جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
شاخه گلی میان دو مغاک
«سونات مهتاب» بتهوون در طول بیش از یک قرن هنوز هم مورد علاقه بسیاری از عاشقان موسیقی است. در واقع میتوان به جرات این سونات را محبوبترین سوناتی به شمار آورد که تاکنون به رشته تصنیف در آمده است.
در سال۱۸۰۱یعنی یک سال پس از آنکه بتهوون سمفونی اول خود را به پایان برساند این سونات را در تنالیته «دو دیز مینور» (سونات شماره ۱۴/ اپوس ۲۷/ شماره۲) تصنیف کرد. او این سونات را در سال ۱۸۰۲ منتشر کرد و آن را به یک کنتس ۱۷ ساله به نام جولیا گوچیاردی، تقدیم کرد. این سونات که حاصل نظام حیرت انگیز «بتهوونی»ست، با فرم غیرعادی خود، تفسیرهای عجیب و گاهی هذیانآمیزی را در برداشته است.
این سونات برخلاف اثر همزادش سونات شماره ۱۳، در میان توده عام مردم به محبوبیت چشمگیری دست یافت. مقبولیت این سونات در مقابل مخاطب عام به اندازهای بود که خود بتهوون را نیز به اعتراض وادار کرد: «. . . من آثار بهتری هم ساختهام!» حتی برجستهترین شاهکارهای بتهوون نیز نتوانست در میان مردم به محبوبیت «سونات مهتاب» دست یابد.
عنوان خاطرهانگیز و سانتی مانتال«مهتاب» را اولین بار «لودویگ رلشتاب» - منتقد و رماننویس برجسته برلینی - به سونات شماره ۱۴ داد.او با شنیدن نخستین موومان آن گفت: «. . . موومان نخست این سونات انعکاس نور مهتاب را بر سطح دریاچه «لوسرن» (Lucerne) به تصویر میکشد!»
دریاچهای که خود بتهوون در طول عمر خود حتی یک بار هم آنرا ندیده بود!
البته، به مرور زمان لقب «مهتاب» با سونات ۱۴ بتهوون عجین شد و پیوندی ابدی و ناگسستنی یافت اما منشا پیدایش این لقب به فراموشی سپرده شد و جای آنرا داستانسراییها و خیالات واهی و بیمحتوا پر کرد: «شبی مهتابی، بتهوون در حال قدم زدن به سمت خانهاش بود که در میان راه، نوای پیانویی را از درون ساختمانی شنید.او وارد آنجا شد و مشاهده کرد که دختری زیباروی اما فقیر (و احتمالا نابینا) در شرایطی که نور مهتاب بر روی کلاویههای پیانو منعکس شده، مشغول نواختن سونات ۱۴ او است. بتهوون که خیلی تحت تاثیر این صحنه قرار گرفته و اشک از چشمانش سرازیر شده بود، لذا این اثر خود را «سونات مهتاب» نامید!. . .»
روایت دیگر در مورد این سونات این است که موومان نخست این اثر شرح عشق آتشین آهنگساز به زن جوانی به نام «جولیا» است. یعنی همان زنی که بتهوون این سونات را به وی تقدیم کرده ولی این در حالی است که محتویات دفترچه یادداشتهای بتهوون نشان میدهد، وی بسیار پیشتر از آشنایی با «جولیا» بر روی طرحها و عناصر محتوایی این اثر کار میکرده و تنها به طور اتفاقی، انجام تصنیف این سونات با دوره کوتاه علاقه وی به این دوشیزه مصادف شده است. البته این روایت در نطفه خاموش گشت و نتوانست جایگزین افسانه «مهتاب و دریاچه لوسرن» شود. هر چند این آهنگ با این عنوان در جهان مشهور شده، اما هیچگونه ارتباطی بین مفهوم و متن آن با «مهتاب» وجود ندارد.
خود بتهوون این دو قطعه را «سوناتا کو آزی اونافانتازیا» نامیده، که معنایش «سوناتهایی نظیر فانتزی» است.این نامگذاری و توصیف او برای این سوناتها صحیحتر به نظر میرسد زیرا بتهوون هنگام تصنیف این دو قطعه، علیه درک و برداشت کلاسیک و سنتی سه موومان جداگانه و منفرد قیام کرده است. به همین دلیل در هنگام تصنیف این دو قطعه، بیپروا و بدون هیچ ملاحظهای از یک موومان به موومان بعدی میرود و هر چه در دل دارد، بیان میکند.
سونات «مهتاب» پیوندی است از سه موومان که عبارت از: یک قطعه به فرم لید، یک منوئه و قطعهای به فرم سونات میباشند.
موومان اول، «آداجیو سوستنوتو» (Adagio sostenuto)، با یک جمله موجدار و آشنا از قسمت بم پیانو آغاز شده و آنگاه تمی دعاگونه که با دست راست نواخته میشود، به دنبال آن میآید. این موومان، به علت زنگ صدا و طنین اصواتش جذابیت خاصی دارد که به قول «یورگ دموس» در شنونده این احساس را به وجود میآورد که یک صوت مداوم و «صدای آلتوی خیالانگیزی» مرتبا جابه جا میشود. این موومان به راستی بدیع است، بیان احساس در آن اساسا هیچ اشتراکی با قالبهای پیشین ندارد.
«ارنست هاچسن» میگوید: «انگشتانی تربیت یافته نیز میتوانند نتهای آنرا به راحتی به صدا در آورند ولی تنها ژرفترین احساسات است که میتواند تمنای مضطرب و تبآلود آنرا متجلی سازد».
در این آداجیو، شاهد تولد نخستین نشانههای موسیقی امپرسیونیستی هستیم.
در فاصله نخستین و آخرین موومان یک «آلگرتو» (Allegretto) جای دارد که بخش اول آن، یک ملودی روشن است که احساس فرحبخشی و آرامش خاطر را القا میکند. پس از آن تریویی قوی و توانا ظاهر میشود که به شیوه موکدی خارج از ضرب مینماید ولی صرفا ادامه بخش آلگرتوی اصلی است. این موومان بیشتر به سنتهای قرن هجدهم وفادار مانده و به نظر میرسد که نقطه عطفی است که کل سونات به واسطه حضور درخشان آن به استحکام و انسجامی که شاهد آن هستیم دست مییابد. لیست این موومان کوتاه، ظریف و مینیاتوری را «همچون شاخه گلی رسته اندر میان دو مغاک» توصیف کرده است. با آنکه این موومان نه اسکرتسوست و نه منوئت ولی ویژگیهایی از هر دو را در خود دارد. میتوان این موومان را آرامشی دانست که در پس آن شیطان به انتظار نشسته تا در موومان سوم ظهور کند.
موومان سوم این سونات، «پرستو آجیتاتو» (Presto agitato)، همانند سیری شتابزده به سوی اقلیمی ناشناخته است. در این موومان، جملههای تحریرداری پیاپی به گوش میرسد که هیجانانگیز است و در پایان هر جمله، تاکیدی انفجاری شنیده میشود. «اریک بلام» نوشته است: «از میان معاصران بتهوون کمتر کسی توانسته است به چنین فرمی از موسیقی دست یابد». این موومان به فرم روندو نیست بلکه شکل مواجی از فرم سونات را دارد. بیشک آنرا، با آرپژهای بیامان و عنان گسیخته تم نخستش، باید طوفانیترین اثر دوران خود به شمار آورد
زهرا آخوندی
منبع : سایت تخصصی موسیقی ریتم
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت سیزدهم
هلال احمر یسنا قوه قضاییه آتش سوزی پلیس تهران بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش سازمان هواشناسی دستگیری
حقوق بازنشستگان قیمت خودرو بازار خودرو قیمت طلا قیمت دلار خودرو دلار سایپا ایران خودرو بانک مرکزی کارگران تورم
فضای مجازی شهاب حسینی سریال تلویزیون نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی عفاف و حجاب سینما سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا حماس جنگ غزه اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس یمن ایالات متحده آمریکا
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر باشگاه استقلال لیگ برتر لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید بایرن مونیخ باشگاه پرسپولیس
کولر هوش مصنوعی تلفن همراه گوگل اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب بیمه بیماری قلبی دیابت کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی