جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


یک مریخی در اتاق نشیمن


یک مریخی در اتاق نشیمن
در مورد نمایش جدید مایك لی و به واقع اولین رویكرد این كارگردان و فیلمساز ۶۲ساله بریتانیایی به صحنه تئاتر طی ۱۲سال اخیر انواع و اقسام شایعات به راه افتاده بود. آیا مربوط به حمله به عراق است؟ آیا به ۱۱سپتامبر می پردازد؟ آیا از ناامنی و بمب گذاری های اخیر در لندن می گوید؟
هیچكدام و در عین حال جملگی، لی در جدیدترین مرتبه گردش خود در وادی هنر به همان حیطه تخصصی اش روی آورده است. نمایش «دو هزار سال» همچون اكثر كارهای او درباره مشكلات دراماتیك یك خانواده طبقه متوسط بریتانیایی در همان محیط های كارگری و عادی و تیره است. لی از اصل خویش و آنچه وی را طی ۳دهه اخیر به مایك لی بدل كرده، دوری نجسته است. با این حساب باید نتیجه گرفت آنچه باعث شده تمام بلیت های این نمایش ۲۰هفته ای در عمارت «نشنال تیاتر» لندن پیش فروش شود و سالن هر شب مملو از جمعیت و این نمایش به پرفروش ترین نمایش پاییز بدل گردد، نه موضوع آشنای آن بلكه به سبب احتمال ها و گمان هایی بوده كه درخصوص جاری بودن یك تم متفاوت در متن نمایش و انواع شایعه سازی ها پیرامون آن وجود داشته است. با این حال نمایش جدید لی از موضوعات روز تهی نیست و ما طی آن اشاره هایی به وقایع عراق، فلسطین و حتی توفان كاترینا را شاهد هستیم. این مسأله نشان می دهد چرا لی در به صحنه بردن نمایش تا سر حد مقدور صبر كرده و نسبت به تاریخ اولیه وعده داده شده، بیش از یك ماه تأخیر داشته است. لی كه طی دو دهه اخیر ما را به وسط زندگی پرمحنت خانواده های معمولی بریتانیایی برده و این كار را با ارائه فیلم هایی مثل «میهمانی ابیگیل»، «رازها و دروغ ها» و «ورادریك» صورت داده است، به اعتراف دوستانش تا صبح روز اولین مرتبه اجرای نمایش اش در حال نوشتن متن آن بوده و به همین خاطر است كه آخرین اوصاف توفان كاترینا را نیز از زبان كاراكترهایش می شنویم. لی در «۲هزار سال» ما را مستقیماً به اتاق نشیمن خانه یك خانواده طبقه متوسط بریتانیایی می برد و آنجا ما را با سه نسل از یك خاندان پرشمار و تقابل ایده هایشان آشنا می كند و این روالی است كه در اكثر كارهای سینمایی و تئاتری او طی تمام این سالها اجرا و پیاده و تكرار شده است، با این فرق كه این نمایش به دلیل تعلق داشتن به پاییز ۲۰۰۵ طبعاً جدیدترین رویدادهای سیاسی و اجتماعی را نیز در بطن خود دارد. مادر خانواده، راشل (با بازی كارولین گروبر) در حال خواندن یك روزنامه دیده می شود و به زودی صحبتهایی بین كاراكترها در خصوص طبقات مرفه بی مسؤولیت صورت می پذیرد. ما سپس جاش (بن كاپلان) یعنی پسر راشل و پدر خانواده، دنی (الن كوردونر) را می بینیم. رفتار و حالات آنها مبهم و ضد و نقیض است. در یك لحظه به نظرتان می رسد كه این دو هروئین دود خواهند كرد اما ثانیه ای بعد هر دو به گوشه ای می خزند و شروع به دعا خواندن می كنند. پدر و مادر جاش از اینكه او ناگهان تابع اصول شده است، متعجب اند. دنی می گوید: «نمی دانم چرا جاش به این شكل درآمده است.به نظر می رسد یك مریخی به خانه ما آمده است.» پدربزرگ ، دیوید (جان برگس) می پرسد: «چگونه است كه آدم تحصیلكرده اما بی مسؤولیت مثل جاش ناگهان ملاحظه كار شده است؟ او به دنبال چه چیزی است؟» مادرش نیز می پرسد: «این بچه چه می كند. اگر غذا نخورد حتماً نشانه و سند دیوانه شدنش است.» مایك لی با توصیف آدمها و اتفاقاتی از این دست به ما می گوید كه تمام نگاه جاش و مادرش به مقوله زندگی روز از برداشتهایی سنتی شكل گرفته است. آنها از یك سو از آنچه دارند، راضی اند و از جانب دیگر دائماً درباره آن پرس و جو می كنند. دنی از بی منطقی بودن پسرش شكایت ها دارد و در همان حال از دخترش تامی به این خاطر كه سوئیچ اتومبیل را روی میز جا گذاشته و رفته است گلایه دارد. او مكرراً می گوید: «این از بداقبالی من است». شاید او انتظار و توقع داشته است كه فرزندانی جدی تر و عمیق تر از این داشته باشد. با این حال، اینها فقط بهانه هایی برای كنكاش مایك لی در سلسله مسائل روز بریتانیا و جهان است و او از دلمشغولی هایی می گوید كه تمام طبقات متوسط در اروپا و به واقع جهان دارند. آنها از طریق تلویزیونی كه روشن است و یا ورق زدن روزنامه ها از آخرین تحولات سیاسی روز مطلع می شوند اما مجبورند از خود بپرسند كه چرا سیاستمداران این طور كج و معوج عمل می كنند و به واقع به هیچ چیز معتقد نیستند. لی در پایان اولین شب اجرای نمایش روبروی تماشاگران عادی حاضر در سالن نشست و با آنها گپ زد. یك تماشاگر كه جوانی به نام نایجل شاپز بود به لی گفت: «تبریك می گویم. این از صادقانه ترین نمایش هایی است كه در مورد مسائل روز و مشكلات خانواده ها دیده ام. خانواده هایی كه جز تماشا هیچ سهمی از وقایع روز دنیا ندارند و گاهی حتی نمی توانند در مورد سرنوشت خود نیز تصمیم بگیرند. فكر می كنم این وصف تمامی ما باشد.» لی گفت: «ولی من بیشتر یك طیف خاص را مدنظر داشتم. طیفی كه بر اثر كار روزانه آن قدر خسته نشده باشد كه حتی قدرت تفكرش را از دست داده باشد.»

مترجم: وصال روحانی
منبع : روزنامه ایران