره ای از ادبیات فارسی که آن را «معاصر» می نامیم اما با توجه معنای «معاصر» («هم عصر»، «مربوط به زمانه ما») یقیناً دقیق تر خواهد که آن را «مدرن» بنامیم، نثر منزلتی را در ادبیات ما کسب کرد که در دوره پیشامدرن شعر از آن برخوردار بود.بخش اعظم ادبیات کهن ما به شعر نوشته شده است و در واقع نثر در دوره ها ی گذشته بیشتر برای نگارش متون غیرادبی به کار می رفت، مثلاً برای نوشتن تاریخ یا سفرنامه یا رساله های فلسفی و عرفانی.دو رویداد مهم همزمان با انقلاب مشروطه، زمینه مناسبی برای این تحول در جایگاه شعر و نثر ایفا کرد:
۱) پیدایش مطبوعات؛
۲) ترجمه ادبیات منثور اروپا.
انتشار مطبوعات آزاد پس از انقلاب مشروطه باعث گردید تا نثر برای اهدافی نو به کار گرفته شود.در این روزنامه ها و مجلات، نثر نه به منظور تبیین یک دستگاه فلسفی یا نگرش عرفانی و نیز نه به منظور زندگینامه نویسی و بازگویی تاریخ، بلکه برای بیان و دفاع از دیدگاه های سیاسی یا برای تشریح شیوه ها و روال متناسب با جوامع جدید مورد استفاده قرار گرفت.از آن جا که این موضوعات به توده های وسیع مردم مربوط می شد و اساساً هدف مقاله نویسان روشنگری و تهییج مردم عادی بود، نثرِ فخیمانه پیشامشروطیت جای خود را به زبانی روزمره داد که برای وسیع ترین اقشار مردم قابل فهم بود.بدین ترتیب، زبانِ آسان فهمِ مطبوعات، زمینه ساز کاربرد همین زبانِ روزمره و ساده در داستان های کوتاهی شد که متعاقباً جمال زاده و دیگران نوشتند.روزنامه ها و مجلاتِ برآمده از مشروطیت همچنین ابزاری برای معرفی و محبوبیت داستان های منثور شدند.داستان های بلند که در این نشریات به صورت پاورقی منتشر می شدند، بزودی توجه و علاقه خوانندگانِ فراوانی را به خود جلب کردند.ناصر نجمی، سیروس بهمن، رحیم زاده صفوی، حسینقلی مستعان، ابراهیم مدرسی و حسین مسرور شش نفر از نویسندگان این قبیل داستان های مطول بودند که آثارشان بویژه در دو مجله تهران مصور و ترقی با اقبال گسترده خوانندگان مواجه گردید.
جنبش مشروطه به منزله یک گفتمان نو، علاوه بر اعطای جایگاه و نقشی نو به نثر همچنین محتوای ادبیات را در دوره جدید دگرگون کرد.در این دوره، قالب های کهن به منظور بیان مضامین نو به کار گرفته شدند.برای مثال، در شعر مدرن فارسی، قالب دیرینه غزل که در گذشته برای بیان احساسات رمانتیک گونه عاشق نسبت به معشوق به کار می رفت، در اشعار شاعری همچون عارف قزوینی به وسیله ای برای بیان آزادی خواهی تبدیل شد.بدین ترتیب، صور خیال متداول در شعر کلاسیک فارسی که ملهم از نوعی طبیعت گرایی عرفانی بود، جای خود را به تصاویر شعری بدیع درباره وضعیت اجتماعی، اختناق و مبارزه برای کسب حقوق دموکراتیک داد . در غزل های پیشامدرن فارسی، کراراً عاشق از حزن و تألم ناشی از فراق معشوق شکوه می کرد، یا بلبل ازهجر گل می نالید؛ لیکن در غزل مدرن فارسی شاعر از نابرابری اجتماعی و گستردگی فقر سخن می گوید.همزمان با گسترش سواد و نیز بیشتر شدن آگاهی سیاسی توده های مردم، مخاطبان این اشعار نیز تغییر کردند.اکنون دیگر نه درباریان و نخبگان بلکه عامّه مردم بودند که مورد خطاب شاعر معاصر قرار می گرفتند و به همین سبب در این دوره زبان شعر (همچون زبان متون منثور) از تصنع دور شد و هر چه بیشتر به زبان روزمره مردم نزدیک گردید.
