شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

همدم هزاره های پیش از تاریخ


همدم هزاره های پیش از تاریخ
او شكارگری بی مانند است. آفریده شده تا شكار كند. به دنبال شكارش همانند جنیان نه در آسمان كه در روی زمین به پرواز درمی آید. چشمان درشتش بسان پاره آتشی دیرپا و فروزان است. به یمن تیزبینی چشمانش هیچ شكاری در دشت از نظرش دور نمی ماند و آهوان دشت از تازشش در رنج و سختی اند. با گوش هایی فروهشته و اندامی باریك در پی شكار می تازد. تیزگامی او بدان سان كه تارهای كمان پنبه زن، تكه های پنبه را به هوا پرتاب می كند، خاك را از زمین برمی انگیزد. او تازی شكاری است. یار و یاور انسان شكارگر از هزاره های پیش از تاریخ تاكنون.
●●●بی شك یكی از قدیمی ترین نژاد سگ های اهلی در جهان، سگ های شكاری بادپا یا تازی ها بوده اند. قدمت ظهور سگ هایی از این رده به دوران اولیه فرهنگ بشری در خاور نزدیك باستان بازمی گردد. تاریخچه و منشاء سگ های تازی به شكل كاملاً پیچیده ای با تاریخ زندگی انسان های اوایل دوران نوسنگی پیوستگی دارد. احتمالاً دوران و زادگاه اصلی این سگ ها به زمانی برمی گردد كه انسان های اولیه در كوهپایه های زاگرس به شكار و گردآوری غذا می پرداختند. در این دوره انسان شكارگر با ساده ترین روش های ممكن و صرفاً با استفاده از ابزارآلات بسیار ساده و تعقیب حیوانات اقدام به شكار آنها می كرد. اما استفاده از این روش های ابتدایی برای رفع نیازهای غذایی كافی نبود.
انسان شكارگر به دنبال زدودن این گونه مشكلات، اقدام به اهلی كردن گرگ های بومی آسیایی كرد كه كوچكتر، سبك تر و چابك تر از گونه های موجود در مناطق شمالی كره زمین بودند. این امر به تدریج باعث شد كه انسان با نسل كشی های متعدد و آشكار ساختن ویژگی های موردنظر خود در گرگ ها (سرعت بالا در تعقیب و به دام انداختن شكار) از آنها همان چیزی را به وجود آورد كه برای همیاری در شكار حیوانات گریز پا نیاز داشت. در این مورد نشانه هایی از دوره نئولیتیك (در حدود ۶۷۵۰ سال پیش از میلاد) وجود دارد كه گواهی می دهد در آن زمان اهلی كردن گرگ در شمال عراق رایج بوده است.
در پی اهلی كردن سگ سانان وحشی و اعمال آمیزش های انتخابی، سگ هایی به وجود آمدند كه تمام شرایط لازم برای شكار و تعقیب را دارا بودند. این سگ ها كه امروزه با نام سگ های تازی شناخته می شوند در طول تاریخ خدمات ارزنده ای در زمینه شكار و تامین مایحتاج زندگی مردمان دوران باستان داشته اند.
شواهد موجود و گزارش كاوش های متعدد باستان شناسی، از حضور سگ های شكاری تیزپا و كاربرد آنها نزد جوامع باستانی جای جای ایران حكایت دارد.باستان شناسان قدیمی ترین آثار حضور سگ های تازی را در منطقه ای یافتند كه قدیمی ترین محل سكونت بشر در دشت بود. در تپه های باستانی «سیلك» واقع در نزدیكی شهر كاشان، علاوه بر استخوان های حیوانات اهلی دوران پیشین، استخوان های یك سگ تازی نیز به دست آمد كه متعلق به هزاره چهارم پیش از میلاد بود.
از دیگر شواهد موجود می توان به ظروف سفالین منقوش در ادوار مختلف ایران اشاره كرد. در تعدادی از این ظروف كه موضوع آنها در ارتباط با شكار و شكارگری است به نقوشی از سگ های تازی در تعقیب حیواناتی از جمله گوزن، آهو و بزكوهی برمی خوریم كه با نهایت دقت و به سبكی انتزاعی ترسیم شده اند. سفالینه های مكشوف از «تل باكون» در نزدیكی «تخت جمشید» نمونه های منحصر به فردی از نقوش تازی را از ۴۲۰۰ تا ۳۸۰۰سال پیش از میلاد به نمایش گذاشته اند. باریكی اندام، دست ها و پاهای بلند و كشیده، پوزه باریك و دمی حلقه مانند تماماً از خصوصیات بارز سگ های تازی است كه به زیبایی بر پیكر این سفال ها تصویر شده اند.
علاوه بر ظروف سفالین، نقش تازی ها را بر روی مهرها و اثر مهرهای به جا مانده از ایران باستان نیز می توان مشاهده كرد. وجود نقوش تازی در آثاری از این دست نقش بارز این حیوان را در میان اقوام ساكن فلات ایران آشكار می سازد.از وجود سگ های شكاری تیزپا در مصر نیز شواهد بسیار در دست است. با مطالعه این شواهد می توان نتیجه گرفت كه تازی ها روزگار لذت بخشی را در كنار پادشاهان این كشور گذرانده اند. در مصر علاقه و گرامیداشت نسبت به این سگ به حدی بود كه آن را با نام «الحر» كه به معنای حیوانی آزاد و اصیل است می نامیدند. از آثار یافت شده در گورهای فراعنه مصر كه متعلق به ۲۱۰۰سال پیش از میلادند شواهدی به دست آمد كه نشان می دهد در آن زمان اجساد تازی ها را مانند خداوندگارشان مومیایی كرده و به خاك می سپردند.
تازی ها در میان اعراب نیز دارای اهمیت و ارزش بالایی بوده اند. آنان این سگ ها را «سلوقی» می نامند و همواره در طول زمان قبایل بدوی عرب برای تامین مایحتاج خود وابسته به قدرت خارق العاده تازی ها بوده اند. اگرچه سگ در دین اسلام نجس شمرده می شود، اما استثناهایی در مورد این نژاد خاص میان اعراب وجود داشت. بنا بر اعتقاد آنان تازی هدیه ای از جانب خداوند بود. آنان تنها سگانی بودند كه اجازه داشتند داخل خیمه شیخ های عرب بنشینند.
●بررسی لغت تازی
در زبان فارسی به سگ شكاری تیزپا «تازی» گفته می شود اما در معنی این لغت رازی نهفته است. در تعبیر صحیح این لغت، غربی ها و گاهاً ایرانیان دچار اشتباه تاریخی شده اند. لغتنامه های زبان فارسی سگ تازی را به معنای سگ عربی آورده اند. زیرا یكی از معانی این لغت، عرب و عربی است. اما این گونه تعبیر نام به طور مطلق، قابل قبول نیست. زیرا برای لغت تازی معانی دیگری نیز وجود دارد كه یكی از اصلی ترین آنها تاختن و دویدن با سرعت زیاد است. در زبان فارسی لغات هم ریشه بسیاری با این لغت وجود دارد كه همگی در ارتباط با دویدن با سرعت بالا است. مانند «تازانیدن»، «تازنده»، «تازش» و «تاخت و تاز» كه جملگی به معنی هجوم آوردن سریع، یورش بردن، دویدن و یا سوار بر اسب مسیری را پیمودن است. بنا بر این، سرعت زیاد و تازیدن این سگ ها بر شكارشان خود بهترین دلیل برای اطلاق این نام به آنها است.
احتمالاً سگ های شكاری در زمان پیش از اسلام نیز با نام «تازی» خوانده می شدند. زیرا سرعت بالا و مهارت در دوندگی برای ایرانیان همواره تحسین برانگیز بوده است. به همین دلیل اسب های تیزپا را نیز اسب تازی می خواندند. در «سراج اللغات» آمده است در زمان صدر اسلام كه اعراب حمله و تاخت و تاز بسیار در ایران كردند، ایرانیان به دلیل هجوم و یورش سریع آنها به كشورشان آنان را نیز «تازی» خواندند. با توجه به مطالب ذكر شده بدون شك ریشه تاختن در انتخاب نامی این چنین برای سگ های شكاری مدنظر بوده است نه منسوب كردن آنها به نژاد عربی.
● تازی ایرانی
تازی ایرانی یكی از اعضای خانواده سگ های شكاری است كه برای شكار خود صرفاً متكی به قوه بینایی است. كمر باریك، دست و پای كشیده، دمی بلند و حلقه مانند، پوزه باریك و گوش های فروهشته اش مجموعه ای از هماهنگی و زیبایی است. خصوصیات متناسب و خلق و خوی آرامش او را به سگی ایده آل تبدیل كرده است.
تازی ها از نظر شكل و خصوصیات ظاهری تابع منطقه جغرافیایی هستند كه در آن زندگی می كنند. از نظر پوشش بدنی می توان تازی ها را به دو دسته موبلند (شلال) و مو كوتاه (كوسه) تقسیم كرد. در مناطق مختلفی از خاورمیانه و شمال آفریقا كه گستره و پراكندگی سگ های تازی است بنا به موقعیت اقلیمی، نوع خاصی از این حیوانات وجود دارند. به رغم تفاوت های اندك ظاهری در تازی های شرقی، اختلاف ژنتیكی در آنها دیده نمی شود و تمامی تیپ های موجود، عضو خانواده بزرگ سگ های تازی و شكاری هستند. در كشورهای غربی تازی ایرانی را اكثراً با نام «سالوكی» می شناسند و تیپ موبلند آن به دلیل جذابیت و كارش در نمایش های زیبایی بیشتر مورد پسند است.
در ایران با توجه به محل پراكنش تازی ها، تیپ های متنوعی از آنها از نظر جثه و پوشش بدن دیده می شوند. تازی های غرب كشور (كردستان و آذربایجان) به دلیل مرتفع بودن مناطق و سرمای هوا دارای پوشش بدنی بلند و گوش و دمی شلال هستند. جثه آنها نیز از تازی های سایر مناطق ایران بزرگ تراست. گاهی در فصول سرد سال برای جلوگیری از سرما برای تازی ها جل و پوش تهیه می شود. رنگ تازی های این مناطق نیز اكثراً تیره است.
تیپ دیگر تازی ایرانی «نیمه شلال» نام دارد كه بیشتر در فلات مركزی و شمال شرق كشور دیده می شود. بدن این تازی ها دارای پوششی كوتاه است كه تنها در قسمت دم موهای كمی دیده می شود. گوش این سگ ها برخلاف پوشش بدنی، دارای موهای بلند و ابریشمین است. رنگ های روشن و خاكی این تازی ها به دلیل استتار مناسب و هم رنگ بودن با محیط شكار بیشتر مورد استفاده است. تیپ آخر تازی ها در ایران «كوسه» نام دارد و بومی مناطق جنوب و جنوب شرق كشور است. به دلیل سازگاری با حرارت بالای محیط، تازی های این مناطق دارای جثه ای كوچك و پوشش بدنی بسیار كوتاهی هستند.
●شكار با سگ های تازی
ایرانیان شكار آموختن به سگان را از ابداعات «هوشنگ پیشدادی» می دانند. زیرا او بود كه سگان را تعلیم داد تا صید بگیرند و نگاه دارند و نزد صیاد بیاورند. در گذشته اكثر سلاطین و بزرگان به شكار با سگ های تازی علاقه فراوان داشتند و همیشه در تازی خانه های آنها تعداد زیادی تازی وجود داشت كه هر یك دارای خدمه و مسئول خاص خود بودند. «سلطان محمود غزنوی» تمام تازی های خود را جل اطلس و زربفت می پوشاند و گردن بند جواهر نشان به گردنشان می انداخت. در «رستم التواریخ» نیز آمده است، در دوران صفویه مسئول سگ های شكاری را «تازی كش باشی» می نامیدند و تازی خانه های آنها پر بود از سگان شیرگیر پلنگ فرسا و تازی های نخجیر گیر آهو ربا.
از تازی ها برای شكار انواع حیوانات صحرایی از قبیل آهو، جبیر، گور و خرگوش استفاده می شود. در میان انواع شكارهایی كه توسط تازی ها انجام می گیرد، شكار آهو همواره از اهمیت و جذابیت برخوردار بوده است. این شكار یكی از اصیل ترین شكار ها بوده و اكثر بزرگان و شاهزادگان به این نوع شكار علاقه وافری داشته اند.
در گذشته یكی از روش های متداول شكار آهو با تازی، «قره زدن» نام داشت كه در مناطق و زمین های خشك و سوزان انجام می گرفت. در این شكار سواركاران گله آهو ها را یافته و سواركاری كه در فن آهوگردانی مهارت داشت به متفرق كردن آهوها می پرداخت و سپس یكی از آنها را به سمت سایر سواركاران كه هركدام یك یا دو تازی در اختیار داشتند هدایت می كرد. به محض نزدیك شدن آهو به سواركار اول، یكی از تازی ها رها شده و به تعقیب آهو می پرداخت. به همین ترتیب با عبور از مقابل سایر سواركاران تازی های تازه نفسی نیز به تعقیب آهو پرداخته و حیوان را به دلیل خستگی و كم شدن سرعتش در اندك زمانی شكار می كردند.
یكی دیگر از روش های شكار آهو در گذشته، شكار مشترك تازی و پرنده شكاری بود. این شكار یكی از ارزشمند ترین و دشوار ترین شكارها در ایران بوده است كه امروز از آن با نام «شاه شكار باستانی» یاد می شود. برای انجام این شكار از پرندگان شكاری «سیاه چشم» استفاده می شود. تازی را از تولگی با پرنده ای مانند دلیجه مانوس می كنند و پس از آموختن فنون شكار و همكاری با پرنده آن را برای شكار به همراه شاهین یا بالابانی كه از قبل برای شكار آهو تعلیم دیده است به صحرا می برند.
پرنده در آسمان گله آهوها را یافته و بالای سر آنها چرخ می زند. سواركاران به سرعت خود را به محل گله آهوها رسانده و تازی های خود را به سویشان روانه می كنند. پرنده از میان گله یكی از آهوها را نشان كرده و با همكاری تازی ها آن را از گله جدا می كند. در این وقت پرنده به سمت شكار هجوم برده و با منقار و چنگال هایش به سر و صورت آهو حمله می كند. آهو نیز در اثر این حمله از سرعتش كاسته شده و تازی ها به سرعت آن را شكار می كنند. امروزه شكارچیان به ندرت به شیوه های ذكر شده شكار می كنند و این روش شكار باستانی به تدریج به فراموشی سپرده شده و جز در بازنامه ها و شكار نامه ها دیگر آثاری از آن بر جای نخواهد ماند.
در این روزگار از اعتبار اولیه تازی ها كاسته شده و تعداد آنها روز به روز كمتر می شود. دلایل متعددی در این روند كاهش دخالت دارند ازجمله فشارهای اقتصادی و اجتماعی. این گونه فشار ها به تدریج شیوه زندگی شكارچیان و كشاورزان محلی را دگرگون ساخته و نتیجه آن، مهاجرت عده زیادی از آنها به شهر های صنعتی و بزرگ است. نداشتن زمان كافی برای شكار، عدم رفع نیاز مالی از این طریق و همچنین كاهش سطح زمین های كشاورزی كه محیط زیست شكار تازی را از بین برده است ازجمله آثار چنین تحولاتی است.
استفاده گسترده از اسلحه های شكاری و وسائل نقلیه صحرایی كه در نهایت منجر به از میان بردن حیوانات مورد شكار تازی ها می شود خود حلقه فشار را تنگ تر كرده است. برای شكارچی روستایی كه مایحتاج زندگی اش از طریق شكار با تازی هایش تامین می شود نگاهداری تازی زمانی معنی پیدا می كند كه حیوانی برای شكاركردن وجود داشته باشد.
طی هزاران سال نژاد تازی های ایرانی به دقت حفظ شده و با توجه به انتخاب اصلح نمونه های با ارزشی از آنها به وجود آمده است. اما امروزه این حیوان از هر سو مورد حمله قرار گرفته و آینده درخشانی ندارد. بااین وجود در خارج از ایران افرادی به پرورش تازی های ایرانی اشتغال دارند و در جهت احیای نسل آنها تلاش می كنند. در ایران نیز عده ای از افراد علاقه مند به پرورش تازی ایرانی می پردازند اما با این وجود حفظ نژاد این سگ ها توجه و حمایت اصولی بیشتری را می طلبد.
علی گلشن
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید