جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نکات ترجمه در زبان عربی


نکات ترجمه در زبان عربی
▪ معنای حروف جر و کاربرد آنها در جمله عبارتند از :
بـ = به ، بوسیله ، با (این حرف برای قسم نیز به کار می رود ) مانند باللهِ = به خدا قسم ، کتبتُ بالقلمِ = با قلم نوشتم ، اِذهب بِسلام = برو به سلامت ، ذهبتُ بهِ الی البیت = او را به خانه بردم .
گاهی حرف جر «ب» بصورت «از» ترجمه می شود ؛ مثال :
تتزیَّنُ الارضُ باللباس الاخضَرِ و العیونُ تَتَمتَّعُ بها : « زمین با جامه ی سبز تزیین می شود و دیدگان از آن لذت می برد ».
▪ نکته ۱
فعل « قام » هر گاه همراه حرف جر « ب » بیاید به معنای « انجام داد » ، « پرداخت » می باشد ؛ مثال :
قام الطّلابُ بتلاوهِ القرآن : « دانش آموز به تلاوت قرآن پرداخت » .
کَ = مثل ، مانند کالنهرِ (مانند رود ) احمدُ کالأََسد : « احمد مانند شیر است » .
لـِ = برای – مالِ لِمحمدٍ (برای محمد ) لَکَ ولِی = برای تو و من
ت = این حرف جر برای قسم به کار می رود ؛ مثال : تَاللهِ = بخدا قسم تَرَبّی = به پروردگارم سوگند
▪ نکته ۲
فعل مضارع اگر با لام امر همراه باشد معادل مضارع التزامی در زبان فارسی ترجمه می شود ؛ مثال :
لِنَذهَب الی الصف : « باید به کلاس برویم » . لِأکتُب: باید بنویسم . لِیجلسنَ : باید بنشینند (آن چند زن)
لِیَعلمِ الانسان أنَّ جمیعَ الکائناتِ مَسخّرهٌ له : انسان باید بداند که همه ی موجودات تحت اختیار او هستند .
▪ نکته ۳
فعل کان همراه با حرف لـِ باشد به معنای داشتن ترجمه می شود ؛ مثال : کان لی کتابٌ : کتابی داشتم .
● نکته ۴
فعل مضارع منصوب اگر همراه لـِ به صورت مضارع التزامی ترجمه می شود ؛ مثال :
لنطالعَ کثیراً لِننجحَ فی الامتحان باید زیاد مطالعه کنیم تا در امتحان قبول شویم .
▪ نکته ۵
لام لـِ ناصبه فعل مضارع لام تعلیل نامیده می شود . زیرا این حرف بیانگر علت انجام کار است ؛ مثال :
اَحترِمُ والدیَّ لإنالَ رضا اللهِ : به پدر و مادرم احترام می گذارم برای اینکه به خشنودی خدا نائل شوم .
▪ نکته ۶
فرق لِ ناصبه با لـِ امر در صیغه هایی که به حذف حرف ن می انجامد و یا در صیغه های جمع مونث که از نظر شکل ظاهری یکسان می باشند تنها در متن جمله است که می توان به فعل امر و یا مضارع منصوب بودن آنها پی برد ؛ مثال :
التلامیذُ لِیَکتُبوا رسالهً بمعلّمهم : دانش آموزان باید نامه ای به معلمشان بنویسند .
التلامیذُ یذهبونَ الی الصفِّ لیکتُبوا رسالهً بمعلّمهم : دانش آموزان به کلاس می روند تا نامه ای به معلمشان بنویسند .
● فارسی به عربی
الان زنگ خورد ، برویم به کلاس : قَرَعَ الجرسُ الآنَ ، لِنذهبْ الی الصفِّ .
▪ نکته ۱
اگر حرف لـَ بر سر اسم یا خبر اِنّ وارد شود به معنای مسلماً ، یقیناً ترجمه می شود مثال :
اِنّ الانسان لَفی خُسرٍ : مسلماً انسان در زیانکاری است .
اِنّ فی هذا لَعجباً : مسلماً در این تعجب است .
اِنَّکَ لَوَلَدٌ عاقٌ ! : واقعا تو فرزند نفرین شده ای هستی .
وَ = اگر حرف عطف باشد به معنای سپس ، پس ، و ، یا می باشد ؛ مثال : رأیتُ محمداً و احمدَ «محمد و احمد را دیدم » .
▪ نکته ۲
هر گاه «و» واو حالیه باشد به معنای در حالیکه ، می باشد : ذَهَبَ علیُّ والشمسُ طالعهٌ : علی رفت در حالیکه خورشید طلوع کرده بود .
▪ نکته ۳
جمله ی حالیه با توجه به نیاز جمله (ماضی ، مضارع ، ماضی استمراری و ... ) ترجمه می شود .
ماضی + ماضی = ماضی بعید
خرجنا مِن الصّفِ و قد علَّمنا اشیاءَ کثیرهً : از کلاس خارج شدیم در حالیکه چیزهای زیادی آموخته بودیم بجای آموختیم .
ماضی +مضارع = ماضی استمراری
رایت ُ صدیقی و هو یَتکلّمُ باللّغهِ العربیه : دوستم را دیدم در حالیکه به زبان عربی صحبت می کرد . به جای صحبت می کند .
▪▪ تذکر
در ترجمه ی جمله های حالیه ابتدا باید صاحب حال را بیاوریم سپس با افزودن در حالیکه ، بخش دوم جمله را ترجمه کنیم ؛ مثال :
اِنَّ المنافقینَ یُخادعونَ الله و هو خادِعُهم : منافقان خدا را فریب می دهند و در حالی که خدا فریب دهنده ی آنها است .
▪ نکته ۴
جمله حالیه را می توان پیش از اتمام جمله ی پایه ترجمه کرد مثال :
خَرَجَ الطلابُ من الصفِّ وَهم یَتحاورون : دانش آموزان در حالی که با صحبت می کردند از کلاس خارج شدند .
توجه : در زبان عربی اگر بخواهند برای مضاف الیه ، معطوف ذکر کنند غالباً معطوف را پس از مضاف الیه می آورند : مانند : لأنّها تَضمَن سلامه الامُهِ و سعادتها : زیرا ساختار سلامه و سعاده و الأمهِ در زبان عربی فصیح کاربرد زیادی ندارند در این گونه موارد باید ساختار زبان فارسی را رعایت کنیم و بگوئیم زیرا آن سلامت و سعادت ملت را تضمین می کند .
▪ نکته ۵
اگر چند فعل استمراری و یا بعید بر یکدیگر عطف شوند «کان» فقط یکبار در ابتدای آن ذکر می شد ؛ مثال :
کان الطلابُ یطالعونَ دروسَهم و یکتبونَ و اجباتِهم : « دانش آموزان درسهایشان را مطالعه می کردند و تکالیف خود را می نوشتند .
مُنذُ = از ، از زمانی که ، هنگامیکه مُنذُالیومِ = از امروز مُذ= از ، از زمانی که ، هنگامیکه
ما رأیتُهُ مُذیومِ الاَحد = از روز یکشنبه او را ندیده ام .
خَلا = بجز ، مگر ، جز مثال : ما ذَهَبَ خلا محمدٍ : بجز محمد نرفت .
رُبَّ = گاهی ، چه بسا (این حرف عمدتا زائد است و مای کافه بر سر آن قرار می گیرد ). مثال : رُبَّما سعیدٌ قائمٌ : چه بسا سعید ایستاده است .
حاشا = بجز ، مگر ، مثال : ضربتُ القومَ حاشا احمد : همه انها را بجز احمد زدم .
مِن = از ، مثال : مَرِضَ مِن یومِ الجمعهِ : « از روز جمعه مریض شد » .
▪ نکته ۶
اگر حرف جر مِن بعد از اسم تفضیل بیاید صفت تفضیلی « تر » در زبان فارسی است مثال : أنتَ اَفضَلُ مِن علیٍّ : تو از علی برتر هستی .
▪ نکته ۷
اگر اسم تفضیل مضاف واقع شود معادل صفت عالی « ترین» در زبان فارسی است و عمدتاً مضاف الیه آن جمع است .
أنتَ اَفضلُ التلامیذِ : تو برترین ، دانش آموز هستی .
عَدا = بجز ، مگر ذَهَب القومُ عَدا جعفرٍ : همه مردم بجز جعفر رفتند .
فی = در ، با عبدالله فی الدار : عبدالله در خانه است – جاء فی القوم : با مردم آمد .
عَن= از سأرحَل عَن بِلادٍ أنتَ فیها : از شهرهایی که تو در آنهایی سفر نخواهیم کرد .
علی = بر ، روی ، بالا حُمِلَ علی الدابَّه : بر چهار پا حمل شد .
حَتی = تا أکلتُ السمکهَ حتی رأسها : ماهی را تا سرش خوردم .
▪ نکته ۸
فعل مضارع منصوب اگر همراه حتی بیاید بصورت مضارع التزامی ترجمه می شود ؛ مثال :
نَصعَدُ الجبالَ حَتی نَبلغ القمّهَ : از کوه بالا می رویم تا به قله برسیم
اِلی = تا ، به ، سوی –مثال : دَرَسَ الی السماءِ : تا شب درس خواند – سار الی البیت : به خانه رفت .
● معانی حروف عطف و نکات پیرامون آنها
ثُمَ – وَ- فـ = پس ، سپس – مثال : قام سعیدٌ و جعفرٌ : سعید و جعفر ایستادند.
اَم = یا مثال : أقریبٌ اَم بعیدٌ : آیا دور است یا نزدیک
اَو = یا مثال : نحن أو أنتم علی الحقِّ : حق با ما یا شماست – جالِس العلماءُ اَو الزهَاد : با اهل علم یا پارسایان همنشینی کن
بَل = بلکه (عمدتا قسمت اول جمله قبل از بل منفی ترجمه می شود ) مثال : ذهب محمدٌ بل سعیدٌ : محمد نرفت بلکه سعید رفت .
لا= نه – مثال : ضَرَبَ احمدُ لا مرتضی : احمد زد مرتضی نزد .
▪ نکته ۱
لای نفی جنس به معنای «هیچ ...... نیست » ترجمه می شود . مثال : لارَجُلَ فی الدارِ : هیچ مردی در خانه نیست .
▪ نکته ۲
گاهی لا حرف جواب است به معنای خیر ، نه مثال : أقام سعید ؟ آیا سعید برخاست ؟ در پاسخ می گویند : لا : خیر
▪ نکته ۳
دقت شود که اگر در ترجمه ی یک متن فارسی به عربی حرف عطف وجود داشت باید کلمه معطوف علیه در حرکت و کاربرد ضمایر تبعیت کند . مثال برای اینکه استقلال و آزادگی خود را حفظ کنیم باید در مقابل انحرافات ایستادگی کنیم .
یجب أن نَقِفَ اَمام الانحرافاتِ لکی نحتفظ باستقلالنا و حریتنا .
▪ نکته ۴
لا ی نفی یا نافیه منفی بر سر مضارع قرار می گیرد و بر انجام نشدن کار یا حالتی درزمان حال و آینده دلالت می کند و غیر عامل است . مثال : لایَجلِسُ محمدُ: محمد نمی نشیند .
▪ نکته ۵
لا ی نهی یا ناهیه بر سر فعل مضارع می آید و در ترجمه آن از واژه ی نباید استفاده می شود به عبارت دیگر فعل مضارع را به مضارع التزامی منفی تبدیل می کند . البته می توان در ترجمه لفظ باید را به کار نبرد اما حتما فعل جمله باید به صورت منفی ترجمه شود .
لایَجلِسُ سعیدٌ: سعید نباید بنشیند . لایَجلِس سعیدٌ : سعید باید ننشیند .
لا اَذهب : نباید بروم ، باید نروم
توجه داشته باشید اگر قبل از حرف لا ، حرف ناصبه فعل مضارع قرار بگیرد لای حرف نافیه و فعل مضارع منصوب است مثال :
اِجتَهَد حَتی لا تَسخرَ : تلاش کن تا زیان نبینی .▪ نکته ۶
در صیغه ی شماره ۱۲ فعل مضارع جمع مونث مخاطب فعل نهی و نفی از نظر ظاهری هیچ فرقی بین آنها وجود ندارد زیرا این صیغه مضارع مبنی است پس باید از کلمات و سیاق جمله دریابیم که لا بر سر فعل مضارع آمده آیا نفی است یا نهی
اِنَّ النِّساء لا تَجلِسنَ : این زنان ننشینید .
لازم به ذکر است که لا نهی در اول جمله قرار می گیرد ولی لای نفی می تواند در اول وسط و آخر جمله قرار گیرد .
▪ نکته ۷
به طور کلی فرق بین فعل نفی با فعل نهی در این است که در فعل نفی آخر کلمه تغییر نمی کند و در ترجمه جمله معنای خبری دارد اما در فعل نهی علاوه بر اینکه آخر فعل مجزوم می شود ترجمه جمله معنای دستوری پیدا می کند . مثال :
لاتَنظِرُ = نگاه نمی کنی لاتَنظرْ= نگاه نکن
لاتکتبُ = نمی نویسی لاتکتبْ = ننویس
▪▪ نکات مهم
معانی اسماء شرط و کاربرد آنها در جمله و ترجمه
مَن= هر کس مَا = هر چه مَتی = چه وقت اذ= اگر
مهما = هر طور – هر گونه ایُّ = هر کدام اِن = اگر حیثما = هر جا
قاعده کلی این فعل شرط به صورت مضارع التزامی و جواب شرط به صورت مضارع اخباری ترجمه می شود ؛ حتی اگر فعل شرط و یا جواب شرط فعل ماضی باز هم اولی به صورت مضارع التزامی و دومی به صورت مضارع اخباری ترجمه می شود .
مَن یَکسلْ یَخسرْ : هر کس تنبلی کند زیان می بیند .
مَن حَفَرَ بئراً لا خیه وَقعَ فیها : هر کس برای برادر خودش چاهی بکند در آن می افتد .
توجه داشته باشید در ترجمه ادوات شرط لفظ هر اهمیت بسزایی در ترجمه عبارات دارد .
▪ نکته ۱
اگر مَن یه معنی چه کسی ؟ باشد اسم استفهام است و در اخر عبارت علامت ؟ قرار می گیرد .
مَن اَنتَ ؟ تو کیستی ؟ مَن دَخَلَ ؟ چه کسی داخل شد ؟
▪ نکته ۲
اگر مَن معنی کسی كه بدهد اسم موصول است و بعد از آن حتما جمله ی صله قرار می گیرد .
جاء مَن نعرَفَهُ : کسی که او را می شناسیم آمد .
سجدُ للهِ مَن فی السموات و الارض : تمام آنانی که در آسمانها و زمین هستند خدا را سجده می کنند .
ترجمه اسلوب « مِن .... مَن / مِن ....ما »
گاهی اسم موصول « مَن –ما » پس از حرف جر مِن واقع می شود که در این صورت نباید جمله را لفظ به لفظ ترجمه کرد بلکه بهتر است که :
▪ اولا : اسم پس از مِن را به صورت نکره در اورده و بقیه جمله را ترک کرد ، ثانیاً : از تعبیراتی نظیر « برخی از – گروهی از – از میان – مقداری » کمک گرفت . مثال : « مِن التلامیذ مَن یصحبُ اُسرَتَه لزیارهِ الارقاب
الف) دانش آموزانی هستند که خانواده خود را برای دیدار خویشان همراهی می کنند .
اُعطونی مِن الطعامِ ما یکفینی ایاماً :
غذایی به من بدهید که چند روزی مرا کفایت کند .
فعل پس از موصول مشترک ممکن است مفرد و یا جمع بیاید باید توجه داشت که فعل پس از موصول مشترک اگر مفرد بیاید ممکن است معنای جمع داشته باشد . این نکته را می توان از سیاق عبارت دریافت . مانند :
سَجَّلَ الاستاذُ اسمَ من أجاب عن الدرس . استاد اسم کسانی را که درس جواب دادند ، یادداشت کرد .
مَا = هر چه
ما هنگامی اسم شرط است که بر سر دو فعل قرار بگیرد به نحوی که اولی فعل شرط و دومی جواب شرط باشد ؛
مثال : ما یَفعَل أفعَل : هر چه او بکند من می کنم
▪ نکته ۳
گاهی ما اسم موصول است و عمدتا وسط جمله قرار می گیرد و ارتباط دهنده ی بین دو جمله است در این صورت معنای آنچه می دهد ماموصول = آنچه مثال : تَصَدّق بما عندک : به آنچه نزد تو است صدقه بده .
▪ نکته ۴
گاهی ما حرف نفی است و معنای نه ، نیست دارد مثال : ما هذا بشرٌ : این آدم نیست . ما ذَهَبَ سعید : سعید نرفت .
▪ نکته ۵
گاهی ما اسم تعجب است و آن هنگامی است که بلافاصله کلمه بعد از آن بر وزن اَفْعَلَ باشد . مثال: ما اجملَ الربیعَ : چقدر بهار زیباست .
▪ نکته ۶
گاهی ما اسم استفهام است در این صورت معنای چه ، چیست می دهد و در آخر عبارت علامت استفهام ؟ قرار می گیرد که عمدتا بوسیله ی آن درباره ی اشیاء سوال می شود . مثال : ما عندک ؟ چه چیزی نزد تو است ؟ - ماأمامَک ؟ : مقابل تو چیست ؟
ما كافه هر گاه بر سر حروف مشبهه بالفعل وارد شود جمله به صورت تاکیدی ترجمه می شود و از الفاظی نظیر مسلما ، فقط ، یقیناٌ و ... در ترجمه استفاده می شود . مثال : اِنَما یتَذَکّرُ اُولوا الالباب : فقط خردمندان پند می گیرند
مَتی = چه وقت = اسم استفهام ؛ مثال : مَتی تَضرَبُ ؟ چه وقت می زنی ؟
▪ نکته ۷
گاهی متی به معنای چه وقت اسم استفهام است که در این صورت آخر عبارت علامت سوال ؟ دارد . مثال : متی عُدْتَ ؟ چه وقت برگشتی ؟
اَیُّ = اگر – هر گاه . مثال : أیَّ أضرَب أضرَب : اگر بزنی می زنم .
▪ نکته ۸
ایّ اگر اسم استفهام باشد به معنای کدام ، کدامین است ؛ مثال : أیُّکم أتی ؟ : کدامیک آمدید ؟
مهما = هر طور ، هر گونه ، یکی دیگر از ادوات شرط می باشد که بر سر دو فعل قرار می گیرد که فعل اول بصورت مضارع التزامی و فعل دوم بصورت مضارع اخباری ترجمه می شود مثال : مهما تُعامِل الناسَ یُعامِلوک : هر طور با مردم رفتار کنی با تو رفتار می کنند .
اِن = اگر مثال : إن أصلَحتَ سَریرتَک أصلح اللهُ علانیَتُک : اگر درونت را آراسته کنی خداوند برونت را آراسته می کند .
معانی حروف مشبهه بالفعل و کاربرد آنها در جمله و ترجمه
اِنَّ= به درستی که ، قطعاً ، محققاً ، همانا ....
اِنَّ حرف تاکید است و جمله باید تاکیدی ترجمه شود یعنی از ادوات تاکید مانند به درستی که ، یقیناً ، قطعاً و ... باید استفاده شود .
اِنکَ لَعَلی خُلقٍ عظیمٍ : قطعاً تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری .
▪ نکته ۱
اگر خبر اِنّ فعل باشد چون فعل مقید به یکی از زمان های سه گانه (ماضی ، حال ، آینده ) است جمله ی اسمیه محدودو مقید است بنابراین جمله به صورت تاکیدی ترجمه نمی شود به عبارت دیگر جمله از عمومیت و مشمول زمانی برخوردار نیست و تنها آن را تکیه گاه جمله ی اسمیه می توان قلمداد کرد و از ترجمه این حرف صرفنظر نمود . اما اگر خبر اِنّ فعل نباشد بلکه اسم باشد جمله باید تاکیدی ترجمه شود در این صورت از یک عمومیت شمولیت زمانی برخوردار است مثال :
اِنَّ اللهَ یَغفِرُ الذنوبَ جمیعاً = خدا همه ی گناهان را می آمرزد . یَغفرُ خبر انّ و جمله فعلیه است .
اِن اللهَ غفورُ رحیمٌ = یقیناً خداوند آمرزنده و مهربان است . غفورٌخبر انّ و اسم است .
اِنَّ اللهَ شعب ایران یُدافع عن وَطنه = ملت ایران از وطنش دفاع می کند یُدافع خبر اِنّ و جمله فعلیه است .
اِنَّالله هو الرزاق = یقیناً خداوند روزی دهنده است . الرزاق خبر اِنَّ و اسم است .
اِنَّ اکبر نِعم الله علیکم اَن یَنجیکم من آفاتِ الغرور : بزرگترین نعمتهای خدا برای شما این است که شما را از آفات غرور نجات دهد .
اَنّ یَنجیکم خبر اِنَّ و جمله فعلیه است .
▪ نکته ۲
‌اِن عمدتاً در ابتدای جمله و بعد از قال و مشتقات آن قرار می گیرد .▪ نکته ۳
اگر مای كافّه به اِنَّ متصل شود جمله حتماً تاکیدی ترجمه می شود چه خبر اسم باشد چه فعل . به عبارت دیگر انما برای حصر به کار می رود و در ترجمه آن باید از الفاظی نظیر «فقط ، تنها، منحصراً و ... استفاده کرد مثال :
‌اِنما یَتَذکِّر اولوالباب : فقط خردمندانند که پند می گیرند – اِنما العاقلُ مَن وعظتُهُ التّجاربُ : مسلما عاقل کسی است که تجربه هابه او پند دهد .
‌لیس مَن یقطع طُرقاً بَطلاً اِنما مَن یتقی اللهَ البطل
‌کسی که راهزنی می کند قهرمان نیست ، منحصراً قهرمان کسی است که تقوای خدا پیشه کند .
‌اَنَّ = که ، محققاً ، بدرستیکه
‌اَنَّ در وسط جمله بکار می رود و عمدتاً به معنای که می باشد مثال :
‌ألم یَعلموا اَنَّ اللهَ هو یقبلُ التوبهَ عن عباده : آیا ندانستند که خداست که توبه ی بندگانش را می پذیرد
‌أعلَمُ أن اللهَ کفیلٌ برزقِ العباد : می دانم که خدا ضامن روزی بندگان است
‌الحقیقه أنّ الطالب الضعیف یرسب عندما لا یُدرس : حقیقت این است که دانش آموز ضعیف هنگامیکه درس نمی خواند مردود می شود .
‌کأنَّ = مثل – شبیه – گویی مثال : کأنِّ سعیداً اسدٌ : سعید مثل شیر است – کانَّ احمد قائمٌ : گویی احمد ایستاده بود .
‌لَکِنَّ = اما – لیکن مثال : قام القومُ لکنَّ سعیداً جالسٌ : قوم برخاستند اما سعید نشسته است .
‌لَعَلَّ = شاید
‌لَیتَ : ای کاش
▪ نکته ۴
‌اگر خبر لَعَلَّ و لیت فعل مضارع باشد خبر باید به صورت مضارع التزامی ترجمه شود .
‌لیت السلام یُستقرّ فی العالم : کاش صلح در جهان استقرار یابد .
‌لعلَّه یُسَبَّحُ خالقَه مَعَ جمیع الکائنات : شاید او همراه همه ی موجودات آفریدگارش را به پاکی یاد کند .
‌لیتَ الانسانَ یُدرِکُ سِرَّ هذا الجمال : ای کاش انسان راز این زیبایی را دریابد .
