جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جنگ را با دید جهانی تماشا کنیم


جنگ را با دید جهانی تماشا کنیم
«وقتی جنگ تمام شود» و «خلیل در آتش» عنوان ۲ كتاب در حوزه ادبیات دفاع مقدس به قلم سامان ناطق است كه سال گذشته چاپ و منتشر شده است. از رمان «وقتی جنگ تمام شود» به عنوان بهترین كتاب سال ادبیات دفاع مقدس (سال ۸۴) تقدیر شد، این كتاب در نخستین جشنواره آثار و تولیدات مراكز استانی حوزه هنری (سال ۸۵) به عنوان اثر برتر شناخته شده است. سامان ناطق متولد ۱۳۵۴ تبریز است و از دوران مدرسه پایش به محافل دینی و نهادهای انقلابی چون بسیج و پایگاه های مسجد باز شد. حضور در این محافل و مجالس و آشنایی با چهره های برجسته دین، انقلاب و جنگ دستمایه تألیف آثاری با عنوان «وقتی جنگ تمام شود» و «ما سه نفر بودیم» شد. تحصیل در دانشگاه و تجربه این دوران نیز در آثاری چون «ترسخورده» و «دقیقه های بارانی» بازتاب داشت.
«اروند ما را با خود می برد» و «سربازان چكمه پوش»، «روزه عقیل» از دیگر آثار این نویسنده است كه در فضای جنگ و جبهه می گذرد. رتبه نخست جشنواره شب های شهریور (سال ۸۱)، رتبه نخست جایزه ادبی اصفهان (سال ۸۲)، رتبه نخست كنگره سراسری شعر و قصه جوان كشور (سال ۸۲)، رتبه نخست جشنواره داستان كوتاه «مردادگان» (سال ۸۳)، رتبه نخست خاطره نویسی سنگرسازان بی سنگر (سال ۸۴) از جمله موفقیت های این نویسنده در حوزه داستان نویسی است. وی هم اكنون رمان «مردی كه آواز نمی خواند» را به پایان برده و داستان بلند «مرده های كوچه عنایت» را در دست نگارش دارد.
▪ تقریباً حوزه كاری شما منحصر به ادبیات جنگ (خاطره نویسی ‎/ داستان) است و می دانیم كه شما به دلیل محدودیت سنی در جنگ حضور نداشته اید. دغدغه اصلی شما برای ورود به این حوزه چه بوده است؟
ـ من هم مثل خیلی ها باید از جایی شروع می كردم. قبل از ورود به دانشگاه مطالعات خوبی داشتم. مادرم از این كه پول هایم را می دادم و كتاب می خریدم، شاكی بود. وقتی وارد دانشگاه شدم فكر كردم باید بنویسم. نوشتن برایم شده بود یك نیاز، حرف ها، شنیده ها و ایده های زیادی داشتم كه فقط با نوشتن قانع ام می كرد. علاقه ام را به داستان های جنگی نمی توانم پنهان كنم. شاید بیش ترین مطالعاتم كتاب های جنگی بود. چه ایرانی چه خارجی. اغلب دوستانم رزمنده بودند. نشستن پای صحبت های آن ها، دیدم را نسبت به جنگ باز كرد. چیزهایی بود كه هنوز نه گفته شده و نه نوشته شده بود. در كنار خاطرات آن دوستان، فیلم های جنگی و روزنامه های دوران جنگ را هم مرور كردم. این طوری بود كه وارد این حوزه شدم. البته در كنار داستان های جنگی، موضوع های دیگری را هم دنبال می كنم.
به گمان خودم باید از چیزهایی می نوشتم كه باید نوشته می شد. تولستوی جمله ای دارد كه می گوید: «كسی كه جنگ را دیده غیرممكن است از چیز دیگری بنویسد». البته «جنگ و صلح» سال ها بعد از حضور تولستوی در جنگ ـ او در جنگ كریمه افسر توپخانه بود ـ و جنگ ناپلئون با روسیه، بر مبنای گفت وگوهای او با فرماندهان جنگ، دیده های خود و خاطرات پدر همسرش از جنگ میهنی سال ۱۸۱۲ نوشته شد. من جنگ را ندیدم ولی خواستم به نوبه خود و به عنوان یك نویسنده، سهمم را به انقلاب و دفاع مقدس ادا كرده باشم. خاطرات دوستانم و مطالعاتم، دیده های من از جنگ شدند. نویسنده هرچه هم نداشته باشد، تخیلی دارد كه چراغ او در دل شب های تاریك است.
▪ فكر می كنید به وسیله داستان و خاطره نویسی چقدر توانسته ایم مضامین و مفاهیم جنگ را حفظ كرده و انتقال دهیم؟
ـ خاطره گویی و خاطره نویسی در حفظ و انتقال مفاهیم جنگ جلوتر و پیشقدم تر از داستان است ولی خوانندگان از داستان استقبال خوبی می كنند، خاصه این كه داستان رمان باشد. خیلی ها به نوشتن خاطرات شان از زندگی و جنگ پرداختند. چه آن ها كه می دانستند چه می كنند و چه آن ها كه ندانسته و فقط از روی نیاز و شاید ادای دین، می نوشتند. خیلی از این خاطرات بدون تكیه بر تكنیك و عناصر خاطره و داستان نویسی مفاهیم ارزشمندی را از آن دوران انتقال داده اند. شما با خواندن كتاب جنگ و صلح، روسیه سال های ۱۸۰۵ تا ۱۸۲۰ را می بینید و هر آنچه را كه باید از زندگی مردم و جنگ بدانید، به دست می آورید.
نویسندگان ما باید در انتقال واقعیت های آن دوران آن گونه كه بود، بكوشند. تا به امروز در حفظ و ثبت اصالت دفاع و ارزش های اصیل آن موفق بوده ایم ولی در انتقال آن هنوز جا برای كار هست. چنین به نظر می رسد كه موفقیت ما بیش تر در بعد گردآوری و حفظ خاطرات ملموس تر است. باید نگاه منصف تری به جنگ داشته باشیم.
▪ اگر به آثار منتشر شده در حوزه جنگ در سال های گذشته نگاهی داشته باشید، این آثار چقدر بیانگر واقعیت های آن بوده اند؟
ـ داستان ها و خاطرات سال های جنگ، به جز چند اثر انگشت شمار، به نوعی شتابزده و شعاری بودند. شاید گاهی به نظر خیلی متعالی و آرمانی برسند. عده ای بر این باورند كه باید نگاه نویسنده نگاهی عاری از زشتی و سیاهی باشد. به گمانم فكر می كردند باید روح حماسه و ایثار را به تمامی حفظ كنند. فكر می كردند مردم و خواننده ها نباید دچار یأس و ناامیدی بشوند. البته این طبیعت هر جنگی است چرا كه اگر نسل حاضر، در آن مقطع از جنگ حضور داشت شاید جز این هم كاری نمی كرد. شناخت بعضی فیلم ها و آثار، خود گواه این است كه چقدر در انتقال واقعیت كار كرده ایم. خیلی از رزمنده های دیروز وقتی این فیلم ها و نوشته ها را می خوانند با خود می گویند در كجای جنگ هشت ساله چنین بود؟ در سال های اخیر خیلی از كارها شسته رفته تر و به دور از تبلیغ و شعار هستند. هرچند باز رگه هایی از آن نوع شعارها و گرفتار آمدن در دام شتابزدگی و احساسات دیده می شود. هرچه این آثار به زندگی واقعی نزدیك تر باشد، موفق ترند. مكاشفه های جدیدی به روی خواننده آثار جنگ گشوده شده است. به گونه ای كه او جنگ و واقعیت آن را با این آثار بهتر می شناسد.
