جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جریان‌های لبنان و چالش‌های پیش‌روی آنها


جریان‌های لبنان و چالش‌های پیش‌روی آنها
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان لبنان دارای سه جریان قدرتمند تقریبا هم‌سطح است، سوای حزب‌الله که تقریبا دوسوم یا بیشتر شیعیان لبنان طرفدار آن هستند و به همراه حزب امل همیشه دنباله‌روی حزب‌الله تقریبا اکثر قریب به اتفاق هواداران شیعه را با خود همراه کرده است، میشل عون و سعد حریری تقریبا سطح و قدرتی مشابه با یکدیگر دارند. میشل عون ژنرال بازنشسته از نظامی‌گری و عاشق سیاست به دلیل مخالفت‌های گذشته‌اش با حضور سوری‌ها در لبنان از یک‌سو و سعد حریری وارث نفوذ سیاسی و مالی و جایگاه پدر از سوی دیگر رو در روی هم صف آرایی کرده‌اند.
شیعیان، مسیحیان و اهل تسنن سه رکن اصلی تشکیل‌دهنده ساختار سیاسی لبنان هستند که گرچه به دلیل اتحاد تقریبا غیرقابل انفکاک حزب‌الله و جریان عون کفه معادلات قدرت را به سوی مخالفان دولت سنیوره سنگین کرده است اما بی‌تردید سعد حریری با توجه به عقبه منطقه‌ای و حتی بین‌المللی‌اش می‌تواند به ادامه این کش و قوس و جنگ گریز با طرفی که شکست قوی‌ترین قدرت نظامی منطقه را در کارنامه خویش دارد، امیدوار باشد. به گفته این کارشناسان حزب‌الله و میشل عون به همراه خرده متحدین دیگرشان گرچه می‌توانند بر روی کاغذ خود دوسوم لبنانی‌ها را در پایگاه خود تجسم کنند، اما با توجه به کارنامه آمریکا در منطقه که توجه چندان زیادی به دموکراسی اکثریتی خویش در منطقه عربی و اسلامی ندارد، امیدها به فیصله یافتن مشکلشان با سعد حریری و دو قطب دیگر هم‌پیمانش جعجع و جنبلاط را بسیار کمرنگ می‌دانند.
با توجه به آنچه گفته شد در کشوری همچون لبنان که تمامی مراکز دولتی از رئیس‌جمهور گرفته تا روسای ادارات کل بر اساس تقسیم‌بندی‌های طایفه‌ای انتخاب شده و عملا نمی‌تواند به‌جای یک مدیر یا یک فرمانده مسیحی، سنی یا شیعه جانشینی به غیرطایفه خود آورد دورنمای رخدادها چگونه رقم خواهد خورد، و پیش از آن چرا اصولا حزب‌الله تصمیم به انجام چنین عملیاتی گرفت؟ آیا واقعا چنین حمله و ابراز قدرتی برای حزب‌الله صحیح و عاقلانه بود؟ به اعتقاد کارشناسانی که از دور مسائل لبنان را دنبال می‌کنند حزب‌الله با ورود به این بازی عملا راه را برای خلع‌سلاح خود باز کرده است و بهانه را به دست مخالفانش جهت گرفتن‌ ناخن‌هایش داده است. در مقابل تحلیلگران و صاحبنظران نزدیک به حزب‌الله این بازی حزب‌الله را گام بعدی پس از جنگ جولای یا یکی از گام‌های بعد از پایان جنگ جولای می‌دانند. با توجه به مقدمه فوق حزب‌الله به خوبی می‌داند که قادر نیست مثلا جریان ولیدجنبلاط یا سمیر جعجع را از صحنه سیاسی اشباع شده از فئودالیسم سیاسی خارج کند، سعد حریری هم که جای خود دارد، در مقابل همزیستی با آنچه که به جریان حاکم لبنان شهرت یافته نیز با وجود تمامی تجسم‌بخشی‌های طوبایی که هر یک از طرف‌ها از خود نشان می‌دهند نیز قابل تحقق نیست.
از این‌رو حزب‌الله سعی کرد بعد از پایان جنگ جولای بازی را به زمین طرف مقابل کشانده و با استفاده از تناقض‌های داخلی هریک از جریان‌ها اقدام به دست و پا کردن پایگاه قدرتمندی برای خویش یا به تعبیر تکثیر سلولی خود در داخل این جریان‌ها بکند. بی تردید ورود حزب‌الله به ساختار جریان سنی که اکثرا سعد حریری را به ‌عنوان وارث پدر و یک رهبر بی‌چون و چرا برای خویش بر می‌شمارند کار ساده‌ای نیست اما ایجاد ائتلافی از نخست‌وزیران سابق «عمر کرامی، سلیم الحص و...» در کنار برخی از جریان‌های مذهبی اهل سنت همچون فتحی یکن و بلال سعید شعبان باعث شد تا شکافی در میان ساختار تقریبا منسجم اهل تسنن ایجاد شود و گرچه جریان‌های مخالف حریری کاملا شکل و ساختار سیاسی دارند ولی به هر شکل توانست در تضعیف جریان حریری سهیم باشد.
از سوی دیگر حضور پرقدرت میشل عون کار را برای حزب‌الله جهت سرکوب و به انزوا کشاندن سمیر جعجع راحت کرد، برخی از گزارش‌های غیرموثق که طرف‌های اسرائیلی هم تلاش فراوانی برای انتشار آن از خود نشان دادند حکایت از آن دارد، میشل عون در کنار بسط قدرت سیاسی خود در جامعه مسیحی ـ مارونی لبنان با کمک حزب‌الله توان نظامی خود را هم به شکل قابل توجهی افزایش داده به نحوی که می‌تواند به راحتی از پس نیروهای شبه‌نظامی تقریبا قدرتمند و کارکشته سمیر جعجع و نیز حزب کتائب به رهبری جمیل رئیس‌جمهور اسبق لبنان بر بیایند.
سومین بعد این بازی را حزب‌الله در منطقه الجبل به انجام رساند، وئام وهاب و طلال ارسلان دو رهبر دروزی‌های لبنان با توجه به نزدیکی با حزب‌الله موفق شدند جایگاه خود را در این منطقه گسترش دهند، درگیری اخیر جبل و اعلام رسمی مسوولیت حمله به مراکز ولید جنبلاط توسط وئام وهاب یکی از رهبران دروزی‌ها باعث شد تا مسئله شکاف در میان دروزی‌ها نیز با دقت بیشتری توسط کارشناسان دنبال شود. در واقع با توجه به ناکامی جریان سعد حریری در یافتن شخصیتی و جریانی شیعه جهت چالش و رقابت با حزب‌الله و امل و در شرایطی شیعیان لبنان تقریبا انسجام خود را حفظ کرده‌اند، مسیحیان، اهل تسنن و دروزی‌ها سه قطب اصلی گروه حاکم با بازی هوشمندانه و شطرنج سیاسی حزب‌الله دچار چنددستگی شده‌اند.
به بیانی واضح‌تر درگیری‌های چند روز گذشته نشان داد که حزب‌الله و جنبش امل تنها برای تسلط بر منطقه سنی‌نشین بیروت دست به کار شد، در حالی‌که مناطق دروزی‌نشین و مسیحی‌نشین لبنان و با توجه به حضور هم‌پیمانان حزب‌الله در آن به خودی خود سقوط می‌کند. شامگاه آغاز جنگ جولای یکی از کشورهای عربی حزب‌الله را ماجراجو توصیف کرد، امروز حزب‌الله دامنه فعالیت خود را تا حیاط‌خلوت احزاب طرفدار این کشور نیز کشانده است، گرچه از روز پایان جنگ لبنان تا به امروز حزب‌الله هم ضربات سنگینی را متحمل شده است اما همچنان توانسته است در خلأ قدرت حاکم بر لبنان و منطقه به حیات خود ادامه دهد.
اما مشخص نیست طرف‌های عربی که در جریان حوادث اخیر شمشیر را از رو علیه حزب‌الله بسته بودند و حتی تا مرز اعلام خطر نسل‌کشی سنی‌ها هم پیش رفتند، در کنار حضور ناو هواپیمابر کول در نزدیکی سواحل لبنان، آیا خواهد توانست همچنان بدین‌گونه در صحنه سیاسی لبنان نقش‌آفرینی کند یا بعد از شوک واردشده به بیروت حزب‌الله غافلگیری‌های جدیدی را برای مردم لبنان و منطقه در چنته دارد؟
ع. حسینی
منبع : روزنامه کارگزاران