پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی


حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی
دیدگاه‏های موجود در مورد حق حضور زن در مسایل اجتماعی، بنا به آبشخور فکری آن، متفاوت و در جوامع مختلف فاصله‏ای به اندازه‏ی افراط تا تفریط را طی کرده است.
در تفکر فمنیستی، زن بدون هیچ گونه قید و شرطی حق حضور در عرصه‏های مختلف اجتماعی را دارد و در مقابل در بعضی جوامع این حق محدود و حتی در شرایطی کاملاً سلب می گردد.
تحول و دگرگونی در ساختار اجتماعی، عاملی اساسی برای تغییر این نگرش و توسعه‏ی حضور زنان در مسایل اجتماعی است. اکنون عده‏ای این سوال را مطرح می‏کنند که آیا با تحولات پیچیده‏ی جهان امروز هنوز هم می‏توان براین عقیده بود که، زن برای خروج ازمنزل ضرورتا نیازبه اجازه‏ی شوهردارد؟
این سوال، یکی ازموضوعاتی است که «آیت الله محمد ابراهیم جناتی» چندی‏پیش در سخنرانی خود در همایش نقش و جایگاه زن در اندیشه و حکومت امام علی علیه‏السلام ـ که با همکاری‏دانشگاه علامه طباطبائی و مرکز امور مشارکت زنان برگزار گردید ـ به آن پرداخت. درج این سخنان به منزله‏ی درخواست از اهل نظر برای پاسخگویی به سوال مزبور بوده و در همین فرصت از اندیشمندان برای پردازش و ژرف اندیشی در این مسأله دعوت به عمل می آید. این سخنان را از نظر می گذرانید.
در طول تاریخ، درباره‏ی موقعیت زنان و مشارکت آنان در ابعاد گوناگون، در مذاهب و ادیان مختلف بحث شده است که در میان آنها اندیشه‏های افراطی و تفریطی‏یی به چشم می خورد که اغلب در مدار تعادل قرار ندارد. برخی از صاحب نظران بر این اعتقادند که زنان، می توانند در جمیع ابعاد زندگی و مسایل اجتماعی، بدون قید و شرط شرکت داشته باشند؛ چه آنها که مطابق با ارزش‏ها باشند و چه آنها که به هیچ ارزشی پایبند نباشند. صاحبان این نظریه، معیار خود را جهان هستی و زندگی مادی قرار می‏دهند. بعضی دیگر بر این عقیده اند که زنان نمی توانند در مسایل اجتماعی شرکت کنند و باید پیش از ازدواج در خانه‏ی پدر و پس از ازدواج در خانه‏ی شوهر بمانند و کارهای زندگی روزمره را انجام دهند. این عده نیز، این دیدگاه را بدون آگاهی از مبانی شریعت و رعایت موازین دینی و تنها براساس خوی و سلیقه‏ی خویش،با عنوان شرع، در جوامع مطرح کرده اند.
در طول سده‏های مختلف، موقعیت اجتماعی زنان در کوران این دو نظریه‏ی باطل و نادرست قرار گرفته است و هریک از این دو نظریه نیز در جوامع طرفدارانی داشته و دارد. این دیدگاه‏های‏افراطی و تفریطی درباره‏ی موقعیت زنان، برای جامعه‏ی بشری به طور اعم و جامعه‏ی اسلامی به طور اخص مخرب و ویرانگر می باشد و همواره پیامدهای ناپسندی برای آنها به همراه داشته است؛ به ویژه دیدگاه اول که افراطی و مخصوص فمنیست‏های فرانسه است و پیروان زیادی در ادیان غیراسلامی دارد. این نظریه‏ی افراطی، استحکام خانواده را متزلزل و بیگانگی از خانواده را میان پیروان خود به وجود می‏آورد. به همین دلیل ارباب دانش و خرد و افراد آگاه از همه‏ی ادیان و مذاهب احساس مسئولیت کرده و تمام همت خویش را به کار برده‏اند تا اندیشه‏ها و دیدگاه‏ها را هماهنگ کرده و در نقطه‏ی تعادل و تکامل قرار دهند و به صاحب نظران بیاگاهانند که زنان، هم در زندگی‏خانوادگی و هم در مسایل اجتماعی، موقعیتی همانند مردان موقعیت دارند، اگرچه دیدگاه‏های آنان در تحقق بخشیدن و چگونگی آن از حیث شرایط و موازین تفاوت داشته است؛ ولی در اصل لزوم ایجاد هماهنگی، بین آنان اختلاف و تفاوتی وجود ندارد. به هر حال، در اسلام از طریق برنامه‏هایی که در کتاب خدا و سنت رسول او ارایه شده، می توان اعتدال در خصوص مسایل کار و اشتغال را حل کرد و زنان را از تصدی وظایف اجتماعی و مزایای آن که در طول تاریخ به اسم مذهب و ادیان از آن محروم بوده اند، بهره مند گردانید و چهره‏ی آنان را از غبار تیره کننده پاک ساخت. البته ترسیم و برقراری نظریه‏ی اعتدال در این مسأله براساس مبانی شرعی و پایه‏های‏اصلی استنباط، کار هر کسی نیست؛ کسی می تواند از عهده‏ی این کار برآید که از آگاهی کامل برخوردار باشد.
نکته مهم آن است که داشتن آگاهی کامل، از عناصر و پایه‏های شناخت می باشد. ملکه‏ی اجتهاد که خداوند آن را مانند چشمه‏ی جوشان در دل پایه‏های اصلی شناخت قرار داده است، برای همگام کردن این مسایل با روایت‏ها و مظاهر جدید زندگی در نظر گرفته شده است. همچنین شخص مجتهد، با آشنایی کامل از موازین اجتهاد و توانایی علمی خود، باید تفاوت میان شرایط زمانی حال و گذشته را درک کند و قانون تحول اجتهاد را بر اساس مبانی تحول زمان و مکان، عرف و احوال آدمیان که در تحول ویژگی‏های موضوعات احکام و ملاک‏های نهایی آنها در غیر مسایل عبادی نقش موثری دارند، مورد پذیرش قرار دهد. پیامبر اکرم این تحول زمان و مکان را در فرامین و اعمالش رعایت می کرد؛ نمونه‏های بسیاری وجود دارد که بیانگر آن است که مجتهد، در مقابل واقعیت‏های زمان خود، طبق اصول عمل کرده و در برابر عوامل نفسی، ذهنی، محیطی و اجتماعی، آسیب ناپذیر و در برابر تلقین‏های افراد ناآگاه و وسوسه‏ها و اعتراض‏های جاهل‏های عالم نما نفوذ ناپذیر باقی مانده است. به هرحال، هرگاه مجتهدی این ویژگی‏ها را دارا باشد و مبانی معتبر اجتهادی را مورد بررسی و کاوش قرار دهد، در خواهد یافت که زنان در ابعاد مختلف جامعه، جایگاه و موقعیت والایی دارند و تفاوتی بین آنها و مردان در مسایل اجتماعی از هر نوع و قسمی که باشد، وجود ندارد، آنان می‏توانند با حفظ موازین اسلامی، وظایف اجتماعی خود را به انجام برسانند؛ زیرا در مبانی اسلام، جنسیت خاصی در مسئولیت‏های اجتماعی، در نظر گرفته نشده است و در این بستر تنها توانایی فکری، داشتن مهارت، تحمل و بردباری و بینش و آگاهی از موارد مهم مطرح شده است. امام علی علیه‏السلام در کلام خود به همه‏ی این ویژگی‏ها اشاره کرده است، از جمله اینکه می‏فرماید: «ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلمهم بأمر اللّه‏ فیه و لا یحمل هذا الامر الی اهل الصبر و العلم، بمواقع امره» در کلام حضرت، واژه‏ی الناس برای تصدی امور به کار برده شده است که اختصاص به جنس خاصی‏از انسان ندارد و شامل زن و مرد می شود. البته بیان امام علیه‏السلام ناظر به امر خاصی است، اما ملاک در تصدی امور، علم و آگاهی و تدبیر است و جنسیت خاصی در این مورد مطرح نیست. در قرآن کریم، آیه‏ی ۱۰۴ و ۱۹۵ از سوره‏ی آل عمران و آیه‏ی ۳۲ و ۱۲۴ از سوره‏ی نساء نه تنها جنسیت خاصی از انسان برای تصدی امور در عرصه‏ی زندگی مطرح نشده است، بلکه به گونه ای صریح و واضح اعتبار آن نفی شده است. همانگونه که تاریخ می گوید: حضرت خدیجه علیها‏السلام ، فعالیت‏های اقتصادی وسیعی داشت و صدها نفر در فعالیت‏های اقتصادی عامل وی بودند و حتی رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نیز در دوران جوانی یکی از عوامل او بود. اگر کار اقتصادی و تجارت برای زن اشکال داشت، پیامبر خدا با خدیجه علیها‏السلام همکاری نکرده و او را به همسری برنمی‏گزید.
در مبانی شناخت، به هر دو نوع انسان به یک گونه نظر شده و در تمام عرصه‏های زندگی به صورت مشترک مورد خطاب قرار گرفته و هر دوی آنها مسئول شناخته شده‏اند. این مسأله، به دلیل آن است که زن و مرد، رکن جامعه محسوب می‏شوند و هر یک در زندگی مکمل دیگری قرار داده شده‏اند و در کنار هم می‏توانند در تحقق بخشیدن جامعه‏ی سالم، آرام، صمیمی، مفید و سازنده، نقش موثری داشته باشند. بنابراین، برای زنان در مسایل اجتماعی، هیچ محدودیتی وجود ندارد، مگر مواردی جزیی که برخی مسایل مخصوص مردان وجود دارد. البته باید تأکید کرد که این محدودیت‏های جزیی برای زنان و مردان، از باب تبعیض در جنسیت نیست؛ بلکه از باب مصالح و ملاک‏های تشریع است.
در زندگی مشترک که میان زن و مرد برقرار شده است، هم زن آزاد است و هم مرد. در زندگی مشترک حقی برای مرد به زن و حقی برای زن نسبت به مرد قرار داده شده است. خداوند، در قرآن کریم در آیه‏ی شریفه ۲۲۸ از سوره‏ی بقره، می‏فرماید: «لهن مثل الذی علیهن» نیز حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می فرماید: «ان لکم علی‏نساء کم حقا و لهن علیکم حقا» توجه کنید که هم مرد و هم زن، هر دو آزادند. در زندگی مشترک نه مرد بنده‏ی زن است و نه زن کنیز و خدمتکاری برای مرد می‏باشد. این حق زندگی مشترک موجب شده است که زن و مرد نسبت به یکدیگر حقی پیدا کردند؛ نه حقی بلکه حقوقی پیدا کردند، زن باید این حق را رعایت کند و مانع استیفای حق مرد نشود، مثلاً اگر قصد جایی کند که مانع حق او (مرد) می شود، باید کسب اجازه کند. از دیدگاه اینجانب اینکه می گویند: زن بدون اذن شوهر حق خروج از منزل را ندارد، حرفی بی‏اساس است. علما در بحث‏های اجتهادی خود به مقتضای جمع بین ادله ـ مطابق موازینی که فقه اجتهادی دارد ـ اذن شوهر را برای زن و تصدی امور یادشده شرط قرار نداده اند؛ مگر در مواردی که کار زن در خارج از منزل موجب تضییع حق شوهر در زندگی مشترک آنان شود. نه مردسالاری وجود دارد نه زن‏سالاری، بلکه اصل بر شایسته سالاری است. حضرت امیر علیه‏السلام فرمود: «ان آدم لم یلد عبدا و لا امه و الناس کلهم احرار». مرد آزاد است و زن نیز با ازدواج با او زندانی نمی‏شود و در زندان نمی افتد، چنان چه عده‏ای از مخالفان نیز همین را می گویند که اسلام زن را زندانی‏کرد و از کارهای خارج از منزل محروم کرده است؛ این حرف کاملا بی اساس است. امام علی علیه‏السلام در این باره می فرماید: «لا تعقل نفسک عبدا و قد جعلک الله حرا»، همچنین امام صادق علیه‏السلام می‏فرماید: «ان الانسان حر فی جمیع احواله» انسان در همه حال آزاد است چه زن و چه مرد وقتی وارد زندگی مشترک می‏شوند هرکدام حقی دارند، زن در انجام تعلیم و تربیت و کلیه‏ی کارهای اداری البته با حفظ موازین اسلامی آزاد است و؛ إذن شوهر شرط نیست. اذن شوهر فقط در مواردی شرط است که زن بخواهد مدتی به مسافرت برود و طی آن حق شوهر تضییع شود.
جمله‏ای از کلام امام علی علیه‏السلام در نهج البلاغه موجود است که مورد توجه قرار می‏دهیم، چه بسا که ممکن است این کلام بهانه‏ای برای تضعیف موقعیت اجتماعی زنان قرار بگیرد؛ آن کلام «هن نواقص العقول» می‏باشد؛ ولی چنین برداشتی ناتمام است؛
▪ اولا: امر ناظر به قضیه‏ی خارجی است، زیرا وقتی این قضیه، عنوان حقیقیه پیدا می کرد که کلام امام با عنوان «کل امرأة» شروع شده باشد نه با ضمیر، ولی در اینجا کلام حضرت با ضمیر «هن» شروع شده است و این به افراد خارج اشاره دارد. بنابراین، قضیه‏ی خارجیه به شمار می آید نه حقیقیه و از این رو تنها شامل زنانی می شود که در جنگ جمل شرکت داشتند؛ زیرا آنان مرجع ضمیر «هن» می باشند و همه‏ی زنان را به عنوان یک قاعده‏ی کلی بیان نمی کند.
▪ ثانیا: می‏توان گفت، کلام حضرت ناظر به عقل تجربی درامور اجتماعی است نه عقل نظری در همه‏ی مسایل. توضیح آن که، عقل کامل در بعد عملی و تجربی فقط از راه تصدی کارها، داد و ستد، مسایل اجتماعی و تاریخ برای انسان فراهم می‏شود. ساختارهای اجتماعی در بستر زمان، به گونه ای بود که کمتر امور به دست زنان سپرده می‏شد، از این رو زنان تجارب کمتری دارند. چون عقل تجربی و عملی از داد و ستدها و از تصدی مسایل اجتماعی به وجود می‏آید. حتی در این زمان نیز این وضعیت تا اندازه‏ای حاکم است، گرچه بعد از استقرار نظام اسلامی، این زمینه برای تصدی امور و شرکت زنان در عرصه‏های مختلف اجتماعی فراهم گردید و در بینش مردم تحولی به وجود آمد و همه معتقد شدند که زنان نیز همانند مردان می توانند در پیشبرد اهداف جامعه دارای نقش باشند؛ اما هنوز به ایشان که نیمی از پیکره‏ی جامعه را تشکیل می دهند، آن اموری که توانایی و شایستگی آن را دارند، واگذار نشده است. حال می‏توان برای تایید این نظریه (که کلام حضرت در «هن نواقص العقول» ناظر به عقل تجربی‏و عملی است)، به کلام دیگری از امام علیه‏السلام تمسک جست، آن حضرت فرمود: «با زنان مشورت نکنید، مگر هنگامی که عقل آنها را در بعد تجربی آزموده باشید»، امروزه می بینید که عقل تجربی برای عده‏ی معدودی از زنان که در عرصه‏های اجتماعی و صحنه‏های سیاسی، اداری، آموزشی، تربیتی، پژوهشی و تحقیقی اشتغال دارند، کمتر از مردان نیست؛ اگر نگوییم بیشتر از مردان است. در بسیاری موارد مشاهده شده است که زنانی که وارد صحنه‏های اجتماعی شدند، خیلی بهتر از مردان لیاقت و شایستگی خود را نشان دادند. امید است با ارایه‏ی توانایی‏ها و تدبیرها به شایستگی‏هایی که در مسایل اجتماعی دارند و شایسته‏ی آنان نیز هست، دست یابند.
بنده بر این باورم که رسیدن زنان لایق و شایسته‏ی دارای تجربه به سطوح بالا، به میزان مطلوب، برای جامعه ای که در آن نظام اسلامی برقرار است، از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا حضور آنها در مقامات بالا، مدرکی عینی بر اهمیت دادن اسلام به زن و موقعیت او را در جامعه می‏باشد. با این کار می‏توان تبلیغات دشمنان در این مورد را که اسلام زنان را از انجام وظایف اجتماعی محروم کرده است، خنثی کرد. در پایان، نکته‏ای که تذکر آن لازم به نظر می‏رسد این است که باید برای زنانی که شایستگی تصدی امور اجتماعی را دارند، به گونه ای برنامه ریزی شود که ورود آنان به معنای تضعیف و از بین رفتن استحکام خانواده ـ که از اهمیت خاصی برخوردار است ـ نگردد و نیز به گونه ای باشد که با عفت و پاکدامنی آنان مغایرت نداشته باشد؛ بسی جای خوشبختی است که امروزه می بینیم زمینه‏های حضور سالم زنان، به گونه‏ای فراهم شده است که هیچ گاه ورودشان در عرصه‏های مختلف اجتماعی و سیاسی با عفت و پاکدامنی آنها مغایرت ندارد.
منبع : طوبی