جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

لعنت بر این فوتبال !


باید به پرسپولیسی ها تبریك گفت. حالا كار را به جایی رسانده اند كه بازیكن تیم بعد از گلزنی باید زانو بزند و به درگاه سلطان سجده كند. لعنت بر این روزگار كه جز به سر خم كردن و چاپلوسی نمی توان زیست.
مهرداد اولادی گناهی ندارد. او محصول فرهنگی است كه در آن گرفتن حق فقط با عرض بندگی و خاكساری حاصل می شود. فرهنگ ارباب و رعیتی و سلطان نوكری. فرهنگی كه در آن بهترین بازیكن هم اگر باشی می توانند عذرت را بخواهند چون حاضر نیستی سر خم كنی و زهوار دررفته ترین بازیكن هم باشی با خودشیرینی می توانی به همه جا برسی و بر صدر بنشینی. حالا ماجرای پرسپولیس همین است. وقتی كه آقای پروین مجتبی شیری، بهترین مدافع فصل قبلش را از تیم بیرون می كند چرا كه نمی خواهد بگوید ستاره تیم او كشف وینكو بگوویچ بوده است، وقتی كه از افشین پیروانی و علی دایی، اسطوره های پرسپولیس، به راحتی چشم پوشی می كند كه طاقت ندارد كسی در قلمرویی كه او متعلق به خود می داند، ادعایی داشته باشد، وقتی كه بهروز پا به سن گذاشته و علی انصاریان را با سلام و صلوات به پرسپولیس برمی گرداند تا مثلاً تیمش را از حضیض بالا بكشند، معلوم است كه مهرداد اولادی هم برای ثابت كردن سرسپردگی اش زانو می زند و پای سلطان را می بوسد.
این اتفاق كجا غیر از این حوالی می تواند بیفتد كه در فرهنگ بورژوازی حاكم اش هیچ كس را به دلیل لیاقت ارج نمی گذارند و احدی از بادمجان دور قاب چین ها را هر چه هم بی عرضه باشد سرزنش نمی كنند.
همین است. اگر تا چند وقت پیش هر بازیكنی بعد از گل زدن می دوید، به سمت مربی اش می رفت و او را بغل می كرد تا جای خود را در دل یارو و البته در تركیب تیم تثبیت كند، خودش را ضایع می كرد تا دوربین ها و تماشاچیان مثلاً متوجه شوند كه باعث و بانی همه این ماجراها آن آقایی است كه روی نیمكت می نشیند، حالا باید منتظر پابوسی و كارهای بدتری باشیم.فقط هم كافی است نگاه كنید كه كدام مربی ها بیشتر از چنین رفتارهای ریاكارانه و حال به هم زنی استقبال می كنند و بازیكنان به سمت كدام مربیان نمی روند.
در آلمان هم وقتی مهدوی كیا در بهترین موقعیت، فرصت گل را برای هم تیمی اش می سازد و خودش گل را نمی زند تا یكی دیگر را در این موقعیت سهیم كند، پریگر در صحنه یی از یاد نرفتنی، كفش او را می بوسد تا از او تشكر كند و بگوید چقدر قدردان این فداكاری است. اما در چنین صحنه یی ماجرا رفاقت و گذشت و انسانیت است. ماجرا دو بازیكن هم ترازند كه جز درزمین فوتبال نمی توانند فایده یی برای هم داشته باشند اما حالا همه می دانند كه زانو زدن یك بازیكن جوان پیش پای مدیر فنی یی كه به نوچه پروری مشهور است چه معنایی دارد. اگر نه، چرا اولادی از سرمربی آلمانی تشكر نكرد؟با این كارها جز اینكه این فوتبال به فضاحت كشیده شود چی به دست می آید؟ بازیكنانی كه نه به خاطر شایستگی هایشان كه به خاطر چاكری به زمین می آیند و مربیان و بزرگترهایی كه مدام باید مجیزشان را گفت و خدمتشان را كرد. فرهنگ چند هزار سال استبداد هنوز در اینجا ایستاده است و همه چنان به آن عادت داریم كه وقتی چنین اتفاقی می افتد هیچ كس مورمورش نمی شود.
با این «مخلصم، نوكرم» گفتن های بی انتهای زندگی و با این مراد و مرید پروری در تمام عرصه ها و با این «سلطان» ها و «بنده» ها. مرده شور بالا و پایین این فوتبال را ببرد كه حتی اگر بازیكن تیم ملی جوانان كشورت باشی، حتی اگر گل زده باشی برای اینكه آینده ات را تضمین كنی باید به پای كسی بیفتی كه... طفلك بازیكنانی كه همه استعدادهایشان را باید در راه های دیگری به كار گیرند و لعنت بر ما كه مدام باید مدح و ثنای كسانی را بگوییم كه... بگذریم.
منبع : خبرگزاری ایپنا