‌معنای افعال ناقصه عبارتند از :
‌کان = بود لیسَ = نیست صار = شد ظلَّ= شد مادامَ= مادامیکه – همواره
‌مازال = همیشه – هنوز أصبح = شد – گردید
● زمان افعال و ترجمه انها
۱) فعل ماضی : بر انجام شدن کار یا حالتی در زمان گذشته دلالت می کند ؛ مثال :
ذهب = رفت ذهبنا = رفتیم ذهبتُنَّ = شما رفتید (چند زن)
● نکته
گاهی فعل ماضی معنای مضارع می دهد و آن هنگامی است که جمله دعایی باشد .
رَضِی اللهُ عنه = خداوند از او راضی باد ! قُدِّس سِره = تربتش پاک و مطهر باد!
دام ظِلّه العالی = سایه ی بلند او مستدام باد ! وَفّقک الله = خداوند تو را موفق کند !
۲) ماضی نقلی : هر گاه حرف قد به تنهایی بر سر فعل آورده شود معادل ماضی نقلی در زبان فارسی است .
قَد + ماضی ساده = ماضی نقلی
مثال : قَد ضَرَبَ الرّجلُ : مرد زده است . التلمیذاتُ قَد کَتَبنَ : دانش آموزان نوشته اند .
▪ نکته : اگر حرف قد بر سر فعل مضارع وارد شود معنای گاهی ، به ندرت ، کمتر بخود می گیرد . به عبارت دیگر قد هر گاه بر سر فعل مضارع قرار بگیرد معنای شک و احتمال می دهد ؛ مثال : قد یذهبُ احمدُ : شاید احمد برود . قد یصدق الکذوب : دروغگو به ندرت راست می گوید .
۳) ماضی بعید : بر انجام شدن کار در زمان بسیار دور دلالت می کند فرمول زیر طریقه ساختن ماضی بعید را شان می دهد :
صیغه مناسب از کان + قَد + ماضی ساده
کان قد ضرَبُ = زده بود کنتم قد ضربتم : زده بودید
کنتنَّ قد کتبتُنُّ : نوشته بودید کانوا قد نصروا : یاری کرده بودند
▪ نکته :
امکان حذف حرف قد از ماضی بعید وجود دارد و از نظر ترجمه لطمه ای به جمله نمی خورد . مثال : کان ضَرَبَ = زده بود
۴) ماضی استمراری : بطور مکرر و مداوم بر انجام کار دلالت می کند فرمول زیر طریقه ساختن ماضی استمراری را نشان می دهد .
صیغه مناسب از کان + مضارع ساده
مثال : کان یَضرِبُ: می زد کنتم تذهبون : می رفتید
▪ نکته :
اگر بر سر ماضی درزمان های مختلف (ساده ، استمراری ، بعید ) ما ی نفی قرار بگیرد آن فعل به صورت منفی ترجمه می شود .
کانَ یَضرِبُ : می زد ما کان یضربُ = نمی زد
ما کان احمد یتصفّحُ وجوهَ العلماء : احمد با دقت در چهره علما نگاه نمی کرد .
کنتم قد نظرتم : نگاه کرده بودید ما کنتم قد نظرتم : نگاه نکرده بودید .
● فارسی به عربی
گمان نمی کنم اینچنین قوی باشی ! = ما کنتُ أظنّ أنک قویٌّ هکذا !
۵) مضارع ساده : برانجام شدن کار و یا داشتن حالتی در زمان حال یا آینده دلالت می کند . مثال :
ینظر = نگاه می کند یضربون = می زنند تنصرونَ = یاری می کنید .
● فارسی به عربی
میثم از کسانی نبود که بترسد و در نتیجه سازش کند و به نرمی رفتار نماید .
لَم یکن میثم من الذین یخافون فیجارون و یدارون
شناسه هایی که در انتهای فعل مضارع وجود دارد نشانه ی ضمیر مختلف فعل است مانند ضمیر «ا» که نشانه ی مثنی است ؛ مانند : تذهبان .
ضمیر «و» که نشانه ی جمع غائب و مخاطب است ؛ مانند « یذهبون – تذهبون ضمیر «ی» كه نشانه ی مفرد مونث است ؛ مانند : تضربینَ .
اگر همه ی آن را بدست نمی آوری همه اش را رها مکن ! : اذا لا تُدرِک کلّه لا تَترک کلَّه !
▪ نکته
برخی از صیغه های فعل مضارع مانند صیغه های ۱ و۴ و صیغه های ۵و ۸و۱۱ از نظر ظاهری یکسان هستند . طرز تشخیص و ترجمه اینگونه کلمات در متن جمله مشخص می شود و یا هنگامی که ضمیری به آنها متصل شود .
۶) مضارع منفی (فعل نفی) : هنگامی که حرف نفی «لا» بر سر هر یک از صیغه های فعل مضارع قرار بگیرد فعل مضارع جنبه ی منفی پیدا می کند . یَنظرُ = نگاه می کند لاینَظرُ = نگاه نمی کند.
تَذهبونَ = می روید لاتذهبون = نمی روید
۷) فعل جحد : اگر فعل مضارع همراه با لَم باشد بصورت ماضی منفی ساده و یا ماضی نقلی منفی ترجمه ی شود . به عبارت دیگر می توان عوا کرد هنگامی که لم بر سر فعل مضارع قرار بگیرد معادل ماضی منفی است .
۸) قالت الاعرابُ آمنا قُل لَم تُومِنوا و لکن قُولوا اَسْلَمْنا = اعراب گفتند ایمان آوردیم بگو ایمان نیاوردید (نیاورده اید ) ولی بگوئید اسلام آوردیم .
● فارسی به عربی و بالعکس :
آن دوستان وفادار هیچگاه دوستانشان را گمراه نکرده اند و در هنگام سختی ها آنها را ترک نمی کنند .
اولئک الاصدقاء الاوفیاء لم یُضللّوا أصدقاء هم و لا یهجرونهم فی الشدائد أبداً .
ألم تَعلم اَنّ اللهَ یعلمُ ما فی السماء و الارض !
آیا ندانستی كه خدا آنچه را که در آسمان وزمین است می دادند .
ألم تَسمع اَنَّ التلمیذَ نَجح فی امتحان الجامعه
آیا نشیده ای که دانش آموز ممتاز در امتحان دانشگاه قبول شد .
▪ نکته ۱
گاهی مضارع مجزوم به لم به صورت ماضی مطلق منفی ترجمه می شود مثال :
هل شاهَدتَ صدیقَک فی المسابقه ؟ لا ، لَم اُشاهِدهُِ : آیا دوستت را در مسابقه دیدی ؟ نه او را ندیدم .
فعل مضارع اگر با لما همراه باشد معادل ماضی نقلی منفی در زبان فارسی است :
لما یدخل الایمان فی قلوبِ بعضِ الناس : هنوز ایمان در دل بعضی از مردم وارد نشده است .
التلمیذُ لمّا ینصر : دانش اموز (هنوز) یاری نکرده است
▪ نکته ۲
اگر لما بر سر فعل ماضی وارد شود دیگر حرف جحد نیست بلکه ظرف زمان محسوب می شود و به معنای هنگامیکه ، وقتی كه می باشد و دیگر حرف نیست بلکه اسم است .
لما خرج المعلمُ مِن الصّفِّ أنا جَلَستُ : هنگامی که معلم از کلاس خارج شد من نشستم .
▪ نکته ۳
فعل مضارع مرفوع معادل مضارع اخباری در زبان فارسی است
تطالعون = مطالعه می کنید لاتتکاسلینَ = سستی نمی کنید
▪ نکته ۴
فعل مضارع منصوب اگر همراه «أن – کی – لـِ – حتی » باشد معادل مضارع التزامی در زبان فارسی است
اُریدُ أطالعَ فی المکتبه : می خواهم در کتابخانه مطالعه کنم .
ساعِد المسکین کی تنالَ رضا الله : به بیچارگان کمک کن برای اینکه به خشنودی خدا برسی .
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان