شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


ناخودآگاه هنر


ناخودآگاه هنر
شاید بحث پیرامون مسائل هنر معاصر و زیباشناسی در کشور ما دیگر آنقدرها تازه نباشد زیرا در سال های اخیر کتاب ها و مقالات مختلفی در این زمینه ها ترجمه و تالیف شده است، هر چند میزان تالیف این قبیل کتاب ها نسبت به ترجمه بسیار اندک است و پرداختن به مسائل هنر معاصر حداقل در کشور ما جای پژوهش بیشتری دارد.
کتاب «معرفت هنر معاصر» نوشته مرتضی گودرزی (دیباج) با عنوان فرعی (مباحثی پیرامون جامعه شناسی هنر، هنر و رسانه) از آن دسته کتاب هایی است که در این زمینه تالیف شده است.
این کتاب در ۱۴۸ صفحه و در قطع رقعی و در بیست و دو عنوان با مسائلی چون انگاره پست مدرنیسم، نسبیت در معیارهای زیباشناختی، انگاره تعهد نفی ارژینالیته اثر هنری، نقد هنری در عصر حاضر و... تالیف شده است. کتاب را انتشارات عطایی با ویراستاری مهدی شادخواست تهیه کرده است.
اولین مساله در برخورد با این کتاب نام اصلی آن است یعنی «معرفت هنر معاصر» که مولف آن را در برابر (Contemperary Art Insight) آورده است معنای واژه معرفت در این عنوان چندان گویا نیست و بیشتر جنبه استعاری دارد تا عنوانی روشنگر و مشخص نیست چرا نویسنده معرفت را در مقابل (Insight) آورده است. هر چند عنوان فرعی کتاب «مباحثی درباره جامعه شناسی هنر، هنر و رسانه» به روشن شدن عنوان اصلی کتاب کمک می کند.
در مقدمه کتاب سعی شده مسائل کلی پیرامون هنر معاصر مطرح شود هر چند ذکر این مسائل به صورت گذرا است و امید آن می رود که طی مطالعه کتاب این مسائل تکراری شفاف تر بیان شوند.
در این کتاب هر عنوانی قبل از شروع شامل مهمترین پاراگراف آن قسمت است که زیر عنوان اصلی می آید که البته با مطالعه کتاب معلوم نمی شود علت این برجسته سازی چیست و نویسنده چه هدفی را از این کار دنبال کرده است و آیا اگر این کار را انجام نمی داد این مطلب به خودی خود و در بستر کتاب توجه خواننده را جلب نمی کرد؟
هر عنوان مانند مقاله ای می ماند که گویی قرار است این مسائل را هر چه سریع تر طرح کند و سپس از آن بگذرد.
عناوینی که برای بخش های مختلف این کتاب انتخاب شده اند از مسائل حساس و مناقشه برانگیز هنر معاصرند مثل انگاره تعهد، انگاره خلق آثار معنوی و... حال آنکه مطالب اختصاص داده شده به آنها بسیار اندک و ناکافی است و در بعضی مواقع صدور حکم و در بعضی موارد در حد طرح مساله است.
مثلاً در فصل نسبیت در معیارهای زیباشناختی چنین آمده است که؛ «بخش بسیار مهمی از اینکه مخاطبین هنر، اثری را زیبا می بینند به این دلیل است که آن را به نحوی ناخودآگاه با آنچه در درون خود به عنوان یک انسان به ودیعه دارند تطبیق شده می یابند.»
در سرتاسر این بخش منظور از «آنچه به عنوان یک انسان به ودیعه دارند» مشخص نمی شود و عباراتی اینچنین مهم باز هم در فصول دیگر وجود دارند.
از آنجا که بحث درباره مسائل هنر در حوزه تفکر نیازمند روشنگری است ولی غالباً اتفاق نمی افتد و مسائل در هاله ای از ابهام باقی می مانند.
در پایان فصل جامعه جهانی اطلاعات صفحه ۶۳ کتاب در ابتدای سطر کلمه سفید نوشته شده است و از آنجا که هیچ ارتباط منطقی با محتوای فصل ندارد به نظر می رسد که ذکر این کلمه جهت سفید گذاشتن این صفحه توسط ناشر بوده است و نیازی نیست که خواننده عزیز دنبال شواهد بیشتری بگردد.
در مجموع اهمیت کتاب به لحاظ برشمردن پاره ای از مسائل مهم هنر معاصر و بررسی هر چند اجمالی آنها، حائز اهمیت است.
در آخر کتاب منابع و مآخذ ذکر شده است هر چند در طول مطالعه کتاب تقریباً ما به هیچ ارجاعی برنمی خوریم مگر در چند مورد استثنا.
با این اوصاف کتاب مزیت هایی دارد مثل طرح دوباره مسائلی که امکان تفکر بیشتر را برای ما فراهم می آورد و همچنین مزیت اصلی و مهم کتاب این است که می توانید هر فصلی را بدون مطالعه فصول دیگر بخوانید به طوری که از مطالعه دیگر فصول بی نیاز باشید.
منیره پنج تنی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید