جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تنها پیروز میدان


تنها پیروز میدان
اصل اساسی در مبانی دفاعی نظامی اسراییل، برتری مطلق نظامی تسلیحاتی تا سطح ایجاد بازدارندگی در قبال هرگونه تهدید نیروی خارجی است. قدرت محوری ارتش صهیونیستی و حتی سازمان های نظامی قبل از تأسیس اسراییل، با ماهیت ایجاد اطمینان و آرامش در سطح جامعه صهیونیستی نیز مطرح بوده تا مهاجران صهیونیست از سراسر جهان، احساس امنیت كنند و چشم انداز این رژیم در آینده را نیز امیدبخش و تزلزل ناپذیر بدانند. از همین رو جنگ های اصلی با كشورهای عربی با تكیه بر همین اصل با پیروزی و برتری ارتش صهیونیستی به پایان رسیده است. در واقع توانمندی نظامی و برتری مطلق ابزاری همواره متكی بر امكانات و حمایت های قدرتهای غربی و بویژه آمریكا بوده است تا هرگونه خلل در موازنه قدرت را جبران كنند.
این برتری همواره به گونه ای تعریف شده تا احساس و حتی ضرورت پرداختن به موضوع برخورد با رژیم صهیونیستی و نابودی آن از سوی ارتش های عربی اسلامی و مقامات این كشور به عنوان امری غیرممكن و بی فایده و پرهزینه ارزیابی شود و فرایند سازش و تحمیل اراده و هژمونی صهیونیستی در محیط پیرامونی شكل بگیرد و مشروعیت كامل را نصیب این رژیم كند. تضمین امنیت و اقتدار برای مهاجران صهیونیست و تهیه تأمین فضای مناسب برای غصب هر چه بیشتر اراضی فلسطین و كشورهای پیرامونی و گسترش شهرك سازی بر همین اساس استوار است.
زنجیره ای از مفاهیم و اصول بعدی مانند جمعیت سازی، ملت سازی، فرهنگ سازی، ایجاد قدرت اقتصادی، تكنولوژی، استمرار سرمایه گذاری خارجی، اجرای هدف های مشترك صهیونیستی امریكایی و ... بر این محور و ستون فقرات استوار است.
در مقابل این رژیم در سطح منطقه ای طی دهه های گذشته، همواره شاهد واگرایی، فرسایش پتانسیل ها در اختلافات فی مابین، كاهش سطح توانمندیهای نظامی، اقتصادی جمعی و متحد و ایجاد زمینه های كاهش دهندهٔ اراده مقابله و برخورد با این رژیم بوده ایم، بطوری كه حتی نظام های منطقه و سازمان هایی مانند اتحادیه عرب و سازمان كنفرانس اسلامی كه اساساً با هدف دفاع از فلسطین و قدس شریف شكل گرفته اند، نه تنها به ابزار نمایش ضعف مشترك منطقه ای در قبال اسراییل مبدل شده اند بلكه عملاً در مقابل اراده مردمی و تمایلات و انگیزه های آنها قرار گرفته اند. گاهی برخی از این كشورها به شكل انفرادی و یا در قالب محورهای همسو با سیاست های آمریكایی صهیونیستی در جهت تضعیف جریان ها، كشورها و محورهای مقابله با رژیم صهیونیستی عمل كرده اند.
در این بین با حدوث انقلاب اسلامی، موازنه های مرگبار قبلی با پدیده ای نوین روبرو شد كه معادله های جدیدی را شكل می داد. اولین بازتاب انقلاب اسلامی، تقویت احساس پناه در افكار عمومی و مظلومین منطقه، فلسطین، لبنان و .. بود. حزب الله لبنان به اولین نماد از انقلاب اسلامی تبدیل شد و تشكیل گردید. از همان ابتدای شكل گیری حزب الله با تكیه بر امید به انقلاب اسلامی و بهره از فرامین امام خمینی(ره)، پایه گذار اندیشه و الگویی جدید از مبارزه شد. در حالی كه در جهان اهل سنت ركود و خمودی و پذیرش حاكمان و ظلم استكبار امری طبیعی می نمود، حزب الله لبنان معادله داخلی لبنان را كه اسراییل تا بیروت آن را اشغال كرده و نیروهای مارتیز آمریكایی در بیروت و فرانسویها در صور مستقر بودند را بر هم زد و طی چند عملیات استشهادی، موجب خروج نیروهای آمریكایی و فرانسوی و عقب نشینی اسراییل تا یك نوار مرزی در جنوب لبنان گردید.
