سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا
مرد خلافکار
مرد شروری با همسرش توی خیابان قدم می زدند. شب از نیمه گذشته بود. وقتی از جلوی یک مغازه طلافروشی رد می شدند، زن یک انگشتری زیبا و گرانقیمت را نشان داد و گفت: چقدر دوست داشتم اون مال من باشه. مرد خلافکار نگاهی به اطراف انداخت و بی آنکه حرفی بزند با یک آجر شیشه ویترین را شکست، انگشتری را برداشت و به زنش داد.
زن خیلی خوشحال شد. به راهشان ادامه دادند. وقتی از جلوی یک مغازه صنایع چرم عبور می کردند، زن مرد تبهکار به یک کت چرم شیک اشاره کرد و گفت: وای که چقدر قشنگه!
مرد شرور گفت: صبر کن و با یک آجر دیگر شیشه ویترین این مغازه را هم شکست و کت را برداشت و به همسرش داد. کمی جلوتر، زن در ویترین مغازه ای دیگر یک جفت پوتین خیلی شیک دید. گفت: وای... که مرد کلامش را قطع کرد و گفت: بسه خانم! فکر کردی من آجر تولید می کنم.
زهره بانی
منبع : همشهری
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سید ابراهیم رئیسی سیدابراهیم رئیسی رئیس جمهور رئیسی سقوط بالگرد رئیسی ایران شهادت بالگرد تبریز حسین امیرعبداللهیان دولت سیزدهم شهادت رئیسی
تهران کنکور هواشناسی شهرداری تهران شورای شهر تهران تعطیلی مدارس هلال احمر قوه قضاییه پلیس سیل بارش باران آموزش و پرورش
قیمت خودرو قیمت دلار قیمت طلا یارانه بورس خودرو دلار بازار خودرو سایپا حقوق بازنشستگان ایران خودرو بازنشستگان
شهادت رئیس جمهور داریوش ارجمند پیام تسلیت تلویزیون لیلا حاتمی سینمای ایران آیت الله سید ابراهیم رئیسی سینما شعر زری خوشکام رسانه ملی نمایشگاه کتاب
کنکور ۱۴۰۳ دانش بنیان دانشگاه پیام نور تلسکوپ فضایی هابل
رژیم صهیونیستی اسرائیل ترکیه امیرعبداللهیان روسیه غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه چین حماس اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر باشگاه پرسپولیس لیورپول لیگ برتر ایران لیگ برتر انگلیس فدراسیون فوتبال بازی رئال مادرید منچسترسیتی
هوش مصنوعی مایکروسافت تبلیغات گوگل سامسونگ موبایل اپل اینترنت آیفون فناوری
رژیم غذایی آلزایمر طول عمر سلامت روان کاهش وزن افسردگی مغز انسان