چرایی بروز جنگ و نحوه ایستادگی و حضور همه مردم باید به گونه ای به خواننده نشان داده شود كه غیرواقعی جلوه نكند. دفاع ۸ ساله هویت و شناسه این ملت است كه در هیچ كجای جهان نمی توان چنین چیزی را دید. پس باید به نقش همه مردم پرداخته شود. باید با دید جهانی و انسان شناسانه به جنگ نگاه كرد. در دفاع ۸ ساله ما، خیلی چیزها كنار گذاشته شدند. عشق یكی از این موارد است. عشق به خانواده و همسر. وقتی نویسنده آن سال ها به چنین جاهایی می رسید، خودسانسوری كرده و به راحتی از روی آن می گذشت. باید این گونه نوشت كه خواننده كتاب را پس نزند. او به راحتی می تواند كتاب و دفاع ملت خود را كنار گذاشته و به تماشای فیلم های هالیوودی بنشیند كه با بهترین تكنیك های سینمایی بیننده را جلوی تلویزیون میخكوب می كنند. این جنگ به قول حضرت امام(ره) برای ملت ما نعمت بود و ارزش های اسلامی و انسانی را تقویت كرد. پس جا دارد با نوشته های سخیف و یا غیرواقعی، واقعیت جنگ را زیر سؤال نبریم. دفاع ۸ ساله مستحق بیشتر از این ها است.
▪ چقدر به تفاوت میان خاطره نویسی در سال های جنگ با حالا كه از جنگ دور هستیم قائل هستید، این تفاوت در شكل بوده است یا در محتوا؟
ـ معتقدم تفاوت بیشتر در شكل است. ورود سبك داستانی به حوزه خاطره نویسی خود مؤید این ادعاست. شاید در سال های گذشته نویسنده مضمون و محتوایی همسان را مدنظر داشت ولی حالا به اندازه كافی فرصت دارد كار را با تحقیق و از زاویه دید و منظر تازه ای به دست خواننده برساند. محتوا هیچگاه نمی تواند به كل تغییر كند مگر این كه بخواهیم دست به تحریف بزنیم. چگونه می توان اصالت كار رزمنده ها را تغییر داد.
شاید با دیدی منتقدانه به تجزیه و تحلیل بپردازیم كه باز تغییری در اصل كار رخ نمی دهد. در آثار سال های نزدیك به جنگ، عمدتاً ارزش های حاكم بر جبهه ها در رأس كار نویسندگان بود. البته كار به نوبه خود ارزشمند بوده و است. ولی حالا ما با خوانندگان حرفه ای و آگاهی طرف هستیم كه شاید همه گفته های ما را قبول نكنند. پس باید حرف هایمان را در شكل و ساختاری جدید كه خوشایند آنان باشد، ارائه كنیم. نویسندگان جنگ نیز این امر را درك كردند و نتیجه آن خلق چند كار ارزشمند و خواندنی شد.▪ آثار متعددی در حوزه خاطره نویسی از افراد مختلف را تألیف كرده اید، براساس چه معیاری سراغ این افراد رفته و خاطرات آنها را تنظیم و تدوین می كنید؟
ـ یكی از دغدغه های اصلی من جمع آوری خاطرات است. اگر این روایت ها ثبت و ضبط شود در آینده مشكل خواهیم داشت. تصور كنید پازلی را چیده اند ولی حس می كنید یك جای كار می لنگد و برهه ای از تاریخ كشور در خصوص دفاع هشت ساله خالی و پا در هوا است. پاسخگویی به سؤال ها و شبهات در سال های آینده از این طریق ممكن پذیر است. این كار ضمن پاسخ به نیازهای عصر حاضر، نوعی سرمایه گذاری برای آیندگان است.
یكی از علت هایی كه من در این حوزه وارد شده ام این است كه به این كار علاقه دارم و از آن لذت می برم. فضای كار هم مهیاست. در داستان اردبیل هم به غیر از خاطرات شهدا كاری انجام نگرفته بود. از معیارهای من برای ثبت خاطرات، حضور رزمنده در صحنه های انقلاب و دفاع و همچنین ذهنیت شفاف راوی در روایت است. در این كار هم منتظر كسی نمی مانم. خودم به سراغ آن ها می روم و بعد از پایان كار، آن را برای چاپ به ناشر می سپارم.
▪ چه چیزی در «بهمن نوظهور» بود كه ساسان ناطق را ترغیب به نگارش خاطرات وی در «سربازان چكمه پوش» كرد؟
ـ هر كاری برای نویسنده اش جذابیت های خاص خودش را دارد. اما نوظهور جزو جوانان كم سن و سالی بود كه با دستكاری شناسنامه اش به جبهه رفت. برایم جالب بود بدانم چرا این كار را كرده است. همه ما از گوشت و پوست و استخوان هستیم و با گلوله هیچ سنخیتی نداریم. پس در این جنگ و آدم هایش یك چیزی هست كه متفاوت جلوه می كند. غیر از این مورد، او به دلیل این كه در جوانی اسیر شده بود، وقایع آن سال ها و اردوگاه های عراق را به خوبی به حافظه سپرده بود. از طرفی برخورد او با افسران ارتش عراق در لحظه اسارت و همچنین تأثرات او بر روی اسرا وقتی كه با منافقین در یك آسایشگاه بود، زیبایی كار را برایم دوچندان می كرد.
▪ خاطره نویسی چه تأثیری در تاریخ شفاهی ما دارد؟
ـ اكثر خاطرات چاپ شده سال های قبل از جنگ، برمی گردد به خاطرات سران كشور، اعضای گروهك ها و افراد انقلابی. جنگ این فرصت را داد تا عده زیادی از جبهه رفته ها دست به قلم برده و خاطرات خود را ثبت كنند. عده ای از این افراد بعدها وارد عرصه نویسندگی شدند. بی شك تاریخ در سال های نه چندان دور به اهمیت روایت جبهه دیده ها بیش تر پی خواهد برد.
▪ جایگاه تاریخ شفاهی در تاریخ نویسی ما كجاست؟
ـ ایرانی ها در تاریخ نویسی ید طولایی دارند و ارزش كارهای نویسندگی گذشته بر كسی پوشیده نیست. اما در عصر حاضر تاریخ شفاهی ایران با جنگ هشت ساله گره خورده است. چاپ كتاب های بی شمار بدون در نظر گرفتن شمارگان آن ها، گواه این است كه خاطره نویسی در ایران جایگاه خاصی برای خود باز كرده است. حمایت نهادهای دولت نیز بر اهمیت كار تأكید دارد. البته ورود یا عدم ورود دولت به حضور مستقیم، سفارش و یا حمایت از نویسندگان بحث و مجال بیشتری را می طلبد. شاید بشود گفت حالا دیگر خاطره نویسی به ژانری تبدیل شده است كه استقبال مخاطب را هم به دنبال دارد. این جایگاه وقتی رفیع تر می شود كه با ترجمه این آثار، زمینه را برای ورود به كشورهای دیگر فراهم كنیم. كاری كه آن ها سال های متمادی است می كنند.
▪ برخی معتقدند یك نویسنده جنگ حتماً باید خود جنگ را تجربه كرده باشد. ساسان ناطق در این باره چه نظری دارد؟ آثار مربوط به جنگ چقدر به این روایت نزدیك هستند؟
ـ با احترام به نظر دیگران، مگر نویسندگان جنگ دیده ما چه تعدادی از جمعیت سی و چند میلیونی زمان جنگ را تشكیل می دادند؟ چند نفر از این نویسنده های جنگ دیده از جنگ می نویسند؟ این حرف مثل این است كه بگوییم آزادگان ما نباید در اردوگاه های عراقی نان می خوردند. چرا چون تا به آن روز در عراق نبوده اند كه بدانند سمون عراقی ها همان نان است! شاید این عده بگویند: شنیدن كی بود مانند دیدن. ولی همان طور كه گفتم نویسنده تخیلی دارد كه می تواند از هیچ همه چیز بسازد. البته همه آن ها كه جنگ ندیده اند و می نویسند بهتر می دانند كه اگر بی مطالعه و تحقیق به آب بزنند، غرق خواهند شد.
ما در دنیایی زندگی می كنیم كه به مدد فناوری، اعمال و رفتار دیگران به راحتی در مقابل چشمانتان جان می گیرد. ما در همسایگی خود دیدیم كه چه طور كویت در عرض دو ساعت به تصرف عراق درآمد و یا خود عراق چگونه به اشغال آمریكا و متحدانش درآمد. من و امثال من اگر نتوانسته ایم در جبهه ها حضور داشته باشیم، به دلیل شرایط سنی است و بس. با این وجود می نویسم. سخنی كه لازم است درباره معتقدان به این طرز فكر گفت، این است كه چند درصد از آثار این نویسندگان مورد استقبال مخاطب قرار گرفته است؟ یعنی این عزیزان با استناد به دیده های خود تا چه میزان توانسته اند دید خواننده را نسبت به واقعیات جنگ باز كنند؟
▪ در كتاب «وقتی جنگ تمام شود» چقدر تخیل به كار گرفته شده و در این كتاب چقدر سعی كرده اید به واقعیت جنگ وفادار باشید؟
ـ تخیل مهم ترین نقش را در داستان های این مجموعه دارد. از این كه می توانم با تكیه بر قوه تخیل به موقعیت های تازه ای از جنگ دست پیدا كنم، لذت می برم. به مدد منطق، استدلال و تخیل، طرح داستانی ام را جلو می برم. سعی می كنم خودم و داستان هایم را تافته جدا بافته ندانم. رمز موفقیت نویسنده در به كارگیری عناصر داستانی خلاصه نمی شود. انتقال درست واقعیات جنگ به خواننده در كنار پرداخت نو و خوب می تواند جذابیت های خاص خودش را داشته باشد. من از چیزی می نویسم كه شاید عده ای آن را برای خود آزاردهنده و یا ناممكن می دانند. سعی ام بر این است كه خودم چیزی به جنگ اضافه نكنم. هنر من این خواهد بود كه نوآوری های تازه ای در داستان ایجاد كنم نه در واقعیت جنگ.
▪ ویژگی بارز این اثر را چه چیزی معرفی می كنید؟
ـ این مجموعه نخستین كار و تجربه من در حوزه جنگ و داستان هایی با درونمایه و موضوع های مختلف است. همیشه نطر خواننده ها و منتقدان را بر نظر خودم تقدم داده ام. در جلسات نقد كم حرف ترین آدم هستم. هر چند خواننده ها آزاد هستند برداشت و نتیجه گیری خودشان را داشته باشند، اما در سكوت و با دقت گوش می كنم چرا كه همین نظرات و نقدها كار را بی عیب و نقص می سازند. اما فكر می كنم دید متفاوت از جنگ، در كنار پرداخت ها به موقعیت های داستانی و سادگی تكنیك از ویژگی های این مجموعه باشد.
▪ فكر می كنید یك اثر باید واجد چه ویژگی باشد تا به عنوان اثر شاخص در حوزه داستان جنگ و دفاع مقدس شناخته شود؟
ـ شاید این سؤال را بهتر باشد از خواننده های كتاب های دفاع مقدس بپرسید. فقط این را می دانم كه یك اثر خوب باید خوب باشد. اگر توانست خواننده اش را متقاعد كند، پس خوب است ولی اگر پس از پایان كتاب با لب و لوچه آویزان گفت یعنی چه؟ آن وقت است كه كار می لنگد. ویژگی هایی كه ما درباره آن ها صحبت می كنیم نسبی و در حال تغییر هستند. حداقل بنده این طور برداشت می كنم. چرا كه داوری ها نشان می دهد ما هنوز به آن ویژگی ها كه شاید مدنظر شما هم باشد دست نیافته ایم. هر چقدر دیدمان را انسانی تر و اندیشه مان را جهانی تر كنیم همان قدر موفق تر خواهیم بود.
سایر محمدی
منبع : روزنامه ایران