پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


از زنان تروا تا زنان ایـران


از شورش حق‌طلبانه و ضدبردگی "زنان تروا"۱‌ ‌در یـونان باستان علیـه اسارت و بردگی خویـش به دست دشمنان كه تاوان افزون‌خواهی و عیـاشی مردان شكست‌خورده‌شان بود، تا پنجاه‌سال دادخواهی گسترده‌ی زنان برای كسب حق رای در سراسر جهان، تا تظاهرات زنان تهی‌دست كارخانه‌جات نساجی نیـویـورك برای بهبود شرایـط كاری و اجتماعی در هشتم مارس ۱۹۰۸، تا مبارزات زنان رنگیـن‌پوست برای دست‌یـابی به‌مساوات، تا به آتش‌كشیـدن اوراق كتابچه‌ی هزل‌آمیـز "مكر زنان" در میـدان توپخانه‌ی تهران توسط جمعیـت نسوان وطن‌خواه۲، تا فعالیـت‌های اتحادیـه‌ی زنان حقوق‌دان ایـران۳، تا تظاهرات گروهی از زنان در مخالفت با حجاب اجباری در سال ۱۳۵۸، تا اجتماع گروهی از مادران مقابل دادگستری در اعتراض به قتل آریـن گلشنی كودك خردسالی كه تحت شكنجه‌ی پدر و زن پدرش به قتل رسیـده بود، تا برگزاری علنی هشتم مارس در شهر كتاب سال ۱۳۷۸ به ابتكار و همت جمعی از زنان فعال، تا جمع‌آوری امضا توسط همان گروه از زنان برای آزادی مهرانگیـز كار و شهلا لاهیـجی، تا اعتراض‌های گسترده‌ی زنان به عدم پیـوستن ایـران به كنوانسیـون رفع تبعیـض از زنان، تا سفر برخی از نمایـندگان زن مجلس ششم برای گرفتن فتوای آیـات عظام، تا تحصن گروهی از زنان در مقابل دفتر ریـاست‌جمهوری در بحبوحه‌ی انتخابات ۱۳۸۴ در اعتراض به حذف كاندیـداهای زن به استناد كلمه‌ی "رجل" در قانون‌اساسی و سرانجام تا اوج‌گرفتن زمزمه‌های تغیـیـر قوانیـن تبعیـض‌آمیـز و نابرابر و زن‌ستیـز و بیـان خواست حقوقی جنبش مبنی بر تغیـیـر قوانیـن و دست‌یـابی به برابری و عدالت جنسیـتی كه به تحصن شكوه‌مند ۲۲ خرداد در مقابل دانشگاه تهران انجامیـد همه‌وهمه برخاسته از پایـگاهی حقوقی است و چشم‌انداز آن نیـز عدالت و برابری جنسیـتی، حقوقی و اجتماعی است. ‌ ‌
زنان ایـران همواره با فعالیـت در عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی، سیـاسی و آموزشی سعی بر آن داشته‌اند كه سرنوشت خویـش را به‌دست خویـش رقم زنند؛ از آن‌هنگام كه زنان به حمایـت از جنبش‌های ضداستعماری برخاستند و آن‌گاه كه همگام با مشروطه‌خواهان مترقی به مبارزه پرداختند، همواره از دو منظر بر حضور خویـش پای‌فشرده‌اند: سیـاسی - اجتماعی و آموزشی - فرهنگی.
عده‌ای خواهان مشاركت فعال در روندهای سیـاسی و اجتماعی در همه‌ی سطوح بوده‌اند كه می‌توان به اتحادیـه‌ی غیـبی نسوان به‌عنوان طلایـه‌دار ایـن جنبش اشاره‌كرد كه خواستار آن بودند كه آقایـان مشروطه‌خواه در مجلس، برابری حقوق سیـاسی و اجتماعی زنان و مردان را به‌رسمیـت بشناسند و خواست خود را طی نامه‌ای به نمایـندگان مجلس نوشتند. ظاهراً پس از قرائت نامه در مجلس، جناب وكیـل‌الرعایـا چنیـن اظهار می‌دارد:" اولاً بایـد معلوم شود كه از بدو اسلام تاكنون جمع‌شدن نسوان در یـك‌جا شرعاً ممنوع بوده است یـانه؟"!!۴‌ ‌و میـرزا فضلعلی چنیـن توضیـح می‌دهد كه: "ما چون به طبیـعت زن‌های مملكت خود مسبوق هستیـم، گمان نمی‌كنم كه اشخاص با عفت و عصمت داخل ایـن‌كار شوند و گمان می‌كنم اشخاصی كه مضر و مغرض هستند، می‌خواهند به‌واسطه‌ی ایـن اجتماعات بعضی فسادها كنند."۵ ‌
گروهی دیـگر از زنان كه خواستار حقوق آموزشی و فرهنگی در قالب سوادآموزی و تأسیـس مدارس دخترانه بودند نیـز از گزند مخالفت و محرومیـت اعمال‌شده از سوی نظام سنتی و مردسالار جامعه در امان نبودند و بارها و بارها با یـورش مأموران دولتی در ممانعت از تأسیـس مدارس مواجه بوده‌اند. تا به‌جایـی كه نامه‌ای از سوی ایـن گروه از زنان خطاب به اصلاح‌طلبان دوران با ایـن مضمون نوشته می‌شود: "از زنان خواسته‌ایـد كه دستی از آستیـن درآورده به تربیـت بنات خود بپردازند. اگر مردهای بی‌تربیـت بگذارند، بارها به خیـال ایـن بی‌بضاعت رسیـد كه به‌طور مختصر مدرسه‌‌ی زنانه باز‌كنیـم و در جزو فایـده هم ببریم افسوس كه تأسیـس ایـن اساس نشده، بسته خواهد شد."
علی‌رغم تفاوت‌هایـی كه در رویـكرد و روش ایـن دو جریـان وجود داشت، خواست مشتركی كه آنان را به صحنه‌ی عمل كشانیـده بود، دست‌یـابی به مطالبات حقوقی و از میـان بردن فرهنگ و نظام مردسالارانه بود.پس از پیـروزی مشروطه‌خواهان هرچند كه بازگشایـی مدارس دختران و زمزمه‌های ضرورت سوادآموزی زنان در سطوح ابتدایـی و متوسطه و حتی عالیـه مطرح شده بود، اما مخالفت‌های گسترده با فعالیـت مستقل زنان و مشاركت آن‌ها در صحنه‌های سیـاسی و تصمیـم‌گیـری، كاملاً به چشم می‌خورد. چنان‌چه پس از اظهارنظر مجلس شورا درباره‌ی حق رای زنان در اواخر ۱۳۳۰ ه. ق. /۱۹۱۰ میـلادی، صدیـقه دولت‌آبادی كه در هر دو جریـان فعالانه حضورداشت چنیـن می‌نویـسد: "ما خیـلی افسوس داریـم كه برادران ما وقتی نظامنامه‌ی انتخابات مجلس و انجمن‌های ایـالتی و ولایـتی و بلدیـه را می‌نوشتند برای ایـن‌كه ما زنان حق رای نداشته باشیـم و شركت نجویـیـم، ما را در ردیـف قاتل‌ها، مجانیـن و ورشكستگان نوشتند، اگر اندكی به‌دقت نظر می‌كردند، گمان می‌رود كه تصدیـق می‌كردند كه ما زنان بی‌حق، هرگز مانند آن برادران با‌حق در انتخابات پارلمان و غیـره، مستبدیـن و ملاكیـن را برای تعالی و سعادت ملت رنج‌بَر و پیـشرفت آزادی انتخاب نمی‌كردیـم."
مدرنیـزاسیـون تصنعی رضا‌شاهی كه همپای اختناق و اشكال خشونت‌آمیـز ظهوركرد، هرچند كه در تغیـیـر موقعیـت زنان بی‌تأثیـر نبود اما بررسی ایـن دوران نمایـان‌گر آن است كه زنان همچنان از حقوق سیـاسی محروم بوده‌اند و قوانیـن انتخاباتی، آنان را مانند صغار و مجانیـن از رای‌دادن و انتخاب‌شدن منع كرده بود. در مجموع می‌توان دیـكتاتوری رضاخان را دوران فترت جنبش‌های اجتماعی از جمله جنبش زنان نامیـد. مهرانگیـز كار در توصیـف ایـن دوران چنیـن می‌نویـسد: "زنان نمی‌توانستند در فضای اختناق‌آمیـز سیـاسی، حقوق خویـش را بر پایـه‌ی مبانی دموكراسی كه مستلزم ایـجاد تشكل‌های مستقل سیـاسی و غیـرسیـاسی، حزب‌گرایـی و در مجموع ایـجاد جامعه‌ی مدنی است، مطالبه كنند. در نتیـجه، زنان در نبود جامعه‌ی مدنی، تجارب لازم را برای حق‌طلبی و فعالیـت‌های سازمان‌یـافته كسب نكردند. در خلا جامعه‌ی مدنی، زنان وابسته به دربار پهلوی و اقمار آن، گاهی چتر حمایـت خود را می‌گشودند و جماعات و سازمان‌ها و انجمن‌های زنانه‌ی وابسته را تأسیـس می‌كردند... ایـن سازمان‌های وابسته به‌علت خصلت حكومتی خود كه در ایـران مردم‌گریـز است، زمیـنه‌های رشد جنبش زنان را مهیـا نكرده‌اند."۸‌ ‌وی سپس چنیـن نتیـجه‌گیـری می‌كند كه زنان ایـران در آن دوران برای سازمان‌دهی نیـروهای خود با دو مانع عمده روبه‌رو بوده‌اند:
۱)‌ ‌فقدان جامعه‌ی مدنی كه ناشی از عمل‌كرد اجرایـی نیـروهای طرفدار اختناق است.
۲)‌ ‌مخالفت مردان ایـرانی كه ریـشه‌های عمیـق اعتقادی و سنتی دارد.
اما آن‌چه كه در ایـن دوران قابل كتمان نیـست، حضور زنان در مراكز آموزشی، دانشگاهی و نیـز اشتغال بوده است و ایـن خود سبب ایـجاد نوعی آگاهی و دانش اجتماعی در میـان نسلی از زنان شد كه زمیـنه‌ساز مبارزات حقوقی و اجتماعی آنان در دوران پهلوی دوم گردیـد. هرچند كه فعالیـت‌های زنان تحصیـل‌كرده و شاغل متعلق به قشر مرفه و متوسط جامعه نتوانست حمایـت زنان متعلق به طیـف‌های گوناگون را كسب كند اما ایـن جریـان مانع ادامه‌ی فعالیـت‌های آنان در اظهار مخالفت و نارضایـتی نسبت به قوانیـن، آن‌هم در دورانی كه مردم ایـران از دموكراسی محروم بودند، نشد. ..." در فاصله‌ی بیـن لغو مصوبه‌ی دولت درباره‌ی انجمن‌های ایـالتی و ولایـتی و برقراری رفراندوم برای تثبیـت انقلاب سفیـد‌ ‌زنان دو بار دست به اعتراضی گسترده زدند. یـك‌بار در ۱۷ دی‌ماه در مقابل نخست‌وزیـری دست به اعتصاب نشسته زدند و به لغو تصویـب‌نامه‌ی انجمن‌های ایـالتی و ولایـتی اعتراض كردند و بار دیـگر در سوم بهمن‌ماه بانوان آموزگار و دبیـر و كارمند به‌عنوان اعتراض به عدم شركت زنان در رفراندوم دست از كار كشیـدند و اعلامیـه و تراكت‌هایـی با شعارهای زنان ایـران به‌پا خیـزیـد‌ ‌و ما را در ردیـف ورشكستگان و بیـگانگان قرار ندهیـد،‌ ‌پخش كردند."۱۰‌ ‌تظاهرات دیـگری در ۱۷ دی‌ماه ۱۳۴۰ توسط زنان در اعتراض به نداشتن حق رای انجام شد؛ منصوره پیـرنیـا در ایـن‌باره می‌نویـسد: "زنان در آن‌روز برای ادای سپاس به آرامگاه رضاشاه رفتند و در بازگشت، همگی به‌سوی كاخ نخست‌وزیـری حركت كردند. ابتدا كسی هم مانع نشد؛ عده‌ی آن‌ها زیـاد بود، سرسراها و پله‌ها و باغ نخست‌وزیـری را اشغال كرده بودند. كاركنان نخست‌وزیـری وقتی مشاهده‌كردند تعداد زنان در كاخ نخست‌وزیـری افزایـش یـافته است، بقیـه‌ی اتوبوس‌های حامل زنان را به‌سوی نخست‌وزیـری راه‌ندادند. زنان خبرگزاری‌ها را نیـز دعوت كرده بودند. به آن‌ها نیـز اعتراض كرده بودند كه مسایل زنان و خواسته‌های آنان را نمی‌نویـسند."۱۱
هرچند كه نظام مردسالار و مستبـد در دوره‌های مختلف، با استفاده از انگ‌ها و برچسب‌‌های گوناگون كه خاص جوامع سنتی و استبدادزده است، برای عقیـم‌كردن مبارزات حقوقی زنان آشكار و نهان تلاش كرده است، اما گام‌به‌گام تلاش‌های زنان از دوران مشروطیـت، كودتای رضاخان، شهریـور ۲۰، دوران مصدق، دوران اصلاحات به‌اسم‌های محمدرضا پهلوی و تا دوران حاضر نیـز بر پایـگاهی حقوقی و اجتماعی استوار بوده است و با شعار دست‌یـابی به حقوق برابر مسیـر خود را یـافته است. زنان هوش‌مند جامعه، هرآیـنه در تنگناهای سیـاسی و اجتماعی، با اتكا به منطق مبارزاتی و خرد عاطفی خویـش، كه در طول تاریـخ همواره تحت‌عنوان "مكر زنان" از آن یـاد شده است، راه‌ها و روش‌های گوناگونی را در طی ایـن راه كشف‌كرده و برگزیـده‌اند. ‌ ‌
در دهه‌های چهل‌و پنجاه، تغیـیـر فضای مبارزاتی و رخ‌نمودن شیـوه‌های چریـكی و عمل انقلابی از یـك‌سو و محدودیـت‌ها و فشارهای نظام توتالیـتر برای تمام اَشكال مبارزاتی، خواه مدنی و حقوقی و خواه قهرآمیـز و چریـكی از دیـگرسو، موجب‌شد كه مسایل و مطالبات زنان، به حاشیـه رانده شده و به‌زعم اپوزیـسیـون انقلابی و جریـانات پیـش‌رو نیـز غیـر‌عمده تلقی‌شود. صدیـقه صرافت درباره‌ی ایـن دوران چنیـن می‌گویـد...." وقتی می‌دیـدیـم مسؤولیـت تنها سازمان و تشكل زنان را اشرف پهلوی به‌عهده دارد، وقتی با غیـرقانونی شدن اجتماعات رو‌به‌رو می‌شدیـم، وقتی می‌دیـدیـم در میـهن خودمان از هیـچ حقوقی برخوردار نیـستیـم و در تصمیـمات سرنوشت‌ساز حق هیـچ دخالتی نداریـم و ... خونمان به جوش می‌آمد و راهی جز پیـوستن به مبارزه‌ی مسلحانه در چشم‌انداز نمی‌دیـدیـم؛ یـا بایـد به آن‌همه خفت و خواری و بی‌عدالتی تن می‌دادیـم یـا به مبارزه‌ی مسلحانه می‌پیـوستیـم. هیـچ جریـان با تجربه و بادرایـت و در عیـن‌حال برخوردار از قاطعیـت سیـاسی علیـه آن‌همه تحقیـر و بی‌عدالتی به چشم نمی‌خورد."۱۲‌ ‌بدیـن‌سبب زنان نیـز با فراموش‌كردن مسایل و مشكلات حقوقی و فرهنگی خویـش و با عشق به مشاركت در تلاش‌های آزادی‌خواهانه، گروه‌گروه به سازمان‌های طرفدار مشی مسلحانه پیـوستند و هدف تمامی مبارزات، سرنگونی رژیـم شاه شد. غافل از آن‌كه علی‌رغم حضور فعال زنان در تمامی تلاش‌ها و فعالیـت‌های براندازی در آن برهه از تاریـخ، جریـان برابری‌خواهی به‌گونه‌ای دیـگر به‌پیـش می‌رفت. تا به آن‌جا كه به‌نقل از مهرانگیـز منوچهریـان می‌خوانیـم "به‌سبب نا‌آگاهی و نبودن تشكل مبارزاتی، خواست‌های زنان در مورد تساوی حقوق و مسایل دیـگر هیـچ‌گاه بیـان نشد."۱۳ ایـن سكوت مقتدرانه تا بدان‌جا پیـش‌رفت كه گاه تلاش‌ها و اعتراضات زنان نسبت به تضیـیـع حقوقشان انحراف از جنبش آزادی‌خواهی تلقی می‌شد و همیـن نگرش موجب‌شد كه در دوران هیـجانات انقلابی و بحبوحه‌ی مبارزات سیـاسی، گروهی از "رجال سیـاسی" فارغ از ضرورت مشاركت و دخالت اندیـشه‌های آزادی‌خواهانه‌ی زنان، قوانین "مردنوشته" و "زن‌ستیـزانه" را تدویـن‌كردند كه تا بیش از بیـست‌سال پس از آن همواره مانند سدی در مقابل دست‌یـابی به حقوق مدنی، سیـاسی، اجتماعی و فرهنگی زنان قد عَلَم كند. ‌ ‌
با آغاز دهه‌ی ۷۰ و ایـجاد آرامشی نسبی پس از گذراندن دوران پر آشوب و وحشت‌زای سال‌های جنگ، دستگیـری، تورم و... زنان تازه‌نفس و پرشور دوباره به میـدان آمدند. نه‌انگار كه بیـش از ده‌سال به‌دور از یـكدیـگر هر یـك در عرصه‌ای جداگانه تلاش كرده بودند؛ برعكس گاه چنیـن به‌نظر می‌رسیـد كه همیـن یـكی‌دو هفته پیـش با خداحافظی سرسری قرار هفته‌های بعد را گذاشته‌ایـم.
تلاشی دوباره با نقد آن‌چه كه بر جنبش زنان گذشته بود، آغاز شد. محافل و گروه‌هایـی از زنان با برنامه ریـزی‌های تفریـحی برای سفر یـا كوهنوردی، قدرت مدیـریـت در خانه مانده‌ی خویـش را به آزمون می‌گذاشتند و توان‌مند می‌شدند. گروه‌هایـی با برگزاری دوره‌های فیـلم سعی بر روز‌آمدكردن دانش جنسیـتی و معرفی هنر و ادبیـات فمیـنیـستی داشتند؛ و گروه‌هایـی نیـز در فكر عمومیـت‌بخشیـدن و به‌رسمیـت شناخته‌شدن اهداف جنبش در سراسر جامعه بودند كه به تشكیـل سازمان‌های غیـر‌دولتی رسمی زنان پرداختند تا بدیـن‌گونه به اهداف حقوقی خویـش دست‌یـابند.
‌آری‌، نادیـده انگاشتن حقوق زنان و غیـر‌عُمده جلوه‌دادن آن‌، هرچند كه در دوره‌هایـی موجب فترت و ركود شده است اما به‌گواه تاریـخ جنبش زنان، پس از هر دوره فترت، گام‌های بلندتری را در طی مسیـر پرفراز و نشیـب دست‌یـابی به برابری و مساوات برداشته است. جریـان‌های آگاه‌سازی و توان‌مندسازی در میـان جنبش زنان با تكیـه بر گذشته‌ی پر افت‌وخیـز خویـش و با آگاهی نقادانه نسبت به آن، سال‌های زیـادی است كه روند اعتراضی- آمورشی خویـش را در قالب برگزاری كارگاه‌های آموزشی و سمیـنارها، نوشتن مقالات و نشر آثار گوناگون، ساختن فیـلم‌هایـی با مضمون زنانه‌، اجرای نمایـش‌های گوناگون؛ و... در ایـن حوزه آغاز كرده است. ایـن مسیـر با حضور فعالانه‌ی زنان در تمامی عرصه‌های مبارزاتی به‌جایـی رسیـده است كه ایـنك فعالان جنبش را وادار می سازد تا در تعمیـق حركت‌های خویـش برای دست‌یـابی به مطالبات و خواسته‌های حقوقی زنان راه‌حل‌های عیـنی و پراگماتیـستی منطبق بر خواسته‌های خویـش را بیـازمایـد و از سویی با حضور فعال خود در تدویـن آثار مكتوب و در بیـان مفاهیـم نظری، حركت‌های خود را مسلح به تئوری‌های فمیـنیـستی سازد.
منصوره شجاعی‌، پژوهش‌گر و فعال جنبش زنان

پی‌نوشت‌ها:
۱-‌ ‌شاهكار معروف "اوریـپیـد" نمایـش‌نامه‌نویـس یـونانی.
۲-‌ ‌خسروپناه محمدرضا؛ هدف‌ها و مبارزات زن ایـرانی در انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی،‌ ‌تهران: پیـام امروز، ۱۳۸۱، ص ۱۸۷.
۳-‌ ‌احمدی خراسانی نوشیـن؛ اردلان پرویـن، سناتور: فعالیـت‌های مهرانگیـز منوچهریـان،‌ ‌تهران: توسعه، ۱۳۸۲، ص ۱۳۹.
۴-‌ ‌هدف‌ها و مبارزات؛ ص۲۳.
۵-‌ ‌همان. ‌ ‌
۶-‌ ‌همان؛ ص ۳۰. ‌ ‌
۷-‌ ‌سناتور؛ ص ۳۸۳.
۸-‌ ‌كار مهرانگیـز؛ مشاركت سیـاسی زنان، موانع وامكانات، تهران: روشنگران و مطالعات زنان، ۱۳۷۹، ص۳۰-۳۱.
۹- همان. ‌ ‌
۱۰-‌ ‌همان؛ ص ۴۴.
۱۱-‌ ‌سناتور؛‌ ‌ص ۴۱۷.
۱۲-‌ ‌حاجبی تبریـزی ویـدا؛ داد بی داد: نخستیـن زندان زنان سیـاسی،‌ ‌تهران: بازتاب نگار، ۱۳۸۳، ص ۱۷۱.
۱۳-‌ ‌سناتور؛ ص ۴۵۱.
منبع : ماهنامه نامه