چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

برای بالاک، بازیکن ناموفق چلسی


برای بالاک، بازیکن ناموفق چلسی
شاید در آن دوران بسیار مرسوم بود که هر بازیکن جوانی که می درخشید، بلافاصله با «قیصر» قیاس شود. این مسأله حالا هم متداول است اما چیزی در بالاک وجود داشت که این قیاس را منطقی تر جلوه می داد و آن «طبیعی و ذاتی» بازی کردن او بود که فقط نزد بزرگان دیده می شد؛چه بکن باوئر در گذشته و چه بالاک در حال حاضر، استعدادها و مهارت هایی داشتند که به دشواری می توان توصیف، توجیه و ریشه یابی کرد .
اینگونه آدم ها به خاطر اقتدارشان مورد تقدیر و احترام قرار دارند اما به ندرت عشقی را نسبت به خود بر می انگیزند. قیصر در مورد بالاک گفته است «وقتی میشائیل پا به توپ است، اصلاً به آن نگاه نمی کند و نگاهش دائماً به بالا است و اطراف و یارانش را نگاه می کند تا یک یار بی محافظ را بیابد و توپ را به او برساند.
عده ای فکر می کنند این کار را به خاطر غرورش انجام می دهد اما اصلاً این طور نیست او به توپ نگاهنمی کند چون نیازی به این کار ندارد، توپ زیر پای او کاملاً رام است.»یک خصلت رایج در فوتبال آلمان گرامیداشت کسانی است که پرکارند و با سلاح تلاش، هرگونه کمبود احتمالی نزد خود را بی اثر می کنند. برتی فوگتس نمونه خوبی در این زمینه بوده است. بازیکنانی مثل بالاک در این ارتباط همیشه شک برانگیزند زیرا علاوه بر سختکوشی، مهارت فنی و هوش هم دارند و ژرمن ها را به یاد سال های طلایی ۱۹۶۴ تا ۱۹۹۶ می اندازند.
در سال ۱۹۹۷ اتوری هاگل معروف، کایزرسلاترن را به لیگ دسته اول آلمان بازگرداند و تصمیم گرفت اکثر نیروهای قبلی تیمش را که باعث صعود تیم از لیگ دسته دوم شده بود، حفظ کند و دست به ترکیب تیم نزد اما یک بازیکن جوان ۲۱ ساله که در آن زمان در عضویت تیم ملی امید آلمان بود را به تیمش آورد که بالاک نام داشت.در همان زمان، نشریه کیکر او را یک « الماس تراش نخورده » توصیف کرد. هر چه بود ری هاگل برای او نقشه ها داشت ومی خواست بالاک را جانشین «میرویلاو کادلک» سوئیپر تیمش کند که ۳۳ ساله شده بود و یا به جای آندریاس برمه مشهور به میدان بفرستد که در ۳۷ سالگی رنگ و نمای سابق را نداشت.
با این حال طی ۱۲ ماه بعدی بالاک چیزی نشد که انتظارش می رفت و به درستی شایع شده بود که بین او و ری هاگل اختلاف افتاده است.او به شدت احساس دلتنگی می کرد و هر روز به خانه اش در«چم نیتز» زنگ می زد تا صدای پدر و مادرش را بشنود و قوت قلب بگیرد. ری هاگل در پائیز ۲۰۰۶در مورد آن روزها گفت:« خب به بالاک بازی هایزیادی نمی دادم نه به این خاطر که ضعیف بوده باشد بلکه می خواستم به آرامی جایش را در تیم بیابد و دچار شتاب و استرس نشود.»
بعضی از استدلال های ری هاگل کاملاً درست است زیرا در پایان همان فصلکایزرسلاترن اولین تیم در تاریخ فوتبال آلمان شد که در همان اولین فصل پس از صعود از دسته دوم به دسته اول بوندس لیگا، قهرمان این رقابت ها شد. برای بالاک این روندیادگیری غم انگیز و تا حدی دردناک بود، حتی فصل بعدی هم با نشستن بالاک روی نیمکت ذخیره های کایزرسلاترن شروع شد و این در حالی بود که هم کادلک به تیم دیگری فروخته شده و هم برمه به کلی بازنشسته شده بود. با اینکه «برتی فوگتس» سرمربی وقت تیم آلمان در آخرین هفته های حضورش در این سمت برای جبران شکست ژرمن ها در جام جهانی ۹۸ یک تیم بسیار جوان را برای۲ دیدار دوستانه در اواخر تابستان آن سال برگزید و بالاک را هم جزو آن تیم قرار داد اما اصلاً به میدان نفرستاد.
بالاک هم ۸ سال بعد از آن تاریخ گفت:«آن دعوت بیش از آنکه به من بهره برساند، ضرر رساند و روحیه ام را خراب تر کرد. بدتر از همه حرف هایی بود که ری هاگل نثار من می کرد. او گفتمیشائیل می دانی چرا فوگتس تو را هم همراه خودش برد؟
به این خاطر که سایر بازیکنان آلمان به قدری در جام جهانی بد بازی کرده بودند که او مجبور بود یک سری چهره تازه را انتخاب کند. او اجباراً شما را انتخاب کرد.»۷ هفته طول کشید تا بالاک برای حضور در یک مسابقه تیم باشگاهی انتخاب شود. کایزرسلاترن آن دیدار را ۴ بر صفر به بایرن مونیخ باخت اما بالاک برترین مرد میدان بود و مأموریت مهار استفان افنبرگ را بر عهده داشت. در هفته های بعدی او بازهم بهتر شد و یارانش هم از او تعریف می کردند که یکی از آنها سیریاکو اسفورتزای سوئیسی بود که می گفت:«همیشه معتقد بوده ام بالاک می تواند از بهترین مدافعان و هافبک های وسط دنیا شود و او به آرامی این را ثابت خواهد کرد.»
خود بالاک بیشتر دوست داشت در پست مدافع وسط بازی کند اما ری هاگل او را مکرراً به هافبک وسط می برد و اسفورتزا را دفاع آخر می گذاشت، با این حال مدیران کایزرسلاترن که پی بهارزش های او برده بودند از وی خواستند قراردادش را تمدید کند.
وقتی بالاک امتناع کرد و گفت بهتر است صبر کند تا ببیند اوضاع چطور می شود و سپس بر اساس آن اقدام کند، ری هاگل آن قدر ناراحت شده بود که تا ۴ ماه بعد از آن تاریخ با بالاک صحبت نمی کرد.
ریشه های این ناراحتی به حدی است که حتی امروز هم ری هاگل از بالاک انتقاد می کند. وقتی یورگن کلینزمن از بالاک خواست در جام جهانی اخیر قدری عقب تر بازی کند و به خط میانی آلمان که بیش از حد جوان و کم تجربه است یاری برساند، ری هاگل طی مصاحبه ای در یونان گفت بالاک این شکلی است او دوست دارد نزدیک محوطه جریمه خودی بایستد و همان جا چرخ بزند. مدیر برنامه های او خیلی کوشیده تا وی را به یک ستاره بزرگ جهانی مبدل کند اما معلوم شد که نمی تواند.
به خاطر مسائل فوق جای تعجب ندارد که بالاک در سال ۱۹۹۹ از استادیوم فرینتزوالتر به بای آره نای بایرلورکوزن کوچ کرد.طی این۷ سال او واقعاً مبدل به یک ستاره جهانی شده و غلط بودن تمام حرف های ری هاگل را به اثبات رسانده است اما صحبت های مربی ۶۸ ساله آلمانی نمایانگر برداشت ها و انتظارهای پایان ناپذیری است که همیشه از بالاک می رود و هر چه قدر هم کارهای بزرگ انجام بدهد، دیگران از او کاری بزرگتر را می طلبند.
او در سیستم های کاری اوتمار هیتزفلد و فلیکس ماگات در بایرن مونیخ هم یک ارباب نشان می داد اما حتی وقتی از او خواسته می شد جلو نرود و به دنبال گلزنی نباشد، مردم انتقاد می کردند و می گفتند او دیگر آن بازیکن ماجراجوی زمان حضور در لورکوزن نیست که آمار گلزنی اش شگفت انگیز بود. فصل پیش میشائیل در ۲۶ بازی خود برای بایرن ۱۴ گل زد که از حاصل کار ۳ مهاجم بایرن بیشتر بود و از قضا بیشتر آنگل ها هم گل های حساسی بودند که امتیازاتی را به طور مستقیم به بایرن بخشید.
با این حال قدرنشناسی درباره این الماس حتی به تیم خود او نیز بسط می یافت.اولی هوینس، مدیر داخلی بایرن در پی یکی از بازی های این تیم که به برتری ۳ بر یک تیمش بر اشتوتگارت انجامید و بالاک به دلیل محرومیت در آن بازی غایب بود، گفت:« وقتی بالاک نیست ما منطقی تر و بهتر بازی می کنیم زیرا وقتی او هست دائماً توپ های بلند به قصد وی ارسال می شود و یا خود او به دفعات پاس های بلند ارسال می کند اما وقتی نیست سایرین مجبورند توپ را به زمین ببرند و از حرکات ترکیبی بیشتری سود جویند.»
یک بحث قدیمی هم درباره بالاک وجود داشته و آن میزان توان و قوه هدایت و نیازها و خصایل مربوط به کاپیتان بودن در وی است. پس از پیروزی ۲ بر صفر ژرمن ها مقابل سوئد در مرحلهیک هشتم نهایی جام جهانی پارسال، «یورگن کلوپ» مربی ماینتس گفت اگر هنوز عده ای هستند که شک دارند خصوصیات فرماندهی در بالاک هست، بهتر است به تیمارستان بروند.
او به یک صحنه خاص طی بازی اشاره کرد و گفت وقتی هنریک لارسن، مهاجم سوئدی از بین تمام مدافعان آلمان عبور کرده و می رفت که گلزنی کند، ناگهان بالاک سر برآورد و چنان بر لارسن فشار آورد که او مجبور شد توپ را خراب کند و همان مسأله نشانگر توان مدیریت در این بازیکن است ۳. سال پیش از آن گونتر نتزر، هافبک بزرگ دهه۱۹۷۰ فوتبال آلمان و کارشناس حاذق سال های اخیر فوتبال این کشور گفته بود بالاک ذاتاً کسی نیست که به درد لیدر بودن در یک تیم بخورد و شاید این به خاطر محل رشد او بوده باشد.
او در آلمان شرقی به دنیا آمده است و در آن سیستم به همه یاد داده بودند در خدمت جمع باشند و چیزی فراتر از آن را نطلبند اما پایه های استدلال نتزر، چوبین بود او از یاد برده بود که یکی از ستاره ها و لیدرهای اصلی فوتبال آلمان در دهه ۱۹۹۰ نیز یک بازیکن از آلمان شرقی بود و ماتیاس سامر نام داشت. به علاوه بالاک به خاطر شجاعت ذاتی و بازی دلاورانه می توانست نماد و پیشتاز نسلی باشد که بزرگترین عیبش متوسط بودن و عادت کردن به این خصلت بوده است. شاید تمامی این مسائل از بازی نیمه نهایی جام جهانی ۲۰۰۲ سرچشمه می گرفت.او تک گل آن دیدار را زد تا آلمانی ها یک بر صفر بر کره جنوبی فائق آیند و فینالیست شوند اما یک تکل ریسکی هم روی پای بازیکن کره ای رفت که او را ۲ اخطاره کرد و از حضور در بازی فینال محروم نمود.
آلمانی ها بدون او بازی فینال را۲ بر صفر به برزیل باختند و قهرمانی را از دست دادند و استدلال و اعتراض اکثر ناظران این بود که بالاک چونمی دانست که با یک اخطار دیگر بازی فینال را از دست می دهد نباید تحت هیچ شرایطی آن کار را می کرد.
۴ سال بعد در جام جهانی ۲۰۰۶ کمتر کسی به عقل و ویژگی های بالاک شک کرد اما بازهم توقعات از او به حد کمرشکنی رسید و کسی به این نکته توجه نکرد که در یک تیم سراسر متوسط و فاقد ستاره بالاک نمی تواند به تنهایی عامل قهرمانی باشد (با عرض معذرت از دوستانی که طرفدار اولی، لمن، لام ، پودولسکی و دیگر بازیکنان آلمانی هستند).شاید بهترین حرف را کارل هاینس ریدله درباره او زده باشد؛مردی که با گل هایشبروسیا دورتموند را قهرمان باشگاه های اروپا در سال ۱۹۹۷کرد.
وی گفت:« بحث درباره بالاک و ایرادگیری از او هیچ گاه پایانی ندارد و شاید وقتی قدر او را بدانیم که وی بازنشسته شده باشد. فعلاً چنین برنامه ای فرا روی او نیست. او نه تنها به یک تیم متوسط نپیوسته بلکه به یکی از پر مهره ترین و برنامه دارترین باشگاه های جهان ملحق شده و دور و بر او مملو از ستاره است اما این یک تست تازه برای او در ادامه سلسلهتست های یک شرقی سختکوش در اردوگاه غرب است.
بازی او و حاصل کارش در استمفورد بریج ثابت می کند که وی برای درخشش باید حتماً با مشتی بازیکن معمولی همکار باشد و یا در تیم مورینیو هم می تواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد.» به هر حال باید دید آیا بالاک که هم اینک مورینیو نیز نظر مساعدی نسبت به وی ندارد، می تواند روزهای موفقی را در استمفوردبریج سپری کند یا خیر.
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید