جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خانواده وحوش


این کارتون از همزیستی حیوانات در دل طبیعت می‌گفت و تیزهوشی کلنجار رفتنشان با خطراتی که شکارچیان برای آنها ایجاد می‌کردند.
داستان از دل منطقه‌ای کوهستانی روایت می‌شد و ما کارتون را از نگاه بچه‌های دهکده‌ای در ژاپن و بعد حیوانات می‌دیدیم. در واقع آدم‌بزرگ‌ها در این بین غریبه بودند. آنها فقط به شکار حیوانات و فروش آنها فکر می‌کردند. مثلاً‌ ماجرای ماده خرسی که برای آوردن غذا از کمینگاه زمستانی‌اش بیرون آمد و در تله شکارچیان افتاد. یا ماجرای آن بچه عقابی که از برادرش جدایش کرده بودند و ... این کارتون می‌توانست مهربان بودن حیوانات را به بچه‌ها آموزش دهد و آنقدر این پیام را خوب القا می‌کرد که احساس می‌کردیم زبان حیوان را می‌فهمیم. یکی از نقاط قوت کارتون، موسیقی آن بود. لحظات اوج موسیقی در هنگام تماشای «خانواده وحوش» یک چیزی شبیه افکت صدای گل‌زدن‌های سوباسا در کارتون «فوتبالیست‌ها» بود. حتماً می‌توانید برای خودتان تداعی کنید صدای جیغ موسیقی و مثلاً تصویر عقابی که جلوی خورشید را می‌گرفت. موسیقی‌ای که فضای دلهره‌آور داستان را دوچندان می‌کرد. برای ما بچه‌ها ترس و اضطراب لذت‌بخشی را همراه داشت. آنقدر که دلمان نمی‌خواست کارتون تمام شود.«داستان وحوش» از کارتون‌های دهه ۶۰ تلویزیون بود که سال ۱۹۸۴ توسط چشم‌بادامی‌ها ساخته شد.
منبع : روزنامه تهران امروز