پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مرز در عقل و جنون باریک است...


مرز در عقل و جنون باریک است...
ممكن است تا كنون با فردی برخورد كرده باشید كه زود از كوره در می رود و به اصطلاح تحریك پذیر است و در عین حال خیلی خودش را قبول دارد یا به عبارتی خود بزرگ بین است. اگر كمی در زندگی چنین فردی دقیق شوید شاید بفهمید او خیلی كم می خوابد اما با این وجود احساس خستگی نمی‌كند و بسیار فعال است. چنین فردی به احتمال زیاد نوعی اختلال روانی دارد كه به آن اختلال دو قطبی گفته می شود.
بیماری یا اختلال دو قطبی یا همان بیماری افسردگی- شیدایی، نوعی اختلال خلق است كه بیمار مبتلا به آن دوره‌هایی از افسردگی یا مانیا و حتی در مواردی دوره هایی از هر دو آنها را تجربه می كند. البته باید در نظر داشت كه این بیماری كاملا با بیماری افسردگی اساسی یا تك قطبی متفاوت است و اشتباه گرفتن این دو بیماری با هم بسیار خطرناك است. چراكه در دوره افسردگی ممكن است علائم بیمار درست شبیه بیماری افسردگی اساسی باشد، ولی اگر این بیمار تحت درمان با داروهای ضد افسردگی تنها قرار گیرد دچار فاز شیدایی یا همان مانیا می‌شود كه در آن صورت با خطر شدید خودكشی همراه است.
بیمار دچار این بیماری در دوره هایی از زندگی بسیار فعال، سر زنده، شاد، دارای اعتماد به نفس زیاد و گاهی زیاده از حد، كم خوابی و ولخرجی می شود. در عین حال در دوره‌هایی از زندگی افسرده، نا امید، بی انگیزه و بدون اعتماد به نفس می شود.
● شایع‌تر از معمول
اختلال دو قطبی بسیار شایع است البته بسیاری از موراد آن یا اصلا به روانپزشك مراجعه نمی كنند و یادرست تشخیص داده نمی شوند. بر اساس تحقیقات اخیر دانشمندان دانشگاه های هاروارد و كالیفرنیای سان دیگو ،۶/۳ درصد مردم یك جامعه به بیماری دو قطبی مبتلا هستند در حالی كه اطلاعات قبلی نشان می دادند كه تنها یك درصد مردم دچار این بیماری هستند. شاید علت این اختلاف، عدم مراجعه بسیاری از بیماران به روانپزشك به دلیل ترس از خوردن برچسب بیمار روانی یا دیوانه به پیشانی یشان است.
نتایج تحقیقات جدید نشان می د هند كه حداقل ۵۰ درصد از بیماران مبتلا به این بیماری در سنین كمتر از ۱۷ سالگی علائم این بیماری را به خاطر می آورند. این یعنی اگر كمی اطلاعات عمومی در این زمینه بالاتر رود می توان خیلی سریع‌تر بیماری را تشخیص داد و از عوارض بعضا جبران ناپذیر آن جلو گیری كرد. در حقیقت، امروزه حدود ۰/۵ درصد كودكان و نوجوانان زیر ۱۸ سال به این بیماری مبتلا هستند. .
● عدم تشخیص بهتر از تشخیص غلط
از آنجایی كه ممكن است برای اولین بار این بیماری با فاز افسردگی خود بروز كند، احتمال اشتباه در تشخیص آن با بیماری افسردگس اساسی وجود دارد. در حالی كه درمان های این دو بیماری بسیار با هم متفاوت هستند و اگر بیماری دو قطبی غلط تشخیص داده شده و به بیمار داروهای ضد افسردگی به جای داروهای درست این بیماری تجویز شود، می تواند باعث بروز رفتارهای خشونت آمیز، افكار و اقدام به خودكشی و قتل و آدم‌كشی شود. چون داروهای ضد افسردگی باعث می شوند كه فاز افسردگی بیمار دو قطبی به فاز مانیا تبدیل شود كه بسیار خطرناك است.
● خطر خودكشی را جدی بگیرید
افراد دچار اختلال دو قطبی، دو برابر بیماران دچار افسردگی اساسی، در خطر خودكشی قرار دارند. در واقع ۱۲ درصد این بیماران خودكشی می كنند. به همین دلیل مراقبت از این بیماران در مورد پیشگیری از خودكشی یكی از وظایف اطرافیان آنها ست. علائم خودكشی عبارتند از:
▪ صحبت در مورد خودكشی یا آرزوی مرگ
▪ احساس ناامیدی كه در آن فرد هیچ تغییر یا بهبودی در وضعیت كنونی را متصور نباشد
▪ احساس بی حمایتی و تنهایی
▪ احساس سربار بودن برای خانواده و دوستان
▪ آماده كردن مقدمات مرگ، مثل نوشتن وصیت نامه و اقدام به پرداخت وام‌ها یا خرید قبر
▪ قرار دادن خود در معرض شرایط خطر ناك مثل قطع داروهای قلبی
▪ سوء مصرف مواد یا الكل
● در صورت بروز چنین علائمی برای بیماری كه دچار اختلال دو قطبی است:
▪ فورا پزشك معالج بیمار را مطلع كرده و طبق دستور وی عمل كنید
▪ هیچگاه او را در هیچ جا چه در خانه و چه در خارج از منزل تنها نگذارید.
▪ مطمئن شوید كه مقادیر زیاد دارو، یا سایر وسایل قابل استفاده برای خود كشی در دسترس وی قرار ندارد.
تغییر خلق به وضع پر انرژی یا بسیار فعال و به عبارتی همان فاز مانیا گاهی بسیار واضح و مشخص است. خصوصا در مواردی كه فاز شیدایی بسیار شدید و یكباره بروز كند به راحتی می‌توان آن‌را تشخیص داد. حتی گاهی در این موارد خود بیمار متوجه تغییر خلق خود می شود. اما در بسیاری از موارد تشخیص این فاز به دلایل مختلف خیلی سخت است. دلایل مشكل بودن تشخیص مانیا در این موارد عبارت است از:
▪ ممكن است یادآوری رفتارها و حال و هوای پر انرژی برای بیمار مشكل باشد.
▪ ممكن است رفتارهایی كه یك بیمار در حین فاز مانیا از خود بروز می دهد، به عنوان بخشی از شخصیتش تلقی شود.
▪ بسیاری از بیماران گمان می كنند، رفتارهای مانیك آنها با استرسی كه با عامل شروع فاز مانیا همراه بوده قابل توجیه است.
▪ بسیاری ممكن است اصلا رفتارهای فاز مانیا را نشناسند و به این ترتیب ندانند، به بیماری مبتلا هستند كه با مراجعه به روانپزشك و مصرف داروهای لازم، قابل كنترل است. با اینكه فاز مانیا و هایپو مانیا معیارهای خاص زمانی و رفتاری دارند و نیز تشخیص آن نیاز به تعداد خاصی از این معیارها دارد، در اینجا به توضیح علائم مانیا بسنده می‌شود.
بیمار مانیك ممكن است احساس شادی عجیبی در خود داشته باشد و بی دلیل بخندد و بیش از حد شوخی كند. حتی گاهی این رفتار از طرف دیگران خیلی هم پسندیده به نظر می رسد و بسیاری وی را تحسین می كنند.
تحریك پذیری. بیمار مانیك ممكن است شدیدا تحریك پذیر شود. یعنی اصطلاحا نمی توان به چنین فردی گفت بالای چشمت ابروست. كوچكترین مخالفت و مسئله ای كه باب میل فرد نباشد باعث عصبانیت و پرخاشگری وی می شود.
حتی اگر با دلایل كاملا منطقی بخواهید چنین فردی را از اشتباهی كه می كند آگاه كنید یا با استدلال درست با او مخالفت كنید او از كوره در می رود و حتی ممكن است، علاوه بر پرخاشگری به حدی عصبانی شود كه كار به كتك كاری بكشد. چنین فردی فكر می كند كه همه چیز حتی افكار دیگران باید طبق خواسته وی باشند.
بسیاری از بیماران مانیك دچار كم خوابی می شوند. البته این كم خوابی با اختلالات كم خوابی كه در بیماران افسرده و مضطرب دیده می شود فرق دارد چراكه بیمار مانیك در این موارد نیاز به خوابش كم می‌شود و مثلا پس از ۳ ساعت خواب شب بسیار سر حال می شود. گاهی این بیماران چندین شبانه روز نمی‌خوابند و اصلا احساس خستگی هم نمی كنند.
اغلب این بیماران در طول زمان خواب به كار خاصی می پردازند، مثلا تلویزیون تماشا می كنند. حتی گاهی بسیاری از این بیماران در طول این دوران بی خوابی خلاقیت های زیادی از خود نشان می دهند.
بسیلری از افراد مانیك پركارند اما این فعالیت بیش از حد محدود به شغل فرد نیست و او شاید در امور مذهبی، اجتماعی، تحصیلی و روابط جنسی نیز بیش از حد فعال باشد. مثلا چنین بیماری بیش از حد نماز می خواند و به این دلیل از سایر امور لازم زندگی خود بازمانده است یا اینكه هفته ای دو سه باز به زیارت یك زیارتگاه نسبتا دور می رود.
برخی از این بیماران گاهی آنقدر از لحاظ جنسی فعال می‌شوند كه همسرشان را ناراحت و خسته می كنند. البته گاهی فرد علی رغم خویشتن‌داری كه به دلایل اخلاقی نشان می دهد، احساس میل جنسی زیادی دارد.
افكار فرد مانیك در برخی موارد به طور منظم پیش نمی رود و اصطلاحا دچار پرش می شود. به طور مثال وقتی حرف می زند به راحتی از موضوع مورد بحث منحرف می شود و پشت سرهم چند فكر و ایده را كه به هم ربطی ندارند، مطرح می كند.
حواس پرتی هم یكی از علائم شایع بسیاری از بیماری های روانی است كه در افراد مانیك هم دیده می شود. مثلا وقتی برای خرید می روند هرچیزی می خرند به جز آن كالایی كه برای خرید آن بیرون رفته بودند. همچنین این بیماران در حین انجام كارهایی كه نیاز به تمركز دارند، نمی‌توانند حواس خود را جمع كنند و نمی توانند از عهده آن كار برآیند.
بیمار مانیك زیاد حرف می زند. مهم نیست چه می گوید حتی گاهی خودش هم نمی داند چه می گوید اما می گوید. آنقدر حرف می زند كه سردرد بگیرید. از همه چیز می گوید از اتفاقات روز تا خاطرات گذشته.
اما معمولا از چیزهایی صحبت می كند كه دوست دارد. معمولا در یك جمع حداقل دو نفره بیمار مانیك رشته كلام را در دست می گیرد و بیشتر از بقیه صحبت می كند.
گاهی آنقدر تند صحبت می كند كه شما نمی فهمید چه می گوید. در این موارد گویی یك غذای داغ در دهان فرد وجود دارد و او حرف می زند و بسیاری از كلمات وی نامفهوم است.
بیمار مانیك در بسیاری از موارد چنان اعتماد به نفسی دارد كه گمان می كند از عهده هر كاری بر می آید. چنین بیمارانی یك احساس خودبزرگ بینی و غرور دارند.
به عبارتی گمان می كنند به هر دلیلی كه گاهی هم منطقی است برتر از سایرین هستند و در بسیاری از موارد از دیگران انتظار احترام دارند. مثلا در ایران بسیاری از این بیماران خود را بنده خاص خداوند و دارای ارتباط خاص با اولیا خدا می دانند و فكر می كنند كه اگر هر كاری بكنند، خدا از آنها حمایت می كند.
بسیاری از بیماران مانیك عاشق ریسك هستند. یكی از این كارها ولخرجی است. مثلا ممكن است چنین بیماری یك باره برای خودش ۲۰ پیراهن بخرد یا تمام دوستان هم محله ایش را بی دلیل و با تمایل خودش نوشابه مهمان كند.البته ممكن است این بیمار دوست داشته باشد در كاهایی سرمایه گذاری كند كه احتمال شكست آنها زیاد است.
منبع : روزنامه سلامت