بدین ترتیب، می توان گفت که برآمدن ادبیات مدرن در ایران، پیامد پیدایش گفتمان های نو از زمان جنبش مشروطه به این سو است.برخی از مهم ترین رویدادها و تحولاتی که همزمان با پیدایش این گفتمان تأثیر بسزایی در ادبیات فارسی باقی گذاشتند، عبارت بودند از: شکل گیری خواست های جدید در زمینه حقوق دموکراتیک آ حاد مردم؛ تغییرات فرهنگی و اجتماعی ناشی از ورود بطئی فناوری مدرن؛ انتشار مطبوعات؛ اشغال ایران در جنگ جهانی دوم؛ ترجمه آثار ادبی اروپایی.
به طریق اولی، در سال های اخیر، در کشور ما شکل ها و قالب های جدیدی در نگارش متون منثور رواج یافته اند که در ادبیات گذشته ما سابقه ندارند.یکی از این شکل های جدید
نگارش، وبلاگ نویسی است.«وبلاگ» به صفحه ای در شبکه جهانی (اینترنت) اطلاق می شود که در آن، کسی استنباط های خود از رخدادهای روز را به صورتی مکتوب در دسترس دیگران قرار می دهد.وبلاگ ها به اندازه «سایت های شخصی» (homepage) متنوع نیستند، برای مثال، معمولاً شامل تصویر یا فایل های صوتی نمی شوند.در واقع، وبلاگ بیشتر به نوعی «دفتر خاطرات و برداشت های روزانه»ی الکترونیکی شباهت دارد که دیگر جنبه شخصی (خصوصی) خود را از دست داده است و هر کسی از راه اتصال به شبکه جهانی، به سهولت می تواند به مفاد آن دسترسی پیدا کند.
آمار نشان می دهد که ایران، پس از کشورهای پرجمعیتی مانند چین، مقام بالایی را در زمینه وبلاگ نویسی دارد.هم اکنون صدها هزار وبلاگ به زبان فارسی توسط ایرانیان در اینترنت قرار گرفته است و این روزها به کرّات به اشخاصی برمی خوریم که به جای کارت ویزیت، آدرس وبلاگ خود را در اختیار دیگران قرار می دهند.وفور این شکل جدید از نگارش، لازم می کند که هم به دلایل یا زمینه های پیدایش و گسترش این نوع متن نویسی توجه کنیم و هم این که بکوشیم ویژگی های آن را به منزله قالبی نوظهور در نگارش تبیین کنیم.
بررسی تحلیلی وبلاگ های ایرانیان می تواند ثابت کند که در کشور ما، وبلاگ نویسی اساساً ریشه در تناقض های مغفول مانده در فرهنگ رسمی دارد.وبلاگ امکان بیان آرا و افکاری را می دهد که در زندگی روزمره غالباً کتمان می شوند.این اندیشه ها لزوماً سیاسی نیستند و در واقع محتوای اکثر این وبلاگ ها بیشتر به موضوعات فرهنگی و فردی مربوط می شود تا به موضوعات سیاسی.مثلاً اشخاص درباره گفت وگوی خود با بقال محله، یا مراسم عروسی یکی از بستگان، یا اتفاق هایی که در محل تحصیل شاهد آن بوده اند و سایر موضوعات مشابه در وبلاگ های شخصی به تفصیل می نویسند.
در بررسی وبلاگ نویسی به منزله شکل جدیدی از نگارش در دوره معاصر به این موضوع مهم باید توجه داشت که در اینترنت، هویت فردی می تواند به سهولت مکتوم بماند. بسیاری از اشخاص ترجیح می دهند که با نام های مستعار وبلاگ بنویسند تا بتوانند اندیشه های خود را بدون معلوم کردن هویت شان و بدون
خود ـ سانسوری بیان کنند.به همین سبب، وبلاگ نویسی یکی از شکل های امروزین طرزی از نگارش است که در غرب آن را «اعتراف نامه» (confessional) می نامند.(نمونه ای از این اعتراف نامه ها، کتاب سنگی بر گوری، نوشته جلال آل احمد، است.) در اعتراف نامه لزومی به کتمان هویت دیده نمی شد، زیرا اشخاص این قبیل متون را معمولاً در برهه ای از عمر می نویسند که تجربه های متعددی را در زندگی از سر گذرانده اند و دیگر از بیان اعمال گذشته هراسی به دل راه نمی دهند.در فرهنگ هایی که برملا شدن عقاید واقعی افراد می تواند پیامدهای ناگواری را در پی داشته باشد، میل به بی هویتی در فضای اینترنت تقویت می شود تا اشخاص بتوانند راحت تر مکنونات خود را به رشته تحریر درآورند.
مطالعات ادبی نمی تواند به این شکل نوظهور از نگارشِ متن در فرهنگ ما بی اعتنا باشد.آنچه در وبلاگ ها می خوانیم در واقع نوعی از روایت است، روایتی واجد شخصیت و کشمکش و زاویه دید و سایر عناصر داستان کوتاه. راوی این روایت ها، اول شخصی است که از آنچه در موقعیتی خاص بر او رخ داده سخن می گوید. تحلیل و بررسی دقیق پیرنگ این روایت ها و کوشش به منظور تبیین مضامین مکرر (موتیف ها) در وبلاگ ها، یکی از راه های تبیین معضلات کنونی فرهنگی ما است.وبلاگ ها غالباً حاوی امر مذموم و به قول روانکاوان، واپس رانده شده اند (واپس رانده شده از شعور آگاه).نادیده انگاشتن این وبلاگ ها و درخور بررسی ندانستن محتوای آن ها، حکم بی اعتنایی به مبرم ترین مسائل فرهنگی در جامعه کنونی ما را دارد، مسائلی که خارج از فضای مجازی اینترنت (یعنی در واقعیت)، معمولاً به صورت هایی ناخوشایند و پرتنش و گاه ویرانگر جلوه گر می شوند و حل کردن شان مستلزم صرف انرژی فراوان برای فهم ماهیت آنها و چاره اندیشی برای نحوه رفع کردن شان است.
پژوهشگران و منتقدان ادبی که تخصص شان بررسی متن است، در زمره صاحب صلاحیت ترین افراد برای بررسی وبلاگ ها هستند.این بررسی نقادانه نه فقط به فهم بهتر مسائل فرهنگی کمک می کند، بلکه همچنین امکان ملحوظ ساختن متون جدیدی را در دایره مطالعات ادبی فراهم می آورد که دست اندرکاران مطالعات ادبی تاکنون از آنها غفلت ورزیده اند.به رغم گذشت بیش از ۸۰ سال از ظهور داستان کوتاه به عنوان ژانری نو در ادبیات مدرن فارسی، و نیز به رغم گذشت حدود یک قرن از ظهور رمان در ادبیات ما، هنوز این ژانرها رسماً در دانشگاه ها به دانشجویان زبان و ادبیات فارسی در قالب درس هایی مستقل (مثلاً با عنوان «عناصر داستان کوتاه» و «آشنایی با رمان») تدریس نمی شوند.بررسی مضامین ادبیات داستانی هر دوره می تواند حکم تصویر روشنی از مبرم ترین و درخورتوجه ترین معضلات فرهنگی همان دوره به دست دهد.به طریق اولی، با بررسی محتوای وبلاگ های فارسی و تحلیل درونمایه آنها از منظر نقد ادبی می توان تبیینی از ناپیداترین اما مسأله آفرین ترین جنبه های فرهنگ معاصر به دست داد.این هدفی است که دست اندرکاران مطالعات فرهنگی در همکاری با متخصصان ادبیات معاصر می توانند به آن دست یازند.
حسین پاینده
دانشیار نظریه و نقد ادبی، دانشگاه علامه طباطبایی
منبع : روزنامه ایران