پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آقای موسوی! وارد بازی بی رحم دموکراسی شده اید


آقای موسوی! وارد بازی بی رحم دموکراسی شده اید
میرحسین موسوی نخست وزیردهه،۶۰ حتی برای ۳۰ ساله های ما چندان شناخته شده نیست. آنچه از او به یاد مانده بود، چهره ای محجوب، زحمتکش، با تفکری انقلابی و زی مردمی و یکی از نمادهای دهه اول انقلاب بود که در فضای مدیریت عصر سازندگی مانند برخی دیگر از امثال خود بایگانی شد. میرحسین طی دو دهه اخیر علی الظاهر برخلاف بسیاری از دوستان قدیم خود ۱۸۰ درجه نچرخید و هنوز هم که سخن می گوید معلوم می شود برخی اصالت ها را حفظ کرده است.
اما شکست سکوت ۲۰ ساله با انجام چند مصاحبه و سخنرانی در فاصله ای کوتاه نشان می دهد وی قصد تغییر مشی ۲۰ساله گذشته خود را دارد. اکنون که وی قصد بازگشت به سیاست را دارد لازم است برخی ابهامات و سوالات و مطالب را با وی در میان بگذاریم:
ورود دوباره شما با گفت وگوئی ارزشی و انتقادی و دفاعی همراه شده است. دفاع از عملکرد خود در دوران هشت ساله نخست وزیری و ارزش های فراموش شده در مدیریت پس از جنگ و نیز انتقاد به مدیریت احمدی نژاد. در این میان تمایل شما به جناح اصلاحات مشهود است. می گویند علت ورود شما به صحنه نگرانی از وضع کنونی است. بنابراین جا دارد سوال شود اگر وضع کنونی نگران کننده است آیا وضع مدیریت ۱۶ سال پس از جنگ موجب نگرانی شما نشدتا حداقل زبان به نگرانی بگشائید؟ شاید در آن زمان از اصلاح امور مایوس بوده و اکنون به دلیل بازگشت فضای ارزشی امیدوارتر شده اید. اگر چنین است پس به نظر شما هم باید اوضاع از گذشته بهتر شده باشد. آیا با نظر ما موافق هستید؟ و آیا حاضر هستید به این مساله اذعان نمایید؟
شما اکنون تلویحاً از تفکر چپ سوسیالیستی در دهه اول تبری می جوئید. آیا همکاران قدیم شما از قبیل مجاهدین انقلاب، مشارکت و کارگزاران هم همینطور هستند و یا آنکه آنها درآن ایام سوسیالیست بودند و اکنون توبه کرده و لیبرال شده اند؟ آیا دولتی شدن همه امور در زمان شما پیگیری نمی شد؟ یادمان است امام (ره) ضمن حمایت جدی از شما گاه با جدیت و گلایه تاکید می کرد کارها باید به مردم واگذار شود. مخاطب امام چه کسی بود؟ چه جریانی مانع این کار بود؟ چه کسانی به بهانه مخالفت با بازار در مقابل جریان طبیعی سازی اقتصاد و مردمی ساختن آن می ایستادند؟
از جامعه سوداگر مدرن و از نماینده قابل خریداری پنج میلیونی صحبت کرده اید. این تفکر محصول سیاست های ۱۶ ساله دوستان قدیم شما و همه آنهایی است که به اقتصاد غربی ایمان دارند و آن را علم می شمارند. همانطور که اسلافشان مارکسیسم را علم می دانستند. آیا در آینده در این باره واضح تر سخن خواهید گفت؟
در این ۲۰ سال ظاهراً فقط دو بار به سخن آمدید. یک بار در انتخابات مجلس هفتم که از رد صلاحیت فله ای انتقاد کردید. آیا بعد ها نشنیدید که اصلاح طلبان گفتند ما خود موج انبوه ثبت نام ها را طراحی کردیم؟ آیا رد صلاحیت فله ای عکس العمل ثبت نام گله ای نبود؟ آیا موارد دیگری نبود که شما را نگران کند؟ آیا تهاجم فرهنگی و غفلت و تغافل مسؤولان وقت نگران کننده نبود؟ آیا موج مخرب دنیا طلبی و سپس مفاسد اقتصادی برخی مسؤولان خیلی کم اهمیت تر بودند که شما به سکوت خود ادامه دادید؟
شما از ماشین دولت که از زمان قاجار به وجود آمده و ساخت ساز و کارهای ارتباط کشورهای مستعمره با کشورهای استعمارگر است دفاع می کنید. یکی از اهداف انقلاب اسلامی، تحول در ساختار ها بود. همین تغییر نکردن این ساختارها یکی از موجبات آن بود که پس از ۲۲ سال رهبری در سال ۷۹ اعلام کنند ما دولت اسلامی نداریم و باید دولت اسلامی ایجاد کنیم. سازمان برنامه و بودجه که از آن دفاع می کنید به خاطر سکه گرفتن منحل نشد. مدیریت سکه ای، محصول عام دوران دوستان قدیم شما بعد از جنگ است. مشکل سازمان برنامه عمیق تر از این هاست. سازمان برنامه و بودجه ساختاری انگلیسی داشت که حتی اگر انگلیسی های خیانتکار قصد خیر هم داشتند یک سازمان ناکارآمد را با انبوهی از کارشناسان از فرق سر تا نوک پا غرب اندیش و بیگانه با اقتصاد دینی و بومی به جان این کشور و مردم مظلوم انداختند. انحلال شجاعانه این سازمان یک بت شکنی بود و امید داشتیم شما هم همراهی کنید اما تعجب آور آنکه برخلاف مبانی اعتقادی خود از آن دفاع کرده اید. البته روشن است اگرکسی امر بودجه را نیازمند مدیریت و برنامه ریزی نداند نه در علم او که باید در عقلش شک کرد. اما سیطره ۲۷ ساله این سازمان ناکارآمد بر توزیع درآمدهای کشور کافی بود تا کسی جلوی ضرر را در اولین فرصت بگیرد.
نگاه فرهنگی شما چیست؟ ما به سختگیری، انحصار طلبی، خود را متولی دین و انقلاب دانستن و دیگران را تخطئه کردن و محدود نمودن آزادی های معقول اجتماعی اعتراض داریم. اما آنچه در دوران اصلاحات به نام آزادی در مطبوعات و دانشگاه ها و محافل سیاسی گذشت چهره ای از هرج و مرج طلبی، ساختار شکنی، ولنگاری و هرهری مذهبی، تقدس زدایی و وادادگی در مقابل دشمن را به نمایش گذاشت. امیدواریم تیغه تیز انتقاد شما اگر متوجه تحجر می شود، جریان انفعال و التقاط را هم فراموش نکند که این دو، دو لبه یک گاز انبری هستند که انقلاب مظلوم را می فشرند. بگذارید مطلبی را بگویم. ما بسیاری از دوستان شما را در مقوله فرهنگ دارای سوء نیت نمی دانیم اما آنها دچار غفلت هستند و این غفلت آنها را تا مرز "مُنگلیسم فرهنگی" کشانده است. "منگلیسم فرهنگی" یا "سفاهت فرهنگی" حالتی است که فرد در آن صرفه و صلاح خود را در عرصه فرهنگ نمی شناسد و از جانب دشمن در این صحنه کلاه های گشاد بر سرش می رود. سفیه در فقه کسی است که اهلیت معامله ندارد و در فرهنگ کسی است که متوجه سوء نیت دشمن نمی شود. یادمان می آید در همان ایام یکبار هم از بستن فله ای مطبوعات سخن گفتید و این بار دومی بود که ما یاد داریم شما دراین ۲۰ سال به زبان آمدید. این ایام مقارن بود با زمانی که دوستان سابق شما از امام خمینی (ره) و موزه سخن می گفتند و از خشونت طلب بودن جد شما حرف می زدند. یادمان نمی آید شما در مقابل آن فضاحت ها و آن «داستان غم انگیز» لب به اعتراض گشوده باشید.
حمایت جدی امام (ره) از شما در تاریخ ثبت شده است. این حمایت را باید با دو ملاحظه تحلیل کرد. اول: فضای حساس جنگ که در آن اختلاف با مدیر اجرایی کشور بسیار خطرناک بود. دوم: توانایی اجرایی همفکران شما نسبت به جناح منتقد. آنطور که ناطق نوری می گوید حتی محسن رضایی هم نظر داده بود که با رفتن شما جنگ لطمه می خورد. جدای از صحت و سقم این نظر، در چنین مواردی امام (ره) بسیار واقع بین و تابع نظر کارشناسی بود. ما فکر می کنیم امام (ره) مجموعه رفتار دولت شما را بر اساس نظر کارشناسان شما با احکام ثانویه و احکام حکومتی قابل توجیه می دید اما این به معنای تایید تفکر همراهان شما از سوی امام (ره) نبود. این امام (ره) نبود که با تفکر حاکم بر دولت همراه باشد بلکه این دولتیان بودند که در افق بلند اندیشه امام (ره) عناصری مشترک با خود می یافتند. افسانه همراهی امام (ره) با یک جناح و مخالفت با جناح دیگر از سوی کسانی مطرح می شود که پرنده افکارشان معمولاً در ارتفاع پائین پرواز می کند. شما هم انتظار ندارید تجلیلتان از امام (ره) حمل بر حمایت یکجانبه امام (ره) از شما شود. امام (ره) با کسی عقد اخوت نبسته بود. نامه عتاب آمیز امام (ره) به شما پس از آن استعفای ناگهانی از یادها نرفته است. البته شخصیت و نجابت شما می گوید شما کسی نیستید که بخواهید از امام (ره) برای خود خرج کنید.
اما انتخابات است آقای موسوی! و شما نمی توانید جلوی دوستانتان را بگیرید. اگر به میدان بیائید فردا خیابان ها را می بینیم که پر شده از استفاده ابزاری از امام (ره) توسط حامیان شما برای شما. شما جزء معدود کسانی هستید که در زمان مسؤولیت نیازی به تلاش و فعالیت های انتخاباتی نداشته اید. با شهید بهشتی به روزنامه حزب آمدید سپس از طریق مسؤولان انقلاب وارد کابینه شدید و سپس ۸ سال با تکیه بر قدرتمند ترین مرد جهان صدارت کردید. اکنون اگر به میدان بیائید، ظاهراً اولین باری است که وارد بازی انتخابات شده اید. ما رای را مانند لقمه می دانیم. رای هم مانند لقمه، حلال و حرام و مکروه و مشتبه دارد. آرا دارای اثر وضعی است. اگر با هر وسیله به دست بیاید، انسان را به گرو می برد. به نظر شما آیا از حالا راهی برای پیشگیری هست یا اینکه شما هم اینها را جزء لوازم اجتناب ناپذیر دموکراسی خواهید دانست و ما هم بار دیگر شاهد رفتار بیرحمانه چرخ دنده های دموکراسی با انسان های متشخصی هستیم که دوست داریم آبرو و وجاهتشان برای اسلام و انقلاب باقی بماند؟ راه سومی البته هست اما بسیار سخت و سالم است و مخصوص کسانی است که از اول بنا را بر انتخاب نشدن بگذارند ولو بعداً انتخاب شوند. طبق یک ارزیابی کلی و ابتدایی، اعتقاد داریم شما نسبت به دو دولت سازندگی و اصلاحات با اهداف انقلاب همخوانی بیشتری دارید. ریاست جمهوری شما پس از دولت سازندگی و اصلاحات می توانست قدمی به جلو باشد. اما اکنون که رئیس جمهوری بر سر کار است که در مقایسه با افراد شناخته شده و مطرح، در همخوانی با اهداف و افکار امام (ره) و رهبری با امثال خود قابل قیاس نیست، انتخاب شما قدمی به جلو محسوب نمی شود. کاش شما در سال ۸۴ دعوت رئیس جمهور را برای حضور در کابینه و کمک به این دولت می پذیرفتید.
سید سعید لواسانی
منبع : روزنامه جوان