پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نقش آمریکا و اسرائیل در صلح خاورمیانه


نقش آمریکا و اسرائیل در صلح خاورمیانه
شكست استراتژی برخورد‌های نظامی اعراب و ناصریسم علیه اسرائیل و همچنین ناكامی، خستگی و استیصال سازمان‌های چریكی در ادامه مبارزه مسلمانان با اسرائیل نتایج تلخی را به دنبال داشت كه مهم‌ترین آن تمایل رژیم‌های عرب و سازمان‌های چریكی فلسطین به سازش با اشغالگر و‌ شناسایی اسرائیل به عنوان یك دولت قانونی و مشروع بوده است.
ازجمله تلاش‌هایی كه از سوی اعراب و اسرائیل و یا طرح‌های ثالث برای برقراری صلح بین طرفین صورت گرفتند عبارتند از:
۱) قرارداد كمپ دیوید ۱۹۷۹:
منافع آمریكا ایجاب می‌كرد كه یك شریك قدرتمند و مطمئن در خاورمیانه داشته باشد و همانا آن اسرائیل بود اما از طرف دیگر آمریكا به نفت خاورمیانه نیازمند بود و همین باعث می‌شد كه آمریكا بیشتر طالب استمرار صلح و آرامش در این منطقه باشد. ناكامی و ناتوانی اعراب و سازمان‌های چریكی در برخورد با نظامی كه منجر به تمایل سازش با این كشور شد زمینه را برای تلاش‌های به اصطلاح صلح‌جویانه آمریكا فراهم نمودند. اوج این تلاش‌ها كشاندن مصر پای میز مذاكره با اسرائیل و امضای قرارداد كمپ دیوید بود. در نتیجه این قرارداد، مصر اولین كشوری شد كه اسرائیل را به رسمیت شناخت.
۲) طرح فهد ۱۹۸۱:
طرحی بود كه توسط ملك فهد پیشنهاد شد به منظور ایجاد یك دولت مستقل فلسطینی كه توسط اسرائیل و سوریه، لیبی و الجزایر رد شد.
۳) طرح فاس ۱۹۸۲: همان طرح فهد بود با اندكی تغییر.
۴) مذاكرات و قراردادهای صلح در دهه ۹۰ كه عبارت بودند از كنفرانس صلح مادرید، قرارداد اسلو، قرارداد شرم‌الشیخ، مذاكرات كمپ دیوید. كارشناسان مسائل خاورمیانه شكل‌گیری دور جدید مذاكرات صلح اعراب و اسرائیل را در دو بعد اساسی بررسی می‌كنند یعنی در بعد بین‌المللی و منطقه‌ای؛ آنها معتقدند بعد از جنگ سرد آمریكا به عنوان قدرت بلامنازع جهان حل مسائل خاورمیانه و تشكیل خاورمیانه بزرگ را در صدر اولویت‌بندی‌های خود قرار داد. مهم‌ترین مساله خاورمیانه پایان دادن به خصومت طولانی بین اعراب و اسرائیل بود. در همین راستا آمریكا سران اعراب و اسرائیل را دعوت به مذاكره به منظور پایان دادن به خصومت نمود. شیمون پرز نخست‌وزیر سابق اسرائیل، تهدیدات عمده برای اسرائیل را ناشی از تركیبی از سلاح‌های هسته‌ای و اسلام افراطی بیان كرده بود. اولین دوره مذاكرات برای صلح در سال ۱۹۹۱ در مادرید پایتخت اسپانیا آغاز شد. این مذاكرات پس از ۱۱ دوره به نتیجه قطعی و روشنی نرسید و عملا به بن‌بست رسید. اما شكسته‌شدن مذاكره با اسرائیل و شناسایی آن به عنوان یك دولت قانونی و مشروع به هر حال برای اسرائیل یك پیروزی و موفقیت بزرگی محسوب گردید. همزمان با این مذاكرات، گفت‌وگوهای دوجانبه طرف‌های اصلی یعنی ساف و اسرائیل به طور مخفیانه در اسلو در جریان بود. این مذاكره كه منجر به عقد قرارداد بین ساف (با ریاست یاسر عرفات) و اسرائیل شد به قرارداد اسلو معروف می‌باشد. طی یك یادداشت رسمی مورخه ۱۷ژانویه ۱۹۹۷، مربوط به مسوولیت متقابل اسرائیلی‌ها، فلسطینی‌ها در اجرای موثر تعهداتشان و همچنین دیگر توافقنامه‌هایی كه به موارد تغییر مكان یگان‌های نظامی و امور امنیتی مربوط می‌شود. البته در این میان دو طرف بر سر این مساله توافق كردند كه در جریان همكاری امنیتی میان خود بر روحیه شراكت تاكید داشته باشند. روز ۲۳ اكتبر ۱۹۹۸ این توافقنامه در شهر واشنگتن‌دی‌سی به امضا رسید. این قرارداد به قرارداد وای‌ریور معروف است البته ناتانیاهو پس از ۲ ماه، به بهانه اینكه فلسطینی‌ها به تعهدات امنیتی خود عمل نكرده‌اند قرارداد را زیرپا گذاشت. در واكنش به حملات پی‌درپی مبارزات فلسطینی به اهدافی در داخل خاك اسرائیل، كنفرانسی یك روزه در شرم‌الشیخ مصر برگزار شد. تنها ۲۷  كشور به این كنفرانس پاسخ دادند و نماینده فرستادند. در اجلاس مذكور، این مفهوم مورد تایید قرار گرفت كه تروریسم عبارت است از مقاومت در برابر اشغالگری اسرائیل. مهم‌ترین دستاورد این اجلاس پیمان مبارزه با تروریسم بود كه میان آمریكا و اسرائیل به امضا رسید.
در این اجلاس سه هدف از سوی آمریكا دنبال می‌شد:
۱) تحت فشار قراردادن سوریه برای صلح با اسرائیل.
۲) مطرح كردن جریانات بنیادگرایی اسلامی به عنوان خطر اصلی برای كشورهای عربی و خاورمیانه.
۳) برقراری روابط رسمی اقتصادی بین اسرائیل و كشورهای عربی به‌ویژه شیخ‌نشین‌های خلیج فارس.
در این میان آمریكا و اسرائیل به یكی از اهداف اصلی خود كه برقراری رابطه اقتصادی اسرائیل با كشورهای عرب خاورمیانه بود دست یافتند. در این میان از طرف آمریكا طرحی تحت عنوان نقشه راه (Road map) مطرح شد كه هدف اصلی آن ازسرگیری فرآیند صلح اعراب و اسرائیل می‌باشد. بر اساس این طرح ایالات متحده نقش محوری در نظارت بر اجرای روند صلح را به عهده خواهد داشت و دیپلمات‌های روس، سازمان ملل و كشورهای اروپایی بر اساس سند تهیه شده آمریكا نقش فرعی را برعهده خواهند داشت. نقشه راه پس از اوج‌گیری انتفاضه توسط واشنگتن مطرح شد. این طرح در سه فاز A، B و C مطرح شد.
▪ فاز A)
مرحله انتقالی / انتخابات است، یعنی تشكیل حكومت فلسطینی و انتخاب نخست‌وزیر. فلسطینی‌ها با انتشار بیانیه‌ای حق زیستن در صلح و امنیت را برای اسرائیلی‌ها به رسمیت می‌شناسند. اسرائیل تمام اقدامات ضدفلسطینی اعم از صدمه به جان و مال و... آنها را متوقف می‌كند و به كار ساخت شهرك پایان می‌دهد.
▪ فاز B)
كمیته چهارجانبه بعد از اعلام نتایج انتخابات فلسطین با توافق دو طرف یك كنفرانس بین‌المللی به منظور احیای اقتصاد فلسطین و تاسیس یك دولت فلسطینی درون مرزهای موقتی برگزار می‌كند.
▪ فاز C)
مذاكرات فلسطین و اسرائیل باید منجر به یك توافق نهایی در مورد مساله اورشلیم، آوارگان و حمایت از حل و فصل مسائل موجود میان اسرائیل، لبنان و سوریه شود.
آمریكا در آن زمان به نوعی بیشتر خواهان به تعویق افتادن اجرای این طرح بود و دلایل اصلی آن از این قرار بودند:
۱) تندروهای دولت بوش كه معتقدند بحران اعراب و اسرائیل جز از راه نظامی قابل حل نیست
۲) نخبگان سیاسی آمریكا این اندیشه را رواج دادند كه حداقل تا ۲ دهه دیگر مناقشه اعراب ـ اسرائیل حل نمی‌شود.
۳) تصمیم‌گیری دولت آمریكا در مورد طرح‌های مربوط به مناقشه اعراب ـ اسرائیل تا حد زیادی تحت نفوذ لابی‌های یهودی و اسرائیلی است.
۴) در صورت موفقیت این طرح نقش روسیه، سازمان ملل و اتحادیه اروپا در خاورمیانه افزایش خواهد یافت، آمریكا و اسرائیل این وضع را موافق منافع خود نمی‌دانند.
۵) اسرائیلی‌ها درصدند با حمله به سرزمین‌های اشغالی زمینه بروز انتفاضه سوم را تضعیف كنند اما برعكس اروپایی‌ها خواهان تسریع اجرای نقشه راه هستند.
بعد از فوت یاسر عرفات روند صلح متحول شده است. شارون در دسامبر ۲۰۰۳ برنامه نقشه راه صلح خاورمیانه را متوقف كرده و برنامه عملكرد یكجانبه را مطرح كرد. با گذشت یك سال از این نشست، روابط فلسطین و اسرائیل در پایان سال گرایش به كاهش تنش‌ها داشته است. اسرائیل اعلام كرد با اتخاذ تدابیری، برگزاری انتخابات فلسطین در فضای آزاد را تضمین خواهد كرد. در میان فلسطینی‌ها هم رهبران میانه‌رو خواهان ثبات سیاسی داخلی فلسطین و آرامش هستند، منجمله برای انتخابات آینده. در انتخابات سال ۲۰۰۶ حماس موفق به كسب قدرت شد. در این انتخابات تمام طرف‌های سیاسی فلسطین از جمله آمریكا، سازمان ملل،‌ اتحادیه اروپا و روسیه به نوعی خواهان دست برداشتن حماس از مبارزه مسلحانه شدند. از نظر ایالات متحده كه نقش سرپرست اصلی روند صلح را دارد، سازش سیاسی در منطقه، به روشی كه خود دیكته می‌كند، یك اقدام حیاتی و مهم تلقی شده و با دقت در ساختار منطقه‌ای در حال شكل‌گیری خاورمیانه جدید است.
نتیجه‌گیری نوع عملكرد اسرائیل و قراردادهای منعقده نشان می‌دهد كه رژیم صهیونیستی به هیچ عنوان به دنبال صلح نیست،‌ با آنكه طی قرارداد اسلو ۱۹۹۳ تشكیل دولت مستقل فلسطینی در مناطق عقب‌نشینی‌شده‌ از سوی اسرائیل به اتفاق طرفین رسید، اما سال ۱۹۹۴ با امضای قرارداد قاهره كه به نوعی پروتكل اجرایی قرارداد اسلو بود به جای عقب‌نشینی نیروهای اسرائیلی از برخی مناطق، استقرار این نیرو در آن مناطق، حالت قانونی یافت. در اكتبر ۱۹۹۸ عرفات، نتانیاهو و كلینتون قرارداد وای‌ریور را امضا كردند كه همانطور كه شرح آن رفت ۲ ماه بعد از امضای آن نتانیاهو به بهانه اینكه فلسطینی‌ها به تعهدات امنیتی خود عمل نكرده‌اند قرارداد را زیر پا گذاشت و قراردادهای بعد هم گویای این مورد بود كه اسرائیلی‌ها تمایلی به ایجاد دولت مستقل فلسطینی ندارند و با وقت‌كشی در صدد تنگ كردن عرصه بر فلسطینی‌ها و به استحاله كشاندن روند مذاكرات صلح هستند. آمریكا هم از ابتدای مذاكرات صلح، اثبات كرده كه به هیچ عنوان بی‌طرف نیست و بارها از اسرائیل به راه‌های گوناگون دفاع كرده است (از جمله وتو كردن قطعنامه شورای امنیت). آمریكا نیازمند یك قدرت نظامی و متخاصم وابسته است، چون حفظ این رژیم برای آمریكا منافع كلان و استراتژیكی دارد. از جمله می‌توان به منافع حاصل از فروش تسلیحات و مسابقه تسلیحاتی اشاره كرد.
● منافع دیگر در منطقه خاورمیانه عبارتند از:
▪ تسلط بر ارتش منطقه و تداوم جریان سالم و ارزان نفت،
▪ حفظ دولت‌های دوست و همپیمان منطقه‌ای،
▪ تقویت جایگاه منطقه‌ای اسرائیل،
▪ فروپاشی دولت‌های مخالف و به وجود آوردن یك نظام جدید منطقه‌ای كه خود و اسرائیل در راس آن قرار داشته باشند.
دكتر غلامرضا صراف
روشنك محمدی
منبع : روزنامه تهران امروز