پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


دوست دارم موسیقی کار کنم


دوست دارم موسیقی کار کنم
حضور سینایی یکی از چهره‌های ماندگار سینمای ایران که با همتای دیگرش عباس کیارستمی و داریوش مهرجویی هم‌سن و سال است، هر سه متولد ۱۳۱۹ و از سالخوردگان ماندگار سینمای ما، او که در ساری به دنیا آمده، در وین در آکادمی موسیقی و هنرهای دراماتیک معماری و سینما خوانده و در کنسرواتوار موسیقی آموخته.
▪ جناب سینایی، سال گذشته از شما فیلم <مثل یک قصه> در جشنواره فجر نمایش داده شد، با کاراکترهای کم. سرنوشت این فیلم و فیلم ماقبل آخرتان که درباره صادق هدایت ساخته بودید، چه شد؟
ـ هنوز وضعیت این دو مشخص نیست و فکر نمی‌کنم به این زودی اتفاقی رخ دهد و پروانه داده شود و مجوز اکران بگیریم. در مورد فیلم دوم که در مورد صادق هدایت است، این فیلم برای اکران ساخته نشده.
▪ اما جناب سینایی، خبرها حاکی از این است که شما در حال حاضر مشغول بازنویسی یکی از فیلمنامه‌های قدیمی‌تان <سوداگران عصر خون> هستید تا اگر شرایط مهیا شد، آن را بسازید. در این‌باره توضیحی دهید.
ـ در مورد <سوداگران عصر خون> هفت ماه است که منتظر هستم که این خواسته محقق شود و به مرحله اجرا دربیاید، در واقع منتظرم تا ببینم چه پیش می‌آید و ان‌شاءا... اگر شرایط فراهم شود و مشکلی پیش نیاید، تولید آن قطعی است و موضوع آن در مورد رضا عباسی، نقاش شهیر و برجسته عصر صفوی و مسائل این فیلم حول و حوش و پیرامون این شخصیت و اتفاقات و حواشی که در این عصر رخ می‌دهد، می‌گذرد.
▪ نظرتان در مورد اولین ساخته‌تان که یک فیلم کوتاه با عنوان Beyondthesilence که ساخته ۱۳۴۷ است، چیست؟
ـ این فیلم که معادل فارسی آن آوایی که اتیغه می‌شود، از کارهای کوتاه من و حاصل یک تجربه در یک برهه از زندگی است.
▪ جناب سینایی، یکی از فیلم‌های کوتاه شما با یکی از کارهای آقای کیارستمی به لحاظ عنوان اسمی شباهت دارد. یک مساله و دو راه‌حل نظرات خودتان راجع به این شباهت چیست؟
ـ به لحاظ اسمی بله! ولی هیچ شباهتی با هم ندارند و پارادوکس هم هستند و هرکدام دو کار مجزا و متفاوت هستند و به هیچ وجه شباهتی بین این دو نمی‌توان جست و دیده هم نمی‌شود و این فیلم در واقع یک نقاشی متحرک است.
▪ درباره سومین ساخته بلند شما <هیولا‌ی درون> که سال ۱۳۶۲ بهترین جایزه کارگردانی جشنواره فجر و همچنین بهترین فیلمبرداری که تندیس ویژه جشنواره هم به شما و فیلمبردار فیلم آقای امامی داده شد، چه نظری دارید و داستان فیلم گویا راجع به یک دکتر ساواکی بود؟
ـ بله! این یک نوع فیلم خاص بود، به‌زعم خیلی‌ها بیشتر به دلیل شخصیت‌های جدید و جذابیت و تازگی آن فیلمنامه. هیولا‌ی درون داستان یک دکتر ساواکی است، همانطور که شما فرمودید که با پیروزی انقلا‌ب در ویلا‌ی متروکی بیرون از تهران مخفی می‌شود. او در مدت اقامتش در این خانه گذشته را به یاد می‌آورد و تحت تاثیر جنایاتی قرار می‌گیرد که در حق همسرش و دیگران انجام داده است و هنگامی که روح همسرش در ذهن او ظاهر شده و بر او مستولی و غالب می‌شود، گرفتار عذاب وجدان و گناه می‌شود و سرانجام در حالتی بیمارگونه و جنون‌آمیز از بین می‌رود.
▪ جناب استاد سینایی، شما از بزرگانی هستید که سوای سینما به موسیقی علا‌قه به‌خصوصی دارید و در دانشگاه وین هم در این زمینه تحصیلا‌ت آکادمیک داشته‌اید، آیا شما هم مثل جناب مهرجویی که علا‌قه وافری به موسیقی دارد و سال گذشته فیلم <سنتوری> بهترین فیلم جشنواره فجر از او به نمایش درآمد، ولی هنوز بنا به دلا‌یلی اکران آن قطعی نشده و در‌هاله‌ای از ابهام است، قصد ندارید فیلمی در حوزه تخصصی موسیقی بسازید؟
ـ در رابطه با موسیقی چیزی نساخته‌ام؛ حالا‌ چرا در رابطه با استاد <یاوری> کاری دارم، اما در واقع و فی‌نفسه کار اساسی و مهمی درباره موسیقی انجام نداده‌ام، ولی اگر شرایط آماده و مهیا باشد، چرا که نه! دوست دارم در این زمینه که همچون سینما از دلمشغولی‌های جدی بنده است، کار درخوری ارائه دهم.
▪ آیا شما در کنسرت اخیر <استاد شجریان> استاد پرآوازه موسیقی ایران و جهان که به مدت شش شب در تالا‌ر بزرگ وزارت کشور برگزار شد، حضور داشتید؟
ـ خیر! من هم در جراید خبر آن را شنیدم، ولی به علت مشغله فراوان نتوانستم موفق به حضور در این کنسرت شوم، ولی شجریان دوست‌داشتنی است. بلا‌منازع و دست‌نایافتنی!
▪ احمد شاملو فقید شاعر شهیر معاصر که سبک سپید را در شعر معاصر بنیان گذاشت، شعر خود را عقده فروخورده موسیقی می‌دانست و با اینکه ایشان فیلمی ناتمام با عنوان <داغ ننگ> را کارگردانی کرد که ناتمام ماند و در نیمه کار آن را رها نمود، نظرتان در مورد شاملو چیست؟
ـ آقای شاملو با اسم مستعار بیشتر فیلمنامه می‌نوشت، برای گذران زندگی حالا‌ این کار را نیمه‌رها کرد، شاید به دلیل مشغله‌های او در حوزه‌های دیگر بوده باشد و به‌خاطر اینکه این حوزه خیلی تخصصی است و باید پیگیر کار بود و با جدیث و نظم خاصی کار را پیش برد و نمی‌توان ذوقی و تفریحی کار را به اتمام رساند. اما سهراب دیگر همتای شاملو در حوزه شعر معاصر را بیشتر منتقدین یک نقاش چیره‌دست و ماهر به حساب می‌آوردند تا یک شاعر مطرح، چرا که جایی سهراب می‌گوید <پشت دریاها شهری ست>!
▪ اما معلوم نیست این شهر سهراب چه شهری است؛ آرمان شهر است، شهر سلوک است و عرفان شهر خیالا‌ت است و اوهام؟ و با توجه به اینکه همسر شما خانم <گیزلا‌> نقاش هستند، نظرتان راجع به سهراب چیست؟
ـ این مساله‌ای که شما عنوان کردید، در واقع مسائلی است از این دست که منتقدین حرفی برای گفتن داشته باشند، من ذاتا و شخصا سهراب را دوست دارم زیرا انسانی متعالی و هنرمندی به تمام معناست. به تمام کمال چه در شعر و چه در نقاشی فرقی نمی‌کند، ذوق و استعداد و فراست ایشان در هر دو حوزه درخور تأمل جدی و قابل دفاع است. حالا‌ حرف‌هایی که در مجلا‌ت و جراید بعضی‌ها و منتقدین می‌زنند، بیشتر خودنمایی است و از سر حسادت است والا‌ سهراب کارنامه‌اش برای همگان مشخص و واضح است.
▪ جناب سینایی، نظرتان راجع به مقوله تجربه که شما استاد مسلم این وادی هستید و با توجه به اینکه <فاکنر> می‌گوید همه چیز را باید تجربه کرد، چیست؟
ـ ببینید، سن سال و تجربه در نوع مطالعه بسیار تاثیرگذار است. اگر کسی در مرحله‌ای از زندگی‌اش باشد که <آموزش> می‌بیند، پس نیاز دارد کتاب‌های متنوع را مطالعه کند. من در دوران تحصیل و یادگیری به وفور کتاب‌های تخصصی سینمایی، رمان و... را مطالعه می‌کردم، اما بعد از آن انسان وارد مرحله دیگری می‌شود و آن مرحله نگاه شخصی است و در این مرحله آن مطالعات، تجربیات و یافته‌های شخصی که در ناخودآگاه شخص منتقل شده، کمک می‌کند که آن فرد به <دید شخصی> برسد، ولی به هر حال در هر مرحله مطالعه نیاز جدی و اساسی انسان است، به‌خصوص هنرمند باید دائما یافته‌های خود را مرور کند و از نو بسازد.
▪ استاد شما بیشتر به چه کتاب‌ها و داستان‌هایی علا‌قه‌مند هستند و سینمای مورد علا‌قه شما سینمای چه کشوری است؟
ـ بنده سال‌هاست که به تاریخ و فلسفه دل بسته‌ام و علا‌قه دارم و بنابراین هیچگاه کتاب‌های تاریخی و فلسفی را رها نمی‌کنم. به نظر من فلسفه و تاریخ درس‌های بزرگی را به انسان می‌آموزد. همیشه به سینمای لهستان علا‌قه‌مند بوده و هستم و سعی کردم به تجربیات شخصی <آندری وایدا> از طریق کتاب خاطرات و زندگی‌اش نزدیک شوم.
▪ استاد شما درست مثل <ژان لوک گدار> سینماگر شهیر فرانسوی معتقدید که هنرمند نباید تک‌بعدی عمل کند و هنگامی که نظرتان را در مورد کار تازه کیارستمی (حافظ به روایت کیارستمی) جویا شدم، گفتید که ممکن است این کتاب تحولی در زمینه ادبیات در ذهن جوانان و علا‌قه‌مندان ایجاد کند و <گدار> هم معتقد است که هنرمندان کوشا و برجسته به یک ژانر قانع نمی‌شوند و مدام از یک حوزه و از یک ژانر به ژانر دیگر سرک می‌کشند؟
ـ معتقدم ذهن یک هنرمند سینما نباید تک‌بعدی باشد و باید به عرصه‌های مختلف سرک بکشد، چرا که سینما یک ابزار است، آن چیزی که این ابزار را به‌کار می‌گیرد، ذهن است و اگر ذهن یک‌بعدی باشد و فقط معطوف به سینما شود، قطعا فرآیند و پروسه نهایی هم تک‌بعدی خواهد بود، در حالی که ذهن باید مجموعه‌ای از تفکرات و تجربیات متنوع باشد و موجب باروری محصول نهایی اثر هنری گردد.
▪ نظرتان راجع به یکی از درخشان‌ترین آثارتان و ماندگارترین آنها <عروس آتش> که یک اتفاق بدیع در سینمای جنگ و سینمای دهه پایانی ۷۰ است، چیست؟
ـ بله! این فیلم جذابیت و نگاه و طراوت خاص خودش را دارد که با بازی هماهنگ و زیبای سعید پورصمیمی و غزل صارمی توأم بود و در حافظه عمومی و دوستدارانش ماندگار شد.
طاهر جمشیدزاده
منبع : پرشیا فیلم کانادا