سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


ساز و کارهای تحقق عدالت فرهنگی در اندیشه امام خمینی


ساز و کارهای تحقق عدالت فرهنگی در اندیشه امام خمینی
●مقدمه
اگر عدالت توزیعی را مهم‌ترین نوع عدالت اجتماعی به شمار آوریم، توزیع عادلانه اطلاعات، زیربنای عدالت اجتماعی است؛ زیرا عدالت اطلاعاتی یا به دیگر سخن، عدالت فرهنگی، پایه و اساسی برای عدالت سیاسی و اقتصادی خواهد بود. اعمال قدرت بر بخش وسیعی از جامعه، تنها در صورت داشتن اطلاعات كامل از وجوه مختلف جامعه میسر می‌شود. موفقیت در كارهای اقتصادی نیز منوط به آگاهی از تغییرات قیمت و ارزش كالاها، عرضه و تقاضا و سایر مؤلفه‌ها و تحولاتی است كه بر امور اقتصادی تأثیرگذار است. عدالت فرهنگی علاوه بر اثرگذاری بر عدالت سیاسی و اقتصادی، خود یكی از مهم‌ترین نیازمندی‌های دنیای امروز است كه تبادل اخبار واطلاعات در آن موقعیت بالایی یافته است.
با این مقدمه، پرسشی كه مقاله حاضر به دنبال پاسخ‌گویی به آن است عبارت است از این كه: سازوكارهای تحقق عدالت فرهنگی در اندیشه امام خمینی چیست؟ انتخاب اندیشه امام خمینی برای تبیین این مقوله به علت تأثیرگذاری فراوان ایشان بر آگاهی و نگرش مردم در عرصه‌های فرهنگی، معنوی، دینی و سیاسی است. ایشان صریحاً بیان می‌كند كه فرهنگ زیربنا است و از این رو باید بر ذهن و روان انسان‌ها تغییر ایجاد شود تا بتوانیم در عرصه‌های مختلف توسعهٔ اجتماعی موفق باشیم.
برای دست‌یابی به پاسخ پرسش مذكور، در ابتدا به پاره‌ای از ارتباط میان مفهوم عدالت و سازوكارهای تحقق عدالت فرهنگی حاصل می‌شود و حكم چارچوب نظری برای پژوهش حاضر را دارد. آن‌گاه به اندیشه امام خمینی در باب عدالت فرهنگی پرداخته می‌شود.[۱]
●چارچوب نظری
«فرهنگ عبارت است از ارزش‌هایی كه اعضای یك گروه معین دارند، هنجارهایی كه از آن پیروی می‌كنند و كالاهای مادی تولید می‌نمایند».[۲]
فرهنگ، محتوای باطنی و چارچوبهٔ ذهنی افراد یك جامعه را تشكیل می‌دهد. شخصیت افراد متأثر از فرهنگ خاص جامعه‌ای است كه در آن زیست می‌كنند و تظاهرات خارجی افراد كه به صورت آداب و سنن و هنجارهای اجتماعی آنان نمود می‌یابد، برگرفته از مایه‌ها و باورداشت‌های درونی آنان است. لذا فرهنگ دارای دو سطح ذهنی و مادی است. بدین صورت كه سطح ذهنی آن به صورت زیربنا عمل نموده و با تغییر خود در سطح مادی ایجاد تغییر و تحول می‌نماید.
از آنچه گفته شد نتیجه می‌گیریم فرهنگ، مشخص‌كننده شیوهٔ نگاه و برخورد ما با مسائل است. برای مثال، دیدگاه و عملكرد ما نسبت به اقتصاد، فرهنگ اقتصادی ما را می‌سازد و یا دیدگاه ما نسبت به حكومت، سیاست و سیاستمداران، فرهنگ سیاسی ما را شكل می‌دهد، تا آنجا كه حتی از فرهنگ گفتگو، فرهنگ كتابخوانی، فرهنگ ورزش و... نیز صحبت می‌شود.
عدالت فرهنگی به دنبال یافتن راه‌هایی است كه در شكل‌گیری ذهنیت‌ها و تغییر آنها و در نتیجه در نوع رفتار افراد عدالت برقرار گردد. اما چه عواملی بر ذهن و عمل افراد تأثیر می‌گذارند؟ آنچه در درجهٔ اول به ذهن خطور می‌كند این است كه علم و معرفت و كسب آگاهیهای تازه، ذهنیت فرد را شكل می‌دهند و تفاوت آگاهیها، باعث تمایز انسان‌ها از همدیگر می‌شود. بنابراین یكی از زمینه‌های تحقق عدالت فرهنگی، برابری افراد در بهره‌مندی از علم و معرفت مطابق با طبع و ذوق و علاقهٔ آنهاست.
اساس استبداد بر جهل نهفته شده است. جاهلان از حقوق خویش بی‌اطلاعند، نه می‌دانند چه حقی بر گردن دارند و نه از حقی كه بر گردن دیگران دارند آگاهند، لذا اصلی‌ترین عامل شكل‌گیری حكومت‌های مستبد می‌گردند و این حكومت‌ها نیز عملاً تا زمانی مستدام می‌مانند كه جهل مردم تداوم داشته باشد. بنابراین مبارزه با جهل و ناآگاهی، گامی در راه تحقق عدالت به شمار می‌رود.
آگاهی به دو طریق رسمی و غیررسمی انجام می‌شود اصلی‌ترین كانال غیررسمی آن خانواده است.
«فرد در خانه با فرهنگ جامعه آشنا می‌شود. از مشاهده رفتار والدین متوجه این حقیقت می‌شود كه آیا پدر و مادر و سایر اعضای خانواده او از میزان‌های خاصی پیروی می‌كنند، یا رفتار آنها تابع هیچ قاعده و اصلی نیست؟ آیا این میزان‌ها موافق یكدیگر هستند، یا متضاد می‌باشند؟ آیا پدر و مادر او همیشه در مقابل دیگران گذشت و اغماض روا می‌دارند یا در یك مورد گذشت می‌كنند و در مورد دیگر سختگیر هستند؟...»[۳]
بنابراین اعتدال روحی و روانی فرد در خانواده نضج می‌گیرد. پرهیز از افراط و تفریط و داشتن شخصیتی ثابت، متعادل و میانه‌روـ نه جزمی و دگم ـ در نتیجهٔ زندگی در خانواده‌ای با چنین خصوصیاتی ایجاد می‌گردد.
برخورداری از روحیه و منش متعادل زمانی میسر است كه با محیط پیرامون، بطور مداوم، تبادل فكر و اطلاعات برقرار نماییم و از تحولات جدید مطلع باشیم. در غیر این صورت اعتدال روانی جای خود را به ركود و تحجر می‌دهد.
یكی دیگر از ابزار مهم انتقال اطلاعات به افراد، مدرسه است. مدرسه نهادی رسمی است كه بخش اعظم اطلاعات فرد از محیط پیرامون را به او می‌رساند و او را برای نهادها، سازمان‌ها و نقش‌های مختلف موجود در جامعه آماده ساخته با هنجارها و قواعد اجتماعی آشنا می‌سازد. فرد شیوهٔ صحیح زندگی اجتماعی را می‌آموزد و از حقوق خود و سایرین اطلاع می‌یابد، مهمتر از همه اینكه آمادگی شركت فعالانه در زندگی سیاسی و پذیرش مسئولیت در جامعه را می‌یابد.
وسایل اطلاع‌رسانی، شیوه‌ای دیگر در انتقال اطلاعات به افراد است كه امروزه نقش و جایگاه قابل‌ملاحظه‌ای یافته است. مطبوعات و رسانه‌های صوتی و تصویری می‌توانند در آن واحد جمعیت بی‌شماری را پوشش دهند، لذا هم به لحاظ زمانی و هم مكانی از سایر طرق خبررسانی سریعتر و وسیعتر عمل می‌نمایند. به همین جهت نیز مطبوعات و رسانه‌ها جایگاه بالایی را در فرایند جامعه‌پذیری افراد خصوصاً جامعه‌پذیری سیاسی آنان به خود اختصاص داده‌اند.
«جامعه‌پذیری بطوركلی به معنی روندی است كه بدان وسیله اعضای یك جامعه ارزش‌های گوناگون فیزیكی، فرهنگی، تكنولوژیك و زیبایی‌شناختی جامعه را طی دوره طولانی واغلب در سراسر زندگی، به تدریج درونی و از آن خود می‌كنند بطور مشخص‌تر، جامعه‌پذیری سیاسی را می‌توان تركیبی از مكانیسم‌ها، روندها و نهادهای گوناگونی دانست كه به وسیله آنها اعضای جامعه به تدریج از روابط قدرت طبقه حاكم در جامعه‌شان آگاهی و شناخت می‌یابند و الگوها را می‌پذیرند.»[۴]
بطوركلی، جامعه‌پذیری از خانواده آغاز شده، در مدرسه ادامه می‌یابد و توسط رسانه‌ها و مطبوعات استمرار می‌یابد. علاوه بر این، كانال‌های اطلاع‌رسانی فرصت بحث و انتقاد و گفتگو را به نحو وسیعی فراهم نموده و به ارتقاء آگاهی عمومی جامعه كمك بیشتر می‌نمایند.
علاوه بر موارد ذكر شده، در جوامع اسلامی راه‌های دیگری در آگاه نمودن و پرورش ذهنی افراد وجود دارد. یكی از این موارد مسجد است كه علاوه بر مكان عبادت و ذكر خدا بودن، باعث تقویت روحی افراد می‌گردد، علاوه بر آن مساجد از گذشته مكان آموزش علم هم بوده‌اند و معمولاً دارای كتابخانه و كلاس‌هایی همچون قرآن‌خوانی یا جلسات سخنرانی و بحث بوده‌اند. مورد دیگر، تریبون‌های نماز جمعه است كه هر هفته علاوه بر ذكر و توصیه به تقوی، مهمترین اخبار سیاسی و اجتماعی و اقتصادی جهان اسلام را به اطلاع عموم افراد می‌رسانند و مهمتر از همهٔ اینها فریضهٔ حج است كه همهٔ مسلمانان جهان را در یك مكان گردهم آورده و علاوه بر افزایش وحدت میان آنان، سبب تبادل فكر و اطلاعات میان آنها می‌گردد.
بطور كلی، نهادهایی مانند آموزش و پرورش، خانواده، مطبوعات و... در جهت تنظیم و نظارت بر رفتار اجتماعی عمل می‌كنند و شیوه‌های رفتار شایسته و ناشایسته را به افراد آموزش می‌دهند.
تعالی فرهنگ عمومی جامعه و پیشرفت آن در جهت خیر و صلاح عمومی نیازمند راهنمایی مطمئن و الگویی صحیح است كه مورد توافق اكثریت شهروندان قرار گیرد. این الگو در مواقعی اساطیر بوده‌اند و در مواقعی مسلك‌ها و مرام‌های ساخته و پرداختهٔ ایدئولوگ‌ها، در زمان‌هائی نیز مذهب چنین نقشی داشته است. با وجود اهمیت هر سه مورد، تأثیر و نمود بیرونی مذهب بیش از سایر موارد بوده است. در اینجا، تأكید اصلی و ویژه بر اسلام است كه دارای
«طرح و برنامه كوتاه، میان‌برد و بلندمدت (تاریخی ـ جهانی)، نقشه‌ها و راهنمای عمل و روابط و رفتار فردی و اجتماعی آحاد، گروه‌ها، ملت وامت اسلامی و مسئولان دولت و نظام سیاسی اسلام و ساماندهی و تدبیر و اداره آنهاست.»[۵]
از آنجا كه این باور وجود دارد كه این طرح از ناحیهٔ خدا بوده و عملی‌ترین و مناسبترین طرح برای ساختن جامعه‌ای سعادتمند است، درجهٔ استقبال مردم نیز از آن بیشتر است.
هرچه «امكان تعبیر وتفسیرپذیری مذهب و تطبیق آن با شرایط متحول تاریخی»[۶] بیشتر باشد، نقش آن در عرصه‌های مختلف زندگی بیشتر است و اسلام به دلیل داشتن چنین خصوصیتی در تكامل اجتماعی انسان نقش بسزایی داشته است.
«تلقی از دین می‌تواند مهمترین عامل شتاب بخشیدن به رشد و بلوغ مردم و آشنا كردن آنان به حقوق خود و استقرار نظم قانونی معقول در جامعه و فراهم آوردن زمینه‌ای باشد كه دینداران بتوانند تأمین‌كننده سربلندی و نیرومندی مادی و معنوی جامعه و كشور باشند.»[۷]
در یك جامعه اسلامی و یا دینی، پایبندی به دین، از اصلی‌ترین عوامل مشروعیت بخش به شمار می‌رود كه سبب افزایش فرمان‌پذیری مردم از حكومت و كمك و حمایت آنان از دولتمردان و اطاعت آنان از قوانین جامعه می‌گردد.
دین، نخست بر فرد صحه می‌گذارد و آنگاه به جامعه می‌پردازد، به عبارت بهتر، دین برای تحقق عدالت اجتماعی، در مرتبهٔ اول بر عدالت فردی و شخصی تأكید می‌نماید و پس از پرورش انسان‌های عادل به ایجاد جامعه عادلانه همت می‌گمارد. فرد عادل در هر جایگاهی كه قرار داشته باشد، به قواعد و مقررات آن عمل می‌كند و رفتاری صحیح و شایسته از خود نشان می‌دهد. چنین فردی بهنجار و موردپسند اجتماع است. بنابراین با افزایش شمار عادلان، جامعه بر محور فضیلت و انصاف حركت خواهد نمود. در چنین جامعه‌ای هر فرد و نهادی، نقش و وظایف مشخص و تعیین‌شده‌ای دارد و مطابق با آن عمل می‌نماید. بدین‌ترتیب صلاح خود و جامعه‌اش را تأمین می‌كند؛ توازن ناشی از دین، مصلحت و خیر تمام افراد جامعه را دربردارد و به همین جهت مذهب از عوامل همبستگی اجتماعی به شمار می‌رود.
تأكیدی كه بر افراد عادل می‌گردد، بطور مشخص‌تری در رفتار هیأت حاكمه مورد تأكید واقع می‌شود. عدالت شخصی، پایهٔ عدالت تقنینی، اجرایی و قضایی است. به عبارت بهتر، با وجود قانونگذار، مجری و قاضی عادل است كه می‌توان از قانون، اجرا و قضاوت منصفانه سخن به میان آورد. از سوی دیگر عملكرد و رفتار مردم جامعه متأثر از رفتار هیأت حاكمه است چرا كه مردم بر دین و شیوهٔ هیأت حاكمه عمل می‌نمایند (الناس علی دین ملوكهم). لذا رفتار معتدلانهٔ حكمرانان به جامعه هم تسری می‌یابد.
مسأله حائز اهمیت دیگر، امنیت فرهنگی است، كه از وظایف اصلی و بنیادین دولت به شمار می‌رود. این مسأله هم در سطح كلان و هم در سطح خرد مورد توجه است، به عبارت بهتر دولت بایستی در درجهٔ اول محیط فرهنگی مساعد و مناسبی برای پرورش فكری و روانی آحاد افراد جامعه به وجود آورد و در درجهٔ بعد، برابری و انصاف را در عرصهٔ فرهنگ در برابر كلیه افراد لحاظ كند. وجود آزادی اندیشه و بیان برای همهٔ افراد و قشرهای مختلف و تأمین برابر و یكسان امكانات فرهنگی برای پیشرفت فكری و پژوهش‌های علمی و كلیه رشته‌ها، سبب تأمین امنیت فرهنگی در سطح فرد می‌گردد از سوی دیگر، ایجاد یك نظام فكری مستحكم، پیدایش هویت عمومی منسجم اعضای جامعه و همدلی و همبستگی آنان سبب تأمین جو فرهنگی مساعد در كشور در سطح كلان خواهد گردید. پوچی، بی‌ارادگی، بی‌هویتی، سردرگمی و بی‌هدفی و از طرف دیگر فرار سرمایه‌های فكری و متخصص، ترس از ارائه نظر و ركود و جمود فكری جامعه از نتایج ناامنی فرهنگی است.●سازوكارهای تحقق عدالت فرهنگی
شاید نتوان تركیب «عدالت فرهنگی» را در میان سخنان امام پیدا نمود، اما شاخص‌ها و ابعاد عدالت فرهنگی به وفور در سخنان وی یافت می‌شود. فرهنگ، محوری‌ترین و اساسیترین بحث را در اندیشه امام تشكیل می‌دهد. بطوری‌ كه ایشان تغییر و تحول در هر بخشی از جامعه را از طریق تحول در فرهنگ میسر می‌داند. این فرهنگ است كه جامعه را به سمت پیشرفت و یا انحطاط می‌برد.[۸] لذا برای رسیدن به پیشرفت و كامیابی، توجه به فرهنگ اهمیت بالایی دارد.
«بی‌شك بالاترین و والاترین عنصری كه در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است، اساساً فرهنگ هر جامعه هویت وموجودیت آن جامعه را تشكیل می‌دهد و با انحراف فرهنگ، هرچند جامعه در بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد، ولی پوچ و پوك و میان‌تهی است...[۹] راه اصلاح یك مملكتی فرهنگ آن مملكت است. اصلاح باید از فرهنگ شروع بشود.»[۱۰]
از مجموع این سخنان چنین نتیجه گرفته می‌شود كه عدالت فرهنگی، مقدم بر عدالت سیاسی و اقتصادی است. فرهنگ با اندیشه و باور و ذهنیت افراد سروكار دارد و باور اساس هر تحولی است. بدین جهت عدالت فردی نیز مقدم بر عدالت اجتماعی قرار می‌گیرد و تزكیه و تهذیب نفس و پرهیز از تندروی و تفریط و نه ظالم و نه مظلوم شدن، توصیهٔ دائم امام به مردم می‌گردد.
تبادل فكر و اندیشه[۱۱] و تربیت صحیح اسلامی طرق دیگر عادل شدن افراد از دیدگاه رهبر انقلاب است. از دید هدف تمامی ادیان الهی این بوده است كه رفتار و اعمال و اعتقادات بشر صحیح گردد و به محاسن اخلاقی مزین شود.[۱۲] بعثت پیامبر اكرم نیز برای تعلیم راه رفع ظلم به مردم بوده است[۱۳] انسان دیندار به قوانین الهی كه مطابق روحیات و مصالح تمامی بشریت نظام یافته است، احترام می‌گذارد، و اصولاً هدف تشریع قوانین اسلام، برقراری نوعی نظم اجتماعی عادلانه است كه باعث پرورش انسانی مهذب می‌گردد.[۱۴] مبارزه با ظلم و جهل و بی‌عدالتی، هنگامی متصور است كه نسبت به ظلم و عدل، آگاهی وجود داشته باشد. زمانی كه ندانیم عدل چیست، كاری برای ایجاد آن نمی‌توانیم انجام دهیم. آگاهی و معرفت از لوازمی است كه برای عادل شدن افراد جامعه لازم است. دانش و معرفت پس از طی مراحل گوناگونی حاصل می‌شود نخستین مرحله از خانواده آغاز می‌شود. نظر امام درخصوص این مطلب این است كه:
«... بچه وقتی در دامن مادرش هست، می‌بیند مادر اخلاق خوش دارد، اعمال صحیح دارد، گفتار خوش دارد، آن بچه از همان‌جا اعمالش و گفتارش به تقلید از مادر كه از همه تقلیدها بالاتر است و به تزریق مادر كه از همه تزریق‌ها مؤثرتر است، تربیت می‌شود...».[۱۵]
تعادل روحی و روانی، عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی از طریق خانواده شروع می‌شود و در مدرسه كاملتر می‌گردد. آموزش عمومی برای همگان از اصول موردتوجه رهبر انقلاب است.[۱۶] تا آنجا كه از باسوادان می‌خواهد، افراد بیسواد را در منزل خویش تعلیم دهند و منتظر اقدامات دولت نباشند. رشد عقلی افراد در دورهٔ مدرسه شكل می‌گیرد، به همین دلیل بایستی بچه‌ها را از همان دوران كودكی به خوبی تربیت نمود تا خواهان عدالت و تابع قوانین جامعه بار‌آیند. تربیت و جامعه‌پذیری صحیح در مدارس سبب آسان شدن كار دانشگاه‌ها می‌گردد. دانشگاه خوب، مسیر پیشرفت كشور را مشخص می‌كند. رهبر عادل انقلاب عقیده دارد، سبب بسیاری ناكامی‌های ایران و علت ضعف در برابر انگلستان و امریكا و روسیه و تحمیل قراردادهای ظالمانه بر كشور به علت بی‌توجهی به تعلیم و تهذیب كودكان، نوجوانان و جوانان در مدارس و دانشگاه‌ها بوده است. اگر مراكز تعلیم و تربیت به وظایف خویش عمل می‌نمودند، هیأت حاكمه و مسئولان و كارگزاران نظام كه اغلب از دانشگاه‌ها تأمین می‌شوند، شخصیت‌های با كفایت و پاكدامنی بودند كه مشابه محرومیت‌ها و ظلم و فسادی كه اكنون بر جامعه حاكم است، وجود نمی‌داشت.
«چه غم‌انگیز و اسفبار است كه دانشگاه‌ها و دبیرستان‌ها به دست كسانی داده می‌شد و عزیزان ما به دست كسانی تعلیم و تربیت می‌دیدند كه جز اقلیت مظلوم محرومی همه از غرب‌زدگان و شرق‌زدگان با برنامه و نقشه دیكته شده در دانشگاه كرسی داشتند.»[۱۷]
نكتهٔ دیگری كه در ضمن این سخن امام قابل ذكر است. مسأله برابری افراد در تعلیم دادن است بطوریكه از جمله اسباب عقب‌ماندگی مراكز تعلیم و تربیت از دیدگاه امام، نابرابری در استخدام اساتید و تعلیم‌دهندگان خصوصاً عدم استفاده از اقشار پایین جامعه است.مراكز اطلاع‌رسانی و رسانه‌های گروهی و همچنین محافل روشنفكری و روحانیون، عمل اطلاع‌رسانی را در تمام طول عمر افراد و در تمامی مراحل زندگانی برعهده دارند، اضافه بر آن، برخی رسانه‌ها همچون تلویزیون می‌توانند در تمامی نقاط، در دسترس همگان قرار گیرند و اخبار واطلاعات جدید را به مردم برسانند؛ همگان حق دارند تا بطور برابر به اطلاعات دسترسی داشته باشند. نابرابری اطلاعاتی یكی از مصادیق نابرابری‌های اجتماعی است كه در دهه‌های اخیر پدید آمده است. امام خمینی معتقد است كه رادیو و تلویزیون یك «دانشگاه عمومی» است كه باید مردم را تربیت كند و همه افرادی كه آگاهی و توانایی دارند باید از فرصتی برابر با سایرین برخوردار باشند تا بتوانند از این وسیله برای رساندن طرح‌ها و پیشنهادات خود به مردم بهره گیرند.[۱۸] طبق این سخن امام، وسایل عمومی خبری علاوه بر دادن آگاهی، وظیفه انتقال نظرات مردم را نیز عهده‌دار هستند، فایدهٔ این بحث علاوه بر مسائل علمی، در بحث مشاركت سیاسی مردم حائز اهمیت است كه پایه و اساس آن در فرهنگ قرار گرفته است علاوه بر آن رهبر انقلاب، صدا و سیما را مركزی برای دفاع از حقوق مظلومان می‌داند.[۱۹] به این شكل كه امكان دفاع از حقوقشان را در صدا و سیما داشته باشند.
مطبوعات نیز همچون رادیو و تلویزیون، مسائل روز را به مردم می‌رساند. یكی از زمینه‌های ایجاد چنین امری این است كه آزادی قلم و بیان وجود داشته باشد تا اطلاعات و حقایق بطور واضح و صریح و صحیح به مردم برسد. افراد جامعه باید از ظلم و اجحافی كه در جامعه می‌شود مطلع گردند و روزنامه‌ها بهترین وسیلهٔ مطلع نمودن هستند؛ اما نبایستی طریق افراط و تفریط را بپیمایند و یا بطور مثال در خدمت قشر و طبقه‌ای خاص قرار گیرند، بلكه از آنجا كه همهٔ مردم در مطبوعات حق دارند، روزنامه بایستی در خدمت مردم باشند و آنها را در جریان مسائل قرار دهد. آنان وظیفه دارند از مستضعفین و مظلومین دفاع نمایند و ترس و هراس را از چهرهٔ جامعه بزدایند.[۲۰] امام درخصوص كار ویژه مهم مطبوعات كه هدایت‌گری جامعه است می‌فرماید: «تمام رسانه‌ها مربی یك كشور هستند، باید تربیت كنند كشور را و باید خدمت كنند به ملت».[۲۱]
دادن طرح‌ها و برنامه‌های مفید و سازنده و مشخص نمودن جهت عمل دولتمردان جامعه در راستای احقاق حقوق افراد جامعه و حفظ منافع محرومین و گسترش مشاركت عمومی آنان[۲۲] خدمات ارزشمندی است كه روشنفكران، علمای اسلام و كارشناسان اسلامی به جامعه می‌رسانند. به باور رهبر بزرگ ایران، تنها بیان این مطلب از سوی علمای اسلام، كه ثروتمندان هیچ امتیازی از جهت ثروتشان بر فقرا ندارند و اولویتی از این جهت برای آنان در نظر گرفته نمی‌شود. سبب شكوفایی استعدادهای خفتهٔ محرومین و قشر كم‌درآمد جامعه می‌گردد[۲۳] اعتماد به نفس و اتكا به اراده و توان خویش از نتایج اطلاع‌رسانی صحیح است.
نقش مساجد، نمازهای جمعه و حج نیز در بالا بردن سطح معارف بشری بر كسی پوشیده نیست. امام عباداتی مانند حج را تنها از بعد فردی نمی‌گیرد، بلكه به اهداف عظیم اجتماعی كه در پشت آن نهفته است اشاره می‌كند كه از جملهٔ آنها اجتماع تعداد زیادی از مسلمین در مكانی واحد و تبادل فكر و اطلاعات میان آنهاست. نتیجه این تبادلات می‌تواند تلاش برای بهبود وضعیت جوامع اسلامی و رفع تبعیض و اختلاف از آنها باشد.[۲۴] در خطبه‌های نماز جمعه و نمازهای عید فطر و... مسائل و نیازهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی كشور مطرح می‌گردد و شركت‌كنندگان از اوضاع كشور و وضعیت مسلمین اطلاع می‌یابند.[۲۵]
امام خمینی در خصوص اهمیت مساجد در آگاهی دادن و ظلم‌ستیزی می‌فرماید:
«مسجدها محلی بوده است كه از همان مسجد ارتش راه می‌افتاد برای جنگ با كفار و با قلدرها از توی مسجد، آنجا خطبه خوانده می‌شد، دعوت می‌شدند مردم به اینكه مثلاً آدم متعدی در فلان جا قیام كرده بر ضد مسلمین یا مال مردم را چپاول می‌كند... و از همان مسجد راه می‌افتادند و می‌رفتند طرف دشمن.»[۲۶]
ملاحظه می‌گردد كه بسیاری از عبادات اسلام جنبهٔ سیاسی و اقتصادی و فرهنگی دارد. از هر طریقی كه نگاه كنیم، نمی‌توانیم بگوییم اجتماع عظیمی همچون حج كه در آن مسلمانان سراسر جهان از تمامی قاره‌ها و كشورها و از دوردست‌ترین نقاط عالم در زمانی مشخص و در مكان واحد جمع می‌گردند و اعمال و عبادات مشتركی انجام می‌دهند، تنها با هدف تقویت روحیهٔ فردی افراد است. زیرا اگر چنین می‌بود، نیازی نبود زمان و مكان حج مشخص و یكسان باشد. به هر حال مسلمین تاكنون استفادهٔ زیادی از چنین اجتماعات معنوی و سازنده‌ای نبرده‌اند و بیشترین میزان بی‌عدالتی در كشورهای اسلامی صورت می‌گیرد كه در زمرهٔ كشورهای جهان سوم قرار گرفته‌اند. علاوه بر داشتن اطلاعات و دانستن مسائل روز، امنیت فرهنگی زمینهٔ دیگری برای بهتر اندیشیدن و صحیح‌تر تعلیم دیدن است. اعتیاد به مواد مخدر، سبب می‌گردد فرد اعتماد به نفس، استقلال و شخصیت مستقل نداشته باشد و با وضعیتی كه برای او پیش می‌آید، نتواند به مصالح و ضروریات كشور خویش فكر كند و كمكی نماید. امام خمینی بر این باور است كه بیگانگان برای از بین بردن روحیهٔ چرایی و انتقادی جوانان، به پخش مواد مخدر در كشور مبادرت می‌نمایند و تعداد زیادی از جوانان را معتاد می‌كنند و جوان معتاد به غارت منابع طبیعی كشور، وجود ظلم در جامعه، عدم وجود آزادی و... نمی‌اندیشد[۲۷] و به عبارت بهتر روحیه ظلم ستیزی و عدالت خواهی از او گرفته می‌شود. امام در سخنانی می‌فرماید:
«اینها می‌خواستند هر قوه‌ای كه احتمال بدهند در مقابل اجانب و ارباب‌ها می‌ایستد و هر فكری را كه احتمال بدهند كه این فكر در تقابل آنهاست، اگر بتوانند فكر را از آنها بگیرند. فكر را چگونه باید بگیرند؟ با اعتیاد به مشروبات، با اعتیاد به هروئین و امثال این مخدرات كه فكر انسان را می‌گیرند، انسان را از میان تهی می‌كند...»[۲۸]
در جامعه‌ای كه مواد مخدر و سایر ابزار مبتذل برای از بین بردن اندیشه و فكر جوانان، فراوان یافت می‌شود، امنیت فرهنگی مورد تهدید است.
مطبوعات و اهل قلم می‌توانند امنیت فرهنگی را به نحو مطلوبی در جامعه ایجاد نمایند. برای مثال امام توصیه می‌كند:
«نویسنده‌های ما، گویندگان ما، همه‌شان دنبال این باشند كه به این ملت امید بدهند، مأیوس نكنند. ملت را، بگویند توانا هستیم، نگویند ناتوان هستیم، بگویند خودمان می‌توانیم...»[۲۹]
علاوه بر ایجاد آرامش و اطمینان مطبوعات نباید محیط كشور را متشنج و پرهرج و مرج نشان دهند بلكه موظفند از تیترهایی كه سبب تحریك و تضعیف مردم می‌گردد و یا مخالف واقعیت است، پرهیز نمایند.[۳۰]
از مصادیق بارز امنیت فرهنگی، داشتن آزادی سیاسی است. اگر آزادی نباشد، هیچ فردی نمی‌تواند به راحتی فكر كند و اندیشه‌های خود را منتقل نماید و در نتیجه قدرت ابتكار و خلاقیت افراد می‌خشكد. امام خمینی آزادی مردم در اظهار عقیده و نظرشان را از خصوصیات یك مملكت متمدن می‌داند[۳۱] در جای دیگری امام از اهل قلم می‌خواهد كه به مردم بگویند:
«اسلام برای ملیت خاصی نیست و ترك و فارس و عرب و عجم ندارد. اسلام متعلق به همه است و نژاد و رنگ و قبیله و زبان در این نظام ارزش ندارد؛ و قرآن كتاب همه است...».[۳۲]
با ذكر این مطلب، امام خمینی خواسته است به مردم اطمینان دهد كه فعالیتهای فكری و جسمی آنها و حقوقی كه در جامعه دارند، پایمال نمی‌گردد و آنان را به اطمینان و آرامش و انجام فعالیتهای اجتماعی دعوت كند. تفصیل بهتر این مطلب در بحث امنیت سیاسی ذكر شده است.
●خاتمه
از آن‌چه در این مقاله در باب عدالت فرهنگی از دیدگاه امام خمینی آمد این نتیجه حاصل می‌شود كه امام خمینی در درجه نخست، بر زیربنا بودن عدالت فرهنگی بر سایر ابعاد عدالت تأكید داشته و اصلاح روح و روان انسان‌ها را مقدم بر هر چیز دیگری قرار می‌دهد. در مرحله بعد، استفاده از تمام ابزارها و امكانات اطلاع‌رسانی و خبرگیری را موردتوجه قرار می‌دهد تا آن‌جا كه از تلویزیون به عنوان مربی جامعه یاد می‌نماید. سپس توجه به این مرحله اساسی است كه از دید ایشان بهترین راه اصلاح فرهنگ و روان انسان‌ها در روی آوردن به معنویت و ادیان توحیدی است. توجه ایشان به مواردی همچون حج، مسجد، نماز جمعه و... كه علاوه بر بعد عبادی، جنبه اطلاع‌رسانی و تبادل افكار مردم با یكدیگر را موردنظر قرار می‌دهد، حائز اهمیت است. رفع موانعی كه از رشد و تفكر خلاق انسان‌ها جلوگیری می‌كند و تأمین امنیت نویسندگان و كسانی كه كار فرهنگی می‌كنند و لزوم آرامش و امنیت برای همهٔ مردم، از اموری است كه امام خمینی برای تحقق عدالت فرهنگی متذكر می‌گردد.
نجمه كیخا
پی‌نوشت‌ها:
[۱] . به علت تفاوت برداشت‌ها از تعریف عدالت، نگارنده از تركیب چند مؤلفه مهم و اساسی عدالت اجتماعی، یعنی توازن، اعطای حقوق، برابری و قانون‌مندی تعریفی ارائه داده است كه عبارت است از: «برقراری مساوات، توازن و روحیهٔ اطاعت از قانون در جامعه، به نحوی كه با مراعات حقوق تمامی شهروندان همراه باشد». توضیح این مؤلفه‌ها به طور مبسوط در مقاله‌ای از نگارنده با عنوان «سازوكارهای تحقق عدالت اجتماعی از منظر امام خمینی» در نشریه حضور، شماره ۴۳، زمستان ۱۳۸۱ به طبع رسیده است.
[۲] . آنتونی گیدنز، جامعه‌شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، چاپ اول، تهران: ۱۳۷۳، نشر نی، ص ۳۶.
[۳] . علی شریعتمداری، روانشناسی تربیتی، تهران، امیركبیر، ۱۳۷۵، ص ۲۱۱ـ۲۱۰.
[۴] . عبدالرحمن عالم، بنیادهای علم سیاست، تهران: نشر نی، ۱۳۷۵، ص ۱۱۸.
[۵] . علیرضا صدرا، «ویژگی‌های فقه سیاسی شیعه»، فصلنامه علوم سیاسی، شماره ۱۴، سال چهارم، تابستان ۱۳۸۰، ص ۳۹.
[۶] . حسین بشیریه، جامعه‌شناسی سیاسی، تهران، نشر نی، ۱۳۷۶، ص ۲۲۲.
[۷] . محمد خاتمی، نقد و نظر، سال دوم، شمارهٔ سوم و چهارم، تابستان و پائیز ۱۳۷۵، ص ۱۵ـ۱۴
[۸] . صحیفه امام، ج ۷، ص ۴۷۳.
[۹] . همان، ج ۱۵، ص ۲۴۳.
[۱۰] . همان، ج ۱، ص ۳۹۰.
[۱۱] . همان، ج ۲۱، ص ۱۸۰.
[۱۲] . همان، ج ۶، ص ۲۸۸.
[۱۳] . همان.
[۱۴] . كلمات قصار، پندها و حكمت‌ها، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ۱۳۷۲، ص ۶۳.
[۱۵] . همان، ص ۲۵.
[۱۶] . صحیفه امام، ج ۱۱، ص ۴۴۶.
[۱۷] . همان، ج ۲۱، ص ۴۳۰.
[۱۸] . همان، ج ۶، ص ۳۹۹.
[۱۹] . همان، ج ۱۸، ص ۴۶۸.
[۲۰] . همان: ج ۱۹، ص ۱۴۸.
[۲۱] . همان، ج ۷، ص ۳۲۲.
[۲۲] . همان، ج ۲۰، ص ۳۴۰.
[۲۳] . همان.
[۲۴] . همان، ج ۱۰، ص ۱۵۹.
[۲۵] . همان، ج ۹، ص ۳۳۳.
[۲۶] . همان، ج ۴، ص ۴۴۷.
[۲۷] . همان، ج ۱۲، ص ۱۱۰.
[۲۸] . همان، ج ۸، ص ۳۹۵ و ۳۹۶.
[۲۹] . همان، ج ۱۳، ص ۵۳۷.
[۳۰] . همان، ج ۹، ص ۳۵۲.
[۳۱] . كوثر، مجموعه سخنرانی‌های حضرت امام خمینی، همراه با شرح وقایع انقلاب، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۱، ج ۱، ص ۳۴۶، ۲۸/۸/۵۷.
[۳۲] . صحیفهٔ امام، ج ۵، ص ۱۸۷.