یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

گلستان را دریابیم اینک که وقت تنگ است


گلستان را دریابیم اینک که وقت تنگ است
دیگر به شنیدن خبر‌های تلخ عادت کرده‌ایم. خشک شدن تالاب‌های انزلی و پریشان و بختگان، مرگ ماهیان زاینده رود و خرم رود و... نمونه خبر‌های تلخی هستند که در سال جدید کام دوستداران محیط زیست را تلخ کرده‌اند.
اینک خبر تلخ‌تر از زهر است. بعد از موج دومی‌که در وبلاگستان برای حمایت از تالاب‌های ایران به راه‌انداخته شد و با استقبال سبز‌اندیشان وب‌نویس مواجه شد و در روزهایی که تب نوشتن از محیط زیست در بین وبلاگ‌نویسان باب شده بود، من پیشنهاد موج سوم را در سر داشتم. پیشنهاد من این بود که موج سوم را به نام حمایت از پارک‌های ملی ایران به خصوص پارک ملی گلستان کلید بزنیم.
اینک گلستان سبز ایران، چند روزی است که در آتشی سرخ می‌سوزد و ناله‌هایش به گوش می‌رسد که تنهاست. گلستان سال‌هاست که نیمه جان است و در آتشی به رنگ توسعه می‌سوزد.
گلستان اینک در آتش است، دوستان چه کنیم با آتش بی رحم؟ چون‌که گل رفت و گلستان در گذشت* نشنوی زان پس ز بلبل سر گذشت... گل که رفت، گلستان هم می‌رود، آن بلبلی که دیگر نخواهد خواند ماییم و سرنوشت ماست و از آن بدتر سرنوشت آیندگان این مملکت است.
در ادامه این نوشته آمده است: بیاییم یک بار دیگر، مانند حمایت جاودانه‌ای که از تالاب‌های ایران کردیم، اراده سبزمان را نشان دهید تا آیندگان ایران روزی به این حمایت‌های ما افتخار کنند و بگویند که در ایران کسانی بوده‌اند که قلمی‌ استوار و دلی شجاع داشته‌اند.
گلستان را دریابیم...اینک که وقت تنگ است...
منبع : خبرگزاری ایسنا


همچنین مشاهده کنید