پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


« رودکی » هدیه فرهنگ ایران به جهان است


« رودکی » هدیه فرهنگ ایران به جهان است
پس از ترک بخارا از سوی امیر «ابونصر سامانی» و اقامت او در هرات، هیچ کس را یارای برگرداندن او به بخارا که مرکز بزرگ فرهنگی و ادبی و علمی آن زمان بود، نبود. این شد که درباریان رودکی را خواستند تا شعری بسراید، بلکه امیر را به بازگشت قانع کند و رودکی چنین سرود:
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی های آن
زیر پایم پرنیان آید همی
میر، سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی
میر ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی
روایت شده است، ابونصر آنچنان تحت تاثیر این غزل قرار گرفت که پس از استماع آن بی درنگ - بی آنکه فرصت نعلین به پا کردن به خود دهد - سوار بر مرکب به بخارا رجعت نمود.
در احوالات ابوجعفر فرزند محمد فرزند حکیم فرزند عبدالرحمان فرزند آدم معروف به «رودکی» گفته اند که در ۸ سالگی حافظ قرآن شده و تاریخ آغاز شاعری اش را نیز همین ایام اعلام کرده اند. در تذکره ها آوای خوش و نواختن چنگ نیز از دیگر هنرهای رودکی ذکر شده است، به گونه ای که ابوالعنک بختیاری نوازنده و موسیقیدان معروف عصر سامانیان در اواخر عمر، چنگ خود را به رودکی هدیه داد. زادگاهش را در روستایی در ناحیه رودک سمرقند دانسته و ۳۲۹ هجری قمری را نیز سال وفات و سن او را حدود ۸۰ سال آورده اند. همچنین آورده اند که کلیله و دمنه را به توصیه ابوالفضل بلعمی وزیر ادب دوست امیر ابونصر سامانی در حالی به نظم در آورد که کور شده بود و یک گزارشگر برایش کلیله و دمنه را می خواند.
اینها را گفتیم که بگوییم امسال (و البته بنا به اقوالی از جمله اخبار سایت سازمان میراث فرهنگی، سال آینده) از سوی سازمان فرهنگی ملل متحد، یونسکو، به نام چنین شخصیتی نام نهاده شده است. به قول دکتر محمد جعفر یاحقی، استاد صاحبنام ادب فارسی از خطه خراسان، رودکی هر چه نباشد هدیه فرهنگ ایران به جهانیان است. به همین مناسبت گفتگوی ما را با ایشان در مورد رودکی بخوانید.
▪ امسال (و البته بنا به اقوالی سال آینده میلادی) سال رودکی است. پس بهتر و مهتر آنکه سخن را از رودکی بزرگ و از زبان یکی از استادان ادب این سرزمین آغاز کنیم. جناب دکتر یاحقی! از رودکی و دوره ای که او می زیسته است برایمان بگویید.
ـ رودکی آدم الشعرای زبان فارسی است و بزرگداشت او بزرگداشت زبان و ادب فارسی است، به طور مطلق نه تنها در ایران، بلکه در هرجا فارسی زبانی در این کره خاکی باشد. تاجیکان و افغانان هم همان احترامی را به او می گذارند که ما ایرانیان می گذاریم.رودکی در یک دوره بسیار درخشانی از فرهنگ ایرانی- اسلامی یعنی دوره سامانی زندگی می کرده است. بعد از اسلام، یکی از نخستین سلسله های پایداری که در ایران شرقی با رویکرد فرهنگ ایرانی- اسلامی روی کار آمد سلسله سامانیان بود و باز در بین امرای این سلسله واسطة العقد حکومت سامانی، امیرابونصر سامانی است که رودکی در این عصر زندگی می کرده است. سامانیان توانستند فرهنگ ایرانی را بر دوش زبان فارسی زنده کرده و بنیاد بسیار مستحکمی از غنای فرهنگ ایرانی بنا بگذارند که رودکی هم در این امر نقش بسیار مهمی ایفا کرده است.
در عصر سامانی زبان فارسی به طور رسمی هویت خود را یافت و به استقلال رسید و آثار بسیار شگرفی به این زبان با حمایت سامانیان پدید آمد. هم شعر و هم نثر در این دوره به اوج خود رسید و راه برای تکامل یافتن زبان فارسی و بخصوص پدید آمدن اثر سترگی همچون شاهنامه باز شد. بنابراین شاهنامه حقیقتاً یک اثر سامانی است و آن را باید مدیون و متعلق به این عصر دانست. در عصر سامانی به معنای واقعی کلمه فرهنگ ایران و اسلام تلفیق شد و ایران اسلامی که ما امروز وارث آن هستیم محقق شد. تمام برکات فرهنگ اسلامی در این دوره اخذ و به شکل لطیفی با فرهنگ ایرانی تلفیق شده و بر دوش زبان فارسی نشانده شد.
زبان فارسی هم سمبل و مظهر این تلفیق است. زبان فارسی همان زبان ایران دیرینه ای است که مردم در این سرزمین - بخصوص خراسان شرقی - بدان سخن می گفته اند و وقتی این زبان به الفبای عربی نوشته شد نمادی از تلفیق ایران و اسلام گردید. تلفیق مبارکی که بعدها به تولد عصر طلایی اسلام و ایران منجر شد. اندیشه و ادب و فرهنگ و تاریخ و تفکر ایرانی در عصر سامانی و پس از آن در دوره سلجوقی و خلفای عباسی به طور عام به وجود آمد و تمدن درخشان اسلامی نضج گرفت. زبان فارسی در واقع زمینه را مساعد کرد برای اینکه در دامن آن آثار بزرگی به وجود بیاید. اولین کتاب طبی یعنی هدایت المتعلمین ، اولین کتاب تاریخ ایران یعنی شاهنامه ابومنصوری که مبنای شاهنامه فردوسی هم شد و نیز تاریخ بلعمی، اولین کتاب جغرافیایی یعنی حدودالعالم و از همه زیباتر و شیرین تر اولین تفسیر فارسی یعنی ترجمه تفسیر طبری در این دوره شکل گرفت.
این آثار فاخر همه یادگارهای بنیانی است که خاندانهای خوشنامی از امرا و وزرای سامانی آن را بر گستره فرهنگ و زبان فارسی بنا نهادند. امرای سامانی هم خودشان به فرهنگ و زبان فارسی علاقه مند بودند، هم وزرایشان و خاندانهای خوشنامی مثل خاندان بلعمی و جیحانی که وزارت می کردند بستر را برای رشد فرهنگ ایران فراهم کردند. در این شرایط خجسته رودکی پا به عرصه وجود گذاشت و راه را برای پیدایش فردوسی، خیام، حافظ، مولوی و دیگران باز کرد.
▪ جناب دکتر! در مورد عصر سامانی که بحق آن را دوره رنسانس علمی ایران دانسته اند سخنان متینی فرمودید و نیز در مورد عنایت سلاطین این سلسله به فرهنگ و زبان ایرانی، ولی در همین دوره شاهدیم که پسر ابونصر سامانی بعد از پدر، برخورد بسیار بدی با رودکی کرد و او را به بهانه قرمطی بودن و تمایل به فرقه اسماعیلیه از دربار راند.
ـ البته این یک توطئه عام و کلی بود که عاقبت خوشی هم نداشت و پسر ابونصر هم سرنوشتی بهتر از سوختن در آن آتشی که خود برافروخت، نیافت. البته اتفاق نظر درباره اینکه ازاین رویداد به عنوان «توطئه» یاد شود وجود ندارد. در واقع به نظر می رسد این حادثه از طرف خلافت بغداد و عمالش تدارک دیده شده بود. این عمال، کسانی را که بنیادهای ایرانیت را محکم می کردند به بهانه های قرمطی و ملحد و فاطمی بودن از دور خارج می کردند. رودکی هم در این وضعیت رانده شد و حتی احتمال اینکه سوء قصدهایی هم به جان او شده باشد هست. بنابراین سال ۳۲۹ و ۳۳۰ که سال فوت رودکی هم هست سال پرحادثه ای است و تعداد زیادی از شخصیتهای فرهنگی، ادبی و سیاسی این عصر با مرگهای مشکوک از میان برداشته می شوند. برای رودکی هم شایع است که شاید وی را کور کرده باشند و تعرضی به جانش رخ داده باشد، هر چند این گفته ها مسلم نیست. ولی به هرحال احتمال یک کودتای خزنده و توطئه خزنده که از جانب خلافت بغداد شکل گرفته باشد در این دوره هست. البته این اتفاق، در آن تاثیر درازمدت و شگرفی که در این دوره به وجود آمد و بدان اشاره کردیم، چندان خللی وارد نکرد. بخصوص همان سالی که رودکی مرحوم شد فردوسی به دنیا آمد و پرچم ادب و شعر پارسی به دست فرزند برومند دیگری از تبار خراسان بزرگ افتاد.
▪ همان طور که فرمودید نقل قولها در خصوص زندگی رودکی بسیار است. بزرگانی مثل ناصر خسرو و همین طور دقیقی، او را کور مادرزاد دانسته اند و کسان دیگری هم گفته اند یک فرد نابینای مادرزاد نمی توانسته بهار را ندیده چنین زیبا توصیف کند. در این خصوص چه نکاتی وجود دارد؟
ـ بله، این نکته هست. شاید از همان دوران رودکی هم به این مساله پرداخته شده است. شاعران و مورخان و تذکره نویسانی در این خصوص چیزهایی نوشته اند، اما هیچ کدام به این نکته تصریح نکرده اند که رودکی کور مادرزاد بوده است. فقط اشاره کرده اند که رودکی کور بوده است. ولی همان طور که گفتید دقت نظری که رودکی در وصف محسوسات دارد از این حکایت می کند که رودکی نباید کور مادرزاد بوده باشد و تا حدود زیادی تجربیات حسی در اشعار او هست، هرچند این تجربیات، تجربیاتی است که همه ما انسانها داریم. گاهی یک کور مادرزاد را هم دیده ایم که این تجربیات حسی را طوری به زبان می آورد که گویی آن را دیده است.