ادامه و استمرار این تفكر جهادی پس از ۱۸ سال به خروج و فرار رژیم صهیونیستی از لبنان منتهی شد و اسطورهٔ اقتدار و هیبت نظامی اسراییل برای اولین بار شكسته شد. اولین بازتابهای این فرار، پذیرش شكست در جامعه و اركان حكومتی اسراییل و رشد تفكر راستگرایی در این رژیم و سقوط حكومت باراك و روی كار آمدن شارون بود. در سطح جامعه فلسطین نیز این الگوی مبارزه حزب الله و مقاومت در رأی به ایجاد انتفاضه دوم و كپی سازی از روشهای مبارزاتی مقاومت اسلامی منجر شد. افزایش عملیات های استشهادی، حملات مستقیم به پایگاه های نظامی صهیونیستی، درگیری مستقیم با واحدهای نظامی اسراییل، تقویت مستمر ابزار جنگی و وصول به انواع موشك های بومی ساز (كوتاه برد) به عنوان عنصری دفاعی و بازدارنده و مهمتر از همه، گسترش امید به پیروزی حتی در قبال رژیم صهیونیستی، بخشی از بازتاب پیروزی مقاومت اسلامی لبنان در فلسطین بودند.
اسیر گرفتن از نیروهای نظامی صهیونیستی پس از فرار از جنوب لبنان به شكل جدی تری در دستور كار حزب الله قرار گرفت تا به عنوان ابزاری مفید برای تبادل اسرای خود و فلسطین و حتی دیگر كشورهای عربی مورد استفاده قرار گیرد.
همین پدیده در فلسطین از سوی گروه های جهادی نیز مورد توجه قرار گرفت و علی رغم شرایط امنیتی و جغرافیایی ویژه در اراضی اشغالی فلسطین در دستور كار قرار گرفت و حدود شش هفته قبل در عملیاتی با نام الوهم المتبدد (توهم فروریخته) یكبار دیگر اقتدار و هیبت نظامی اسراییل به چالش كشیده شد، بطوری كه فشار نظامی دیوانه وار صهیونیست ها در حمله به غزه حاصلی نداشت. حزب الله به منظور پیگیری اهداف اعلام شدهٔ خود مبنی بر آزادی زندانیان لبنانی در اسراییل و هشدارهای مكرر و كاهش فشار بر حكومت حماس و شهروندان فلسطینی در غزه و كرانه باختری، در عملیاتی جدید به نام الوعد الصادق اقدام به اسارت دو سرباز اسرائیلی كرد كه در اثناء آن تعدادی نیز كشته و زخمی شده و دو تانك آنها را منفجر شده بود.
این در حالی بود كه از مدتها قبل ارتش صهیونیستی در مرزهای شمالی با لبنان در حالت آماده باش به سر می بردند و بنا به گزارش هایی كه بعداً منتشر شد، ارتش صهیونیستی در چارچوب طرحی توافق شده با آمریكا و برخی كشورهای عربی منطقه قرار بود در پایان تابستان و یا اوایل پاییز، به منظور نابودی حماس و جهاد اسلامی در فلسطین و حزب الله در لبنان اقدام به حمله نظامی گسترده نماید.
اگرچه قبلاً نیز از سوی حزب الله اقدام به حمله به مراكز نظامی صهیونیستی در مزارع شبعا (جنوب شرقی لبنان) و یا اسارت نظامیان آنان شده بود ولی این بار با همین بهانه دست به حمله نظامی گسترده در لبنان زد. در این حمله نظامی كه تا به حال حداقل ۴ مرحله را سپری كرده، تفاهم صورت گرفته در سال ۱۹۹۶ تحت عنوان معادله كاتیوشا كه با میانجیگری سوریه و آمریكا حاصل شد، از سوی اسراییل نقض و حمله به مراكز غیرنظامی و شهروندان عادی لبنان، اساس استراتژی جنگی اسراییل قرار گرفت.
در واقع با استراتژی فشار غیرمستقیم ، با حمله به تأسیسات زیربنایی، مراكز مدنی، شهرها و روستاها و جاده ها، پل ها، مراكز اقتصادی، برق، آب و ... هدف ایجاد شكاف بین مردم و حكومت با مقاومت اسلامی دنبال شد. این استراتژی با عنوان جنگ نامحدود تمامی عرف های بین المللی و قوانین مندرج در كنوانسیون های چهارگانه ژنو مبنی بر رعایت حقوق شهروندان و مؤسسات مدنی و غیرنظامی در عملیات جنگی زیر پا گذاشته شد.
اگرچه اسراییل اطلاعات قابل توجهی از مراكز، پایگاه ها، عناصر، كادرها و رهبران، توان تسلیحاتی، تاكتیك های رزمی و طرح های نظامی تسلیحاتی حزب الله در دست نداشت، ولی انتظار داشت با ایجاد فشار مردمی و حكومتی، جریان فرسودهٔ ۱۴ مارس را احیا و در سایه فشار نظامی از بیرون، زمینه یك كودتا علیه حزب الله را با شورش و مخالفت گسترده مردمی فراهم نماید.
در اینجا توضیح این نكته ضروری است كه چه در طرح های امنیتی اسراییل در سطح منطقه و چه در طرح های گسترده آمریكا، تحت عنوان خاورمیانه بزرگتر و یا خاورمیانه جدید كه هدف براندازی نظام های غیرهمسو در خاورمیانه را دنبال می كند و اخیراً نیز در مبحث هسته ای ایران در گزینه های نظامی، ناچار به محاسبه توانمندی های پاسخ ایران به هرگونه ضربه اول بودند، همواره از قدرت نظامی حزب الله و میزان شعاع عملیاتی آن برای هدف قرار دادن اسراییل نگرانی جدی داشتند. لذا حذف توان نظامی و عملیاتی حزب الله تا سطحی كه هیچگونه تهدیدی را برای اسراییل ایجاد نكند، در اولویت آمریكا و اسراییل قرار داشت.
با وجودی كه تلاش های متنوعی برای خلع سلاح حزب الله در بحران ترور رفیق حریری و قطعنامه ۱۵۵۹ صورت گرفت ولی قدرت مانور، تنوع بخشی به فعالیت های گوناگون از سوی حزب الله و مدیریت قابل ستایش رهبری حزب الله و سید حسن نصرالله در بحران لبنان، این امید را به یأس مبدل كرد. لذا حمله نظامی مستقیم كه آخرین گزینه آمریكا و رژیم صهیونیستی در طرح توافق شده مذكور بود در حال حاضر در جریان است.
این توضیح موجب می شود تا به چرایی مخالفت آمریكا با آتش بس در لبنان و عنوان نمودن خاورمیانه جدید و ارسال كمك های نظامی، سوخت هواپیما، تحویل دادن اطلاعات ماهواره ای و استقرار یك تیم فرماندهی جنگ در اتاق نظامی مشترك با فرماندهان اسراییلی (به رهبری یك ژنرال چهار ستاره از پنتاگون) بیشتر واقف شویم و پاسخ آن را دریافت نماییم. از سوی دیگر نیز می توان در سایه این مسئله به اهمیت و بزرگی دستاوردها و پیروزی حزب الله پی برد و به نقش و تأثیر جمهوری اسلامی، سوریه و برخی كشورهای عربی اسلامی و یا افكار عمومی منطقه در این برهه حساس و در حمایت هوشمندانه از مقاومت اسلامی لبنان، متناسب با عمق این طرح و توطئه و اهداف آن آگاه شویم.در ۲۳ روز گذشته مراحل زیر در جنگ لبنان مشاهده شده كه هر یك از این مراحل نیازمند فرصتی دیگر برای بازگویی جزییات آن است:
● آغاز جنگ هوایی گسترده اسراییل به لبنان و هدف قرار دادن مراكز شهری و تأسیسات زیربنایی و پاسخ محدود حزب الله بر روی مراكز نظامی اسراییل در حاشیه جدار مرزی و نابود كردن سیستم استراق سمع الكترونیكی و ارتباطی مستقر در نقاط مرزی، به شكلی كه تا مدتی در ارتباط واحدهای نظامی اسراییلی در مناطق شمالی (فرماندهی شمالی) و یگان های در خط و امكان رهگیری و شنود فعالیت و تحركات مقاومت اسلامی و ارتباطات رادیویی آنها از بین رفت.
● پاسخ حزب الله به كشتار گسترده مردمی در لبنان توسط اسراییل، با شلیك موشك های جدید در شعاع مناطق شمالی و زدن ناو جنگی ساعر ۵ كه موجب فرار و حذف نیروی دریایی اسراییل از معادلهٔ جنگ شد. در این مرحله نیم میلیون آواره صهیونیست به مناطق مركزی فرار كردند و دو میلیون نفر در پناهگاه ها بر روی دست رژیم صهیونیستی ماندند.
●آغاز درگیری های زمینی محدود توسط اسراییل در محور مارون الرأس، بنت جبیل و عیترون كه با حضور نیروی زرهی و كماندوهای ورزیدهٔ تیپ گولانی و نیروهای ویژه چترباز آغوز در سایه حملات شدید توپخانه و هوایی صورت گرفت.
پاسخ حزب الله در این مرحله، مقابله مؤثر زمینی و عقب راندن نیروهای اسراییل و خسارت سنگین به آنها (۴۸ كشته، ۷۱ زخمی، ۱۵ تانك منهدم شدهٔ میركاوا و ۵ هلی كوپتر كبری) و گسترش شعاع شلیك موشكی تا حیفا و مناطق نزدیك آن بود و استان های مهم طبریا، نهاریا، جلیل، حیفا، عكا و صفد و تا حدودی ناصره را بردرگرفتند.
● آغاز مرحله جدید جنگ تركیبی (زمینی، هوایی، كماندویی)
زمینه های این مرحله پس از تك های محدود زمینی در سه محور مرزهای لبنان، حمله به قانا و رایزنی های سیاسی با رایس وزیر خارجه آمریكا شكل گرفتند و اسراییل در یك عملیات ویژه گسترده با مشاركت هزار نفر در دشت بقاع (مابین ارتفاعات جبیل و شرق بعلبك) و حمله ۲۵۰ نفر كماندو به بیمارستان الحكمه كه ریاست ایرانی داشته و گمان می كردند رهبران حزب الله در این مكان استقرار یافته اند، شروع این مرحله را اعلام كرد. افزایش حملات هوایی و توپخانه و حمله از محورهای زمینی با هدف اشغال یك نوار ۶ تا ۷ كیلومتری در عمق خاك لبنان و حتی الامكان تا رود لیطانی (در فاصله ۲۰ كیلومتری مرز) بخش دیگری از عملمیات نظامی در مرحله جدید است.
● توضیحات هر مرحله:
در مرحله اول جنگ كه حزب الله اقدام به نابودی دكل های مخابراتی و استراق سمع و تأسیسات الكترونیك نمود و آتشباری خود را بر مراكز نظامی و پادگان ها و مركز فرماندهی منطقه شمال ارتش اسراییل قرار داد، موجب اختلال در هماهنگی سیستم های شنود و مراكز عملیاتی آنها در این منطقه گردید و لذا توپخانه، موشكها و خمپاره های آنان با دقت بالایی كه از سوی فرماندهان نظامی اسراییلی نیز اعتراف شد، خسارت و تلفات مناسبی به آنان وارد نمود. با گسترش بمباران در مراكز مدنی و تأسیسات زیربنایی لبنان و كشتار مردم در ناحیه جنوبی (بیروت) حزب الله طی سخنرانی سید حسن نصرالله، با شكار ناو جنگی بسیار پیشرفته اسراییلی كه از سیستم های دفاع موشكی نیز برخوردار است و افزایش شعاع شلیك موشكی، سیاست دفاعی منطقی و حساب شده ای را به نمایش گذاشت. این شعاع عملیاتی و مسافتهای بعدی آن كه تا امروز به ۷۰ كیلومتر نیز رسیده در منطقه بسیار مهمی به اجرا درمی آید كه در واقع قلب اقتصادی اسراییل و منطقه امن و آرامش، منطقه صنعتی، كشاورزی و توریستی برای صهیونیست ها محسوب می شود و طی ۳۳ سال گذشته از آرامشی ویژه برخوردار بوده است. بجز مراكز نظامی و امنیتی گوناگون صدها كارخانه و شركت و مؤسسه اقتصادی (با سرمایه گذاری صهیونیست های داخل و خارج)، تعاونی های كشاورزی، پتروشیمی، پالایشگاه، مراكز تولید برق، سیستم آبرسانی از دریاچه طبریا و بیش از یك سوم جمعیت صهیونیستی را شامل می شود كه هدف های مهمی برای موشك های مقاومت اسلامی بوده اند.
از آنجا كه یكی از اهداف عملیات نظامی اسراییل نشان دادن اقتدار و هیبت و توان بازدارندگی به جامعه صهیونیستی بود، از همان ابتدا تلاش كردند تا بمبارانهای خود را موفق و اطلاعات نادرستی مبنی بر نابود بیش از نیمی از توان موشكی و سكوهای پرتاب حزب الله را عنوان كنند. ولی گسترش و شدت آتش موشكی حزب الله كه تا روز بیست و دوم به حدود ۴۰۰ موشك در روز رسیده است موجب بی اعتمادی هر چه بیشتر شهروندان صهیونیست به منابع خبری و مسئولین صهیونیستی شده است. لذا شبكه جاسوسان اسراییل درلبنان كه از تجهیزات مدرن ارتباطی نیز برخوردار بودند، به منظور یافتن مراكز و منازل رهبران حزب الله و مراكز نظامی و موشكی مقاومت اسلامی فعال شدند تا موفقیتی قابل اتكاء را شكل دهند اگرچه این شبكه جاسوسی كه مستقیماً با هواپیماهای جنگنده با دادن اهداف و اطلاعات زمینی مرتبط بودند، خسارت های مهمی را موجب شدند ولی عملاً از به دست آوردن اطلاعات در خصوص حزب الله ناكام ماندند و در یك اقدام مهم ضداطلاعاتی از سوی حزب الله تعداد بسیاری از آنان تا به حال دستگیر و بخشی از آنان نیز اعدام شده اند. یعنی همزمان با جنگ نظامی در محورهای مختلف، جنگ اطلاعاتی نیز با شدت و اهمیت خاص ادامه داشته و مقاومت اسلامی با فشل كردن تلاش های جاسوسی دشمن كه عملاً چشم ابزارهای جنگی اسراییل هستند را ناكام گذاشته است.
در جنگ زمینی كه در مراحل اولیه از سوی محافل استراتژیك به عنوان تست عملیاتی از آن نام برده شده، تا شیوه های رزم، سیستم های ارتباطی، تاكتیك های عملیاتی و دفاعی مقاومت اسلامی سنجیده و روشنتر بشوند، ارتش صهیونیستی به جز دریافتی مبهم و قدرتمندانه در نحوهٔ مقاومت، مراكز تجمع و آتشباری و خسارت های بسیار سنگین دستاوردی نداشته و اعتراف سربازان و افسران و فرماندهان نظامی تیپ های كماندویی و زرهی اسراییل كه درگیری با مقاومت اسلامی را كابوس وحشتناك برای خود توصیف كرده اند، گواه افتخاری برای مجاهدین حزب الله است.
هر تلاش زمینی برای پیشروی در محورهای مطالعه شده از سوی ارتش صهیونیستی با اقدام حساب شده برای كشاندن نیرو و امكانات دشمن به منطقه مطلوب برای وارد كردن خسارت و تلفات بالا به آنان، با دامی از سوی مقاومت اسلامی استقبال شده است. در حقیقت چه در اصول جنگ و چه بر اساس نوع توانمندیهای مقاومت اسلامی در قبال ارتش صهیونیستی، جنگ زمینی سرنوشت حقیقی امتیازات دو طرف را مشخص می كند و برتری حزب الله در نبرد زمینی، موجب شده تا بیشتر از یك نبرد زمینی استقبال كنند. اسراییل نیز چه در نگاهی تاكتیكی روانی و چه در نگاه استراتژیك، برای ثبت امتیازات سیاسی جنگ، نیازمند اقدام و پیروزی زمینی است.
با وجودی كه در عرصه های سیاسی دیپلماتیك، فشارهای آمریكایی و بعضاً اروپایی (انگلیس و آلمان) بر روی كسب امتیازاتی است كه در میدان نبرد حاصل نشده ولی بن بست و موانع جهانی در عرصه سیاسی، مجدداً الزام در پیروزی زمینی را در اولویت آمریكا و اسراییل قرار داده و مرحلهٔ جدید جنگ، پاسخ به همین نیاز است.
یعنی از نگاه آمریكا و اسراییل هرگونه توقف جنگ در شرایط فعلی به مفهوم پیروزی مطلق حزب الله و تحمیل ارادهٔ سیاسی آن در مرحلهٔ بعدی خواهد بود و لذا اسراییل ترجیح می دهد، رایزنی و مذاكرات و شكل گیری هر تصور سیاسی به عنوان نتیجه جنگ، در سایه فشار نظامی و یا یك دستاورد نظامی حاصل شود. آمریكا نیز كه سقف مطالبات خود را خاورمیانه ای جدید قرار داده، نیازمند چنان پیروزی ای است كه بتواند مبنایی برای این جهش قرار گیرد و گام های بعدی در نابودی حزب الله و برخورد با سوریه و سركوب مهار فلسطین و نهایتاً برخورد با ایران را تضمین نماید. تأكید مقامات آمریكایی مبنی بر آماده نبودن شرایط برای یك تحول بزرگ بر همین اساس است. اسراییل نیز بنا به آنچه نخست وزیر و وزرا آن عنوان كرده اند، پیروزی در قبال حزب الله را نیاز اصلی برای اعمال بازدارندگی در صحنه فلسطین ارزیابی می كنند.
در چنین فضا و نوع نگاه دشمن صهیونیستی و آمریكا، ارزش و اهمیت هر دستاورد توسط مقاومت اسلامی روشن تر می شود كه تا امروز تلاش های نظامی رژیم صهیونیستی نه تنها به شكست كشیده شده، بلكه خسارت های قابل ملاحظه ای نیز بدان وارد شده است. بنا به گزارش منابع رسانه ای خسارت روزانه عدم فعالیت اقتصادی در شمال اسراییل، نیم میلیارد دلار است كه در كنار خسارت های مالی ناشی از موشك های حزب الله و فرار صهیونیست ها به مناطق مركزی و نابسامانی اجتماعی و سیاسی در جامعه صهیونیستی و افزایش نیم میلیونی مهاجرت معكوس صهیونیستها و از همه مهم تر مخدوش شدن اقتدار و برتری نظامی و بازدارندگی رژیم صهیونیستی در محیط داخلی، محیط فلسطینی و محیط منطقه ای از آثار و دستاوردهای فعلی نبرد در لبنان است، یعنی حزب الله در همین سطح دفاعی كه دشمن را از تحقق اهداف خود ناكام می كند پیروز مطلق است و اگر دشمن صهیونیستی را وادار به پذیرش اراده جنگی خود كند نیز سطح مهمی دیگری از پیروزی حاصل كرده و بازتابهای مهلك دیگری بر آن تحمیل می كند. بنابر آنچه تا به حال از زبان مقامات اسراییلی و آمریكایی و بعضاً عربی ثبت شده و عملاً در شیوه های نظامی اسراییل نیز به اجرا درآمده، یك اراده اصلی در جریان است تا حزب الله شیعی در لبنان هدف قرار گرفته و فضای منطقه ای نیز به همین سو هدایت بشود.
در نتیجه فتوای علمای سلفی عربستان و تحریم شرعی حمایت و حتی دعا برای پیروزی مقاومت و مواضع مقامات سعودی و مصر و اردن مبنی بر اینكه جنگ را جنگ خود نمی دانند و این جنگ جنگ حزب الله برای منافع ایران است ، ابعاد این همسویی را رسوا و افشا می كند. البته نوع مدیریت و فرماندهی حزب الله در بخش میدانی و افكار عمومی موجب شده تا این راهبرد خطرناك نه تنها به نتیجه نرسد بلكه این رهبران و حتی علمای سلفی را منفعل كند. حمایت بی سابقه از سید حسن نصرالله و مقاومت اسلامی به طوری كه در نمادهای تبلیغات عربی از آن به عبدالناصر در سال ۱۹۵۶ و رهبر عربی توصیف شود و خشم افكار عمومی در تمامی كشورهای منطقه و استهزاء فتوای سلفی ها از سوی دیگر علمای سنی صحنه را وارونه كرده است.
پایداری قدرتمندانه مقاومت اسلامی كه بر تكیه بر برنامه ریزی های بسیار تفصیلی عملیاتی و سیاسی و تبلیغاتی است، حتی شعارها و اهداف اعلام شده امریكا و مقامات رژیم صهیونیستی را به چالش كشیده و منحنی نزول در آن را نشان می دهد. مقامات اسراییل از نابودی كامل حزب الله شروع كرده اند و امروز از خلع سلاح گذشته و حاضرند كه نه تنها از رود لیطانی در فاصله ۲۰ كیلومتری بلكه یك تا دو كیلومتر نیروهای مقاومت اسلامی از مرز فاصله بگیرند.
مخالفت برخی كشورهای اروپایی (فرانسه، اسپانیا، ایتالیا، پرتغال، روسیه با تفاوت اولویت های آنان برای پایان جنگ و پیچیدگی مواضع كشورهای مختلف برای طراحی یك طرح سیاسی در پایان جنگ عملاً دستیابی به هر نتیجه ای را موكول به سرنوشت میدان نبرد كرده است.
آمریكا حاضر شده كه برای ایجاد پذیرش در خصوص استقرار نیروهای بین المللی (كه هدف خلع سلاح حزب الله و حداقل ممانعت از اقدامات ضداسراییلی توسط آن را دنبال می كنند) با عقب نشینی اسراییل از شبعا همراهی كند. ولی سوریه این كار را در چارچوب اجرای قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت می پذیرد كه به مفهوم ضرورت عقب نشینی از كلیه اراضی اشغالی توسط اسراییل و از جمله در جولان است. مضافاً اینكه استقرار نیروهای بین المللی در مرزهای خود را تهدیدی برای خود ارزیابی می كند كه اراده ای آمریكایی در پشت سر آن است. در داخل دولت لبنان، رییس جمهور و در بین گروه های اصلی مارونی، ژنرال عون با استقرار نیروهای بین المللی به شدت مخالفت دارند و نخست وزیر (سنیوره) حداكثر با تقویت و گسترش مأموریت نیروهای پاسدار صلح موسوم به یونیفل موافق است. اگرچه حزب الله تا بحال در این مورد موضعی اعلام نكرده و بررسی آن را به پس از آتش بس موكول كرده است ولی بیشتر گروه های سیاسی (بجز ۱۴ مارس) با آن مخالفت دارند. لذا فرانسه و روسیه هرگونه طرح سیاسی را موكول به موافقت طرفهای لبنانی و بویژه حزب الله می دانند.این بن بست عملاً زمانی گشوده می شود كه نتایج صحنه جنگ روشن شود و نتیجه صحنه جنگ به آستانه تحمل هر یك از دوطرف وابسته است. اسراییل چه در اصول جنگ خود و چه بر اساس شاخص های جامعه شناختی، هیچگاه نمی تواند به یك جنگ طولانی امیدوار باشد و جنگ فرسایشی (با شدت فعلی) را برای خود مرگبار می داند. لذا جنگ سریع، كوبنده و غافلگیرانه را در دستور خود قرار داده ولی با شرایط غیرمترقبه از سوی حزب الله روبروست. این رژیم برای عملیات سریع خود نیاز به اطلاعات زیادی دارد كه در حال حاضر فاقد آن است. تعداد موشكها، نوع، شعاع بُرد، قدرت انفجاری هر یك، مراكز شلیك، تعداد سكوهای آن، انبارهای نگهداری و لجستیك آن بخشی از سؤالات اسراییل است كه هیچگونه اطلاعی از آن در دست ندارد.
نفوذناپذیری حزب الله و مقاومت اسلامی در قبال جاسوسان از گره های اساسی دستگاه های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی است كه از سوی سیدحسن نصرالله به عنوان یك افتخار عنوان شد.
برعكس نیز از سوی حزب الله موفقیت های مهم اطلاعاتی در كشف شبكه های اطلاعاتی اسراییل، نفوذ به شبكه ارتباطات تلفنی ارتش اسراییل در شمال (از سوی مقامات اسراییلی اعتراف شد) ثبت شده است. برخلاف نیروهای اسراییل كه شبكه ارتباطی ناامن در مناطق جنوب دارند و حتی برخی واحدها، فاقد ارتباط با عقبه های اصلی هستند، حزب الله از یك سیستم ارتباطی ویژه، حتی در خطوط مقدم خود برخوردار است كه امكان كشف و خنثی سازی آن تا به حال میسر نشده است.
تاكتیك های عملیاتی حزب الله، برنامه های دفاعی روستایی، شهری، منطقه ای و لایه های دفاعی پیش بینی شده و قدرت مانور و انعطاف پذیری و جابجایی و فقدان خطوط دفاعی آشكار از عوامل سردرگمی نیروهای زمینی زرهی دشمن صهیونیستی است. بطوری كه نمی دانند پیشروی محدود در یك روستا را موفقیت خود و شكست حزب الله بدانند و یا دامی برای قیچی شدن و تله نظامی ارزیابی نمایند.
ارتش صهیونیستی كه چند جنگ با ارتش های بزرگ عربی داشته، طی چند ساعت نتایج جنگ را رقم زده و نهایی كرده است ولی اكنون برای پیشروی مبهم! در یك روستا در عمق دو كیلومتری، روزها و بدون نتیجه درگیر است. با وجودی كه طی هشدارهای مكرر از مردم جنوب درخواست ترك منطقه را كرده و سیاست زمین سوخته را با آتشباری سنگین به اجرا می گذارد و هر عملیات زمینی زرهی با پوشش كامل هوایی (هواپیما و هلی كوپتر) همراه است ولی پنهان و محو بودن تیم های عملیاتی مقاومت اسلامی و قابلیت های مانور و جابجایی سریع و كمین گذاری برای نیروهای زمینی و تانك و ... گام های نیروهای عملیاتی اسراییل را با تردیدی مرگبار همراه كرده است.
در بخش عملیات روانی نیز با اینكه اسراییل مسیر سانسور خبری در رسانه های داخلی خود را به شدت افزایش داده تا آمار حوادث، تلفات و خسارت ناشی از درگیری و یا موشك های حزب الله را پنهان كند و در طرف مقابل نیز سعی دارد امكان اطلاع رسانی از مقاومت اسلامی را نابود كند ولی دهها بار بمباران مراكز و آنتن های تلویزیون المنار و رادیوهای مرتبط با حزب الله بی نتیجه بوده و حتی شهروندان اسراییلی برای اطلاع از روند جنگ و مسایل مهم آن از تلویزیون المنار استفاده می كنند و یا برای شنیدن پیام های سیدحسن نصرالله شبكه های تلویزیونی اسراییل اقدام به پخش مستقیم از تلویزیون المنار می كنند.
انتشار آمار منحرف كننده از تلفات حزب الله و یا توان نظامی و موشكی آن و اسارت نیروهای مقاومت اسلامی و یا هدف قرار گرفتن رهبران آن و بسیاری اطلاعات فریب، نتیجه ای جز بی اعتباری و رسوایی نداشته و متقابلاً با برخوردی هوشمندانه از سوی حزب الله و سید حسن نصرالله مواجه شده است.
پیام های سیدحسن نصرالله كه آرامش، عزم و قدرت را به نمایش می گذارد و پاسخ های برنامه ریزی شده و دقیق سیاسی و عملیاتی و به كارگیری حساب شده توان نظامی و موشكی در هر مرحله و بسیاری شاخص های دیگر، از ویژگی های رهبری و مدیریت جنگی سیدحسن نصرالله است. كنترل و هدایت سیاسی محیط داخلی لبنان و محیط منطقه ای، بطوری كه برخلاف اهداف استراتژی نظامی و سیاسی اسراییل، به سوی اتحاد و انسجام و وحدت سیر كرده و پتانسیل تمامی جریان های سیاسی در خدمت مقاومت ضدصهیونیستی قرار گرفته است. این نكته بسیار با اهمیت است كه حزب الله به جای تن دادن به یك جغرافیای شیعی، تمامی پتانسیل های سیاسی و مذهبی غیرشیعی را نیز به استخدام مقاومت درآورده و فتنه مذهبی منطقه ای را به شكست كشانده است. اسراییل در عملیات های نظامی و بمباران های هوایی نیز عملاً به مناطق شیعی حمله كرده و مناطق سنی و مسیحی و دروزی را مستثنی كرده است ولی این تاكتیك زیركانه، كارایی خود را از دست داده و حزب الله نه تنها در صحنه داخلی و بلكه در صحنه منطقه ای و جهانی مورد حمایت افكار عمومی جهانی است.
درس های اجرایی این جنگ افتخارآمیز كه نمونه ای گرانبها از جنگ نامتقارن به حساب می آید و برای جمهوری اسلامی اهمیت فوق العاده ای در مقابله با تهدیدات آتی آن دارد، باید در مبحثی مستقل مورد توجه متفكران و مسئولین نظام اسلامی قرار گیرد. اهمیت این درسها تا جایی است كه ارتش آمریكا گروهی ویژه را برای بررسی اقدامات و روشهای عملیاتی و تاكتیك های رزمی حزب الله اختصاص داده تا از آن در برنامه های نظامی خود و یا برای مقابله با دیگر جریان های نهضتی در خاورمیانه بهره مند شود.
مقامات آمریكایی معتقدند جایگاه حزب الله در الگوسازی روش های مبارزاتی و جهادی برای كلیه گروه های مبارز در منطقه مطرح است و لذا استخراج تجربیات این جنگ برای پنتاگون نیز حایز اهمیت فوق العاده است. اسراییل نیز كه طی ۱۸ سال تنها روش های هجومی حزب الله را تجربه كرده بود، امروز با فصل جدیدی از شیوه های دفاعی و چریكی مقاومت اسلامی روبروست و استیصال و سردرگمی عملیاتی نظامی اسراییل نیز بیشتر در این ناحیه سرچشمه می گیرد.
به هر حال در مجموع این جنگ نتیجه ای جز پیروزی حزب الله ندارد، ولی سطح و حجم این پیروزی متناسب با شرایطی میدانی متفاوت خواهد بود و یك شرایط حداقلی و حداكثری دارد. در یك پیروزی حداكثری، تغییرات شگرفی را باید در عرصه های مختلف جامعه صهیونیستی، فلسطینی، لبنانی و منطقه ای و معادلات منطقه شاهد باشیم و در یك پیروزی حداقلی، مجموعه ای از پیروزیهای مهم كه تا به حال بخشی از آن حاصل شده، ثبت خواهد شد و این پیروزی ها نیز بازتاب و آثار دیگری در سطوح یاد شده به جای می گذارند.
نویسنده:هادی مجیدی
منبع:همشهری دیپلماتیك ، شماره ۵
منبع : خبرگزاری فارس