شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


بررسی کتاب «اصلاح گری و ایران»


بررسی کتاب «اصلاح گری و ایران»
در مقاله حاضر سه حوزه ای كه نویسنده كتاب در آنها دست به قلم برده به نحو مجمل معرفی شده اند. دغدغه نویسنده كتاب در مقاله حاضر، گذار كم هزینه عنوان شده است. در ابتدای مقاله این سؤال عباس میرزا از نماینده ناپلئون خودنمایی می كند كه: «نمی دانم این قدرتی كه شما را بر ما مسلط كرده در چیست؟»
به دنبال این سؤال سعی شده مهمترین فرازهای مربوط به سه فصل كتاب ذكر شود.
اصلاح گری و ایران، دكتر ابراهیم فیوضات، نشر روزآمد، قیمت ۱۳۰۰۰ ریال
«نمی دانم این قدرت كه شما بر ما مسلط كرده در چیست؟ آنچه موجب ضعف ما و قدرت و ترقی شما شده در چیست؟»
آیا سؤال مذكور كه سؤال دولتمردی به نام عباس میرزاست از نماینده ناپلئون، می تواند انگیزه كافی برای فیوضات به منظور تدوین كتاب اصلاح گری و ایران باشد؟ با مفروض پنداشتن چنین انگیزه ای، كتاب به سه فصل (فصل اول چند و چون اصلاح گری، فصل دوم اصلا ح گری در اروپا، ژاپن و هند و فصل سوم اصلاح گری و تجربه ایران)، تقسیم شده است.
به نظر می رسد دغدغه فیوضات خروج كم هزینه ایران و ایرانیان از دوره گذار به منظور توسعه آن است. این دغدغه او را به شكستن مفهوم اصلاح گری و دریافتن ابعاد آن سوق می دهد، تا به نحوی، اصولی را برای منازعات تفرقه افكن و رهنمون شدن به نظم جدید تدوین كند، زیرا ویژگی جوامع در حال گذار، دوباره كاری حاصل از صنعتی شدن است. دوباره كاری، جامعه را از مهندسی اجتماعی به منظور فراهم آوردن برنامه در زمینه های فرهنگی، بسترسازی و انتقادپذیری محروم كرده و تعادل را از آن می ستاند. اغلب، تعادل، هدف گمشده یك جنبش اصلاحی است. تعادلی كه به دلیل حضور چند اصل اساسی، اجتناب ناپذیر می نماید:
۱_ نوآوری در برخی از شئون اجتماعی
۲_ پس افتادگی سایر شئون اجتماعی ۳ _ تشخیص لزوم بازسازی جامعه و تعیین نوآوری ها ۴ _ فراهم آوردن شرایط و امكانات ضروری برای رشد نیروهای مولد و توسعه فرهنگی.
فیوضات چهار محور بالا را در انقلاب صنعتی و صورت بندی تئوریك آن توسط ماركس، با نمایاندن تضاد سرمایه و نیروی كار و در نتیجه رشد سندیكاها به عنوان نمادهای مدنی به منظور حل منازعات با چانه زنی و در نتیجه اصلاح ساختارها، نشان می دهد. در این رویكرد پرداختن به فرهنگ تفاهم به عنوان محوری ثبات دهنده مورد توجه قرار گرفته است.اگوستین، قدیس مسیحی، باور داشت كه اگر كسی ایمانش را از دست داد، باید به زور و اجبار او را مؤمن ساخت برخلاف وی، كاستالیون معتقد بود كه زور، ما را به غایت دین نمی رساند.زور، تفاهم را از آدمیان می رباید و با ایجاد نفرت در آنان، بسترهای مشروعیت سازی را در جامعه تضعیف می كند. تفاهم، این همان موضوعی است كه راولز از آن به عنوان محور آشتی دهنده و یكی از چهار نقش فلسفه سیاسی یاد می كند. تفاهم و آشتی در فلسفه سیاسی لاك با حق، صاحب حق، و تضمین كننده حق ارتباط ناگسستنی دارد. از نظر لاك انسان در عین حال كه صاحب حق است، باید تضمین كننده و مجری آن نیز باشد. به عقیده لاك آزادی واقعی در جامعه مدنی قابل وصول است، زیرا در حالت طبیعی، آزادی همیشه در معرض خطر تعدی قوی ترهاست. بنابراین، آزادی به معنای رهایی از قید و بند نیست، بلكه به معنای مصونیت از تحمیل اراده های فردی و زورگویی قدرتمندان است.
اصلاح گری اروپایی و آسیایی
به نظر می رسد مدل بحث فیوضات از مدل «مسئله من چیست؟» ، «مسئله مشابه من چه بوده است؟» ، «راه حل مشابه چه بوده است؟» و «راه حل مسئله من چیست؟» پیروی می كند.
از این رو وی با مراجعه به تاریخ اصلاح گری وظایفی چون: پاسخ به نیازهای فوری افراد، ایجاد زمینه های وفاق اجتماعی و شایسته سالاری، تشویق به پذیرش تغییر در جهت بهبود جامعه، مورد ملاحظه قرار دادن ظرفیت های بالفعل برای پاسخگویی به گسست های فرهنگی، ترویج روحیه وفاق ملی، تضعیف روحیه كم كاری، زدودن خرده فرهنگ های نادرست، افزایش قدرت فهم عمومی و... را به دست می دهد. وی موارد مذكور را در تاریخ كشورهای پر مسأله از اروپا گرفته تا هند و كشورهای آسیای شرقی و جنوب شرقی دنبال می كند.
انگلستان در عصر كرامول، با مردان نالایقی نظیر جیمز و چارلز كه آگاهانه سیاستی تبهكارانه را دنبال می كردند، مواجه می شود. كرامول توانست با شكست دادن جیمز و چارلز، شالوده امپراتوری بریتانیای بزرگ را پی ریزی كند. همین كشور در عصر انقلاب صنعتی، ضرورت اصلاح ساختاری را با تقویت سندیكالیسم پذیرا شد و امپراتوری را از توانی مضاعف برخوردار كرد. فرانسه با شعار مساوات و برابری برخلاف موضع منطقه ای انگلستان، موضعی جهانی اتخاذ كرد. انتشار اعلامیه حقوق بشر، افق حركت جهانی را ترسیم كرد. در اسپانیای فرانكو، به رغم از میان رفتن یك میلیون نفر در جنگ های داخلی، كلمه «سالیداریتی» یا همبستگی وارد زبان گروه های اجتماعی شد و منظور این بود كه انتقام نگیریم و گذشته را به تاریخ بسپاریم. پرتغال با «انقلاب گل میخك» شهرت جهانی یافت. در این جنبش مسائل فرهنگی بسیار مهم بود. هر روز تئاتر و نمایش های انقلابی در دانشگاه ها بر پا و پس از نمایش آنها، بحث و اظهار نظر درباره آنها آغاز می شد. اما انقلاب روسیه، تبلور پیروزی اجتماع بر جامعه بود كه به مرور، جامعه حاكمیت خود را به بهای سنگینی بازیافت؛ فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی. چین ابتدا اصلاحات بلندمدت خود را با سوسیالیزه كردن اقتصاد و برقراری عدالت اجتماعی و سپس توسعه و رشد اقتصادی ملی تا مرز تبدیل شدن به یك كشور پیشرفته دنبال كرد. در سال ۱۹۸۵ دنگ شیائو پینگ اقتصاد بازار آزاد را جانشین بازار دولتی كرد و اعلام كرد كه اقتصاد بازار معادل كاپیتالیسم نیست. در ژاپن، فوكوتساوا، اندیشمند و فیلسوف قرن نوزدهم دو جریان عمده فكری در زمان اصلاحات می جی را شناسایی كرد: گروهی كه شیفتگی پرستش گونه و سطحی نسبت به غرب داشتند و دیگر گروهی كه ضدیت و ستیز لجوجانه به غرب داشتند. دوره بازگشت می جی، شاهد برافتادن حوزه های فئودالی و استقرار بخشد اری ها بود.اشراف و سامورایی ها قدرت سیاسی و مواجب فئودالی خود را از دست دادند. پیروزی مشی میانه در برابر دو مشی افراطی و متلاشی شدن سامورایی ها و اشراف بیشتر به این دلیل بود كه حكومت، تنها به دلیل آن كه در خدمت نیروهای فكری كشور بود، توانست به ایفای نقش هایش بپردازد. در این مرحله ژاپن از وحدتی برخوردار شد كه حتی در حوزه مذهب، گاهی به شوخی گفته می شد كه ژاپنی ها با آیین شینتو به دنیا می آیند، به طریق كنفوسیوس زندگی و به آیین مسیح ازدواج می كنند و به رسم بودایی دفن می شوند، در حالی كه آیین بودا و آیین شینتو همواره با هم ستیز داشته اند. هند، سرزمین بزرگ و مركز تجمع هزاران طایفه، قبیله و مذهب و آیین است. گاندی با این باور مردم هند كه حقیقت در عدم خشونت است، به پیروزی بر امپراتوری بریتانیا دست یافت. این شیوه پیروزی در هند حكایت از این سخن ویل دورانت دارد كه می گوید: «كلنگ باستان شناسان به سرزمین هند نخورده است تا اصالت فرهنگی هند بیشتر كشف شود.» این انقلاب اسلامی بود كه به آرمان های اصلاح گری قدرت فوق العاده ای داد و آزمون های بزرگ آن را مانند مشاركت مردم در سرنوشت خویش، در دستور كار خود قرار داد. این امر در خطیرترین شرایط جنگی، هرگز به بوته فراموشی نرفت.اصلاح گری و ایران