به هر حال این موضوعی است که هنوز هم جای تحقیق دارد و بسیاری از مردمان روس، تاجیک، ایرانی و حتی غربی ها تحقیقاتی در این باره داشته اند، ولی هنوز حرف آخر و قطعی و مسلم را کسی نزده است.
▪ جناب دکتر یاحقی! همان طور که مستحضرید نکته قابل توجه دیگری که در مورد رودکی وجود دارد این است که رودکی شوکت بسیار زیادی در دربار سلاطین سامانی یافت به گونه ای که این جایگاه را بزرگان دیگر فرهنگی هم عصر او نداشتند، اما هیچ کس او را به عنوان شاعری مداح نمی شناسد، بلکه بیشتر او را شاعر غزل و رباعی می دانند. مثل غزل معروف «بوی جوی مولیان» که آن داستان معروف را درباره آن نقل کرده اند. در حالی که شاعران دوره های بعد از رودکی که جایگاهی در دربارها یافتند بیشتر مداح سران و سلاطین شدند.
ـ بله، این نکته هست. البته رودکی یک شاعر جامع الاطراف است و چون تمام اشعار او به دست ما نرسیده خیلی نمی توانیم قضاوت جامعی از او داشته باشیم. از منتخبات شعر او که خودش انتخاب کرده و به ما رسیده، پیداست در شعر رودکی موضوعات و صحنه های متنوعی می توان یافت که موضوع مدح در حاشیه و سایه آنها قرار می گیرد. هر چند مقدار مدحیاتش هم کم نیست، اما این را هم باید در نظر داشت کسانی را که رودکی مدح کرده است از جمله امیرنصر سامانی، جیحانی و بلعمی واقعاً شایسته مدح بوده اند. اینها خدمتگزار بوده اند و هر که غیر از رودکی هم می بود باید از آنها به واسطه پاسداری از فرهنگ به نیکی یاد می کرد، اما آن قدر موضوعات در شعر رودکی متنوع است که حتی اگر همه مدایح رودکی هم به دست ما می رسید و از همین قبیل که اکنون رسیده است می بود هم نباید اهمیتی می داشت، زیرا در شعر رودکی غزل و رباعی و قطعات بسیار دلپذیری هست، اندرز هست و منظومه های بسیار متعددی احتمالا وجود داشته که در آنها به مسائل اجتماعی و تاریخی و حکایتی و بخصوص تعلیمی پرداخته است.
▪ و نظم کلیه و دمنه ...
ـ بله و سندباد نامه. این میدانهای بسیار وسیع شعر رودکی در واقع عرصه را بر مدایح او که خیلی زیاد نبوده تنگ می کند و اعتبار شعرش به همین تنوع مضمونها و موضوعاتی است که در شعرش وجود داشته است، به گونه ای که تا قرنها بعد از رودکی هیچ نوآوری ای نه در مضمون و نه در قالب شعر فارسی صورت نگرفته است. زیرا تمام این قالبها و مضمونها در شعر رودکی وجود دارد.بنابراین چنانچه او را پدر شعر فارسی نامیده اند بسیار بجا بوده است، برای اینکه همه جویبارهای شعر فارسی که بعدها به رودبارهایی تبدیل شد، همه از رودکی سرچشمه گرفته است. در مجموع رودکی آن قدر بزرگ است که در شاعری نیست که اثر نگذاشته باشد.
حسن دیگر رودکی این است که یک شاعر خوشنام هم هست. خیلی از شاعران دیگر بوده اند که همیشه عده ای مخالف و عده ای موافق داشته اند. رودکی از جمله شاعرانی است که همه به او احترام گذاشته و به نیکی از وی یاد کرده اند. این حرمت و شخصیت گرامی در تاریخ ادب ما کم نظیر است. نمونه اش همان غزل بوی جوی مولیان بود که شما اشاره کردید. شاید ده ها تقلید از این شعر صورت گرفته باشد، این شعر به ده ها صورت و در صدها کتاب آمده و همه خاطره رودکی را با این شعر زنده کرده اند. البته شاید یک علت این انتشار گسترده هم این بوده که رودکی این شعر را با موسیقی عجین کرده است. ما باید بدانیم که شاعران ما در گذشته بسیار بیش از امروز به موسیقی آشنایی داشته اند. شعر و موسیقی دو تا برادر تنی و واحد بوده و همدیگر را تکمیل می کرده اند. در یک دوره هایی البته شعر و موسیقی با هم فاصله گرفته اند.
▪ مثل این دوره ...
ـ بله، مثل این دوره. در گذشته ها موسیقی و شعر یکی بوده است. رودکی هم چنگ می نواخته و هم موسیقی اجرا می کرده و هم شعر خوب می گفته است. این عوامل تأثیر شعر را چند برابر می کند. شعر بوی جوی مولیان از آن دسته اشعاری است که بر دوش موسیقی توانسته راه خود را به هر دلی پیدا کند. همین امروز هم اجراهای موسیقایی متعدد ایرانی، افغانی و تاجیکی از این شعر می شنویم و با دستگاه های مختلف هم آن را خوانده اند که وسیله مهم دیگری در جهت جهانی کردن شعر رودکی بوده است.
▪ برگردیم به صحبتهایی که در سالیان اخیر در خصوص این مفاخر فارسی زبان می شنویم. برخی معتقدند برای اینکه دنیا این مفاخر را از ما بداند باید کاری کرد. برخی هم می گویند نباید زیاد حساسیت نشان داد. شما جزو کدام دسته هستید؟ ضمن اینکه بعد از قضیه مولوی و ادعاهای ترکیه در سال گذشته، برخی کشورهای آسیای میانه هم امسال مدعی تعلق رودکی به خودشان شده اند.
البته موضوع نظامی گنجوی و ادعای آذربایجان هم که خود قصه دیگری است ...
ـ ببینید! حداقل در مورد رودکی یک نکته هست و آن اینکه رودکی، هم زادگاهش و هم محل وفاتش تاجیکستان امروز است. خوشبختانه در تاجیکستان هم زبان فارسی رواج گسترده ای دارد. بنابراین رودکی می تواند به عنوان یک شخصیت فاخر مشترک بین همه فارسی زبانان مطرح شود. رودکی فقط آدم الشعرای تاجیکستان یا آدم الشعرای ازبکستان که یک زمانی سمرقند یعنی محل زندگی رودکی در آنجا بوده، نیست. بنابراین در این مورد یک مقداری به تاجیکان هم باید حق بدهیم. اما آن چیزی که ما را در بحث رودکی محق می کند این است که زبان رودکی، فارسی است و این زبان فعلاً در ایران حرف اول را می زند نه در جای دیگری. از طرفی از این شخصیتهای بزرگ چیزی کم نمی شود اگر دولتها و ملتهای دیگر هم دورشان جمع شوند و از قبل آنها اعتباری بیابند.
اصلا در این زمینه بحث، بحث جغرافیا نیست.
بحث فرهنگ و تاریخ فرهنگ است که این تاریخ فرهنگ هم بین ما و تاجیکستان مشترک است. قضیه رودکی از این حیث با مولوی تفاوت دارد. مولوی متولد ترکیه نیست، اگرچه به آنجا مهاجرت کرده و در آنجا مدفون هم شده است. از طرف دیگر زبان مولوی هم فارسی است. بنابراین تعلق او به مهد زبان فارسی - یعنی ایران - بسیار بیش از ترکی زبانان است. اما در تاجیکستان همه فارسی صحبت می کنند و اتفاقا زبانشان هم به زبان رودکی نزدیک است. بنابراین به تاجیکها یک مقدار بیشتر از ترکها حق می دهیم. از طرفی همان طور که گفتم این اشتراک منافع در خصوص شخصیتهایی مثل رودکی به شخصیت آنان آسیبی نمی زند، بخصوص اینکه محور این اشتراک هم «زبان فارسی» است که بین دو کشور مشترک است.
▪ با تشکر فراوان از شما به خاطر شرکت در این گفتگو و نکات ارزنده ای که فرمودید در پایان چنانچه سخنی مانده بفرمایید.
ـ من بسیار خرسندم که دنیا از رودکی تجلیل می کند. سال میلادی جاری هم در تاجیکستان سال رودکی نامیده شده است. نکته ای هم که نیاز داریم بدان توجه کنیم این است که کشور ما هم به این مهم اهتمام داشته باشد تا از این رهگذر سرمان بی کلاه نماند. باید حق خودمان را با تجلیل از رودکی در مورد رودکی در دنیا استیفا کنیم. امیدوارم اقدامهایی در جهت تکریم نام و بزرگداشت یاد رودکی که از رهگذر آثارش صدها اثر بزرگ ادبی و هنری ساخته شده و می شود در کشور انجام بگیرد. رودکی شاعر بزرگی است و بزرگی او البته هدیه فرهنگ ایران است.با سپاس از شما.
علی زارعی
منبع : روزنامه قدس