پیشرفت و ثبات ایران دغدغه بسیاری از اندیشمندان، نخبگان و... این مرز و بوم است. فیوضات معتقد است در طی دویست سال اخیر، ایران دائماً در حال تحول بوده و جامعه ای كه مدام در شرایط انقلاب و تحول به سر ببرد و مشغول زیر سؤال بردن دائمی ارزش ها و هنجارهای خود باشد، باید با تمام توان به مسیر اصلاحی سوق داده شود. هرچند كه دكتر شریعتی، موضوع انقلاب دائمی را روی مثبت تحول می دانست، اما شاید به دلیل شرایط زمانه از این نكته غافل بود كه نوك پیكان حركت دائمی انقلاب، تغییر روحی دائمی مردم است كه تحقق چنین امری در كوتاه مدت، جز به انهدام نمی انجامد ضمن آنكه این روحیه نیز خود ناشی از موانع ساختاری است. فیوضات موانع ساختاری اصلاح گری را در استبدادزدگی كهن جامعه ایرانی می داند. به زعم وی هنگامی كه «هخامنشیان بابل را فتح كردند، خدایان بابلی را پرستیدند و عقاید و مذاهب خود را به آنان تحمیل نكردند » اما چنین سنتی در تاریخ ایران زمین نهادینه نشد. به همین دلیل ایران در طول یك قرن گذشته با دو انقلاب و زیر و رو شدن هایی نظیر مشروطیت و انقلاب اسلامی و همچنین دو تحول بزرگ رو به رو بوده است كه یكی در طول دهه ۲۰ اتفاق افتاد و رضاشاه به عنوان نماینده استبداد سلطنتی از حكومت خلع شد و دیگری تحولی بود در شكل بندی جامعه، گروه ها و طبقات اجتماعی كه به نهضت ملی شدن صنعت نفت در پایان دهه ۲۰ منجر شد.» برای رسیدن به ثبات، توسعه و عبور كم هزینه از دوره گذار، در كنار ساختار كهن اما قدرتمند استبدادزده، غیرمولد و مصرف گرا، فیوضات به آیین های عرفانی و اصلاح گری اشاره می كند كه توجه به آن برای جامعه ایران، می تواند بخشی از راه حل باشد. به زعم وی هدف این دست از آئین ها اصلاح مشكلات مردم و حل منطقی آنها در جهت ایجاد تعادل در شخص و جامعه بوده است. «آیین پهلوانی» در دوره باستان، جای خود را به آیین جوانمردی و فتوت می دهد كه به قول هانری كربن، به صورت یك رشته اصول اخلاقی و یك نوع مكتب عملی برای عامه درآمد... بعدها فتوت به تصوف پیوند خورد و مترادف ایثار و گذشت شد. «این موضع تا جایی پیش رفت كه سازمان اداری و صنفی پیشه وری در ایران، زمانی در دوره اسلامی، تحت نفوذ آیین فتوت و جوانمردی بوده و كارها بر این روال انجام می شده، به همین علت بنابر آیین فتوت استاد كاران بزرگی كه از لحاظ مهارت و اخلاق در سطوح بالایی بودند، دو ویژگی اساسی داشتند: پای بند به اصول اخلاقی و ارج نهادن به مهارت در كار. آیا این همان فرهنگی است كه می توان از آزمون های مشكل اصلاح گری سربلند بیرون بیاید؟ آزمون هایی كه مبتنی بر پایداری و پا فشاری بر هدف های روشن اصلاح گری و ابزارهای مهم آن یعنی دموكراسی، آزادی، صنعتی شدن و مشاركت مردمی است؟
آزمون هایی كه هر یك در دوره های بعدی این سرزمین هر از گاهی یك بار خود را نشان دادند. این آزمون ها در زمان قاجاریه با عباس میرزا و امیركبیر فصل نوینی را آغاز كردند. انقلاب مشروطه از درون شكست آزمون اصلاح گری در دوره امیركبیر (۱۲۸۴ _ ۱۲۹۰) با حركت طبقات اجتماعی مختلف سر برآورد. سرنوشت نافرجام مشروطه و به دنبال آن استبداد سلسله پهلوی، حركت اصلاح گرانه دكتر محمد مصدق و ملی شدن صنعت نفت را به دنبال داشت. با این همه این انقلاب اسلامی بود كه به آرمان های اصلاح گری قدرت فوق العاده ای داد و آزمون های بزرگ آن را مانند مشاركت مردم در سرنوشت خویش، در دستور كار خود قرار داد. این امر در خطیرترین شرایط جنگی، هرگز به بوته فراموشی نرفت. آیا چنین امری ناشی از صبغه آموزشی و فرهنگی انقلاب اسلامی بود؟ تأكید بر صبغه آموزشی و فرهنگی انقلاب اسلامی از جملاتی كه از سوی رهبران دینی در جامعه رواج یافته بود، مانند «علم را بیاموزید ولو در چین باشد» (دورترین نقطه ای كه در ۱۴۰۰ سال پیش قابل تصور بود) كاملاً هویداست. چنین آموزه ای می تواند حكایت از حركت و حیات درازمدت آن بكند؛چنانكه فیوضات به نقل از كنفوسیوس یادآوری می كند:
«اگر برای یك سال غذا می خواهید، غله بكارید، اگر برای ۱۰ سال غذا می خواهید، درخت بكارید و اگر برای صد سال غذا می خواهید، به آموزش بپردازید.»
در پس این آموزه ها آیا دغدغه عباس میرزا پاسخ خود را یافته است؟

زینب نخعی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید